eitaa logo
رویدادها و تحلیل‌ها
3.6هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
271 فایل
 خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاته 🕛 مدیریت کانال @azizghazan رویدادها و تحلیل‌ها https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️امام علی (علیه السلام) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در پایان خطبه ۱۷۲ پس از اشاره به جنایات در چنين مى فرمايد: «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا قسم، حتى اگر از را به عمد و بى هيچ جرمى كشته بودند، آن لشكر بر من روا بود. زيرا همه آنان در كشتن آن مرد حاضر بوده اند و كشتن او را منكر نشمرده اند و به دست و زبان ياريش نكرده اند [و به اين ترتيب، بودند] و حال آنكه، از به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند، كرده اند.). 🔹در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه (علیه السلام) مى فرمايد: اگر آنها حتى را مى كشتند بود تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از مسلمين بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از: 1⃣بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه را مباح مى شمرند و اين نوعى است و به اين ترتيب مى شوند. 2⃣برخى گفته اند: به دليل بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است. 3⃣سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق بودند؛ چرا كه به راه انداختند و خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، به راه انداختند؛ بنابراين داخل در مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا...». [مائده، ۳۳] و اگر (عليه السلام) مى فرمايد: اين بود كه در برابر سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات و آنها. 4⃣پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت (عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر (عليه السلام) و بر ضدّ خروج كند، است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد» [۱] مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ»؛ (كسانى كه با (عليه السلام) به برخيزند )؛ زيرا مى دانيم (صلى الله عليه و آله) به (عليه السلام) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»؛ [۲] (جنگ با تو جنگ با من است). 🔹در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا امام (عليه السلام) بعد از پيروزى، تمام همدستان و را قصاص نفرمود؟ حتى به حكم با و قيام بر ضدّ و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم (عليه السلام) او را با به مدينه بازگرداند؟ 🔹پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و بود كه اگر (عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد، به آسانى مى توانستند توده هاى را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از مى خوانيم كه به گفت: «اى كاش در روز كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما را بزرگترين بر ضدّ قرار مى داديم». [۳] به هر حال، اين افتخارى است براى (عليه السلام) كه از صرف نظر كرد و با اين كار خود، را نجات داد. • 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)   جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️فضایل حضرت علی اکبر (علیه السلام) 🔸 (علیه السلام) به و راز و نیاز با خداوند عشق می ورزید؛ در راه فراهم آوردن خدا کوشا بود؛ ، و به او بخشیده بود و در طریق و به کمالاتی نایل و چشمه های در روح و روانش جاری گشته بود؛ بنام بود و از جدّش روایت نقل می کرد. [۱] 💠دلایلی که از مقام والای این جوان هاشمی حکایت دارند، بدین صورت می توان برشمرد: 1⃣ و بهترین سخن در خصوص او همان بیانات حضرت (علیه السلام) است که وقتی جوانش عازم میدان رزم با اشقیا بود، بر زبان آورد. 2⃣ارزش معنوی (علیه السلام) تا به آن اندازه است که پدر بزرگوارش (علیه السلام) که دارای مقام عصمت و امامت می باشد، زندگی پس از او را فنا و مرگ می داند. 3⃣حضرت (علیه السلام) به هنگام بدرقه جوانش به سوی میدان، این آیه از قرآن را تلاوت فرمود: «انّ الله اصطفی آدم و نوحا و آل ابراهیم و آل عمران علی العالمین ذرّیّه بعضها من بعض...» [۲] که درجاتی از پاکی و را برای (علیه السلام) به اثبات می رساند. 4⃣هنگامی‌که بدن (علیه السلام) زخم های فراوان خورده بود، خطاب به پدر گفت: «از که (صلی الله علیه و آله و سلم) به دستم داد، شدم که در آن تشنگی نمی باشد و امام را برای نوشیدن این شربت فرا خواند و این حقیقت شأن و (علیه السلام) را تأیید می کند». [۳] 5⃣ (علیه السلام) بدن مطهر او را در در مجاورت مرقد مطهر (علیه السلام) به گونه ای دفن نمود که از دیگر قبور شهدا مشخص باشد. [۴] 6⃣ (عليهم السلام) در روایات و ، مقام او را به پاکی و ستوده اند. [۵] 7⃣در موقفی به نام «بنی مقاتل» (علیه السلام) را خواب سبکی فرا گرفت که پس از آن آیه استرجاع بر زبان جاری نمود، در گفت و گویی که بین و پسر رخ داد، (علیه السلام) عرض کرد: ای وقتی بر بودن ما قطعی است، دیگر از در راه آن باکی نداریم. (علیه السلام) وقتی چنین را از پسر دید فرمود: «خدایت پاداشی نیکو عطا کند. نیکوترین پاداش که باید فرزندی از پدر دریافت کند». [۶] 8⃣وقتی (علیه السلام) به شهادت رسید، (علیه السلام) او را به عنوان افرادی معرفی کرد که بر خداوند رحمان جسارت کرده و حرمت (صلی الله علیه و آله و سلم) را هتک نموده اند. [۷] 9⃣ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) در او را از و تبار (علیه السلام) دانسته، بر او و پدرش درود فرستاده است. 