#امام_زمان_محرم
حس میکنم زمین و زمان گریه میکند
با گریهات تمام جهان گریه میکند
حی علی الحسین، جهان عازم غم است
هفت آسمان به وقت اذان گریه میکند
هر چند غایبی، همه در محضر توایم
با تو تمام هستیمان گریه میکند
خشکش زده ست از غم لبهای جد تو
آب فرات بی جریان گریه میکند
انگار خون تازه تری بعد سالها
از زخم جای تیر و سنان گریه میکند
ای موج، بیقرار که هستی؟ گمان کنم
زینب هنوز هم نگران گریه میکند
#علی_گلی_حسین_آبادی
#امام_حسین_مناجات
از عمق جان بگو: لبیک یاحسین
با هرتوان بگو: لبیک یاحسین
با یاد نغمهی، هل من معین او
با عرشیان بگو: لبیک یاحسین
بر یاری امام، فرقی نمیکند
با هر زبان بگو: لبیک یاحسین
درس نماز را، از او فرابگیر
وقت اذان بگو: لبیک یاحسین
گاهی حبیب باش، گاهی زهیر باش
گه توأمان بگو: لبیک یاحسین
سوریه و عراق، ایران و یا یمن
در هر مکان بگو: لبیک یاحسین
مثل مدافعان، جان را بهکف بگیر
با نقدِ جان بگو: لبیک یاحسین
با یاد غربتش، در دشت کربلا
گریه کنان بگو: لبیک یاحسین
#سیدهاشم_وفایی
#ورود_به_محرم
به گوش میرسد از آسمان اذان حسین
زمین از آنِ حسین، آسمان از آنِ حسین
هزار سال گذشت و هنوز در گذر است...
کسی مرا برساند به کاروان حسین
عجیب نیست اگر بر کویر خشکِ یزید
ببارد ابر کرامت از آسمان حسین
مرا به دست کسی جز حسین نسپارید
قسم به جان عقیله، قسم به جان حسین
به ریگهای بیابان بگو قیام کنند
به احترامِ کفِ پای دختران حسین
حسن غریبترین نام عالم هستیست
و عاشقانهترین نامِ عاشقانه: حسین
به کام ماست، اگرچه به نام او باشد
چه شعرها که نگفتیم از زبان حسین...
هزار سال گذشت و بلندتر از قبل
به گوش میرسد از نیزهها اذان حسین
#مجتبی_حاذق
#امام_حسین_مناجات
#شب_اول
بیا بیا دلمان را تکان بده شب اول
بیا و رزق فراوان مان بده شب اول
همیشه شرط وصال شما طهارت نفس است
برای توبه نمودن زمان بده شب اول
تو را به حرمت این روضه ها ضمانتمان کن
اگر چه اهل گناهیم امان بده شب اول
محرمی که نباشی به کار شیعه نیاید
به اهل ندبه خودت را نشان بده شب اول
برای این که مبادا به روضه کم بگذاریم
به جمع گریه کنانت توان بده شب اول
دو ماه مثل تو باید به گریه انس بگیریم
به ما دو چشمه ی اشک روان بده شب اول
دعای خیر تو بوده اگر اسیر حسین ایم
دوباره گریه کن روضه ی سفیر حسین ایم
#علیرضا_خاکساری
#امام_حسین_مناجات
#ورود_به_محرم
به استعانتِ اشکِ عَلَی الدَّوامِ حسین
شروع می کنم این ماه را به نام حسین
دوباره چشمه ی خونی ز عرش جوشیده
تمام عالمِ امکان سیاه پوشیده
هزار شکر عجینیم با غم تو حسین
رسیده ایم به ماه محرم تو حسین
هزار شُکر که درگیر ماتمت شده ایم
دوباره مُحرِم ماهِ مُحَرَّمت شده ایم
قَبای بندگیِ خویش را کفن کردیم
لباس نوکری شاه را به تن کردیم
اجازه داده خدا تا ثواب کسب کنیم
سیاهه های عزا را دوباره نصب کنیم
میان سینه ی ما آهِ تازه..،دم شده است
بساط چایی و اسپند هم علم شده است
چقدر فرش حسینیّه جا به جا کردیم
چقدر پادویی روضه ی تو را کردیم
بقای نوکری از ربَّنای فاطمه است
به روضه آمدن ما دعای فاطمه است
در این حسینیه تحت لوای مولائیم
به زیر سایهی چادر نماز زهرائیم
خوشا به حال دو چشمی که غرقِ دریا شد
کسی که گریهکُنات شد..،عزیز زهرا شد
قسم به کوثر و زمزم،شفاست گریه ی تو
برای هرچه مریضی،دواست گریه ی تو
قسم به تذکرهی قدسی خدای جهان
"حسین"..،راه علاج است..،آی بیماران
اسیر معصیتِ ممتدم نکن ارباب
تو را به جان رقیه ردم نکن ارباب
مرا فقیر نگاهت بدانی ام خوب است
گدای شاه خراسان بخوانی ام خوب است
رکوع اشک شدم،گریهی نماز شدم
به جان دختر تو کربلانیاز شدم
چه می شود که به سمتت قدم قدم برسم
چه می شود که دم اربعین حرم برسم
چراغ سرخ دم قتلگاه روشن بود...
