#حضرت_زهرا_شور
#حضرت_زهرا_زمزمه
زبانحال امیرالمؤمنین
به سبک خمیده خمیده رسیدم به تو
خدایا خدایا چی اومد سرم
صداشو بلند کرد سرِ همسرم
با چشمای گریون کشیدم خودم
عبامو روی پیکرِ همسرم
عبامو کشیدم رو جسمی کبود
که افتاده بود بین آتیش و دود
الهی بمیرم که زهرای من
توی خونه ی من لگد خورده بود
پشت در صداشو شنیدم
نفس نفس هاشو شنیدم
ناله ی یا فضه بیا شو شنیدم
میون مدینه پیچید این سخن
که افتاده لرزه به زانوی من
نمیشه کسی باورش این خبر
جلو چشم من همسرم رو زدن
چرا تازیانه به کوثر زدن
تویِ خونه سیلی به مادر زدن
به رخسار زهرا جسارت یعنی
که سیلی به روی پیمبر زدن
کوه غیرت بودم شکستم
همه دیدن شد بسته دستم
فاتح خیبر بودم از پا نشستم
#میثم_مومنی_نژاد
#حضرت_زهرا_شور
آه مادر ، دلخوشیه خونه ی حیدر
آه مادر ، افتادی یه گوشه توو بستر
آه مادر ، آخ بمیرم که شدی پرپر
بین اون شلوغی و برو بیا، (وامحمدا)۲
زدنت تورو چهل تا بی حیا ، (وامحمدا)۲
زیر لب میزدی فضه رو صدا ، (وامحمدا)۲
کشته شد محسنمون با لگدا ، (وامحمدا)۲
آه مادر ، چشم زینب و حسین شد تر
آه مادر ، وقتیکه خوردی زمین با سر
آه مادر ، همگی رد شدن از روو در
همه جای خونمون به خون نشست ،(تا سینه شکست)۲
نفساتو پیش ما مغیره بست، (با قنفذ پست)۲
بازوی تو بین کوچه ها شکست ، (حرمتا شکست)۲
شیشه ی عمر تو بی صدا شکست ، (حرمتا شکست)۲
آه مادر ، ای قراره ساقیه کوثر
آه مادر ، بی قراری این دم آخر
آه مادر ، شده حال و روز تو مضطر
مجتباتو کشته یاد کوچه ها (وامصیبتا)۲
آخه دیده سیلی خوردی بی هوا ( وامصیبتا)۲
یادمه میون کوچه مرد پست (راهمونو بست)۲
طوری ضربه زد که گوشواره شکست (راهمونو بست)۲
#عباس_قلعه
#حضرت_زهرا_شور
به سبک آه ریان...
آه مادر
تک و تنها رفتی پشت در
آه مادر
تو زمین خوردی جلو حیدر
آه مادر
به خدا نمی کنم باور
خونه ی وحیه و آتیشِ بلا، وا محمدا ۲
ترسیدن بچه ها توو سر و صدا، وامحدا ۲
با لگد ادا شد حق مصطفی، وا محمدا ۲
توی آسمون پیچیده این ندا، وا محمدا ۲
وای مادر
یه تنه مقابل لشکر
وای مادر
غرق خونه سوره ی کوثر
وای مادر
چی بگم از آتیشِ معجر
داغیِ میخه و طفل بی گناه، موندی بی پناه ۲
فضه رو صدا زدی میون راه، موندی بی پناه ۲
در و همسایه ها می کنن نگاه، موندی بی پناه ۲
علی درداشو باید بگه به چاه، موندی بی پناه ۲
آه مادر
سخته بین دود و خاکستر
آه مادر
مثل پروانه شدی پر پر
آه مادر
بیت الاحزان میگه درد آور...