🔟 و خصال حمیده این جوان در حدی است که در میان به و معروف بوده و ، صفات خوب او را مورد تحسین قرار داده اند. 1⃣1⃣ ‌(علیه السلام) از دو وجه، و طیبه دارد: یکی آن که ، و است. دیگر این که در راه ، حمایت از و ستیز با شقاوت به رسیده، از این جهت تا ابد زنده است. پی نوشت‌ها؛ [۱] ابصار العین فی انصار الحسین، سماوی، ص ۲۱؛ [۲] آل عمران، ۳۳ و ۳۴؛ [۳] علی الاکبر ابن الامام الحسین، علی محمد دخیل، صص ۱۲ ـ ۱۳؛ [۴] همان مأخذ؛ [۵] همان؛ [۶] ابصار العین، ص ۸۶؛ مشیر الاحزان، علامه جواهری، ص ۳۳؛ الارشاد، ج ۲، ص ۸۲؛ کامل ابن اثیر، ج ۴، ص ۵۱؛ المختار من مقتل بحار الانوار، صص ۷۵ ـ ۷۶؛ الفتوح، ابن اعثم، ص ۸۷۳؛ [۷] مقتل خوارزمی، ج ۲، ص ۳۱ نویسنده؛ مهدی ۱۲ منبع: وبسایت اندیشه برتر حوزه   جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️در غیبت امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) چه اسراری نهفته است؟ (بخش پنجم) 🔸 (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از امورى است که به تنهایى از کشف همه آن ناتوان است، و پیوسته قرار گرفته، و فکرها را مشغول نموده است؛ ولى باید توجّه داشت که براساس برخى ، علّت و فلسفه واقعى (عجل الله تعالی فرجه الشریف) سرّى از است. در ادامه‌ی این نوشتار مواردی از ، که در روایات به آنها اشاره شده است بیان می‌گردد؛ 4⃣خالی نماندن زمین از حجت 🔹 ‏ (علیه السلام) میفرماید: «لا تخلوا الارض من قائم بحجة الله»؛ (هیچگاه زمین از کسی که به‌ امر الهی باشد خالی نخواهد ماند». از سنت‏های دائمی الهی این است که از ، را تحت ‏سرپرستی یک و قرار داده است، و برای هر قوم و ملتی فرستاده تا آن پيامبر، مردم را از بترساند، و و خلیفه و و امام پس از او نیز همان سیره و روش پیامبر را عمل کرده، و مردم را به نزدیک نماید. 🔹 ‏(علیه السلام) می‏فرماید: «اگر در دنیا دو نفر وجود داشته باشند، یکی از آن‏ها و خداست». [۱] همچنین می‏فرماید: «آخرین کسی که از این دنیا خواهد رفت است، و او بر خلق است، و باید او آخرین نفر باشد که از دنیا می‏رود، برای اینکه کسی بدون حجت و نماند، تا با خدا احتجاج کرده، شکایت نماید که تکلیف خود را در دنیا نمی‏دانسته است». [۲] علیه السلام فرمود: «بدانید زمین از خالی نمی‏ماند، ولی خداوند به خاطر و جور و ، بر خودشان آن‏ها را از او کور خواهد ساخت». [۳] 🔹با توجه به روایات فوق و بررسی دوران زندگی امامان معصوم‏ (علیهم السلام) که هیچ کدام با مرگ طبیعی از دنیا نرفتند، اگر نیز نمی‏شد، و در میان مردم حضور عادی می‏داشت، یقینا به سرنوشت امامان دیگر (عليهم السلام) دچار می‏شد، و برای همیشه از محروم می‏شدند. خداوند متعال با حکمت‏ بالغه ‏اش ‏خود را به وسیله ‏ حفظ و صیانت نموده تا زمین از ‏_حق خالی نماند.   5⃣نداشتن یار و یاور 🔹یکی‌از علتهای ‏(عجل الله تعالی فرجه الشریف) نبود و جهت ‏یاری رساندن به آن حضرت است. از روایات مختلف این نکته برداشت می‏شود که نصاب یاران ‏ (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ۳۱۳ نفر می‏باشند که با تولد و رشد آن‏ها، یکی از موانع ظهور مرتفع می‏گردد. انصار و را می‏توان به دو گروه تقسیم کرد: 💠یاران خاص 🔹که نفر می‏باشند و و شاخصه‏ هایی که در روایات ذکر شده، مربوط به آن‏ها می‏باشد و در زمان ظهور و حضرت، حکومتی را به عهده دارند. از ‏ (علیه السلام) روایت ‏شده است که فرمود: «یاران خاص (عجل الله تعالی فرجه الشریف) ، بین آنان پیری نیست، مگر به میزان سرمه در چشم و یا مانند نمک در غذا که کمترین ماده غذا نمک است». [۴] از ‏ (علیه السلام) روایت ‏شده است که فرمود: «‏اند که گویی ‏هایشان مانند پاره‏ های آهن است. هیچ چیز نتواند دل‏های آنان را نسبت‏ به ذات خدا گرفتار شک و تردید سازد. سخت‏تر از سنگ هستند و…». [۵]   💠یاران عام  🔹نصاب معینی ندارند. در روایات تعداد آن‏ها مختلف و در بعضی از آن‏ها تا ۱۰ هزار نفر در مرحله اول ذکر شده است، که در مکه با حضرت پیمان می‏بندند. ‏(عجل الله تعالی فرجه الشریف) با این تعداد از یاران خاص و عام، خود را آغاز می‏کند. ... پی نوشت‌ها؛ [۱] علامه حائری، الزام الناصب، ص ۴؛ ر.ک. زندگانی حضرت صاحب‏ الزمان، ص ۱۶۴؛ [۲] همان؛ [۳] کافی، ج ۲، ص ۱۶۴؛ ر.ک مکیال المکارم، ص ۱۶۰؛ [۴] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۳۳، ح ۱۰؛ غیبت نعمانی، باب ۲۰؛ [۵] بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۳۰۸ منبع: راسخون به نقل از وبسایت عصر انتظار جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️سرلوحه برنامه های امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 🔹 ، خصلت همه است و این خصلت در وجود (عج) در حدّ اوج و کمال است. معیار پاک سازی اجتماعات بشری نیز همین است. (عج) در راه و روش خویش، است و در اجرای و و مبارزه با قاطعیتی خدایی دارد. چشم پوشی و در راه و روش او نیست. از ملامت نمی هراسد، از هیچ مقام و نمی ترسد و بدون هیچ گونه ملاحظه ای را کیفر می دهد. 