eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
804 دنبال‌کننده
27 عکس
4 ویدیو
71 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
چنان طفلی که گم کرده ست بابا و هراسان است دلم این روزها آواره ات با چشم گریان است نمی دانم که این دوری بلا یا امتحان باشد هر آنچه هست زخمش بر جگر چندیست مهمان است بلا پشت بلا می آید و دفع بلا خواهد کمی خون کن ز خون ما گمان کن عید قربان است زحال عاشق جامانده معلوم است این ایام که داغ اربعین تو به دل داغی دوچندان است اگر چه داغداریم از غم هجران ولی ما را هر آن چیزی که مولا می پسندی ، تا ابد آن است بگیر از ما سراغی ای حسین حالا که جا ماندیم ببین که قلب عاشقهات پشت مرز مهران است حرم یادش بخیر و آن هیاهو ، آن شلوغیها ولی حالا ببین با یادشان دلها پریشان است میان راه مشایه چه خوش صوت هلابیکم هلابیکم هلابیکم که اینجا باغ رضوان است نرفت از یاد ما ، ما را کنار خویش جا دادی نرفت از یاد ما رعیت به زیر دین سلطان است  زما بگذر قسم بر زخم پای طفل جا مانده که این حر خطا کرده ز کار خود پشیمان است همیشه اربعین بودیم پایین پا و شش گوشه ولی حالا به جای وصل بر دل داغ هجران است ادب کردی تو جمع عاشقانت را به هجرانت نگفتی مزه ی شیرین وصلت زیر دندان است ؟ فکیفَ اصبرُ ای شاه بر داغ فراق تو که از داغ فراقت بر لب عشاق تو جان است میسر تا شود تا باز هم صحن تو را بینم هنوزم دیده ام بر دست سلطان خراسان است به کوری دو چشم دشمنان حضرت ارباب عراق و مردمانش نایب عشاق ایران است نباشد خالی از زائر همیشه راه مشایه نجف تا کربلا لبریز از روح شهیدان است ز تاب و تب نمی افتد تب و تاب حسینی ها که این آتش فروزان است و این سرچشمه جوشان است نشد تا اربعین امسال هم پای ضریح تو بخوانم روضه ی لبهای خشکی را که عطشان است حسین جان چشم تو روشن که زینب میرسد از راه ولی قامت خمیده ، موسپید و پای لرزان است چنین گفتا برادر سوختم از داغ این غصه سرت بر نیزه ها و پیکرت بین بیابان است تمام قافله غیر از رقیه آمده با من که آن شیرین زبانت خفته بین خاک ویران است رباب است و خروش و خسته حالی و دلی سوزان که با یاد علیِ اصغرش در دشت حیران است سکینه می کند زاری کنار تربت سقا عزادار تن صدپاره ی آن ماه تابان است خدا لعنت کند آن را که چوب خیزرانت زد نفهمید این لب و دندان تو قاری قرآن است می آید عاقبت آه ای حسینم منتقم از ره همانی که به خشکی جهانی فصل باران است شهریاری
«شکوائیه با سه زبان فارسی ، ترکی و عربی به مناسبت فراق زیارت اربعین» نَشکو اِلَیک سَیِدَنا مِن مُفارَقه نَشکو اِلَیک مِن اَثَرِ نارِ بارقه نَشکو اِلَیک یابنَ نَبی یابنَ مُصطَفی مِن کِثرة المَوانِعِ مِن هِجر کربَلا مولا ز جور دَهر به تو شکوه می‌کنیم نه من ، تمام شهر به تو شکوه می‌کنیم آتش گرفته‌ایم حسین جان چه آتشی آیا بُود که دست به دلهای ما کشی؟ دستی که تا به سینه‌ی زینب گذاشتی با شکوه قهر و ، با غم دل کرد آشتی ای بر فراز نیزه سرت سر تر از همه ای در فضیلت و عظمت برتر از همه ای تربتت شفای مریضانِ بی طبیب نَشکو اِلَیک یابنَ حَبیب ایهالحَبیب جابر کجاست بشنود این سوز و آه را؟! با خود کند شماره ستونهای راه را ما در هوای کرب و بلا راه می‌رویم با پای سر به بارگهِ شاه می‌رویم چشم انتظار لطف شما مانده‌ایم ما از دست ما بگیر ، که جا مانده‌ایم ما جا مانده از قطارِ شهیدانِ معتبر جا مانده از مواکبِ نورانی سفر آری سفر ، سفر به دیار حماسه ها از موقِفِ نجف، حرکت سوی کربلا ما شکوه می‌کنیم ، چرا راه بسته شد؟! تنها نه قلب ما، دلِ زینب شکسته شد زینب هنوز منتظر پا پیاده هاست این پا پیادگی شرف خانواده هاست ما سر سپرده‌ی درِ این خانواده ایم با خانواده نوکرِ این خانواده ایم از دستِ خویشتن ، زِ دلم شکوه می‌کنم از دست دل نه، از عملم شکوه می‌کنم دل با شماست، نفس ولی می‌دهد فریب وای از فریب کاریِ این نفس، ای غریب نَشکو اِلَیک مِن فِتَنِ عَصر و الزَمان الغوث یابنَ فاطمه، الغوث و الامان بالی به ما بده به هوای تو پر زنیم حالی به ما بده که صمیمانه در زنیم هر سال اربعین دلِ ما روبراه بود ره بسته شد، دلیل کدامین گناه بود؟ خاکم به سر، ز ما نکند قهر کرده‌ای یا این قبیله را مگر از یاد برده‌ای نَشکو اِلَیک یابنَ شَهید، ایهالشهید سن بیل آنان جانی بیزی گل ائتمه نا امید میندیر نجات کشتی‌سینه قوی ما غرق اولاخ قویما اسیر توطئه‌ی غرب و شرق اولاخ نَشکو اِلَیک یابنَ علی یابنَ فاطمه دریا کیمی دوشوب بو اورکلر تلاطمه بیز اربعین زیارتیوین مشتری‌سیوخ بیچاره یوخ عنایتوین مشتری‌سیوخ بیز ایستریخ حرم توزی قونسون بو اوزلره بلکه بصیرت آرتیرا خونبار گوزلره بیز ایستریخ حرمده اورک داغلیاخ سنه زینب دیلیجه نوحه دیاخ آغلیاخ سنه کلامی زنجانی
یادش بخیر خستگی بین‌جاده ها تنها میان خیل عظیم پیاده ها امروز هم که دورم و در آرزوی او چون یک سبو شکسته ام از هجر باده ها پیچیده بود گرچه مسیر وصال او آسان نمود طی طریقش به ساده ها او زاده وصال دو دریای عشق بود رفتند سوی مرقد او عشق زاده ها این روسیاه نیست فدای تو یا حسین هستند تا حبیب و زُهیر و جُناده ها بگذار تا که طعنه زنندم به جرم عشق دل مُرده ها و سنگ دلان، دل نداده ها من هرچه هست منت آن یار می کِشم۰۰۰ بیش از همیشه حسرت دیدار می کِشم... محمدی
هرچند همیشه، کربلا را خواندم از خیلِ عظیمِ زائران جاماندم یک عمر به شوقِ دیدن خوابِ حرم این جسمِ غریبِ خویش را خواباندم در حسرتِ روی کربلا می‌گریم آن‌قدر که چشمِ خویش را خشکاندم با قافله‌ی حسین در خواب و خیال همراه شدم، سرودِ غربت خواندم ریزه‌خورِ خوان کربلا بودم و حیف با معصیت و گناه خود را راندم امسال دوباره نامِ من "زائر" نیست خسران زده‌ام! حسین برگرداندم یک روز قدم قدم کنارِ جابر در راهِ حرم...، خوش است ما را آن دم حسین قربان
نخواهم رفت تا محشر پی غیر شما اصلا به بیماری خوشم دردم بده اما شفا اصلا چه راحت دل سپردم بر ضریحت بی خبر بودم که عشق آسان نماید اولش در انتها اصلا قسم دادم خدا را هشت بار از عمق قلبم چون خدا هم رد کند مارا سریع الارتضا اصلا خدا را شکر از آن ابتدا نقاشی ام بد بود! کشیدم درد دوری از مسیر عشق،پا اصلا گره در کار نوکر کور شد مانند چشمانش ولی رد خور ندارد کارها با مجتبی اصلا بسوزان نوکرت را هر طریقی دوست میداری به هر چیز امتحانم کن ولی با کربلا اصلا تمام روضه ها را هم اگر هضمش کنم آخر سرت را حنجرت را شاید اما نعل ها اصلا...
