#امام_حسین_علیه_السلام
#زیارت_اربعین
ما را تکامل میدهد انوار هیئتها
پیداست دستِ فاطمه در کار هیئتها
آنان که بر تعطیلی روضه مُصِرّ هستند
چیزی نفهمیدند از اسرار هیئتها
هیئت گناهآلوده را عبد خدا کرده
تاثیر دارد نورِ استغفار هیئتها
خرج تمام روضهها را مادرش داده
هیهات بی رونق شود بازار هیئتها
رزمندگانِ غیرتی این سینهزنهایند
درس شهادت میدهد رفتار هیئتها
در خاطرات حاجقاسم افتخار این است
بوده تمام عمر پرچمدار هیئتها
هرجا که شد حمله به بیرقهای عاشورا
دست امیرالمؤمنین شد یار هیئتها
عطر سیاهیها همه از چادر خاکیست
با گریه خوکرده در و دیوار هیئتها
گفتم در و دیوار، یاد مادر افتادم
بر شانهی ما او نهاده بار هیئتها
محشر امور بانیان، دست کریمان است
وقتی حسن جان است سردمدار هیئتها
هر اربعین ایکاش ما هم کربلا باشیم
دنبال زینب قافلهسالارِ هیئتها
#قاسم_نعمتی
.
#اربعین
#زائر_کربلا
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند
به شهرت میرسند و حال و روز شهر بارانی است
پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند
#زیارت_اربعين
#سیدمحمدمهدی_شفیعی✍
.
امام_حسین_علیه السلام زیارت_اربعین
#دوبیتی
نگاه از زائر خود بر نداری
ز گریه نوحه ای بهتر نداری
زیارت نامه ی بالای سر را
کجا باید بخوانم ، سر نداری
#میثم_مومنی_نژاد
#امام_حسین_مناجات
#دوبیتی
ارباب مرا به کربلایت برسان
دریاب مرا به نینوایت برسان
این دست دو ماه در غمت سینه زده
آن را به ضریح با صفایت برسان
در آرزوی #زیارت_اربعین
قلبم به هوای حرمت در بدر است
چشمان ترم به کوله بار سفر است
گفتم به همه که #اربعین در حرمم
ارباب! ببین آبرویم در خطر است
رضا_قاسمی
#حماسه_ی_اربعین
#زیارت_اربعین
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را
دریاب این سپاهِ پیاده نظام را...
هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت
در موکب نخست، جواب سلام را
از دست خادمان تو نوشید هر که چای
یکجا چشید لذت شُرب مدام را...
گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد
اشک علیالدوام، قوام کلام را
«ما آزمودهایم در این شهر، بخت خویش»
ما قابلیم نوکری این امام را
پای پیاده آمدم و روی من سیاه!
پای برهنه نیستم این چند گام را
با دست خالی آمدم و روی من سیاه!
چیزی نبود قابل عرض این مقام را
مصراع آخر است، رسیدیم کربلا
باید چه کرد این همه حُسن ختام را... ؟!
#محمدحسین_ملکیان
#مناجات_با_خدا
#زیارت_اربعین
مابین خوبانت به بدها هم نظر کن
یک بار هم از کوچه اینها گذر کن
خیلی گناه آورده ام اینجا ببخشی
شام مرا با نور آمرزش سحر کن
من بند بندم با گناهان انس دارد
آتش بزن!جسم مرا زیرو زبر کن
هرتیررا شیطان به سمت قلبم انداخت
یا نور و یاقدوس هایم را سپر کن
بی گریه میمیرم تورا حق سه ساله
سهمیه چشمان من را بیشتر کن
این بنده سرکش به تو امیدوار است
خیلی بدم اما تو با من خوب سر کن
بگذار با هم اربعین درراه باشیم
یارب مرا با دوستانم همسفر کن
کرببلا را از حسن باید بگیرم
آقا!تو رحمی به گدای دربه در کن
هرموقعی امضا زدی شش گوشه ام را
درروضه ی زینب گدایت را خبر کن
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
امید به #زیارت_اربعین
زخمی نشاند بر جگر پارهپارهام
با اینهمه به فکر وصالی دوبارهام
هرکس که دید حالِ مرا گریهاش گرفت
بیچاره من! هنوز به دنبالِ چارهام....