🔹در حدیثی از (ع) آمده است: « قیام می کند ... بر اعراب سختگیر است و راه و روش او شمشیر بوده و در راه اجرای از ملامتِ بیم نمی کند». [۱] (ع) نیز فرموده است: «خداوند برای از خاندان ما هر دشواری را آسان می گرداند و به دست او هر سرسختی نابود می شود و هر هلاک می گردد». [۲] 🔹بزرگترین آرمان دولت (عج)، گسترش در است که از هدف های اساسی آن می باشد؛ چنان که این اصل از نخستین هدف ها و اصلی ترین برنامه های همه بوده است که در گذشته تاریخ، اجتماعات و مردمان را به آن فرا خوانده اند و در راه تحقق آن های فراوان کرده اند. (عج)، با طبقات آگاه و عالمان و روشنفکرانی که بخواهند به گونه ای در برابر اجرای بایستند، می جنگد و با کسانی که با توجیه کلام خدا و تأویل آیات قران کریم، قصد او را دارند، می شود و آنان را از سر راه انقلاب بر می دارد. 🔹 ، تنها زمینه حیات اجتماعی در بخش ویژه ای از جامعه نیست، بلکه در همه ابعاد و ، عامل اصلی حیات و زندگی انسان، اصل و عدل است. ، حیات زندگی است و زندگی بی عدالت، مرگی است که حیات پنداشته می شود. در سخنی از (ع) آمده است: «اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، آن روز را طولانی گرداند تا کند و را از و داد پر کند، آن گونه که از و بیداد آکنده باشد. این چنین از پیامبر خدا شنیدم». [۳] 🔹در روایتی نیز آمده است هنگامی که (عج) در لحظات نخستین پس از تولد، دهان به سخن گشود، فرمود: «خداوندا! به آنچه بر من وعده دادی، وفا کن و امر مرا به کمال برسان و گام های مرا استوار بدار و را به دست من آکنده از و داد ساز». [۴] (ع) نیز درباره این بزرگترین آرمان حکومت (عج) فرموده است: « را کنار می گذارد و دست سازشکاران را از سرتان کوتاه می کند، و را عزل می نماید و زمین را از هر و خائنی پاک می سازد». [۵] 💠عوامل موفقیت امام مهدی (عج) در گسترش عدل 🔹در که عهده دار اجرای و است، که در رأس حکومت قرار دارد، نمونه و و نمایش عملی و تجسم ظهور تمام و تعلیمات آن و نیز نسخه بشری است. در این حکومت (علیهم السلام) هم قوانینی که اساس عمل است، بیانگر ، و برقراری توازن و به معنای حقیقی است، و هم و و قوه مجریه ای که اجرای این قوانین را بر عهده دارد، در طریق گام بر می دارد. 🔹در روایتی از (ع) آمده است: «هنگامی که ما قیام کند، خداوند دست لطفش را بر سر بندگانش می گذارد و به این وسیله عقول آن ها را کامل و افکارشان را پرورش می دهد». [۶] ضمن این موضوع، عامل مهم دیگری که موفقیت (عج) در گسترش عدل در جامعه را تضمین می کند، در آن عصر است. افرادی با و داد درگیرند و با آن مقابله می کنند که کامل نیست. وقتی مردم از نظر عقلی ضعیف باشند، زیر بار نمی روند؛ زیرا طبق احادیث، از جنود به شمار می آید و از جنود و لشکریان . [۷] به این دلیل و نیز عظمت است که در دوران (عج) همگان به سرعت تمام، پذیرای حکومت آن حضرت خواهند بود. [۸] پی نوشت ها: [۱] الغیبة، نعمانی، ص۲۳۳؛ [۲] کمال الدین، ج۲، ص۳۶۹؛ [۳] همان، ج۱، ص۳۱۸؛ [۴] بحارالانوار، ج۵۱، ص۱۳؛ [۵] همان، ص۱۲۰؛ [۶] بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۲۸؛ [۷] کافی، ج۱، کتاب العقل والجهل، ح۱۴ ؛ [۸] ر.ک: رضوانی کاشانی، علی اصغر، موعود شناسی و پاسخ به شبهات، ص ۴۸۳ - ۴۸۶ نویسنده: زهرا رضائیان، بخش مهدویت تبیان منبع: تبیان 💥جنگ نرم ودشمن شناسی
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام رضا» (علیه السلام) در توصیف مقام و منزلت «امامت» چه بیانى دارند؟ 🔹در حدیثى (علیه السلام) به عبدالعزیز بن مسلم مى فرماید: «مگر مردم و را در میان امت مى دانند تا روا باشد که به اختیار و انتخاب ایشان واگذار شود؟ همانا ، قدرش والاتر، و ، و منزلتش عالى‌تر، و ، و عمقش ژرف‌تر از آن است که با عقل خود به آن برسند، یا با آراى خود آن را دریابند، و یا به انتخاب خویش را منصوب کنند. 🔹همانا ، مقامى است که ـ عزّ و جلّ ـ بعد از رتبه نبوّت و خلّت، در مرتبه سوم به (علیه السلام) اختصاص داد، و به آن مشرّفش ساخت، و نامش را بلند و استوار نمود و فرمود: «همانا من تو را مردم قرار دادم»؛ ابراهیم خلیل (علیه السلام) از نهایت شادى به خداوند عرض کرد: «از فرزندان من هم؟» فرمود: «پیمان و فرمان من به ستمگران نمى رسد». [۱] 🔹پس کیست که بتواند را بشناسد و یا انتخاب امام براى او ممکن باشد؟ هیهات! هیهات! در اینجا گم گشته، خویشتندارى ها بیراهه رفته، سرگردان، بى نور، بزرگان کوچک، متحیّر، خردمندان کوتاه فکر، خطیبان درمانده، شاعران وامانده، ادیبان ناتوان، و درمانده اند که بتوانند یکى از شؤون و را توصیف کنند، 🔹و آنان همگى به عجز و ناتوانى خود معترفند. چگونه مى توان تمام اوصاف و حقیقت را بیان کرد، یا مطلبى از امر او را فهمید، و که کار او را انجام دهد پیدا کرد؟! ممکن نیست، چگونه و از کجا؟ در صورتى که او از دست یاران و وصف کنندگان اوج گرفته، و در آسمان را دارد، او کجا و انتخاب بشر کجا؟ او کجا و کجا؟ او کجا و مانندى براى او کجا؟....» [۲] پی نوشت: [۱] قرآن کریم، سوره بقره، آیه ۱۲۴ [۲] اصول کافى، ج ۱، ص ۱۹۸ ـ ۲۰۳ 📕امام شناسی و پاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران، چ دوم، ج ۱، ص ۶۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