🕳️صلی الله علیک یا اباعبدالله 🕳️ همه دیدند که یک شیشه ی صبر افتاده همه دیدند که زینب سر قبر افتاده چشم او در اثر حادثه کم سو شده است کمرش خم شده و دست به زانو شده است بیت بیت دل او از هم پاشیده شده صورتش در اثر لطمه خراشیده شده گفت برخیز که من زینب مجروح توام چند روزیست که محو لب مجروح توام این چهل روز به من مثل چهل سال گذشت پیر شد زینب تو تا که ز گودال گذشت این رباب است که این گونه دلش ویران است در پی قبر علی اصغر خود حیران است گر چه من در اثر حادثه کم می بینم ولی انگار دراین دشت علم می بینم دارد انگار علمدار تو برمی گردد مشک بر دوش ببین یار تو برمی گردد خوب می شد اگر او چند قدم می آمد خوب می شد اگر او تا به حرم می آمد تا علی اصغر تو تشنه نمی مرد حسین تا رقیه کمی افسوس نمی خورد حسین راستی دختر تو...دختر تو...شرمنده زجر...سیلی...رخ نیلی...سرتو شرمنده وای از دختر و از یوسف بازار شدن وای از مردم نا اهل و خریدار شدن سنگ هایی که پریده است به سوی سر تو چه بلایی که نیاورده سر خواهر تو سرخی چشم خبر می دهد از دل خونی وای از آن لحظه که شد چوبه ی محمل خونی # مجید تال
🕳️صلی الله علیک یااباعبدالله 🕳️ اربعین آمدم از سفر و جز غمم احوال نبود این چهل روز کم از غصه ی چل سال نبود با سرت بودم و فکر بدن ات می کُشتم کاش آنروز نمی دیدم و پامال نبود دم دروازه ی ساعات عجب بزمی بود کاشکی دور و برم اینهمه جنجال نبود پیر شد زینبت از بس به سرت سنگ زدند ورنه این خواهرت آنقدر کهنسال نبود چوب را زد به لبت یاد لبت افتادم هیچ کس فکر من و گریه اطفال نبود خیره شد سمت سکینه ، نفس ام بند آمد این یکی فکر بدی داشت....نه خلخال نبود.. خسته ات می کنم اما ز سفر برگشتم چه بگویم خبر از زینب و اجلال نبود جای شکر است که برگشتم و دیدم امروز بدن کوفته ات گوشه گودال نبود # مهدی صفی یاری
آورده هرم آه بلا بر سرم حسین بنشانده بر مزار تو خاکسترم حسین آهسته گویمت که علمدار نشنود کن یک نظر که خواهر بی معجرم حسین دستی برون بیار ؛ تو دستی بکش ببین مجموع خط کوفی بر پیکرم حسین از گوشوار و معجر و خلخال ها مپرس چیزی نمانده در بر اهل حرم حسین هرجا که دست صاعقه رنگ طمع گرفت کردم سپر برای تو برگ و برم حسین این رد ریسمان اسیری به دست من ارث و هویتی است که از حیدرم حسین با نوحه های حنجره زخمی ام هنوز بر سینه می زند زغمت مادرم حسین شکر خدا شکسته سرم، سرشکسته، نه!! خواهر شدم فدای سر تو سرم حسین نقش بر آب زحمت زینب شده حسین شرمنده از امانتی دخترم حسین
