eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
664 دنبال‌کننده
24 عکس
2 ویدیو
63 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تو بالاتر از درکِ اِندیشه‌هایی تو پیش از همه با خُدا آشنایی تو آغازی از جنس بی انتهایی که‌نورِ تو در لحظه‌ی خودنمای نشان‌داده بر خلق اهل کجایی! ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) تو ممدوحه‌ی سوره‌ی هل‌اَتایی تو محبوبه‌ی خاتم الانبیایی تو حوریّه‌ی سَیّد الاوصیایی تو جانان شاه نجف مرتضایی تو هم اُمّ و هم بنتِ خیرُالوَرایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) تو را در حقیقت خُدا می‌شناسد تورا حضرت مُصطفی می‌شناسد به وَجهِ اَتَم مُرتضی می‌شناسد که‌صدّیق ؛ صدّیقه را می‌شناسد تو در چشم حیدر؛ نُمودِ خُدایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) تو مشکات نورِ خداوندگاری تو بالای عرش خدا خانه داری شنیدم که تو خواهر ذوالفقاری تو اوج شکوهی تو اوج وقاری تو در ارض فرمانروای سمایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) کسی که بُوَد وحیِ مُنزَل کلامش کسی که خدا می‌فرستد سلامش همان که علی می‌کند حترامش و در قاب قوسین باشد مُقامش برای تو خوانده‌ست خودرا فدایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) علی‌خَلق‌شد تا برای‌تو باشد که آیینه‌دار خُدای تو باشد که آقای دار الولای تو باشد رضای‌علی‌در رضای تو باشد تواز‌ هرکسی او بگوید رضایی‌ ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) کسی نیست هم‌رُتبه‌ی والدینَت کرامت گدای حسن نور عینت شجاعت دخیل وجودِ حسینت حیا خاکبوسِ تو و زینبینَت تو تاج سر جمع اهلُ الکِسایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) وجود تو از بس اثردار باشد ز نسل تو احمد پسردار باشد علی از مقامت خبردار باشد به‌لُطف تو طُوبی ثمردار باشد تو سر منشاء سِدرةُ المُنتهایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) فدای تو و خاندان کریمت شده شامل خَلق لُطفِ عَمیمت مُعطّر بُود هشت خُلد از شَمیمت بهشت‌است‌درسایه‌سارِ حریمت از این ‌خانه بهتر ندیدیم جایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) بُوَد سوره‌ی فجر مُهر گواهی خدا بر تو می‌بَخشد آنچه بخواهی اگر تو شفاعت کنی؛ هر گُناهی --شود عفو در دادگاه الهی همینکه کنی قصدِ قدرت‌نمایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) کریمه؛رشیده؛شهیده؛شریفه حمیده؛علیمه؛صفیّه؛عفیفه به‌عشق‌تو‌دشمن‌شدم‌با‌سقیفه بسوزد در آتش تن آن خلیفه که‌ حقّ تورا خورده با حیایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی)) به آیات پُر نُورِ سَبعُ المَثانی یقین دارم ای بانوی آسمانی به‌این‌گُفته‌که‌؛هرنمازی‌بخوانی در آن گرمِ لعن فلان و فلانی برای تَبرّی تو معیار مایی ((تو اُمّ‌الائمه تو خیرُالنّسایی))
نان داده عالم را تنور برکت تو ما را سر سفره نشانده زحمت تو گرم شگفتی شد خدا هنگام خلقت تحسین خود می‌کرد وقت خلقت تو وقتی که جارو می‌کشی بر خانه ،جبریل گرد تیمم می‌برد از ساحت تو آیات قرآن خشت خشت خانه‌ی توست حوضی‌ست کوثر در حیاط خلوت تو می‌لرزد از اخمت ستون عرش و عالم می‌ایستد بر پا زمان صحبت تو خورشید مبنای زمان شد چون که هر روز پیدا و پنهان می‌شود با ساعت تو اولاد از مادر اثر می‌گیرد آری شد مجتبی میراث‌دار غربت تو جانم فدایش دختری پرورده ای که هم زینت بابا شود هم زینت تو در لحظه ‌های کربلا بودی وگرنه حر را که برگرداند غیر از دعوت تو اشک‌ تو و خون حسین ت ریخت بر خاک آن تربت اعلی شد به لطف رحمت تو
