eitaa logo
عاشقان ثارالله مشهد و قم مقدس
937 دنبال‌کننده
31 عکس
6 ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
نوشت اول شعرش به نام حضرت عشق و باز میکند امشب زبان به مدحت عشق کسی که شعر خودش را نگفته میداند که هست از برکات وجود و رحمت عشق اگرچه قافیه ی شعر دست و پا گیر است شروع میکند این بار هم به زحمت عشق منی که مثل همیشه خراب و حیرانم منی که گرم سرودن شدم به نیت عشق کسی که آمدنش را خدا تبارک گفت کسی که آمد و شد منتهای زینت عشق ترنمات لبش آیه های کوثر بود و داد خاتمه بر افترا و تهمت عشق عجیب نیست که مولود بی نظیر رضا شود برای همیشه امام عصمت عشق سلام بر گل رویش بگو به قصد برات نثار این پسر حضرت رضا `صلوات” شکوه بی بدل لطف و مهر و جودی تو و بانی همه ی خلقت و وجودی تو گرفته دور و برت را هزار پروانه چرا که خوبتر از عطر ناب عودی تو تویی نتیجه ی نذر و توسلات پدر و ربنای قنوت و دم سجودی تو ادامه داشت برایش کنایه ی مردم تو ای سلاله ی زهرا اگر نبودی”تو” تو استجابت سبزی به دست های گدا زلال جاری فیضی شبیه رودی تو پس از امام حسن سفره های رنگینی برای مردم بی دست و پا گشودی تو تو دستگیر همه هستی ای خدای کرم که هیچ چیز نمی خوای در ازای کرم منم همیشه مرید درِ تو باب مراد دوباره قرعه ی فالم به نام تو افتاد ببخش اینهمه بد کرده ام به جان خودم نگاه گرم و صمیمی تو به من رو داد چه قدر حاجت ناگفته را روا کردی! دم تو گرم و شود خانه ی دلت آباد چرا هزار مرتبه شکر خدا که سائلم و کرامت تو مرا در کنار تو جا داد خلاصه این که منم خاکسار این درگاه مزن به سینه ی من دست رد امام جواد تمام آبروی من به زیر دین شماست تمام آرزویم صحن کاظمین شماست
گفتیم هر زمان همه جا مرتضی علی ذاکر شدیم ذکر تو را مرتضی علی از مدح تو همیشه قلم شرم می کند ای قدّ شعر پیش تو تا مرتضی علی اخلاص و موُمنون و زمر؛حمد و کافرون یاسین و عادیّات و سبا، مرتضی علی تفسیر تو به دست کسی پا نداده است شان وجود "نقطه ی با" مرتضی علی معراج هم نبی به تماشای تو رسید یعنی صعود کرده الی... مرتضی علی اعجاز تو همین که چهل جا به یک زمان دیده شدی تو چشم خدا- مرتضی علی ما سائل صفات جلالیّه ی توایم یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی گفتی:"فمن یمت یرنی" پس زمان مرگ فریاد می زنم که بیا !!! مرتضی علی دراین جهان و هرچه در او هست هو بکش می گردد‌ انعکاس صدا - مرتضی علی
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است مرد شبهای مناجات علی بن حسین ای برآورده ی حاجات علی بن حسین نوه ی مادر سادات علی بن حسین ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت ای علی بن حسین بی علی میخوامت شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو اثر  خوف  خدا  هست  به  پیشانی تو و زمین  تشنه لب گونه ی بارانی تو عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است پسر بانوی ایران نسبت را عشق است تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری زینت سجده - به سجاده ارادت داری به روی شانه ی خود شال سیادت داری گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری  آقا قسمتت  بود  پیام  آور  قرآن باشی دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی کربلا بود ولی شام امانت را برد خنده های سر بازار دلت را آزرد
دل ما خورده گره بر ورق دفتر عشق درس ها یاد گرفتیم از این منبر عشق کسب تکلیف نمودیم اگر از در عشق عشقمان بوده بمانیم فقط محضر عشق عشق با عاشق دلداده ی تو همزاد است آری آری به خدا عشق همه"سجاد" است مرد شبهای مناجات علی بن حسین ای برآورده ی حاجات علی بن حسین نوه ی مادر سادات علی بن حسین ذکر ما درهمه اوقات علی بن حسین ای به قربان تو و سفره ی با اکرامت ای علی بن حسین بی علی میخوامت شده شب شیفته ی طرز دعاخوانی تو اثر  خوف  خدا  هست  به  پیشانی تو و زمین  تشنه لب گونه ی بارانی تو عزت ماست همان یک رگ ایرانی تو ای مسیحای همه هرم تبت راعشق است پسر بانوی ایران نسبت را عشق است تو چه سوزی و چه حالی به عبادت داری زینت سجده - به سجاده ارادت داری به روی شانه ی خود شال سیادت داری گفتنی نیست چه اندازه رشادت داری مصلحت بود که شمشیر نگیری آقا ورنه اندازه ی حیدر تو دلیری  آقا قسمتت  بود  پیام  آور  قرآن باشی دور ازمعرکه و ورطه ی میدان باشی با صحیفه همه ی عمر رجزخوان باشی سال ها گریه کن داغ شهیدان باشی کربلا بود ولی شام امانت را برد خنده های سر بازار دلت را آزرد