🔰جناب پزشکیان به هفت سر اژدها اعتماد نکنید؛ آمریکا هنوز شیطان بزرگ است! 🔹جناب مواظب باشید بعضی حامیان ستادتان با قرائت قرآن، نهج البلاغه و نمازشبِ شما به منظومه فکری ره در رابطه با استکبار جهانی و نفی سرمایه‌داری غرب نیشخند نزنند. 🔹۳۲ سال کشور دستشان بوده! زمین ها، سکه ها، کارخانه ها و ثروت های افسانه ای اینان از سفره مردم برداشته شده است...!! جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️انتظار امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 💠فرج مردم جهان در چیست و چرا «انتظار فرج» فضیلت و ارزش بیشتری دارد؟ 🔹در روایات شیعه، عبارت و اصطلاح بسیار لطیف و مناسبى براى انتظار در نظر گرفته شده و آن «انتظار فرج» است. به معناى و پیروزى و گره هاى زندگى از جانب خداوند است. مقصود از ، انتظار دگرگونى مثبت و گسترده در زندگى بشر و زدوده شدن ناکامی ها و از چهره غم‌زده جامعه انسانى است و پیروزى حکومت عدالت گستر و معنویت گراى بر دولت هاى شرک و کفر و ستم است. در روایات، توصیه هاى فراوانى در مورد و ارزش، و فضیلتهاى بیشمار آن شده است. 🔹(ص) آن را برترین اعمال و عبادات میداند. «انتظار (و گشایش) از جانب خداى بلندمرتبه، برترین عمل امت من است». [بحار ج۵۲ ص۱۲۸] و نیز میفرماید: «بافضیلت ترین عبادات انتظار است». معجم [احادیث الامام المهدى ج۱ ص۲۶۸] (ع) نیز آن را محبوبترین اعمال در نزد خداوند و را، همانند راه حقّ میداند: «منتظر باشید و از رحمت خدا مأیوس نشوید که محبوبترین اعمال نزد خداوند انتظار فرج است. کسى که پذیراى امر ما باشد، فردا(ها) در «حظیرة القدس» با ما است و کسى که منتظر باشد، مانند کسى است که در راه خدا، به خون خود آغشته گشته است». [بحار ج۵۳ ص۱۲۳] 🔹(ع) آن را با فضیلت‌ترین و راهگشاترین امور میداند: «برترین عمل شیعیان ما است. هرکس این امر را بداند و آن را بشناسد، با همین در کارش و فرج میشود». [بحار ج۵۲ ص۱۱۰] (ع) به روشنى معناى را -که همان انتظار ظهور است- توضیح میدهد. على بن مهزیار میگوید: نامه اى به (ع) نوشتم و از ایشان درباره پرسیدم؛ حضرت فرمود: «هرگاه شما از بین ظالمان و مخفى شد، چشم به راه باشید». [کمال الدین ج۲ص۳۸۰ ح۲] 🔹(ع) نیز حالات شیعیان در و انتظار گشایش و فرج را چنین بازگو میفرماید: «نزدیکترین جایى که خداى متعال به بندگانش هست و نیز بیشترین زمانى که از ایشان راضى است، وقتى است که را از دست بدهند، و او بر ایشان ظاهر نشود و جایش را ندانند؛ در عین حال دارند که آن باقى است و باطل نشده است. پس در آنهنگام، هرصبح و شام، منتظر باشید...»‌. [همان ص۳۳۷ح۱۰] برآیند این روایات آن است که - به خصوص شیعیان - باید و قیام (عج) باشند که از سراپرده بیرون آید. 🔹انتظار فرج، در واقع نوعى و استقبال از نیکیها است. آمادگى براى تلاش و حرکتى مداوم و کوششى خستگى ناپذیر همراه با ، پاک زیستن، حقّ خواهى و دور ماندن از زشتیها و آلودگی ها... به همین جهت وقتى ابوبصیر از (ع) پرسید که: کى خواهد بود؟ حضرت فرمود: «آنکس که قیام امام را بشناسد، براى او به جهت انتظارش، فرج شده است». [کافى ج۱ ص۳۷۱] بر این اساس ، فراتر از انتظار معمولى است؛ یعنى انتظارى همراه با آگاهى، ، درایت، ، آمادگى، حق گرایى، و... 🔹به عبارت روشنتر، ، شناخت حق و شناختن رهبر و امام حقّ و انتظار یارى رساندن به او است. چنین شخصى در غیبت ، چنان رفتار میکند که گویا در زمان ظهور و حضور او زندگى میکند. به همین جهت تمامى دشواریها و کاستیها را پشت سر نهاده و از خطر انقراض و زوال به دور مانده است. این نوع است که داراى فضیلت و ارزش بیشمارى است. امام سجّاد(ع) میفرماید: «انتظار فرج، خود از بزرگترین گشایشها است». [بحار ج۵۲ ص۱۲۲ ح۴] امام کاظم (ع) نیز میفرماید: «انتظار ، نشانه فرج و گشایش است». [الغیبة طوسى ص۴۵۹] 🔹به صراحت میتوان گفت: از مهمترین رازهاى نهفته بقاى تشیّع همین روح انتظارى است که کالبد شیعه را آکنده ساخته و پیوسته او رابه تلاش، کوشش، جنبش و جوشش وا میدارد. ظرفیت و توانایى فراوانى براى تحقّق جامعه آرمانى اسلام ایجادمیکند و رفتارها و برنامه ها را بدان سمت سوق میدهد. این والاترین عبادت و بهترین عمل است، چنانکه امام على(ع) میفرماید: «بهترین عبادت مؤمن، کشیدن خداوند است». [بحار ج۵۲ ص۱۴۶] 🔹بطور خلاصه مؤلّفه‌هاى زیر را میتوان از برداشت کرد: ۱) تلاش و کوشش براى پیشرفت و ترقّى؛ ۲) اصلاح طلبى و امید به زندگى بهتر (گشایش در امور)؛ ۳) نفى وضع موجود جهان (ظلم و بى عدالتى، فساد و تباهى)؛ ۴) طرد و عدم پذیرش حکومتهاى سیاسى نامشروع؛ ۵) قیام و انقلاب و نهضت مداوم و فعّال؛ ۶) ضرورت تشکیل حکومتهاى دینى و مشروع؛ ۷) عدم انقیاد وسازش در برابر جبّاران و مفسدان و... منبع:وبسایت پرسمان  جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️قیام امام حسین (علیه السلام) چه تأثیری بر بیداری و آگاهی جامعه اسلامی داشت؟ 