#نفیسه_سادات_موسوی
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
اربعینی است که من بی کس و تنها ماندم
با دل خسته ی خود همدم غم ها ماندم
خودم اینجا و دلم در به در مشّایه
باورم نیست که یک بار دگر جا ماندم
#اسماعیل_شبرنگ
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
#امام_رضا_ع_مناجات
شاهی که صَحنش مَلجأ درماندگان است
امسال اُمید آخر "جا ماندگان" شد
#علی_اصغر_یزدی
#امام_حسین_ع_مناجات_اربعین
#حماسه_ی_اربعین_حسینی_ع
#حضرت_زینب_س_اربعین
#زیارت_اربعین
من از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین...
خادم ناقابل این آستان بودم حسین
خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد
سود کردم پیش تو، گرچه زیان بودم حسین
از جوانی خوبتر پیرِغلامی شماست
شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین
راه افتادم برایت، پیشوازم آمدی
هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین
من که بودم دیرتر راهی مقتل میشدی
کاش یارت میشدم، کاش آن زمان بودم حسین
عفو کن هروقت راحت آب خوردم در مسیر
عفو کن هروقت زیر سایبان بودم حسین
تاول پایم فدای پای دخترهای تو
بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین
**
خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد...
بی تو بینِ مجلسِ نامحرمان بودم حسین
#سیدپوریا_هاشمی
#برای_جامانده_ها
#زیارت_کربلا #زیارت_اربعین
به نینوای حسین از "شفق" سلام برید
سلام خستهدلی را به آن امام برید
"ز تربت شهدا بوی سیب میآید"
مرا به دیدن آن روضةالسلام برید
شکسته بسته دعای من از اثر افتاد
خبر به حضرت مولا از این غلام برید
معاشران! دل من، جای مانده در حرمش
مرا دوباره به آن مسجدالحرام برید
در آن حریم که هفتاد رنگ، گل دارد
به خون نشسته نگاهی بنفشهفام برید
در آن حریم مقدس، دوباره شیعه شوید
به شهر نور رسیدید، فیض عام برید
اگر که علقمه در موج خیز اشک شماست
برای ساقی لبتشنه یک دو جام برید
به دستهای علمدار کربلا سوگند
مرا دوباره به پابوس آن "مقام" برید
به یک اشارهی او کارها درست شود
در آن "مقام" از این دلشکسته نام برید
زبان حال "شفق" شعر "شمس تبریز" است
"به روحهای مقدس ز من پیام برید"
#محمدجواد_غفورزاده
#برای_جامانده_ها ی #زیارت_اربعین
از جانب تمام زیارت نرفتهها
فطرس، ببر سلام زیارت نرفتهها
یک چشمه اشک و یک دل پر آه هدیهایست
تقدیم بر امام زیارت نرفتهها
باید که بر سه سالهی او اقتدا کنند
در هجر او تمام زیارت نرفتهها
در حسرت زیارت آقا حلاوتیست
این شهد شد به کام زیارت نرفتهها
زائر به روز وصل خوش و در حرم گذشت
هر لحظه صبح و شام زیارت نرفتهها
در یاد زائران حرم موج میزند
دلتنگی مدام زیارت نرفتهها
اشک است در نگاه تمامی زائران
بغض است در کلام زیارت نرفتهها
بعد از سلام و روضه، بخوان روضهای دگر
تنها به احترام زیارت نرفتهها
#سیدروح_الله_موید
#اربعین_حسینی
#زیارت_اربعین
#مثنوی
🔹چهل شب است...🔹
چهل شب است که پای غم تو سوختهایم
به اشک خویش و نگاه تو چشم دوختهایم
چهل شب است نفسهایمان همه آه است
پر از سکوت، پر از گریههای ناگاه است
چهل شب است که مات غروب صحراییم
چهل شب است که محو طلوع سرهاییم
چهل شب است ز دیدار آب میسوزیم
به یاد هقهق طفل رباب میسوزیم
چهل شب است خدایا و نیست باورمان
سری به نیزه بلند است در برابرمان
سرت ستاره دنبالهدار صحراهاست
همیشه در شب تاریخ شعلهات برپاست
زمین مزار شهیدان توست سرتاسر
زمانه شام غریبان توست تا محشر
مرا دلیست که چلهنشین ماتم توست
پیادهای به ره اربعین ماتم توست
امید هست مرانی ز خویش ما را هم
رعایتی کنی إبنالسبیلها را هم
قبول کن تو دلم را که زائر آمده است
ببین کنار قدمهای جابر آمده است
تو گویی از قفس سینه خارج است دلم
میان گرد و غبار طویرج است دلم
نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون
دویده است به شوق فرج ستون به ستون
ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما
مسیر زندگی ما: نجف به کربوبلا
ز جایجای جهان گِرد دوست جمع شدیم
به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم
#محمدمهدی_سیار