هزار نیزهی خونین درون یک تن بود
نفس نفس زدن او به آه بند شده
صدای چکمه ی یک بددهن بلند شده
به خشکی لب آقا لگد نزن ای شمر
به پیش مادر او حرف بد نزن ای شمر
سنان کشانده عقب جمع نیزهداران را...
خدا بخیر کند حلق شاه عطشان را
#بردیا_محمدی
#ورود_به_محرم
بسم رب النور رب العشق رب العالمین
بسم احمد، بسم زهرا و امیرالمؤمنین
بسم رب الجود بسم مجتبی بسم الکریم
بسم ثارالله بسم الله رحمن الرحیم
باز هم فصل بهارِ گریه و آهم رسید
شکر می گویم دوباره ماه دلخواهم رسید
السلام ای بهترین ماه ای محرم السلام
السلام ای بهترین ارباب عالم السلام
از تو ممنونم که از غم راحتم کردی حسین
با تمام روسیاهی دعوتم کردی حسین
تو مسیحای منی و روضه ات دارالشفاست
گریه بر داغ تو بر هر درد بی درمان دواست
قطره ی اشکی سبب شد کور بینا بازگشت
با عصا آمد به سوی روضه با پا بازگشت
هست مدیون تو سر تا پا وجودم یا حسین
بی نگاهت صد کفن پوسانده بودم یا حسین
حرف پیر زیرکی همواره در یاد من است
مثل او این حرف در طوفان فریاد من است
«هر که هستم هر چه هستم بر کسی مربوط نیست»
جود اربابم حسین بن علی مشروط نیست
پیرهن مشکی به تن کردن عبادت کردن است
یا حسینِ ما همان قرآن تلاوت کردن است
واجب عینی است گریه قابل تبدیل نیست
کعبه هم تعطیل باشد روضه ات تعطیل نیست
گر چه دور افتاده ایم از کربلا، هیئت که هست
دست ما کوتاه مانده از حرم، تربت که هست
چادر زهرای اطهر سایبان روضه هاست
بانوی پهلو شکسته میزبان روضه هاست
روضه ای را که به پا کرده در این دنیا خودش
اختیارش نیست دست هیچکس الا خودش
بی اراده غرق ناله بی امان بی اختیار
گریه باید کرد مثل مادران داغدار
گریه های مادرانه یادگار فاطمه است
روضه خواندن کار ماها نیست کار فاطمه است
سوختی درآتش صحرا بُنَیّ سوختم
رفت غارت آن لباسی که برایت دوختم
کاش در گودالِ خون عطشان نبودی لااقل
پیش چشم این و آن عریان نبودی لااقل
#علی_ذوالقدر
#ورود_به_محرم_زمزمه
چه سریه تو اسمت آخه حسین
همهجای این شهر و ماتم گرفت
تموم داره میشه آقا غصه هام
همه جا رو بوی محرم گرفت
واااای
به پا کردی بازم خودت تکیه رو
یا عباس بنا میکنی خیمه رو
به چشمام بده روزی گریه رو
واااای
دوباره بساط عزا شد به پا
از الان گرفتی خواب از چشم ما
میخوایم با رقیه ت بشیم همنوا
بند دوم
هنوزم اگه میشه برگرد نیا
که دلشوره دارم برا کاروان
نمیخوام ببینی تو از روی نی
عقیله میشه همسفر با سنان
واااای
کجای مسیری تو با بچه هات؟
الهی که بد خواب نشن دخترات
الهی که سالم بمونه لبات
واااای
الهی یه مو از سرت کم نشه
الهی که سهم دلت غم نشه
الهی رقیه ت قدش خم نشه
#حسین_عیدی
#حضرت_مسلم_شهادت
کمال عشق در اندوه غوطهور شدن است
ز هر چه در دو جهان است بی خبر شدن است
جماعتم به فرادا رسید و فهمیدم
که زحمتم همه در حالت هدر شدن است
ببین که سیلی اول به صورت من خورد
ولی چه باک که این رسم نامه بر شدن است
تو را به سوی بیابان کشانده نامهی من
سزای مسلمت ای یار در به در شدن است
به خون نشسته لبم رسم عاشقی این است
لبم شبیه تو در گیر و دار تر شدن است
خوشم که خورد به من سنگ و نیزه و شمشیر
که در بلای تو روزی من سپر شدن است
میان داغی بازار کوفیان دیدم
که مقصد تو در این راه خون جگر شدن است
سلام من به تو از بام مسجد پدرت
میا که آخر این راه بی پسر شدن است
به دختران علی رحم کن میاورشان
که آخرش همه با شمر همسفر شدن است
#سیدمحمدحسین_حسینی
#زخم_حسینی
#حضرت_مسلم_شهادت
غیر از ستم ندیدم غیر از جفا ندیدم
در مردمان کوفه هرگز وفا ندیدم
مسلم غریب مانده تنها حبیب مانده
در بین این اهالی جز ادعا ندیدم
روح و روان مسلم! دردت به جان مسلم
سوگند میخورم جز درد و بلا ندیدم
چوب از غریبه خوردم عیبی نداشت اما
افسوس هیچ خیری از آشنا ندیدم
هرجا محل ندادند رفتم از آن محله
من اعتنا نکردم چون اعتنا ندیدم
از کوفیان بریدم دست از همه کشیدم
وقتی صداقتی در " آقا بیا" ندیدم
در امتحان مردم روی لبان مردم
نذر سلامتی ات حتی دعا ندیدم
من کوچه گرد بودم دنبال مرد بودم
بسیار گشتم اما جز طوعه را ندیدم
شرمنده ام از اینکه گفتم بیا به کوفه
این حجم دشمنی را قبلا چرا ندیدم؟
آهنگران کوفه سرنیزه می فروشند
دکّان خلوتی در بازارها ندیدم
قول و قرار دارند قصد شکار دارند
من خولی و سنان را از هم جدا ندیدم
در رزم کهنه کار اند تیر سه شعبه دارند
چیزی که دیدم اینجا در هیچ جا ندیدم
ترسم به دخترانت یک ناسزا بگویند
در بین بددهان ها شرم و حیا ندیدم
بهتر همان که رفتم بهتر که من نبودم
هجده سر بریده بر نیزه ها ندیدم
بهتر همان که رفتم بهتر که من نبودم
روی تن شریف ات جای عصا ندیدم
حداقل می آیی با خود کفن بیاور
در خانه های این ها جز بوریا ندیدم
#علیرضا_خاکساری
#ورود_به_محرم
با ذکر یاحسین دمادم گریستم
یک سال در فراقِ محرّم گریستم
هنگام آب خوردن و هنگام تشنگی
من هر زمان که یاد تو کردم گریستم
با گریه بر تو، توبه آدم قبول شد
آری شبیه حضرت آدم گریستم
از داغ توست عالم و آدم به اشک و آه
من هم شبیه آدم و عالم گریستم
شکر خدا که چشم و سرم وقف روضه شد
هم بر سرم زدم ز غمت، هم گریستم
هم در میان سینه زنی گریه کردم و
هم بین روضه های تو نم نم گریستم
مُردم به پای خط به خط مقتلت حسین
از بس که با "لُهوف" و "مُقَرّم" گریستم
افتاد پادشاه دو عالم به قتلگاه
از داغ این مصیبت اعظم گریستم
تعداد زخم هات کجا؟! اشکِ من کجا؟!
شرمنده در مصیبت تو کم گریستم
#عاصی_خراسانی
#حضرت_مسلم_شهادت
كاش از آمدن كوفه حذر می كردی
از پی دفع خطر ترك سفر می كردی
زير شمشيرم و از پرده دل می گويم
كاش آهنگ سفر جای دگر مي كردی
چاك می كرد به تن پيرهن صبر ايوب
گر از اين شهر پر از فتنه گذر ميكردی
آب در دست من آغشته به خون می گردد
كاش می ديدی و احساس خطر می كردی
روز پيش نظرت تيره تر از شب می شد
گر بر احوال من خسته نظر می كردی
پاره پاره بدنم گر ز ستم می ديدی
جاري از ديده خود خون جگر مي كردی
قبل از آنی كه شود كشته جوانت اي كاش
ديده را محو تماشای پسر مي كردی
كاش از واقعه حرمله و تير و گلو
مادر غمزده اش را تو خبر مي كردی
ذكر روز و شب ((ژوليده)) بود بهر تو اين
كاش از آمدن كوفه حذر ميكردی
مرحوم #ژولیده_نیشابوری