🔹 در عموماً، و در عصر حاکمیّت و خصوصاً، نبودند. آنها نمیدانستند که «بنى امیّه» جانشینان برحق رسول الله (ص) نیستند و دلسوز و حامى اسلام نمیباشند، و آنها به خاطر تقصیر و کوتاهى شان بود و لذا بودند. آیا آنها نمى دانستند بازماندگان دوران و کینه دیرینه اى از دارند و هنوز خاطره تلخ کشته شدن عزیزانشان را در جنگ هاى بدر و احد و احزاب فراموش نکرده اند و درصدد انتقام آن خونها هستند، 🔹و از آنجا که پیامبر (ص) پیش بینى این روزها را مینمود، خلافت را بر حرام کرد. این مطلب در روایات متعدّد، از جمله گفتگوى (ع) و مروان بن حکم منعکس شده است. شبى که امام حسین (ع) به دارالاماره مدینه خوانده شد و خبر مرگ به آن حضرت ابلاغ گشت و از وى تقاضاى بیعت براى یزید شد و حضرت موافقت نکرد، فرداى آن شب ، امام (ع) را در کوچه ملاقات کرد. خطاب به حضرت عرض کرد: یا اباعبدالله! من خیرخواه تو هستم و پیشنهادى برایت دارم که اگر بپذیرى به خیر و صلاح شماست! 🔹 فرمود: پیشنهادت چیست؟ عرض کرد: همانگونه که دیشب در مجلس ولیدبن‌عتبه گفتم، شما با یزید بیعت کنید که این کار به نفع دین و دنیاى شماست! (ع) فرمود: «ما از آنِ خداییم و به سوى او باز میگردیم. هر زمان مسلمانان به فرمانروایى همچون گرفتار شوند باید فاتحه اسلام را خواند. بى شک از جدّم رسول خدا (ص) شنیدم که ميفرمود: «خلافت بر خاندان ابوسفیان است و اگر روزى را بر بالاى منبر من دیدید او را بکشید» و مردم مدینه او را بر فراز منبر آن حضرت دیدند و نکشتند و در نتیجه خداوند آنها را مبتلا به کرد». [۱]  🔹مروان با شنیدن این بیان کوبنده و مستدلِ (ع) خاموش گشت و رفت. ابن ابى الحدید مینویسد: دوستى داشت که هر روز به ملاقاتش میرفت و از رازداران معاویه و اصحاب سرّ او بود. او میگوید: «پس از شهادت (ع) و حسن مجتبى(ع) که بر سرتاسر جهان اسلام مسلّط شده بود، به او گفتم: معاویه! تو به آنچه که خواستى رسیدى و اکنون حاکم بر تمام بلاد اسلام هستى، به بنى هاشم کمتر ظلم و ستم کن و دستور بده که دیگر بر فراز منابر على(ع) را سبّ و لعن نکنند. معاویه گفت: اشتباه مى کنى! باید چنان کنم که مسلمانان بر فراز مأذنه ها نام پیامبر (ص) را بر زبان نیاورند. آرى! زمانى آرام ميگيرم که نام (ص) را از بالاى مأذنه ها به زیر بکشم «دفناً دفناً». [۲]  🔹عناد و مخصوصاً با اسلام، عناد و کینه اى ریشه اى و اساسى و غیرقابل جمع بود، ولى متأسّفانه در آن زمان گروه عظیمى از مسلمانان آنها را نمیشناختند. که معروف به ، آدم کشى، و و فجور بود به مدینه حمله کرد و شمار زیادى از مردان و زنان آن شهر مقدّس را از دم تیغ گذراند، و سه روز آن شهر را بر سربازان خود مباح کرد، تا هر کارى بخواهند انجام دهند! به قتل و غارت پرداخته و کارهاى دیگرى که قلم از ذکر آن شرم دارد! [۳]  🔹هنگامى که عبدالله بن زبیر به خانه خدا پناهنده شد، نه به ابن زبیر رحم کرد و نه احترام را نگهداشت و نه حال ساکنان مکّه را مراعات نمود، لذا دستور داد منجنیق ها را در اطراف مکّه نصب و را سنگباران کنند! [۴] در حالى که طبق احکام اسلامى هرکس به خانه خدا پناه ببرد در امان است؛ حتّى مجرمین. هرچند میتوان آب و غذا را بر مجرمین بست تا بر اثر فشار گرسنگى و تشنگى مجبور شوند از حرم امن الهى خارج گردند، و سپس در صورت اثبات جرم آنها را دستگیر و مجازات کنند. [۵] 🔹(ع) براى بیدارى و قیام کرد، امّا آن قدر خواب آنها عمیق و و ناآگاهیشان ریشه دار بود که جز خون قلب امام و یاران وفادارش این آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت. مردم پس از شهادت (ع) و همراهانش، و اسارت خاندان عصمت و طهارت و بر سر نیزه رفتن سرهاى مقدّس شهداى کربلا، از بیدار شدند و قیام ها یکى پس از دیگرى شکل گرفت و بنى امیّه پس از واقعه کربلا روى خوش ندیدند، تا اینکه این خون هاى پاک منتهى به و ریشه کن شدن این درخت ناپاک شد پی نوشت‌ها؛ [۱]لهوف ص۲۰؛ [۲] شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید ج۵ ص۱۳۰؛ [۳] شرح این جنایت بى سابقه غمبار را در کتاب عاشورا، ص۲۳۱ به بعد مطالعه فرمایید. [۴]همان؛ [۵] جواهرالکلام ج۲۰ ص۴۸-۴۶؛ و ج۴۱ ص۳۴۴و۳۴۵ 📕اهداف قيام حسينى‏، ناصر مكارم شيرازى، مدرسه امام على بن ابیطالب، ص۷۵ منبع: وبسایت آیت الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)  جنگ نرم ودشمن شناسی 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام حسن مجتبی (عليه السلام) دارای چه ويژگی های شخصيتی بودند؟ 🔹 (علیه السّلام)، از چهره‌ های برجسته است که و روشنگر راه هدایت است. (صلّی اللّه علیه و آله) در سخنان زیادی علاقه خویش را به فرزندشان (علیه السّلام) بیان کرده و از دیگران نیز خواستند تا او را دوست بدارند. تعبیرهایی نظیر: «اَللّهُمَّ إِنِّی قَدْ أَحْبَبْتُهُ فَأُحِبُّهُ وَ أُحِبُّ مَنْ یُحِبُّهُ». [۱] «مَنْ أَحَبَّنِی فَلْیُحِبُّهُ وَ لِیَبْلُغِ الشَّاهِدُ مِنْکُمْ الْغَائِبَ». [۲] «مَنْ أَحَبَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ فَقَدْ أَحَبَّنِی وَ مَنْ أَبْغَضَهُمَا فَقَدْ أَبْغَضَنِی». [۳] «مَنْ سَرَّهُ أَنْ یَنْظُرَ إِلَی سَیِّدِ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَلْیَنْظُرْ إِلَی الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ». [۴] نمونه‌ هایی از کلماتی است که (صلّی الله علیه و آله) درباره فرزندشان (علیه السّلام) فرموده‌ است. 