جان تازه به تن خسته و بی تاب تویی ما همه  خاک ترین  و گهر ناب تویی چهره ات داد گواهی خودِ مهتاب تویی نو رسیده ؛ پسر حضرت ارباب تویی نفس و هستی آرام دل و جان حسین جان ِعالم به فدای لب خندان حسین آمدی روز کنی نیمه شب دنیا را بنِشانی سر جا هیمنه ی دریا را بکشانی پی خود دلشده ی شیدا را خنده آورده ای امروز لب لیلا را در ِ این خانه کرم روی کرم بار شده همه جا پخش شده شاه پسردار شده پای تو سرو قدی نیست مگر افتاده دلبری نیست که با دیدن تو دل داده در حصار تو که ماندیم شدیم  آزاده مات و مبهوت صدای تو موذن زاده ای به قد قامت تو نماز قامت بسته به قد و قامت ِ تو  کارِ  قیامت بسته از بزرگیت به هر کوچه و برزن گفتند به تو با آن قد و بالات تهمتن گفتند به پیمبر  شدنت  خَلقا و خُلقا گفتند بخدا مدح تو را دوست و دشمن گفتند هیچکس لایق آن نیست شود بالا دست تا زمانی که در این خاک علی اکبر هست پدرت خیره شده بَه چه نگاهی داری؟ با همان تیغه ی ابروت سپاهی داری فنّ مخصوص خود توست سلاحی داری غیر حفظ حرم عشق گناهی داری !؟ به هم آمیخته ای میمنه تا میسره را وا کن از صفحه پیشانی بابا گره را
  غزل اول دل ما سربه راه معشوق است زیر  دین  نگاه  معشوق است همه ی دل خوشی ما تنها نظر گاه گاه معشوق است دل ما از نخست عاشقی اش روزوشب در پناه معشوق است احتیاجی به لشکر اصلا نیست خیل مژگان سپاه معشوق است آنچه کارش همیشه دلبری است ناز چشم سیاه معشوق است خانه آباد  خانه ی  عشقیم چونکه این ماه ماه معشوق است غزل دوم شب ما را سحر نمی آید عمر رفته دگر نمی آید باید آقا خودت دعا بکنی کاری از ما که بر نمی آید منتظرمانده ایم و انگاری از تو بر ما خبر نمی آید شد سوال تمام منتظران مهدی منتظَر نمی آید؟ ای بهار همیشگی- بی تو باغ ما را ثمر نمی آید آفتاب حضور تو تا کی از پس پرده در نمی آید؟ غزل سوم آشنای غروب آدینه ای صفای غروب آدینه حس پنهان؛ضمیر گمگشته رو نمای غروب آدینه ابتدای طلوع هر هفته انتهای غروب آدینه ماجرایش همیشه طولانیست ماجرای غروب آدینه چه برای خودش حکایتی است قصه های غروب آدینه به تو نزدیک میشوم آقا با دعای غروب آدینه غزل چهارم التفاتی به گریه هام کنی میتوانی که روبه رام کنی دست وپاگیر هستم و سربار نکند از خودت جدام کنی قادری که مرا خراب کنی از نو بار دگر بَنام کنی میشود در نوافلت یک بار مهربانی کنی دعام کنی آرزو دارم آخرش روزی در هوای حرم هوام کنی قسمت میدهم به جان حسین اهل خود اهل کربلام کنی
خیلی وقته که شب وروز آرزومند وصالم به امید دیدن تو میگذره هر روزِ سالم چی میشه از پسِ ابرا خورشید نگات بتابه به خدا نفس کشیدن بی حضور تو عذابه توی روزگار غیبت سرم از عشق تو داغه ردِ اشکامو می بینی یادگاریهِ  فراقه طلوع شیرین فردا طعم انتظار تلخه بی تو انگار همه دنیا به دور سرم میچرخه کوچه پس کوچه ی دل رو به نام تو ریسه بستم و الّا خودت میدونی که ازاین زمونه خستم به خدا هر کجا رفتم حضورت رو کرده ام حس العجل بقیه الله العجل زاده ی نرگس وقتی که میای میبینم جلوه های بی کرانو میزنم ازاین جا بوسه خاک پاک جمکرانو کاش میدونستم کجایی کاظمین یا سامرایی یا مدینه یا که مشهد یا نجف یا کربلایی شنیدم وقتی بیایی می زنی صدا خدارو میگیری با ذوالفقارت انتقام ِ کربلا رو  
کسی که حکم ولا از خود پیمبر داشت دلی شبیه بهشت خدا معطر داشت کسی که نور نگاهش زلال باران بود میان قاب دوچشمش همیشه کوثر داشت کسیکه نیمه ی شب حرمتش شکسته شد و دلی شکسته و چشمی زغصه ها تر داشت سه بار دشمن او قصد جان او را کرد ولی ز ترس پیمبر از او نظر بر داشت زمان سوختن درب خانه اش تنها نفس نفس روی لبها نوای مادر داشت دل خودش به کنار حرم سرایش سوخت ز داغ اینکه در آن خانه چند دختر داشت در آن کشاکش و در بین آن همه آتش دلی به یاد غم کربلا چه مضطر داشت به یاد ساعت آخر میان قربان گاه که شمر آمد و قصد بریدن سر داشت و باز پیش دو چشمان او مجسم شد کسی که نیت حمله به سمت معجرداشت
آیینه ی حجب و عفتی معصومه مستوره ی نور عصمتی معصومه یا فاطمه اشفعي لنا فی الجنة باب الکرم شفاعتی معصومه
بردار  از  خاک  کف حجره سرت را از بی کسی کمترصدا کن مادرت را اینجا جواب ناله هایت نیشخند است اصلاً نمی فهمند  چشمان  ترت را آه جگر سوزت امانت را بریده اتش زدی با سرفه ات دوروبرت را حتی  توان  ایستادن  هم  نداری قوّت نداری وا کنی بال و پرت را باید که تنها در غریبی بگذرانی در خانه ی خود لحظه های آخرت را در پیش رویت آب را روی زمین ریخت می بینی آقا دشمنی همسرت را ؟
یه عمره که گریونی  با آه سینه سوزت گریه بـرا عاشـورا  شده کار هر روزت جاریه سیل اشکات  به روی صحن گونت مجلس روضه خونی  میگیری توی خونت بار غــم رو دلت سنگینه غصه هات از غم دیرینه قلبمون تو عزات غمگینه                هرچی ما میگیم تو با دو چشمت دیدی پای بـه پای نی  سینــه زدی بـاریدی    *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بــامو) ۲ ... بادرد و آه و ناله روز و شبت سرمیشه تاشیرخواره میبینی  دوچشم تو ترمیشه با یه دلِ پرحسرت  روضه میگیری هرسال زینب و موجی از خون یادت نرفته گودال مثله بغضِ پر از فریـادی وقتی که از نفس افتادی با غم کـربلا جــون دادی داری میسوزی برای مشکِ سقا گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا نمیره از یادت... آتیش خیمه ها رو ناله ی بی صدا رو روضه ی کـربلا رو *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲ ... هنوز جلو چشماته   شلوغیه تو بازار خاطره های اونروز  روحتو میده آزار هنوز سر رونیزه    داره میشه کابوست نامحرمارو دیدی    دور و بـرِ ناموست بـی کسی تو رو تا دیـدن به حال و روز تو خندیدن               دور تو کف زدن، رقصیدن دیدی غارت گوشواره و خلخال و... دیـدی سوختـن دامنای اطفال و ... نمیره از یادت... غـروب تلخ غــارت خــرابـه و اسـارت بی حرمتی،جسارت *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲
بند۱ یه عمره که گریونی  با آه سینه سوزت گریه بــرا عاشـــورا  شده کار هر روزت جاریه سیل اشکات   به روی صحن گونت مجلس روضه خونی  میگیری توی خونت بار غــم رو دلت سنگینه غصه هات از غم دیرینه قلبمون تو عزات غمگینه                هر چی ما میگیم تو با دوچشمت دیدی پــای بـه پـای نـی سینــه زدی بـــاریدی    *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بــامو) ۲ بند۲ بــا درد و آه و ناله   روز و شبت سر میشه تا شیرخواره میبینی  دو چشم تو تر میشه با یه دلِ پر حسرت  روضه میگیری هر سال زینب و موجی از خون  یادت نرفته گودال مثله بغضِ پر از فریــادی وقتی که از نفس افتادی با غم کـربلا جــون دادی داری میسوزی برای مشکِ سقا گریـه میکنی بـه یادِ اشک سقا نمیره از یادت... آتیش خیمه ها رو ناله ی بی صدا رو روضه ی کـربلا رو *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲ هنوز جلو چشماته   شلوغیه تو بازار خاطره های اونروز  روحتو میده آزار هنوز سر رونیزه    داره میشه کابوست نامحرمارو دیدی    دور و بــرِ ناموست بـی کسی تو رو تا دیــدن به حال و روز تو خندیدن               دور تو کف زدن، رقصیدن دیدی غارت گوشواره و خلخال و... دیـدی سوختـن دامنای اطفال و... نمیره از یادت... غـروب تلخ غــارت خــرابـه و اسـارت بی حرمتی،جسارت *(نمیره از یادت... کوفه ی بی مرامو سفر به شهر شامو سنگای روی بامو) ۲