نقل مقتله که غرق خون شدی، نیمه جون شدی ۲
یه جوری زدن که قد کمون شدی، نیمه جون شدی ۲
بی هوا زدند و در شکسته شد، سر شکسته شد ۲
مرد خونه ی تو سر شکسته شد، سر شکسته شد ۲
#وحید_محمدی
#حضرت_زهرا_زمزمه
بند اول:
در و دیوار با فاطمه
مسمار با فاطمه
کاری کرده که دیگه پا نمیشه
دم خونه شد غائله
بعد اون ولوله
زهرای من دیگه زهرا نمیشه
دنیا عذابم کرد
خونه خرابم کرد
پیش چش فاطمه از خجالت آبم کرد
داره غریبونه
میره از این خونه
اون که زمینخورده زنش حالمو میدونه
بند دوم:
همه دنیام یا فاطمه
تنهام یا فاطمه
بعد تو علی میشه خونه نشین
اشک زینب در اومده..
حسن حالش بده
وقتی میبینن که افتادی زمین
بانو زمین خوردی
با رو زمین خوردی
پهلو شکستهی من از پهلو زمین خوردی
صورتت آب رفته
زیر نقاب رفته
بهم بگو دستت شکسته یا که خواب رفته؟
#مظاهرکثیرینژاد
هی ببینمت
ای بهترین پدیده ،الهی ببینمت
خورشید من ،سپیده، الهی ببینمت
این وعده ی خداست که روزی تو می رسی
موعود برگزیده، الهی ببینمت
ای آفتاب صبح تماشایی بهار
روشن تر از سپیده، الهی ببینمت
یا ایهالعزیز، به سجاده ی نیاز
اشکم به ره دویده ، الهی ببینمت
این اشک ها امان دلم را بریده اند
ازپشت ابر دیده ،الهی ببینمت
از بس ندیدمت شب هجران روی تو
خواب از سرم پریده، الهی ببینمت
موی سفید، زمزمه در گوش می کند
عمرم به سر رسیده، الهی ببینمت
ای یادگار و منتقم فاطمه بیا
بر تربت شهیده، الهی ببینمت
چشم انتظار توست «وفایی» و از همه
یک زمزمه شنیده ، الهی ببینمت
#سیدهاشم_وفایی
چشمه ی زمزم
ای خوشا آن کس که دم از آل پیغمبر زند
دست خود بردامن صدیقه ی اطهر زند
باز گردد بررُخش درهای جنّات نعیم
هرکه دراین آستانه حلقه ای بردر زند
هرکه این جا چشم خود را چشمه ی زمزم کند
دربهشت آرزوها ساغر از کوثر زند
آن که دربزم عزای فاطمه اشکی نریخت
روز واویلا دو دست خویش را برسر زند
نزد زهرا قدسیان خاکسترش را می برند
هرکه چون پروانه این جا درشرر پرپر زند
بشکند دستی که با یک ضرب سیلی ازجفا
بر رخ یاس علی ،او رنگ نیلوفر زند
ازحساب خود «وفایی» غم ندارد روز حشر
مُهر خود را گرکه زهرا پای این دفتر زند
#سیدهاشم_وفایی
ياس نبوی
ای كه انسيّه ای ومهرمُجسّم داری
برتراز آدمی و جلوه ی آدم داری
كعبه ی عصمتی و قبله ی ايمان و اميد
در زلال نگهت چشمه ی زمزم داری
عالمه،فاضله وانسيّه الحورایی
فخربرهاجرو برساره ومريم داری
چشمه ی خيركثيری وسپهرحسنات
بارش رحمتی و فيض دمادم داری
يازده آينه ازنورتوتابنده شد ند
مركزنوری واشراف برعالم داری
تاكه دين دست خوش فتنه وكينه نشود
درره دين همه جاعزم مصمّم داري
هيچ كس چون تونكرده است حمايت زعلی
دردل ازغُربت اوحجله ی ماتم داری
غاصبان رابه سراشيبی بن بست كشاند
ماجرائی كه ازآن كوچه ی پُرغم داری
گل ياس نبوی هستی وعمرت چون گل
غم بسيار ولی زندگی كم داری
سيرتاريخ گواهست كه ای ياس كبود
فاطميّه نه همين بوی محّرم داری
ای «وفایی»غم مادرچه ملال انگيزاست
دربغل ازغم او زا نوی ماتم داری
#سیدهاشم_وفایی