🔹درباره ویژگیهای عبادی (علیه السلام) مطالبی نقل شده است. از جمله درباره آن حضرت که پیاده انجام شده، آمده است که: «إِنِّی لَأَسْتَحْیِ مِنْ رَبِّی أَنْ أَلْقَاهُ وَ لَمْ أَمْشِ إِلَی بَیْتِهِ، فَمَشَی عِشْرِینَ مَرَّةً مِنَ الْمَدِینَةِ عَلَی رِجْلَیْهِ». [۵] (من شرم دارم که خداوند را ملاقات کنم در حالی که به خانه او نرفته باشم. پس بیست بار از مدینه با پای پیاده به زیارت خانه خدا رفت). در نقل دیگری آمده است که آن حضرت بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت. [۶] «ابن سعد» در نقل خود پانزده بار ذکر کرده است. [۷] 🔹 و در راه خدا، یکی دیگر از ویژگی‌ های اخلاقی آن امام بزرگوار است که زبانزد خاص و عام بوده است. زمانی که «اسماعیل بن یسار» همراه «عبدالله بن انس» برای گرفتن پول به شام، نزد معاویه رفته و چیزی به دست نمی‌ آورند، اسماعیل در شعری خطاب به دوستش «ابن انس» می‌ گوید: «لعمرک ما إلی حسن رحلناو لا زرنا حسینا یا بن انس» [۸] (به جان تو سوگند ای فرزند انس که ما به سوی [امام] (علیه السّلام) نرفته و به زیارت حسين (علیه السّلام) نشتافته بودیم). مقصود او چنین بود که اگر زیارت این دو برادر است که زائر با دست پر باز می‌ گردد. 🔹در نقلی آمده است که شخصی حضور (علیه السّلام) رسید و اظهار نیاز کرد. حضرت به او فرمود: نیازهایت را بنویس و به من ده. زمانی که او نوشت و آورد، (عليه السلام) دو برابر نیازش پرداخت. [۹] و در روایت دیگری آمده است که (عليه السلام) در طول زندگی خود، سه بار و هر بار نیمی از تمامی ما یملک خود را در راه خدا بخشید. [۱۰] 🔹«ابو هارون نامی» گوید: در سفر حج به مدینه رفتیم، گفتیم سری به فرزند رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) بزنیم و سلامی بر او بکنیم. نزد آن بزرگوار رفتیم و از سفر خود گفتیم. وقتی بازگشتیم، برای هر کدام ما چهارصد فرستاد. نزد آن حضرت برگشته گفتیم که وضعمان خوب است. حضرت فرمود: «لَاتُرَدُّوا عَلَیَّ مَعْرُوفِی». [۱۱] به (علیه السّلام) گفتند: «فِیکَ عَظَمَةٌ»؛ (شما عظمت خاصی دارید). امام فرمود: «لَا بَلْ عِزَّةٌ، قَالَ اللهُ تَعَالَی: فَلِلّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ» [۱۲] (این عظمت نیست بلکه عزت است، خداوند فرموده است: عزت برای خدا، پیامبرش و مؤمنان است). 🔹 (عليه السلام) در مدت هشت نه سالی که پس از صلح در مدینه بودند، مرتب با شیعیان کوفه که برای حج به حجاز می‌آمدند دیدار داشتند. طبیعی است که آنها حضرت را به عنوان امام خود پذیرفته و در کار دین‌داری خود از آن حضرت بهره می‌ بردند. مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ ای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند: (عليه السلام) است، 🔹خشمی سوزان سر تا پای وجودم را فرا گرفت و بر (عليه السلام) حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا، اگر مسکن نداری به تو می‌ دهم و اگر پول نداری به تو می‌ کنم و اگر نیازمندی، سازم. من از او جدا شدم در حالی که در روی زمین محبوبتر از او نزد من کسی نبود. [۱۳] 📕حیات فکری و سیاسی امامان شیعه (علیهم‌ السلام)، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، قم، ۱۳۸۱ ش، چاپ ششم، ص ۱۶۵ با مقداری تلخیص منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)  جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش اول) 🔹درباره عکس العمل (عليه السلام) پيرامون مأمون، بايد گفت: آنچه به عنوان اولین عکس العمل در این باره از طرف امام (عليه السلام) نشان داده شد، این بود که آن حضرت ابتدا از آمدن به خراسان سر باز زد. طبیعی بود که نفس این عمل می‌ توانست برای یک پیروزی به حساب آید. (عليه السلام) تا آنجا مخالفت کرد که «رجاء بن ابی ضحاک» که از طرف آمده بود، مجبور شد (عليه السلام) را به زور به ببرد. 🔹مرحوم «کلینی» از «یاسر الخادم» و «ریّان بن صلت» نقل کرده که: وقتی کار امین پایان یافت و حکومت استقرار پیدا کرد، او نامه‌ای به (عليه السلام) نوشت و از آن حضرت خواست تا به بیاید. امام (عليه السلام) هرگز به درخواست او جواب مساعد نمی‌ داد: « پیوسته در این باره نامه‌ نگاری می‌ کرد تا آن که امام (عليه السلام) راه گریزی ندید؛ چرا که مأمون دست‌ بردار نبود». [۱] 🔹مرحوم «صدوق» از «معول سجستانی» آورده: «زمانی که پیکی برای بردن (عليه السلام) به خراسان وارد مدینه شد، من در آنجا بودم. (عليه السلام) به منظور وداع با رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) وارد حرم شد؛ او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون می‌ آمد و دوباره به سوی مدفن پیغمبر باز می‌ گشت و با صدای بلند گریه می‌ کرد. من به امام (عليه السلام) نزدیک شده و سلام کردم، و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم؛ در جواب فرمود: من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت». [۲] 🔹افزون بر این، وقتی که (عليه السلام) می‌ خواست به برود، هیچ‌ کدام از افراد خانواده‌ اش را به همراه نبرد و این خود دلیل روشنی بود بر این که این مسافرت از نظر آن حضرت، هیچ آینده روشنی نداشته و سفری از روی امید نیست. از «حسن بن علی وشّاء» نقل شده که امام (عليه السلام) به من فرمود: «موقعی که می‌ خواستند مرا از بیرون ببرند، افراد را جمع کرده و دستور دادم برای من گریه کنند، تا گریه آنها را بشنوم؛ سپس دوازده هزار دینار در میان آنها تقسیم کرده و گفتم من دیگر به سوی شما باز نخواهم گشت». [۳] 🔹چنین برخوردی بی‌ تردید می‌توانست کسانی را که درک درستی داشتند، به ویژه شیعیان را که در ارتباط مستقیم با امام رضا (علیه السلام) بودند متوجه سازد که حضرت به این مسافرت را پذیرفته است. به طوری که آن حضرت بعدها این مسأله را برای یاران نزدیک خود بیان فرموده است. از جمله از «عبدالسلام هروی» نقل شده: «والله (عليه السلام) به میل خود در این امر وارد نشد». [۴] 🔹به هر روی (عليه السلام) را از مدینه بیرون آورده و از طریق بصره به فارس و از آنجا به آوردند. در آنجا بود که درخواست خود را مبنی بر سپردن خلافت به (علیه السلام) مطرح کرد و پس از اصرار فراوان مأمون، و استنکاف حضرت از پذیرفتن آن، در نهایت بر آن حضرت شد. 🔹همان گونه که استاد «جعفر مرتضی» به تفصیل بحث کرده، عرضه خلافت به آن حضرت جدّی نبود، درست همان‌ طور که تهدید امام (عليه السلام) از طرف در صورت نپذیرفتن ولایت‌ عهدی، می‌ تواند دلیل قانع کننده‌ ای بر این ادعا باشد؛ [۵] زیرا تهدید به قتل با ارادتی که مأمون از وجهه نظر اعتقادی نسبت به امام (عليه السلام) از خود نشان می‌ داد، قابل جمع نیست. اگر او واقعاً به آن حضرت اعتقاد داشت، صحیح نبود که او را از خواندن نماز عید بازگرداند. 🔹به هر روی اصرار در مسأله پذیرش از طرف امام رضا (علیه السلام) توأم با آن حضرت در صورت مخالفت، حضرت را در وضعیتی قرار داد که از پذیرفتن آن ناچار بود. [۶] در عین حال (عليه السلام) نهایت کوشش خود را به کار گرفت تا به اهداف مورد نظر خویش از این سیاست نرسد. این کوشش‌ ها تنها پس از دو ماه جرّ و بحثی که بین امام (عليه السلام) و جریان داشت به انجام رسید. [۷] این در حالی بود که امام «باکٍ حَزِین» بود. [۸] ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] الكافی، دارالكتب الإسلاميه، چ ۴، ج ۱، ص ۴۴۸؛ [۲] عيون أخبار الرضا، نشر اعلمی‏،‏ بی تا، ج ۲، ص ۲۱۸؛ [۳] همان، ص ۲۱۹؛ [۴] همان، ج ۲، ص ۱۴۰؛ [۵] همان، ج ۲، ص ۱۳۹؛ [۶] مقاتل الطالبيين، الأصفهانى، ص ۳۷۵؛ [۷] عیون اخبار الرضا، ج ۲، ص ۱۴۸؛ [۸] ينابيع المودة لذو القربى‏، قندوزى، ص ۲۸۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت)  جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (علیه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش دوم) 🔹زمانی که تلاش (عليه السلام) برای نیامدن و نپذیرفتن سودی نبخشید، حضرت در پی ‌آن شد تا از این مسأله در جهت اهداف‌ سیاسی‌ خویش بهره ببرد. در این باره نکته مهم آن بود که (عليه السلام) این اقدام را، به عنوان اقدامی در شناخت ، در امر نشان دهد. آگاهیم که تا آن زمان چنین حقّی را برای علویان نپذیرفته بودند. این اقدام به خوبی می‌ توانست «بُطلان اقدامات خلفای پیشین» را در خلاف این جهت، اعم از اموی و عبّاسی نشان دهد؛ 🔹و لذا امام (عليه السلام) فرمود:  «اَلْحَمْدُلِله الَّذِی حَفِظَ مِنَّا مَا ضَيَّعَ‏ النَّاسُ‏ وَ رَفَعَ مِنَّا مَا وَضَعُوهُ حَتَّى لَقَدْ لُعِنَّا عَلَى مَنَابِرِ الْكُفْرِ ثَمَانِينَ عَاماً وَ كُتِمَتْ فَضَائِلُنَا وَ بُذِلَتِ الْأَمْوَالُ فِي الْكَذِبِ عَلَيْنَا وَ اللَّهُ يَأْبَى لَنَا إِلَّا أَنْ يُعْلِيَ ذِكْرَنَا وَ يُبَيِّنَ فَضْلَنَا» (سپاس خدای را که آنچه مردم از ما تباه کرده بودند، حفظ فرمود و قدر و ما را که پایین برده بودند، بالا برد. هشتاد سال بر بالای چوب‌ های کفر ما را لعن و نفرین کردند، ما را کتمان نمودند و دارایی‌ هایی در دروغ بستن به ما هزینه شد و خداوند، جز بلندی یاد ما و آشکار شدن ما را نخواست». [۱] 🔹در نخستین جلسه‌ ای که به منظور معرفی امام (عليه السلام) به عنوان برپا گردید، آن حضرت همین تعبیر را به شکل مختصری بیان داشت: «إِنَّ عَلَيْكُمْ حَقّاً بِرَسُولِ اللهِ وَ لَكُمْ‏ عَلَيْنَا حَقٌ‏ بِهِ،‏ فَإِذَا أَدَّيْتُمْ‏ إِلَيْنَا ذَلِكَ‏ وَجَبَ‏ عَلَيْنَا الْحَقُ‏ لَكُم‏» [۲] (به خاطر رسول خدا (صلّی الله علیه و آله) ما حقّی بر گردن شما و شما حقّی بر گردن ما دارید، پس اگر شما حق ما را به ما ادا کنید ما نیز حق شما را می‌ دهیم). آنچه جالب‌تر از این موارد به نظر می‌ رسد، استدلالی است که (عليه السلام) در برابر ، پیش از پذیرش پیشنهاد بدان تمسّک جست، و او را تلویحاً و به گونه‌ ای خاص در بن بست قرار داد، آنگونه که مجبور شود یا از اساس منکر حقّ خلافت برای خود و پدرانش شود و یا دست از سر حضرت بر دارد. 