فيض‌بي‌خاتمه‌ي‌خالق‌ِ سَرمد زهراست آن‌که‌باشدکرمش‌بیشتر از حَدزهراست ای که محتاج توسّل به رسول‌اللهی بهترین‌واسطه‌ در نزد مُحمّد زهراست آن‌که‌ نسبت‌به‌‌جهانی شدن‌ِمعرفتش پدرش داشته تاكيدِ مُؤَکّد زهراست نور سبزی که پذیرفت بیاید به‌ زمین‌ تاکه ما را ز سـیاهی بِرَهانَد زهراست آن‌كه‌بي‌واسطه‌ي وحي از اسرار جهان ميتوانست خبر داشته باشد زهراست آن‌که‌در محضر ذات‌ِاحدیّت ز اَلَست چون‌علی‌و پدرش‌داشته‌مَسند زهراست .......... ‌به‌خدا؛فاطمه‌یک جلوه‌ی بی‌تکرار‌ است فاطمه مهبط وحی‌است‌و خداگفُتار است سیزده نور خدا شاهد این عرض مَن‌اند چه کسی علّت پیدایش این انوار است گِرد او چرخ زدند آل علی دایره‌وار تا بفهمیم که او مرکز این پرگار است                         دلِ بی‌فاطمه‌ با ریگ ته جو همسنگ دل بافاطمه امّا شجری پُر بار است فضّه‌‌‌اش دختر شاه‌است ولی می‌داند دور اگر لحظه‌ای ازاو بشود بیچاره‌ست در خور همسری فاطمه در هردوجهان حضرت حیدر کرّار بلا فرار است .......... هرچه‌ داريم همه از کرم فاطمه است نعمت حُبّ علی از نِعَم فاطمه است این‌همه‌ گوهرِ بیرون‌زده از سطح زمین بی‌گمان از برکات قدم فاطمه‌ است سخنی گفت که رنگ از رخ کُفّار پرید خُطبه‌ی‌مسجد؛تیغ‌ِ دودَمِ‌ فاطمه است مادرم خاص‌ترین صحن جهان را دارد در دل شاه ولایت حرم فاطمه است آبرومند ترین بانوی ایرانی‌هاست شهربانو که عروس عجم فاطمه است گرچه‌ما غرقِ‌گناهیم‌ولی باکی نیست عَفو اگر روز جزا با قلم فاطمه است .......... غیر از او هیچ کسی مادر بابا نشده همدل و همسر و هم‌رُتبه‌ی مولا نشده شعر درباره‌ی او کم ننوشتند امّا مدح او قدر دوتاصفحه‌ هم انشا نشده رفته‌بسیار به نزد پدر امّا یک‌بار ننوشتند به پایش پدرش پا نشده غیرِ انسیه‌ی‌حورا که بهشتش هم بود دستبوس‌ِ احدی؛ سَیّدِ بَطحا نشده وصف بانوی پیمبر بُوَد‌ این یک‌مصراع جُز خدیجه احدی مادر زهرا نشده واضح‌است اینکه‌ بجز دُختر پیغمبرِ ما هیچکس دُختر او زینب کبری نشده ........ در ره کعبه‌ی مقصود بگو یازهرا در دل آتش نمرود بگو یازهرا تاکه روح‌القُدُس آید به هواداری شعر هاتفی آمد و فرمود بگو یازهرا تا به دستت برسد سیب بهشتی چون من خیز و با احمد‌ِ محمود بگو یازهرا هرکجا حرف حسین است بگو یاحیدر هرکجا حرف حسن بود بگو یازهرا هرکجا که گره کور به کارت افتاد عوض هر کاری زود بگو یازهرا وقت آتش زدن‌ آن‌دونفر بودی اگر محضرِ مهدی موعود بگو یازهرا
هرکس هر آنچه دیده اگر هرکجا، تویی یعنی که ابتدا تویی و انتها تویی در تو خدا تجلّی هر روزه می‌کند «آیینۀ تمام‌نمای خدا» تویی میلاد تو تولد توحید و روشنی‌ست ای مادر پدر! غرض از روشنا تویی چیزی ندیده‌ام که تو در آن نبوده‌ای تا چشم کار می‌کند، ای آشنا! تویی نخل ولایت از تو نشسته چنین به بار سرچشمۀ فقاهت آل عبا تویی غیر از علی نبود کسی هم‌طراز تو غیر از علی ندید کسی تا کجا تویی تو با علی و با تو علی روح واحدید نقش علی‌ست در دل آیینه، یا تویی؟ شوق شریف رابطه‌های حریم وحی روح الامین روشن غار حرا تویی ایمان خلاصه در تو و مهر تو می‌شود مکّه تویی، مدینه تویی، کربلا تویی زمزم ظهور زمزمه‌های زلال توست مروه تویی، قداست قدسی! صفا تویی بعد از تو آن زنان که به پاکی زبانزدند سوگند خورده‌اند که خیر النسا تویی شوق تلاوت تو شفا می‌دهد مرا ای کوثر کثیر! حدیث کسا تویی آن منجی بزرگ که در هر سحر به او می‌گفت مادرم به ـ تَضَرُّع ـ بیا! تویی در خانۀ تو گوهر بعثت نهفته است راز رسالت همۀ انبیا تویی «آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند» بی تو چه می‌کنند؟ تویی کیمیا تویی قرآن ستوده است تو را روشن و صریح یعنی که کاشف همۀ آیه‌ها تویی درد مرا که هیچ طبیبی دوا نکرد آه ای دوای درد دو عالم! دوا تویی من از خدا به غیر تو چیزی نخواستم ای چلچراغ سبز اجابت! دعا تویی... پیچیده در سراسر هستی ندای تو تنها صدا بماند اگر، آن صدا تویی گفتم تو ای بزرگ! خطای مرا ببخش لطفت نمی‌گذاشت بگویم «شما» تویی باری، کجاست بقعۀ قبر غریب تو؟ بر ما بتاب، روشنی چشم ما تویی
مَنصوره‌ای که سِرِّ نهان‌خانه‌ی خُداست مَستوره کعبه‌ای‌ست که هم‌سنگ مُرتضاست فرمایش امام به دور از مُبالغه‌ ست این زن برای آل علی حُجّتِ خُداست نَفْسِ نَفيسِ حضرت خاتم که حیدر است او روحِ در میان دو پَهـلـوی مُصطفاست نـامیـده‌اند فاطمه او را؛ چرا که خَلق درمانده‌اند از این‌که بُزرگیش تا کجاست؟ تا انتهای عُمرِ جهان حرف ما یکی‌ست او سَـرور زنـان عَـوالِـم از ابـتداست نُـه سال با پیمبر و نُـه سال با علی او فرصتش کم است ولیکن گرانبهاست «صِدّیقه‌ی مُطهّره ؛ حَوراءِ اِنسـیه» جُز فاطمه مگو به‌زنی‌؛چون‌که نارواست پا پس نمی‌کشد پی حفظ امام خویش با خطّ مَشیِ فاطمه آنکس که‌آشناست ناخواسته رضایِ خدا روزی‌اش شده‌ست هرکس‌که‌شخص‌فاطمه‌از دست او رضاست این ریشه‌های چادر او ؛ رمز اتّصال یا رشته‌ی نجات بشر در صف جَزاست؟ روزی که رو به عرصه‌ی مَحشر می‌آورد پُشت سرش سپاهِ عظیمِ فرشته‌هاست اطراف ماست گرچه بلاهای بیـشمـار از فاطمه بُریده‌ شدن بدترین بلاست جُز فاطمه؛ مباد به کس اقتدا کنیم او الـگـوی امام زمان من و شماست «یافـاطرُ بِفـاطمه عَجّل لَنا ظُهور» آری دعا برای فرج بهترین دعاست
شکوفایی عشق آمد نسیم عشق از باغ دلبری میلاد فاطمه ، دیدار رهبری رونق گرفته جان از عطر روی یار احیا شده به دل آئین حیدری میلاد فاطمه میلاد مادر است دارد یقین به ما احساس مادری با مهر فاطمه هستیم سر بلند تابیده سوی ما خورشید سروری همچون قلندران دادیم دل به او قدسی مکان شدیم از این قلندری وقتی که چشم او وا شد به روی ما ناگه ز عرش حق بگشوده شد دری درهای آسمان وا شد به روی ما در سایه سار او داریم برتری کوثر شکفته شد در باغ مصطفی باید که خنده زد جای سخنوری از یُمن فاطمه پیچیده در فضا عطر محمدی ، عطر صنوبری هم روز زن بود ، هم روز مادر است عالم منور است از لطف داوری «یاسر» ازو گرفت آداب عشق را هر کس به بزم دل گردیده منبری ** محمود تاری «یاسر» ٢٢ دی ١۴٠١
هر کس به کسی نازد و ما فاطمه داریم گفتیم همیشه ، همه جا فاطمه داریم ننگ است بکوبیم درِ خانه هر کس دنبال سرابیم چرا فاطمه داریم ما ترس نداریم ز سیلاب حوادث مانند علی بعد خدا فاطمه داریم ما چشم طمع تا ابدالدهر نداریم بر ثروت هر بی سر و پا ، فاطمه داریم رو کن به مسیر دگری ای غم دنیا بیهوده به این سمت نیا ، فاطمه داریم زهراست که داده است به ما جرات طوفان در دل نبُوَد واهمه تا فاطمه داریم
فاطمه ای مه محور جلالت ای ز سر تا به پا هیکل متانت از قدومت جهان گشته باغ رضوان جان فدای تو ای مادر امامت اسوه حجب و حیا _ نور دل اهل ولا ای رخ انور تو _ جلوه گه نور خدا ای شکوه دوجهان_ جان بفدای قدمت شرف عالمیان _. جان بفدای قدمت جان و جانان_ فخر نسوان_ ای به اسپهر حیا اختر تابان فاطمه جان (۴) ای گل گلشن باصفای رضوان از وجود توشد عالمی گلستان شب میلاد تو موسم سروراست همه ی ماسوا گشته شادو خندان شب شورواست صفا_ دل شده از غصه رها شده از مقدم تو _ رشک جنان دار فنا تونگار همه ای_ شان ووقار همه ای ای مه برج حیا_ دارو ندار همه ای ای گل یاس_ مفخرالناس کن نظر جانب ما به جان عباس فاطمه جان (۴) ترکی سن او زهراسن ای عرش و فرشه لنگر حق سنون وصفوه گوندروبدی کوثر ای مقامی سالان حیرته جهانی اللروی ئوپوب فخریله پیمبر یوخ سنه دهریده تای_ ای فلک عزته آی سنی حق وئردی خانیم_ حضرت پیغمبره پای ای اولان خیر کثیر _ بنده فرخنده ضمیر شان و منصبده سنه_ یوخدی بو دنیاده نظیر وار جلالون _ یوخ زوالون گلمز ای کان شرف بیرده مثالون فاطمه جان (۴) نجه تحلیل ائلییر شانوی ادراک سنه خاطر یارانوب انجم و افلاک ای خدای احده بنده ی ممتاز سنی تعریف ائلییور حدیث لولاک سن حیا مظهری سن_ رجس و خطادن بری سن چاتماز هیچ کیمسه سنه _ چونکه علی همسری سن سن پیمبر قیزیسان _ برج شرف اولدوزوسان خلقتین سفره سینین_ هم دادی سان هم دوزوسان نور سرمد_ جان احمد ای گل یاس گلستان محمد فاطمه جان (۴) سبک: یا امام رضا حرموه قربان
هدایت شده از روح الله رمضانی
158.6K
(س) یاران بشارت ، مام امامت دخت رسالت،آمد خوش آمد . شمع هدایت، بانوی رحمت کان کرامت، آمد خوش آمد . میلاد زهرا بادا مبارک بادا مبارک.. از حی داور، ای خصم ابتر بهر پیمبر، کوثر عطاشد تنها نه کوثر، تنها نه دختر هم دختروهم،مادر عطاشد میلاد زهرا بادا مبارک بادا مبارک دنیا گلستان، چون باغ رضوان گردیده امروز ، از یمن زهرا دلها خرامان، شادان و خندان گردیده امروز، از یمن زهرا میلاد زهرا بادا مبارک بادا مبارک.. سارا و مریم، همراه و همدم با شورو شادی، زوار کویش دلهای عاشق، یاس و شقایق جمله خلایق، در جستجویش میلاد زهرا بادا مبارک بادا مبارک.. زهرا نه زهرا، ختم پیمبر دنیایه سرور، ئوپدی الیندن زهرا نه زهرا، ساراو هاجر یکسر ملکر، ئوپدی الیندن اولسون مبارک. زهرا نه زهرا،منصبده تکدی خدمت گزاری، حورو ملکدی زهرا نه زهرا،گرد قدومی رشک فلکدی،دنیاده تکدی اولسون مبارک زهرا نه زهرا، نسوانه سرور ماه منور، برج حیاده زهرا نه زهرا،خاتون محشر حشره گلنده، گلمز پیاده اولسون مبارک نغمات خاکی
امشب بجهان خُلدِمُخَلّدآمد آیینه ی حُسنِ عشق ِسَرمدآمد پرنورکنیدآیِنه هارا امشب چون فاطمه بَضعه ِمحمد آمد شفیعی اقدم
چراغونه خونه ی طاها خنده نشست رو لب مولا سوره‌ی کوثر شده نازل فاطمه اومده به دنیا آرومه تو آغوش بابا زهرا سلام الله علیها پیغمبر میخونه فداها..........ابوها چه دختری ام ابیها اللهم صل علیها همه‌ی زندگی مولا.....‌‌ یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا حور و ملک محو تماشاست تو خونه‌ی نبی چه غوغاست بریم برای عرض تبریک ولادت حضرت زهراست بانویی که نداره همتا فاطمه سیدةالنسا بهترین مادره تو دنیا.....یازهرا صدیقة الکبری یازهرا انسیة الحورا یازهرا ذکر لب مولا یازهرا........یازهرا. یازهرا یازهرا یازهرا ۳  یازهرا نور خدا روی زمینه بانویی که عرش نشینه اومده تا بگه به عالم علی امیرالمومنینه شفیعه ی شیعه تو محشر همسر وصی پیمیر ذکر لب زهرای اطهر ....... یاحیدر نور و قدر و یاسین و کوثر برا مرتضی یار و یاور ضربان قلبش یاحیدر ....یاحیدر یاحیدر یاحیدر یاحیدر...... یاحیدر
رفت از دلِ فردوس هزاران قلم آورد اندازه‌ی آفاق ورق روی هم آورد می‌خواست که جبریل کمی از تو نویسد جایی که خدا نامِ تو را محترم آورد صدبار تراشید درختانِ جهان را صدبار نوشت از تو و صدبار کم آورد تو بودی و دستانِ خدا مُلک و مَلَک را محضِ گُلِ انوارِ شما از عدم آورد ما هیچ نبودیم..‌ ولی مادری‌ات بود در هیچ نظر کرد و مرا در رقم آورد این جلوه‌ی پُر جذبه بر افلاک مبارک مهمانِ خدا آمده بر خاک ، مبارک جبریل نوشت اولِ دفتر که علی کیست پرسید مکرر و مکرر که علی کیست یک عمر به معراج به هرجا که توان داشت هِی رفت نفهمید در آخر که علی کیست تا گفت از اوصافِ علی پیشِ رسولان بشنید فقط پرسشِ دیگر که علی کیست برداشت قلم را و خدا وحی به او کرد... یعنی که تو را نیست مقدر  که علی کیست فهمید فقط فاطمه معنیِ علی را فهمید فقط فهمِ پیمبر که علی کیست هرکس که علی گفت از امداد علی گفت با فاطمه یک عمر فقط نادِ علی گفت حق داد به آغوشِ خدیجه دو جهان را گفتم دو جهان ، لال شوم برتر از آن را عالم نشنید از لبِ احمد  لبِ مولا جز فاطمه‌جان ، فاطمه‌جان فاطمه‌جان را پلکت ، ضربانت تپشت نامِ علی گفت وقتی که پدر گفت به گوشِ تو اذان را تو آمده‌ای قبلِ خودت ، حق بده خاتون سِیرِ تو بهم ریخته بنیادِ زمان را هربار که جبریل برای تو غزل گفت می‌گفت خدا بهتر از آن ، بهتر از آن را هر دفعه به پیغمبرِ ما واجب عینی است بوسیدن دستان شما واجب عینی است ای رشته‌ی خورشید نخی از ملکوتت ای جاذبه‌ی عمقِ جهان از جبروتت تسبیح گرفتی و زمین دید خدا را گفتی علی و دید زمان زنگ سکوتت در فصل بهاریِ جمادیِ ظهورت افلاک شگفت است سرِ شاخه‌ی توتت تا که بچکد از سر انگشت  تو فیضی یک عمر نشسته است علی پای قنوتت هرجا که تو هستی همه‌اش باغ بهشت است سوگند که دلهاست فقط جای هبوطت عشقی ازلی هست اگر هست حجابت پُر جلوه‌تر از پرده‌ی کعبه است حجابت تو آمدی آزاد شدن را بنویسیم تا سروری گل به چمن را بنویسیم بازیچه شدن ، هرزه شدن ، هیچ شدن مُرد تو آمدی آزادیِ زن را بنویسیم تا دور شود زندگی از اینهمه آفات تا حرف جدایی غدغن را بنویسیم تو آمده‌ای بر سر یک سفره نشینیم تا خانه مساویِ وطن را بنویسیم بخشندگی‌ات را به تبارت برسانی تا اینکه کریمی حسن را بنویسیم با خط تو باید بنویسیم که زن کیست این شأن ولی جای دگر  مطمئنن نیست سوگند به شمع و شب و پروانه به زهرا سوگند به گلخانه به ریحانه  به زهرا هرکس که نمک خورده‌ی زهرا و علی شد هرگز نرود بر در بیگانه به زهرا این خاک پُر از یاس ، پُر از لاله‌ی سرخ است این خاک ندارد غمِ ویرانه به زهرا ویرانه اگر هست فقط خانه‌ی خصم است مائیم همین همتِ مردانه به زهرا این خاک حرام است به غیرش ، حرمِ ماست مائیم همه مردم یک خانه به زهرا این خاک سراسر همه تسبیح حسین است سوگند که ایران همه بین‌الحرمین است
بسم الله الرحمن الرحیم مادرم چون دل ناقابل من نیست جای مادرم کاش جانم را می‌آوردم برای مادرم خاک پای او اگر باشم بهشتی می‌شوم چون بهشت افتاده عمری زیرپای مادرم در تمام عمر عطر عشق را حس کرده‌ام در فضای خانه از بوی غذای مادرم در تمام زندگی هر آرزویی داشتم شد برآورده به لطف یک دعای مادرم جز دعای خیر در حق همه الّا خودش جا ندارد در قنوت ربنّای مادرم شک ندارم که هزاران بار کم می‌آورد کوه اگر در زندگی باشد به جای مادرم جیب‌های خالی بابای من پر می‌شود پیش مردم لابه‌لای حرف‌های مادرم تا ابد از دست او بوسه تقاضا می‌کنم پادشاه دهر اگر باشم گدای مادرم
تقدیم به مادرِ خلقت حضرت زهرا سلام الله علیها ********************** بسمِ ربِّ فاطمه ، آغاز شد دنیای عشق بشنوید از آسمان ها و زمین آوای عشق می شود تعبیر امشب اینچنین رویای عشق می رسد مادر ، که تا آخر بماند پای عشق در کتاب عاشقی گلواژه نامِ مادر است عقلِ ما درمانده از درکِ مقامِ مادر است نام او روی لبم گل کرد، دل شد بی قرار می برم این نامِ غرقِ عشق را با افتخار پنج حرفِ "فاطمه" شعر است، شعری بی شعار از ره آمد شاعرانه این زمستان شد بهار چشمه ی کوثر به روی خاک جاری می شود با قدومِ فاطمه ، دنیا بهاری می شود دلبری آمد به دنیا عشقِ دلبرها شود دختری آمد که هستی بخشِ دخترها شود بهترین الگو برای جمعِ مادرها شود آمده تا علّتِ تغییرِ باورها شود کرد ثابت بر همه دختر جدا از نور نیست زندگی بخش است، جای او درونِ گور نیست نورباران گشته امشب آسمان ها و زمین راهیِ دنیا شده هستیِ ربّ العالمین روی دامانِ خدیجه ، دختِ احمد را ببین شد عطا "امّ الائمّه" بهرِ "امّ المومنین " آن همه چلّه نشینی ها نتیجه داده است نورِ زهرا را به دامانِ خدیجه داده است باید امشب دید شوقِ خواجه ی لولاک را بوسه باران می کنند افلاک روی خاک را خاک هم بوسد جمالِ طلعتِ افلاک را کرده حیران مادرِ خلقت همه ادراک را لیله القدرِ نبی تقدیرِ عالم را نوشت فاطمه از راه آمد خاک پایش شد بهشت فاطمه آمد که بر خلقِ جهان مادر شود تا شود امّ ابیها ، مامِ پیغمبر شود او شده کوثر که عشقِ ساقیِ کوثر شود آمده کفوِ امیرالمومنین حیدر شود عیدیِ میلاد زهرا هست با مولا علی بهرِ مادر بهترین هدیه است ذکرِ یا علی یزدی اصل
یا فاطمة الزهرا(س) صدها غزل برای تو ای کیمیا کم است حتی غزل نوشته شود با طلا کم است با واژه ها که شأن تو انشا نمیشود شرمنده ام که قدرت این واژه ها کم است در جستجوی چشمه ی جوشان کوثرت سعیِ میان مروه و کوه صفا کم است موسی کجا و معجزه ی چادرت کجا در محضر تو معجزه ی صدعصا کم است یک جان که نیست لایق قربانی ات شدن عالم شود برای تو حتی منا کم است امروز آمدی به جهان زود میروی من مانده ام که عمر گل آخر چرا کم است‌ اینجا نمان برو به همان لامکانی ات اینجا برای تابش نورت فضا کم است گفتم برای تو غزلی دست و پا کنم اما نشد بضاعت این بینوا کم است لطفی کن و سیاهه ی من را قبول کن بانو نگو که معرفت این گدا کم است
زهرا همانی است که تاج سر علیست زهرا نگین حلقه ی انگشتر علیست او ذوالفقار حیدرو نیروی بازوان.. بین شناسنامه ولی همسر علیست باید دو در دو چار شود می شود بلی؛ حیدر دل است و فاطمه تک دلبر علیست چاهی که همدم همه غم های مرتضاست آن قلب فاطمه است که غمپرور علیست پیراهن علی متبرک به دست اوست یعنی که فاطمه است گل قمصر علیست شیر و خط خدای تعالی یکی شده است یعنی که فاطمه طرف دیگر علیست  
جواد افشانی: ( سلام الله علیها ) تو آمدی ،که در شب دل ها « قمر شوی » در سینه ی شکسته ی دوران « گُهر شوی » تو آمدی که قامت دین را به پا کنی بر شاخه های نخل وِلا برگ و بَر شوی تو آمدی که سوره ی کوثر بیاوری تو آمدی برای علی ، بال و پر شوی تو آمدی که مادری ات را نشان دهی تو آمدی که مادرِ کُلِ بشر شوی معنای اصل اُم ابیها فقط تویی تو آمدی که باعث فخرِ پدر شوی ای رفقا نور خدا سوی سما چه روشن است امشب ازقدم دخت امین ، روی زمین چه گلشن است امشب مژده باوفا مهدی با ما کن صفا مهدی آمد مادرت زهرا عیدی کن عطا مهدی ای شهر بانوی با عظمت جان هدیه به هر قدمت ...
( سلام الله علیها ) وقتی برای اولین بار ملائکه مدحشو گفتن از سوی عرش حق شنیدن ملیکه ی بهشته این زن هِيَ فاطِمَه، الرَحیمه، العَلیمه الحَبیةُ الحانیةُ الکَریمه هِيَ فاطِمَه، الفَریده السَعیده العَفیفةُ الصالِحَةُ الرَشیده فاطمه از خدای خود القاب داره هر لقبش به سوی حق یک باب داره طبق حدیثِ حضرت صادق میگم بردن نام فاطمه آداب داره یا زهرا یا زهرا... وقتی برای اولین بار شنیده اسمشو پیمبر خوده خدا گفته ولی با صدای پر طنین حیدر هِيَ فاطِمَه، الزَکیَه التَقیَه العَدیلةُ الصابِرَةُ الصَفیَه هِيَ فاطِمَه، الفَهیمَه البَتولَه الرَضیَةُ المُلهَمَةُ الحَکیمَه فاطمه اونکه خادمش جبریل میشه روز جزا بدون اون تعطیل میشه طبق حدیث لَیلَةُ المعراج میگم دین خدا با فاطمه تکمیل میشه یا زهرا یا زهرا.... وقتی برای اولین بار چشم خدیجه نورشو دید به روی همچو ماهِ زهرا موج میزد جلوه ی توحید هِيَ فاطِمَه، الرَئوفَه الاَمینَه العَلیمَةُ الصادِقَةُ العَطوفه هِيَ فاطِمَه، الجَمیلَه، الشَفیعَه النَقیةُ الساجِدَةُ الجَلیله سلسله ی ائمه رو زنجیر زهراست آینه حیدر است ولی تصویر زهرا طبق حدیثی که رسول الله گفتند شأن نزولِ آیه ی تطهیر زهراست یا زهرا یا زهرا
مولودی خانم حضرت زهرا-کانال نوحوا علی الحسین -09173426998.mp3
3.99M
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مولودی خانم حضرت زهرا سلام الله علیها کانال نوحوا علی الحسین 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مَلک تلاوت سوره ی کوثرُ شروع کرده خورشید جهان از دل مدینه طلوع کرده زمین به یمن فاطمه کسب آبرو کرده نور مادره سادات نور حی تعالاست جسم فاطمه از خاک روح فاطمه اعلاست جای فاطمه تا حشر ساق عرش معلاست مکتب جاویده ام ابیها جلوه ی توحیده ام ابیها به گداها داره امشب عیدی میده زهرا زهرا زهرا 🌸 روی لبامه همیشه زمزمه 🌸 الحمدلله لحُب فاطمه خدا بخاطر فاطمه لطف شو نشون داده از پاقدمش رحمتُ به دنیا فرستاده محبتش تو سینه ها نعمت خداداده کی به غیر خداوند واقفه به مقامش داره سجده ی واجب حتی بردن نامش میشه شاه دو عالم هرکی باشه غلامش برکتٌ فی ارضه زهرا زهرا رحمتِ بی مرزه زهرا زهرا به بهشتم حتی یه نگاش می ارزه زهرا زهرا زهرا 🌸 روز قیامت ندارم واهمه 🌸 الحمدلله لحُب فاطمه همون که حضرت جبرئیل پارکاب باباشه اومده تا با وجودش تسلّیِ طاها شه قراره که مثل یه کوه پشت مرتضی باشه صاحبای زمانن فاطمه و ابیها وارثای زمینن بعلها و بنیها خاک چادره فضه ش کرده کار مسیحا گوهر نایابه زهرا زهرا نور عالمتابه زهرا زهرا اسمش آروم بخشه قلبای بی تابه زهرا زهرا زهرا 🌸 دامن پاکش پناه عالمه 🌸الحمدلله لحب فاطمه کانال نوحوا علی الحسین 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
امشب شب مادر است، دل را وا کن وَز مهر علی و فاطمه شیدا کن بر مادر سادات در این شب، شیعه صد دسته گل محمدی اهدا کن
با رسول الله ختم سوره ی کوثر بگیر رو در ایوان نجف کن عیدی از حیدر بگیر
دوبیتی فاطمه ای که باعث خلقت ماسوا بود دختر خاتم رسل همسر مرتضی بود ام الائمه الهدی قدم نهاده در جهان شاد زِ مقدمش دل خاتم الانبیا بود ▪️ مژده یاران به جهان دختر احمد آمد شاد باشید که محبوبه ی سرمد آمد جای بِگرِفته به دامان خدیجه، زهرا فاطمه نور دو چشمان محمد آمد ▪️ گوهری گشته عطا از سوی داور به نبی تا شود زَامر خدا همسر و همتای علی در جهان اُمِّ اَبیهاش محمد فرمود کوثرش خوانده به قرآن صمد لم یزلی ▪️ نوگل باغ رسالت فاطمه خیر النساست شافعه بر امّت مرحومه در روز جزاست بارها گفتا محمد اُمِّ اَب بر دخترش مادر شُبِّیر و شَبَّر همسر شیر خداست ▪️ پیمبر گر یگانه دختری دارد فقط زهراست علی گر در جوانی همسری دارد فقط زهراست چنان بی پرده می گویم بدون هیچ تردیدی خدا اندر صدف گر گوهری دارد فقط زهراست ▪️ شد تولد دختر نیک اختری اندر جهان از خدیجه زوجه ی پیغمبر آخر زمان باشد او دخت محمد نام او زهرا بود همسر شیر خدا یعنی امیر مؤمنان ▪️ ای حبیبه به خدای ابدی و ازلی فاطمه دخت رسول قرشی مدنی حاصلی گرچه تو بر گفته ی لولائیه شد علی خلق برای تو و تو بهر علی ▪️ امشب به پیمبر ز سوی حق شب اعطاست آن هدیه ی حق فاطمه صدیقه ی کبراست زهراست ز لاهوت ولی آمده ناسوت کز قول نبی فاطمه انسیه ی حوراست ▪️ عالم همه جسم است و بر او فاطمه جان است کز چهره ی او نور خداوند عیان است اِعطا شده کوثر به نبی از سوی دادار کاو باعث ایجاد همه کون و مکان است ▪️ فاطمه! ای حبیبه ی داور ای عطا از خدا به پیغمبر قَسَمَت می دهیم به معصومین دست ما را بگیر در محشر
در روز ولادت که قرین با جمعه است هم روز زن و مادر و هم فاطمه است هم اهل زمین ، هم آسمان ، دلشادند مولا تو بیا،که فرجت،بر غم ما خاتمه است
در آسمان ندیده کسی أختری چنین یزدان نهفته در صدفش گوهری چنین بعد از ظهور حضرت زهرا، دگر خدا خِلقت نکرده جلوه ی زیباتری چنین سیب بهشتی است به دامان مصطفی هرگز نداشته پدری دختری چنین جز فاطمه که (أمّ أبیها) لقب گرفت؟ دیگر نبوده بهر پدر مادری چنین مثل علی و فاطمه در زیر چرخ نیست دنیا ندیده شوهری و همسری چنین یک فاطمه برای ولایت کفایت است دارد علی به خانه ی خود یاوری چنین دو گوشواره اش حسنین اند، ای جهان… …داری سراغ بهر کسی زیوری چنین؟! زهرا نبود نخل امامت ثمر نداشت از او به جلوه آمده برگ و بَری چنین زهرا شناس باش، حدیث کسا بخوان بی او نداشت اهل کسا مِحوری چنین بانوی بانوان جهان نیست غیر او هرگز نبوده است زن دیگری چنین پایش به روی بال فرشته نهاده است عالم به حیرت آمده از مَعبری چنین با چادرش چقدر مسلمان درست کرد هستم دخیل چادری و مَعجری چنین هرگز نماند سائل درمانده بی جواب بايد كه سر نهاد فقط بر دری چنین محشر بدون فاطمه محشر نمی شود محشر به وَجْد آمده از محشری چنین با دستهای ساقی کوثر به روز حَشْر سیراب هست تشنه لبِ کوثری چنین بگرفته ام ز درگه او تاج بندگی بالاتر است از دو جهان أفسری چنین ما عاقبت به خیر شویم از محبتش خوشبخت آنکه داشت دم آخری چنین هرچه که داشته است همه خوب بوده اند هرگز نداشته است ستایشگری چنین
مدح میلاد حضرت زهرا س صبح شور آفرين ميلادت لحظه‌‌ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوي بهشتی هم گل فشاندند و دل ز كف دادند داد فرمان، خدا به پيغمبر كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر» مثل «حوا» شميم جنت را «مريم» آن جا به يك اشاره گرفت بوسه بر خاک پايت «آسيه» زد دامنت را به شوق، «ساره» گرفت جز تو اي معنی «كلام الله» كيست شايستۀ «سلام الله»؟ ای وجودی كه در كمال شهود، هستی‌ات نورِ عالمِ غيب است نام پاک تو بی‌وضو بردن نزد اصحابِ معرفت، عيب است با علي نُه بهار پيوستی دَرِ خواهش به روی خود بستی به خدا، خانۀ گِلين تو را اشتياق حبيب، پُر كرده ست عطر ناب «لِيُذهِبَ عَنكُم» بوي«امَّن يُجيب» پُر كرده ست حلقه زد گرد چهره‌ات چون ماه هالۀ «اِنَّما يُريدُ الله» لطف سرشارت، اي عصارۀ وحي خستگان را به مهر، تسكين داد تا سه شب، قوت خويش را هر شب به يتيم و اسير و مسكين داد در شگفت از تو قدسيان ماندند سورۀ نور و هل اتي خواندند چه كسي مي‌بَرد گمان كه خدا به كنيز تو رتبه كم داد؟ فضه شد ميهمان مائده‌ای كه خدا پيش از اين به مريم داد می‌توان با محبت تو رسيد به رهايی به روشنی به اميد نيمه شب‌ها كه در دل محراب ذكر آيات نور داشته‌ای اي نمازت نهايت معراج! عرش را پشت سر گذاشته‌ای باغ سجاده غرق عطر تو بود همه آفاق، زير چتر تو بود صلح سبز «حسن» كه جاری شد چشمه در چشمه از پيامت بود نهضت سرخ روز عاشورا شعله در شعله از قيامت بود خطبه را زينب از تو چون آموخت سخنش ريشه ستم را سوخت ای دلت در كمال بی‌رنگی از همه كائنات، رنگين تر! بود بار امانت از اول روی دوشت ز كوه، سنگين تر تو منزّه‌ترينِ زن‌هایی بر بلنداي نور، تنهايی با همان دست عافيت پرور كه پرستاری پدر كردی، از امام زمان خود، ياری در هياهوی پشت در كردی سرمه ديده، خاک پايت باد همه هستی‌ام فدايت باد # محمدجواد غفورزاده شفق