بعد از تو ، من هماره اذیت شدم حسین با داغِ بیشمـــــاره اذیت شدم حسین شام دهــم که سوخت خیامِ مخدرات در آتش و شــــراره اذیت شدم حسین یک لشگـــــرِ حرامی و زنهــای بی پنـاه زینب نداشت چاره ، اذیت شدم حسین دیدم کـــه می دوَند پیِ دختـــران تو دنبـال گــوشـواره ، اذیت شدم حسین در قتلگاه ، شمــر سرم داد می کشیــد می زد مرا دوباره ، اذیت شدم حسین بــاتــازیــانه کــرد جدا خواهـر تو را... از جسم پاره پاره ، اذیت شدم حسین دیدم رباب نیمه‌‌ی شب حرف می زند با رأس شیر خواره ، اذیت شدم حسین دیدم که دختران تو خوابیده تا سحر بر روی سنگِ خاره ، اذیت شدم حسین بازار شام ، کوی یهودی ، در ازدحام با اینهمه نظاره ، اذیت شدم حسین در مجلس یزید میــــان حرامیــــان من بالباس پاره ، اذیت شدم حسین آن مرد نانجیب کنار سرت نمود بر دخترت اشاره ، اذیت شدم حسین
به هر خاکی ، که دل سر زد ، بهشت است تمام "رفت یا آمد" بهشت است نجف تا کربلا تنها مسیری است که آنجا " مبدا و مقصد " بهشت است
سحر چون پیک غم از در درآید شرار از سینه، آه از دل برآید درای کاروانی از وطن دور به گوش جان ز دیوار و در آید گمانم کاروان اهل‌بیت است که سوی کعبهٔ دل با سر آید گلاب از چشم هر آلاله، جاری‌ست که عطر عترت پیغمبر آید پس از یک اربعین اندوه و هجران به دیدار برادر، خواهر آید همان خواهر که غوغا کرده در شام همان ریحانهٔ پیغمبر آید همان خواهر که با سِحر بیانش به هر جا آفریده محشر آید همان خواهر که کس نشناسد او را به باغ لاله‌های پرپر آید... اگر از کربلا، غمگین سفر کرد کنون از گَرد ره، غمگین‌تر آید نوای «وای وای» از جان زهرا صدای «های های» حیدر آید از این دیدار طاقت‌سوز ما را همه خون دل از چشم تر آید غم‌آهنگی به استقبال یک فوج کبوترهای بی‌بال و پر آید بیا با این کبوترها بخوانیم سرودی را که شام غم سرآید: «شمیم جان‌فزای کوی بابم مرا اندر مشام جان برآید گمانم کربلا شد عمه! نزدیک که بوی مُشک ناب و عنبر آید به گوشم عمه! از گهوارهٔ گور در این صحرا، صدای اصغر آید مهار ناقه را یک دم نگه‌دار که استقبال لیلا، اکبر آید ولی ای عمه! دارم التماسی قبول خاطر زارت گر آید، در این صحرا مکن منزل که ترسم دوباره شمر دون با خنجر آید»
امید آخر دل های بی قرار حسین مرا هزار امید است و هر هزار حسین به کوه امنیت و بندگی رسید سریع به کشتی توهرآن کس که شدسوار حسین تویی که شان نزول تبارک الهی خدا به خلقت تو کرده افتخار حسین خدا به طالع ما مهر نوکری زده است به غیر نوکریت نیست کار و بار حسین غلام و نوکر و مداح و شاعر و خادم گذاشتی سر ما اسم مستعار حسین گناهکارم و در بین خلق محترمم غلامی تو به من داده اعتبار حسین ازاین محبت واین عشق واین حسینیه ها هزار شکر که لایمکن الفرار حسین اگرحبیب به عشقت دوبارجان داده ست هزار جان بده تا من هزار بار حسین