🔹 (عليه السلام) در برابر او فرمود: «إِنْ‏ كَانَتْ‏ هَذِهِ‏ الْخِلَافَةُ لَكَ‏ وَ الله جَعَلَهَا لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَخْلَعَ لِبَاساً أَلْبَسَكَ الله وَ تَجْعَلَهُ لِغَيْرِكَ وَ إِنْ كَانَتِ الْخِلَافَةُ لَيْسَتْ لَكَ فَلَا يَجُوزُ لَكَ أَنْ تَجْعَلَ لِي مَا لَيْسَ لَك‏» [۳] (اگر این از آن تو است و خدا آن را برای تو قرار داده است، در این صورت، جایز نیست لباسی را که خدا به تو پوشانده از خود خلع کرده و در اختیار دیگری قرار دهی، و اگر از آن تو نیست در این صورت جایز نیست آنچه را که از آن تو نیست به دیگران ببخشی». 🔹همچنین (عليه السلام) برای خنثی کردن سیاست در بهره‌گیری از ولایتعهدی او، در مقام پاسخ از این [سؤال] که چرا را پذیرفتی؟ فرمود: به همان دلیلی که جدّم داخل شوری گردید. [۴] و نیز فرمود: «قَدْ عَلِمَ‏ الله كَرَاهَتِي‏ لِذَلِكَ‏ فَلَمَّا خُيِّرْتُ‏ بَيْنَ‏ قَبُولِ‏ ذَلِكَ‏ وَ بَيْنَ الْقَتْل اِخْتَرْتُ الْقَبُولَ عَلَی الْقَتْلِ» [۵] (خدا می‌ داند که من از قبول این امر داشتم، ولی وقتی در وضعی قرار گرفتم که میان قبول یا یکی را می‌ بایست اختیار کنم، به ناچار پذیرش ولایت عهدی را بر کشته شدن ترجیح دادم». ... پی‌نوشت‌ها؛ [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۶۲. [۲] مقاتل الطالبیین، الاصفهانی، ص ۳۷۵. [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ - ۱۳۹. [۴] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۴۰.،[۵] همان، ص ۱۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی العظمی مکارم (بخش آئین رحمت)  جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️بر اساس منابع تاريخی امام رضا (عليه السلام) چه عكس العملی در مقابل پيشنهاد ولایت عهدی از خود نشان دادند؟ (بخش سوم و پایانی) 🔹به هر حال (عليه السلام) را به پذیرش مجبور کردند و امام (عليه السلام) هم در برابر کوشید، تا مانع از آن شود که به اهدافش برسد. در خطبه‌ ای که آن حضرت پس از تثبیت ولایت‌ عهدی خواندند، به نکات مهمی اشاره شده است. از جمله آن که فرمودند: «امیر [یعنی مأمون] که خدا او را در رفتن راه راست کمک کند و در استقامت امرش توفیق دهد، آنچه از ما را که دیگران انکار کرده بودند، به رسمیّت شناخت. او ریاست کل و خلافت را برای من واگذاشت، اگر بعد از او زنده ماندم». [۱] 🔹گرفتن اعتراف از بر این که « حقّ (علیهم السلام) است»، جزو نکات اساسی این مسأله بود که حضرت آن را دنبال می‌کرد؛ زیرا بر عکس آنچه می‌خواست (عليه السلام) را به تأیید خلافت خود وادارد، خود مجبور شده بود (علیهم السلام) را تأیید کند. این تعبیر هم که اگر من بعد از او بمانم، با توجه به اینکه سن امام قریب بیست سال بیش از مأمون بود، نشان می‌داد که (عليه السلام) بر آن است تا نیت ناخالص را آشکار کند. 🔹افزون بر آنچه گذشت (عليه السلام) شرط کرد تا در صورت پذیرش ، هیچ‌گونه مداخله‌ ای در امور سیاسی و جاری نداشته باشد: «وَ أَنَا أَقْبَلُ‏ ذَلِكَ‏ عَلَى‏ أَنِّي‏ لَا أُوَلِّي‏ أَحَداً وَ لَا أَعْزِلُ‏ أَحَداً وَ لَا أَنْقُضُ رَسْماً وَ لَا سُنَّةً وَ أَكُونُ فِي الْأَمْرِ مِنْ بَعِيدٍ مُشِيراً» [۲] (من این امر را می‌ پذیرم، با این شرط که کسی را به کاری نگمارم، کسی را از مقامش عزل نکنم، رسم و روشی را نقض نکنم و فقط از دور، مورد مشورت قرار گیرم). 🔹این شرط نشان می‌دهد که (عليه السلام) نمی‌ خواست مسئولیت وضع موجود و کارهایی را که از طرف حکومت اعمال می‌ شود به عهده بگیرد، و کسانی گمان کنند که آن حضرت نظارت و یا دخالتی در امور دارد، در این صورت طبعاً کسی او را متهم نمی‌ کرد؛ زیرا مسائلی که در کشور مطرح شده و دستوراتی که به مرحله اجرا در می‌ آمد، به پای خود گذاشته می‌ شد و این امتیاز بزرگی بود که (عليه السلام) موفق شد از گرفته، و بدین ترتیب مانع از آن شود که به خاطر حضورش در تشکیلات، بدنامی برای خود فراهم کند. از این رو خود می‌ فرمود: «أَنِّي مَا دَخَلْتُ‏ فِي‏ هَذَا الْأَمْرِ إِلَّا دُخُولَ‏ خَارِجٍ مِنْه» [۳] (من در این موقع داخل نشدم، مگر مانند داخل شدن کسی که از آن خارج است). 🔹واقعیت این است که (عليه السلام) نمی‌ توانست وضعیت ناهنجاری را که محصول نزدیک به دو قرن انحراف بود، بپذیرد. وقتی «محمّد بن ابی عباد» با لحن اعتراض‌ آمیزی به آن حضرت گفت: چرا مسئولیت ولایتعهدی را نپذیرفته و از موقعیت استفاده نمی‌ کنید (تا به ما هم نفعی برسد؟) امام فرمود: اگر این کار به دست من بود و تو نیز همین موقعیت را نزد من داشتی، حقوق تو از بیت المال برابر حقوق مردم عادی می‌ شد. «مَا كَانَتْ‏ نَفَقَتُكَ‏ إِلَّا فِي‏ كُمِّكَ وَ كُنْتَ‏ كَوَاحِدٍ مِنَ‏ النَّاسِ». [۴]  🔹در اصل پذیرش بر جامعه‌ ای که قادر نیست و قابل هم نیست که رهبریِ‌ چنین‌ امامی را که تشیع مذهبی است بپذیرد، نوعی کار عبث و بیهوده بوده و جز مانعی بر سر راه سیاست‌ های اصولی‌ تری که (عليهم السلام) در پیش گرفته بودند، نمی‌ توانست باشد. [۵] پی‌نوشت‌ها: [۱] عیون اخبار الرضا، نشر اعلمی، ج ۲، ص ۱۴۶ [۲] همان، ص ۱۴۸؛ الکافی، ج ۱، ص ۴۸۷ [۳] عیون اخبار الرضا، همان، ج ۲، ص ۱۳۸ [۴] همان، ص ۹۰ [۵] حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، جعفریان، رسول، موسسه انصاریان، چ ۶، ص ۴۳۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم (بخش آئین رحمت)  جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi