eitaa logo
رویدادها و تحلیل‌ها
3.9هزار دنبال‌کننده
24.4هزار عکس
18.2هزار ویدیو
271 فایل
 خط اغفال به خصوص خواص و نخبگان از تاثیر دشمن ، یکی از خطوط القائی و تبلیغاتی دشمن است.امام خامنه ایی دامت برکاته 🕛 مدیریت کانال @azizghazan رویدادها و تحلیل‌ها https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
مشاهده در ایتا
دانلود
◽️اَلَّذِى لا يُدْرِکُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَلا يَنالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ 🌔همان خدايى که افکار بلند و ژرف انديش، کنه ذاتش را درک نکنند، و غوّاصان هوشمند درياى علوم و دانش ها، دسترسى به کمال هستيش پيدا ننمايند» 📘 ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⚜ ویژگیهای سیاسی کارگزاران 2⃣ ✅ کیاست و هوشمندی در تدبیر امور، ویژگی سیاستمدار علوی 🔴 حیله و نیرنگ در تدبیر امور،ویژگی ‏سیاستمدار اُموی 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: معاویه از من سیاست مدارتر نیست؛ اما معاویه حیله گر و جنایتکار است، اگر نیرنگ ناپسند نبود، من از زیرک ترین افراد بودم، ولی هر نیرنگی گناه و هر گناهی نوعی کفر و انکار است. 📚 ، خطبه ۲۰۰  ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
حضرت علی علیه السلام فرمود: کار اندکی که آن را ادامه دهی بهتر از کار فراوانی است که از آن خسته و‌ ملول شوی. قَلِيلٌ مَدُومٌ عَلَيْهِ خَيْرٌ مِنْ كَثِير مَملُول مِنْهُ 📚حکمت۴۴۴ 🍃🌼🍃دوستانتان را به دیدن این پست دعوت کنید.🍃🌼🍃 ✅ ❣️ اینجا است ؛ کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
ویژگیهای سیاسی کارگزاران 9⃣ 💎 تشخیص مرزبندی بین دوست و دشمن، شاخصه مسؤول انقلابی 💠امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: آگاه باشيد من با دو كس پيكار مى كنم، كسى چيزى را ادّعا كند كه از آن او نباشد و آن كس كه از اداى حق سرباز زند. 📚 ، خطبه ۱۷۳ ، بند ۲ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
ویژگیهای سیاسی کارگزاران 9⃣ 💎 تشخیص مرزبندی بین دوست و دشمن، شاخصه مسؤول انقلابی 💠امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: آگاه باشيد من با دو كس پيكار مى كنم، كسى چيزى را ادّعا كند كه از آن او نباشد و آن كس كه از اداى حق سرباز زند. 📚 ، خطبه ۱۷۳ ، بند ۲ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
ویژگیهای سیاسی کارگزاران 2⃣1⃣ 💎 هوشیاری مسؤولین نسبت به نفوذ دشمن، در زمان انعقاد پیمان 💠 امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) فرمودند: زنهار زنهار! از دشمن خود پس از آشتى كردن؛ زيرا گاهى دشمن نزديك مى شود تا غافلگير كند، پس دورانديش باش و حسن ظن خود را متّهم كن. 📚 ،نامه ۵۳ ، بند۱۱ هفته بسیج گرامی باد بسیج شجره طیبه است به امید پیروزی امروز ایران سربلند ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
ویژگی‌های سیاسی کارگزاران 3⃣1⃣ 💎 بصیرت و هوشمندی مسؤولین در امضای قرارداد با دشمن 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به یکی از فرمانداران فرمودند: مبادا قراردادى را (با دشمن) امضاء كنى كه در آن براى دغلكارى و فريب راه هايى وجود دارد. 📚 ، نامه ۵۳ ، بند ۱۱ هفته بسیج گرامی باد بسیج شجره طیبه است به امید پیروزی ایران سربلند ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
ویژگیهای اجتماعی کارگزاران 8⃣ 💎 تلاش در جلب رضایت عموم، نه خشنودی خواص جامعه 💠 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در خطاب به مالک اشتر فرمودند: خواص جامعه، همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می کنند، ...در صورتی که ستون های استوار دین و اجتماعات پر شور مسلمین و نیروهای ذخیره دفاعی عموم مردم می باشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد. 📚 ، نامه ۵۳ ، بند ۴ جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
حضرت علی علیه‌السلام فرمود: هرکس حفظ آبرویش را خواهان است باید از جدال بپرهیزد. مَنْ ضَنَّ بِعِرْضِهِ فَلْيَدَعِ الْمِرَاءَ. 📚حکمت۳۶۲ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
ویژگیهای اقتصادی کارگزاران 1⃣ 💎ساده زیستی و دوری از زندگی اشرافی 💠امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: خداوند بر پیشوایان حق واجب کرده که خود را با مردم ناتوان همسو کنند، تا فقر و نداری تنگدست را به هیجان نیاورد و به طغیان نکشاند. 📚 ، خطبه ۲۰۹ ، بند ۲ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) در حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (ع) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ؛ چه بسا كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند». به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى عقل كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى است، كه آن هم در حد اعتدال براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ اما هنگامى كه اين انگيزه ها طغيان كنند و به صورت هوا و هوسِ سركش درآيند، عقل را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در آيات قرآن و روايات اسلامى هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ؛ [جاثیه، ۲۳] آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!». در حديثى از اميرالمومنين (ع) در غررالحكم مى خوانيم:  «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ؛ غلبه هواى نفس، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را». [۱] 🔹همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ؛ بر تمام عقل هايى كه در چنگال شهوت، اسيرند حرام است كه از علم و دانش بهره مند شوند». [۲] به يقين عقل‌ها متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از هوای نفس نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد، همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های حاكمان يك جامعه در اسارت هوای نفسشان است؛ آنان جامعه را به سوى بدبختى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⏳صبر در کار حضرت علی علیه السلام فرمود: انسان شکیبا سرانجام به مقصود برسد هر چند زمانی دراز بگذرد. لاَ يَعْدَمُ الصَّبُورُ الظَّفَرَ وَإِنْ طَالَ بِهِ الزَّمَانُ 📚حکمت ۱۵۳ 🍃🌼🍃دوستانتان را به دیدن این پست دعوت کنید.🍃🌼🍃 ✅ ✳️جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) چه وصیتی درباره «اصلاح ذات البین» فرموده اند؟ 🔹امام علی (ع) در بخشی از نامه ۴۷ نهج البلاغه (به مخاطبان خود، از فرزندانشان گرفته تا تمام کسانی که تا قيامت اين وصيت نامه به دست ايشان مى رسد، شامل می شود) پس از توصیه به تقوا و نظم، مى فرمايد: «أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي، بِتَقْوَى اللهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلاَحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ، فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا يَقُولُ: صَلاَحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ؛ [شما را به] اصلاح ذات البين توصيه مى كنم؛ زيرا من از جدّ شما (ص) شنيدم كه مى گفت: اصلاح ميان مردم از تمام نمازها و روزه ها برتر است». اما «اصلاح ذات البين» كه امام علی (ع) از پيغمبر اكرم (ص) نقل فرموده كه از نماز و روزه هم بالاتر است دليل روشنى دارد؛ زيرا اگر مسأله اصلاح در ميان دوستان و رفع كدورت ها و زدودن دشمنى ها و تبديل آن به صميميت و دوستى نباشد، منجر به تشتت و تزلزل ميان آنها مى شود و به تعبير قرآن به فشل و سستى مى انجامد. 🔹به همين دليل «اصلاح ذات البين» از برترين عبادت ها شمرده شده است. حتى در روايتى به منزله «جهاد فى سبيل الله» عنوان گرديده كه «جَعَلَ النَّبِىُّ (ص) اَجْرَ المُصْلح بَيْنَ النّاسِ كَاَجْرِ المُجاهِدِ عِنْدَ النّاسِ؛ [۱] پيغمبر اكرم (ص) پاداش كسى را كه در ميان مردم صلح و صفا برقرار سازد، همچون كسى كه در راه خدا جهاد مى كند، قرار داد». بى شك جهاد موجب عزّت اسلام است و كسى كه ميان مردم تفاهم ايجاد مى كند و جامعه اسلامى را به وحدت و اتّحاد سوق مى دهد كار او هم موجب عزت اسلام و مسلمانان است. امام صادق (ع) مى فرمايد:  «صَدَقَةٌ يُحِبُّهَا اللهُ إِصْلاَحُ بَيْنِ النَّاسِ إِذَا تَفَاسَدُوا وَ تَقَارُبُ بَيْنِهِمْ إِذَا تَبَاعَدُوا؛ [۲] بخششى را كه خداوند دوست دارد، همان اصلاح ميان مردم است، هنگامى كه ميان آنها فسادى شود و نزديك ساختن آنها به يكديگر است به هنگامى كه از هم دور شوند». 🔹اين حديث از امام صادق (ع) معروف است كه به مفضل (يكى از ياران خود) دستور داده بود: «إِذَا رَأَيْتَ بَيْنَ اثْنَيْنِ مِنْ شِيعَتِنَا مُنَازَعَةً فَافْتَدِهَا مِنْ مَالِي؛ هنگامى كه بين دو نفر از پيروان ما مشاجره اى ببينى [كه مربوط به امور مالى باشد] از مال من بپرداز [و آنها را با هم صلح ده]»؛ لذا در روايتى مى خوانيم كه روزى دو نفر از شيعيان با هم اختلافى داشتند، مفضل آنها را به منزل خود دعوت و چهارصد درهم به مدعى پرداخت كرد و نزاع را خاتمه داد، سپس به آنها گفت: بدانيد اين از مال من نبود. [بلكه] از مال امام صادق (ع) بود كه براى حل اين گونه مشكلات در اختيار من گذارده است. [۳] 🔹اين بحث را با حديث ديگرى از احاديث فراوانى كه در اين زمينه وارد شده پايان مى دهيم: رسول خدا (ص) فرمود: «ألا أُخْبِرُكُمْ بِأفْضَل مِنْ دَرَجَةِ الصِّيامِ وَ الصَّلاةِ وَ الصَّدَقَةِ؟ إصْلاحُ ذاتِ الْبَيْنِ فَإنَّ فَسادَ ذاتِ الْبَيْنِ هِيَ الْحالِقَةُ؛ آيا به شما خبر بدهم به چيزى كه از درجه روزه و نماز و صدقه [و زكات] بالاتر است؟ آن اصلاح ذات البين است؛ زيرا فساد و اختلاف در ميان مردم نابوده كننده است». مرحوم علاّمه مجلسى پس از نقل روايت نبوى كه در كلام امام (ع) به آن اشاره شده، از امالى شيخ طوسى نقل مى كند كه پس از ذكر اين روايت مى نويسد: «منظور از «عَامَّةِ الصَّلاَةِ وَ الصِّيَامِ» در اينجا نمازها و روزه هاى مستحب است». [۵] گويا اين توضيح شيخ طوسى به قرينه روايت معتبرى از پيغمبر اكرم (ص) است كه فرمود: «هيچ كس بعد از انجام واجبات، عملى بهتر از اصلاح در ميان مردم انجام نداده است». [۶] پی نوشت‌ها؛ [۱] الكشف و البيان عن تفسير القرآن، ثعلبى نيشابورى، چ اول، ج ‏۹، ص ۸۰ [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، چ چهارم، ج ۲، ص ۲۰۹ [۳] همان، ح ۳ و ۴ [۴] مجموعة ورّام‏، ورام بن أبي فراس، مكتبة فقيه‏، ‏چ اول‏، ج ‏۱، ص ۳۹ [۵] بحار الأنوار، دار إحياء التراث العربی، چ دوم، ج ۷۳، ص ۴۴ [۶] الأمالي، طوسى، دار الثقافة، ‏چ اول‏، ص ۵۲۲ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۲۶۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)  .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️وسعت «علم غيب» امام علی(ع) تا چه حدّ است و چرا جزئيات آن را براى همگان بيان نكرده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه ۱۷۵ به گوشه اى از علم خود به «اسرار غيب» و «حوادث آينده» اشاره كرده، مى فرمايد: «وَاللهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُل مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ، وَ لكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِرَسُولِ اللهِ (صلی الله علیه و آله)؛ به خدا سوگند! اگر بخواهم مى توانم هر يك از شما را از آغاز و پايان كارش و از تمام شئون زندگانى اش آگاه سازم؛ ولى از آن مى ترسم كه اين كار، سبب كافر شدن شما به رسول خدا (صلی الله عليه و آله) شود [و درباره من غلوّ كنيد و آن حضرت را به فراموشى بسپاريد]». 🔹در حديثى مى خوانيم: روزى پيامبر اكرم (ص) نشسته بود که امام علی (ع) وارد شد، پيامبر (ص) فرمود: «إِنَّ فِيكَ شَبَهاً مِنْ عِيسَى بْنَ مَرْيَمَ وَ لَوْلَا أَنْ تَقُولَ فِيكَ طَوَائِفٌ مِنْ أُمَّتِي مَا قَالَتِ النَّصارى فِي عَيسَى بْنَ مَرْيَمَ لَقُلْتُ فِيكَ قَوْلاً لَا تَمُرُّ بِمَلَإ مِنَ النَّاسِ إِلَّا اَخَذُوا التُّرَابَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْكَ يَلْتَمِسُونَ بِذلِكَ الْبَرَكَةَ؛ [۱] تو به عيسى بن مريم (ع) شباهتى دارى [از نظر زهد و عبادت] و اگر از اين بيم نداشتم كه گروههايى از امتم درباره تو [غلوّ كنند و] همان بگويند كه درباره عيسى بن مريم گفتند، سخنى درباره تو میگفتم كه از كنار هيچ جمعيّتى از مردم عبور نمی كردى، مگر آنكه خاك زير قدم هاى تو را براى تبرّك بر مى گرفتند!». 🔹اميرالمؤمنين (ع) در ادامه اين بحث به دو نكته اشاره مى فرمايد: نخست اينكه من اين اسرار را در اختيار گروهى از خاصّان با ايمان و پرظرفيت و سرّ نگهدار مى گذارم و ديگر اينكه من آنچه میگویم از خودم نمى گويم؛ همه اين امور را از رسول خدا (ص) شنيده ام؛ در قسمت اوّل مى فرمايد: «أَلا وَ إِنِّی مُفْضِيهِ إِلَى الْخَاصَّةِ مِمَّنْ يُؤْمَنُ ذلِكَ مِنْهُ؛ آگاه باشيد! من اين اسرار را به خاصّانى كه از عدم انحراف و غلوِّ آنها در حق خود مطمئنم خواهم سپرد». اين گروه، افرادى همانند «كميل بن زياد»، «رشيد هجرى»، «اصبغ بن نباته»، «ميثم تمّار» و «حبيب بن مظاهر» بوده اند كه هر يك حافظ بخشى از اين اسرار محسوب مى شدند. در تاريخ زندگى آنها مى خوانيم كه در مواقع حسّاسى پرده ها را بالا مى زدند و گوشه اى از آن اسرار را فاش مى كردند كه در تواريخ مذكور است. هنگامى كه شاگردان ايشان، حامل چنين اسرار و داراى چنين مقاماتى باشند، پيداست كه استاد آنها در چه پايه و مقامى بوده است!! 🔹سپس به مطلب دوّم پرداخته، مى فرمايد: «وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ، وَ اصْطَفَاهُ عَلَى الْخَلْقِ، مَا أَنْطِقُ إِلَّا صَادِقاً، وَ قَدْ عَهِدَ إِلَيَّ بِذلِكَ كُلِّهِ، وَ بِمَهْلِكِ مَنْ يَهْلِكُ، وَ مَنْجَى مَنْ يَنْجُو، وَ مَآلِ هذَا الاَمْرِ. وَ مَا أَبْقَى شَيْئاً يَمُرُّ عَلَى رَأْسِي إِلاَّ أَفْرَغَهُ فِی أُذُنَيَّ وَ أَفْضَى بِهِ إِلَيَّ؛ به خدايى كه محمّد(ص) را به حقّ برانگيخت و او را از ميان مردم برگزيد، سوگند ياد مى كنم كه من سخنى جز راست نمیگويم و پيامبر(ص) همه اينها را به من تعليم داد، و از هلاكت آن كس كه هلاك مى شود و نجات آن كس كه نجات مى يابد و پايان اين امر [خلافت] مرا آگاه ساخته، [خلاصه] هيچ حادثه اى بر من نمى گذرد، مگر اينكه او آن را در گوشم فرو خوانده و علم آن را در اختيارم گذارده است». 🔹آيا تعليم (ص) در مورد اين اسرار به صورت بيان جزئى و مشروح هر واقعه بوده يا اينكه آن حضرت، اصول و كلياتى به (ع) آموخت كه از هر بابى هزار باب گشوده مى شد و يا اينكه موارد، مختلف بود، گاه به اصول كلى قناعت مى كرد و گاه به جزئيات مى پرداخت؟ احتمال سوّم نزديك تر به نظر مى رسد. اين مطلب دقيقاً بر ما روشن نيست و خدا و رسولش از آن آگاه ترند؛ ولى اين قدر مى دانيم كه امام علی(ع) در موارد مختلف پيشگويی های فراوانى نسبت به آينده كرده كه همه آنها دقيقاً واقع شد و نمونه هاى مختلفى از آنها در خطبه هاى متعددى از نهج البلاغه بيان شده است كه اگر گردآورى شود، خود، كتاب جالب و پرمعنايى خواهد شد. البتّه همانگونه كه ذكر شد، هيچيك از اينها علم غيب ذاتى ـ كه مخصوص خداوند متعال است ـ نمى باشد؛ بلكه آموزه هايى است كه از آموزگار بزرگى همچون پيامبر (ص) به آن حضرت رسيده و به تعبيرى كه در خطبه ۱۲۸ آمده است: «إِنَّمَا هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذِی عِلْم»، مى باشد. پی نوشت‌؛ [۱] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ چهارم، ج ‏۸، ص ۵۷ 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج۶، ص۵۳۳ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) جنگ نرم ودشمن شناسی https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) لحظات وداع انسان با زندگی را چگونه به تصویر كشيده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۰۹ پس از بیان سکرات موت و وحشت های هنگام مرگ و از کار افتادن زبان، به بيان مرحله پايانى عمر و نقطه نهايى زندگى مى پردازد و با تعبيراتى تكان دهنده چنان ترسيمى از اين مرحله مى كند كه هر شنونده اى را تحت تأثير قرار مى دهد؛ گويى خود را در آن حال مى بيند كه مى خواهد با زندگى وداع گويد؛ مى فرمايد: «فَلَمْ يَزَلِ الْمَوْتُ يُبَالِغُ فِي جَسَدِهِ حَتَّى خَالَطَ لِسَانُهُ سَمْعَهُ، فَصَارَ بَيْنَ أَهْلِهِ لَا يَنْطِقُ بِلِسَانِهِ، وَ لَا يَسْمَعُ بِسَمْعِهِ؛ سپس همچنان در وجود او پيشروى مى كند، تا آنجا كه گوشش همچون زبانش از كار مى افتد، به طورى كه در ميان خانواده اش نه زبان براى سخن گفتن دارد، و نه گوش براى شنيدن». 🔹آرى! اعضاى اصلى او يكى بعد از ديگرى از كار مى افتد؛ نه زبان گويايى باقى مانده و نه گوش شنوايى. در اين حال: «يُرَدِّدُ طَرْفَهُ بِالنَّظَرِ فِي وُجُوهِهِمْ، يَرَى حَرَكَاتِ أَلْسِنَتِهِمْ، وَ لَا يَسْمَعُ رَجْعَ كَلَامِهِمْ؛ پيوسته به صورت خانواده اش مى نگرد. حركات زبانشان را مى بيند، ولى صداى آنان را نمى شنود!». چه دردناك است كه با چشم سخن گفتن آنها را مى بيند، ولى با گوش پيام آنها را نمى شنود. آنها مى كوشند با او ارتباطى برقرار كنند، ولى او قدرت بر ارتباط گرفتن با آنان را ندارد! در ادامه مى افزايد: «ثُمَّ ازْدَادَ الْمَوْتُ اِلْتِيَاطاً [۱] بِهِ، فَقُبِضَ بَصَرُهُ كَمَا قُبِضَ سَمْعُهُ، وَ خَرَجَتِ الرُّوحُ مِنْ جَسَدِهِ؛ سپس چنگال مرگ در او بيشتر فرو مى رود؛ چشمش نيز همانند گوشش از كار مى افتد. [آرى چشم را براى هميشه فرو مى بندد] و روح او از بدنش براى هميشه خارج مى شود». 🔹«فَصَارَ جِيفَةً بَيْنَ أَهْلِهِ، قَدْ أَوْحَشُوا مِنْ جَانِبِهِ، وَ تَبَاعَدُوا مِنْ قُرْبِهِ، لَا يُسْعِدُ بَاكِياً، وَ لَا يُجِيبُ دَاعِياً؛ در اين هنگام به صورت مردارى در ميان خانواده اش قرار مى گيرد كه از نشستن نزد او وحشت مى كنند و از او فاصله مى گيرند [فرياد سوگواران برمى خيزد؛] ولى نه مى تواند سوگوارانش را يارى دهد، و نه كسى را كه او را صدا مى زند پاسخ گويد». «ثُمَّ حَمَلُوهُ إِلَى مَخَطٍّ [۲] فِی الاْرْضِ، فَأَسْلَمُوهُ فِيهِ إِلَى عَمَلِهِ، وَ انْقَطَعُوا عَنْ زَوْرَتِهِ [۳]؛ سرانجام او را به سوى گودالى در درون زمين حمل مى كنند؛ او را به دست عملش مى سپارند و براى هميشه از ديدارش چشم مى پوشند!». ساليان دراز در ميان خانواده اش مى گفتند و مى خنديدند و مى جوشيدند و مى خروشيدند و دورى از يكديگر را تحمّل نمى كردند، ولى بعد از فرا رسيدن يك ساعت ماندن در كنار او را تحمّل نخواهند كرد! گويى هميشه از آنها بيگانه و آنها نيز از او بيگانه بوده اند. 🔹حضرت در این خطبه چنان ترسيمى از پايان زندگى و به صورت لحظه به لحظه فرموده است كه هر خواننده اى آن را در مقابل خود مجسّم مى بيند و در جريان شرايط هولناك آن قرار مى گيرد. (ع) با این تعبيرات تكان دهنده انسان هايى را كه از اين لحظه فوق العاده غم انگيز غافلند بيدار مى كند، تا قبل از فرا رسيدن زمانى كه راه برگشت و جبران و تدارك نيست، به فكر خود باشند و زاد و توشه لازم را براى اين سفر خوفناك و طولانى فراهم سازند. اما نبايد فراموش كرد گروهى از اولياء الله و پاكان و نيكان هستند كه بر چهره مرگ لبخند مى زنند و تنگاتنگ آن را در آغوش مى گيرند؛ چرا كه معتقدند: تنها جامه رنگارنگى را از آنها مى گيرد و آنها جانى جاودان به دست مى آورند و به تعبير ديگر: سكرات موت و حوادث هولناك لحظه جان دادن، بستگى به نيّت و عمل انسان دارد كه مى تواند آن لحظه را به صورت دردناك ترين لحظات عمر، يا زيباترين لحظات زندگى در آورد. پی نوشت‌ها؛ [۱] «التياط» از مادّه «ليط» (بر وزن ليل) به معناى چسبيدن و آميختن به چيزى است. [۲] «مخطّ» به معناى شكاف و گودال است و به قبر نيز اطلاق مى كنند؛ زيرا قبلا خطّى مى كشند، سپس آن را مى شكافند. [۳] «زوره» از مادّه «زيارت» و به همان معناست. 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج۴، ص۵۸۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (علیه السلام) در تبیین مواضع لزوم سكوت كردن و موارد سخن گفتن چه می فرمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در حکمت ۱۸۲ اشاره به موارد لزوم سكوت و موارد سخن گفتن كرده مى فرمايد: «لَا خَيْرَ فِي الصَّمْتِ عَنِ الْحُكْمِ؛ كَمَا أَنَّهُ لَا خَيْرَ فِی الْقَوْلِ بِالْجَهْلِ؛ خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد، همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه». سكوت بهتر است يا سخن گفتن؟ دانشمندان در اين باره بحث هاى مختلفى كرده اند، گروهى خطرات سخن گفتن و گناهان كبيره و عظيمه ناشى از آن را در نظر گرفته و دستور به داده اند. عده اى فوايد عظيمى را كه در سخن گفتن است در نظر گرفته و سخن گفتن را توصيه مى كنند؛ ولى حق مطلب همان است كه امام (عليه السلام) فرمود. آنجا كه انسان، حكيمانه و عاقلانه سخن بگويد فضيلت است و ترك آن رذيلت، و آنجا كه انسان جاهلانه و نابخردانه سخن بگويد رذيلت است و ترك آن فضيلت. 🔹به همين دليل هم روايات زيادى در مدح سكوت و فضيلت كلام وارد شده: «از امام سجاد (عليه السلام) سؤال شد كه سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ فرمود: «لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفاتٌ فَإذَا سَلِما مِنَ الآفاتِ فَالْكَلامُ أفْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ»؛ (هر كدام از اين دو آفاتى دارد؛ هرگاه از آفات سالم باشند، سخن گفتن از سكوت افضل است) عرض كردند: اى پسر رسول خدا چگونه است [كه سخن گفتن افضل باشد]؟ امام (عليه السلام) فرمود: «لاَِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ ما بَعَثَ الاَنْبِياءُ وَ الاَوْلِياءُ بِالسُّكُوتِ إنَّما بَعَثَهُمْ بِالْكَلامِ»؛ (خداوند پيامبران و اوصياى آنها را به سكوت مبعوث نكرد؛ بلكه مبعوث كرد تا با مردم سخن بگويند [و پيام خدا را به آنها برسانند]). حضرت در پايانِ اين حديث به نكته جالبى اشاره كرده فرمود: «إنّكَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَ لَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ»؛ (حتى هنگامى كه مى خواهى فضيلت سكوت را بيان كنى با كلام بيان مى كنى، و هرگز فضيلت كلام را با سكوت بيان نخواهى كرد)». [۱] 🔹در حديث ديگرى از امام صادق (عليه السلام) از پدرانش از اميرمؤمنان امام على (عليه السلام) چنين آمده است: «جُمِعَ الْخَيْرُ كُلُّهُ فی ثَلاثِ خِصالٍ اَلنَّظَرِ وَ السُّكُوتِ وَ الْكَلامِ فَكُلُّ نَظَرٍ لَيْسَ فيهِ اِعْتِبارٌ فَهُوَ سَهْوٌ وَ كُلُّ سُكُوتٍ لَيْسَ فيهِ فِكْرٌ فَهُوَ غَفْلَةٌ وَ كُلُّ كَلامٍ لَيْسَ فيهِ ذِكْرٌ فَهُوَ لَغْوٌ»؛ (تمام نيكیها در سه خصلت جمع شده است: نگاه كردن و سكوت و سخن گفتن؛ هر نگاهى كه در آن عبرت نباشد سهو و بيهوده است، و هر سكوتى كه در آن فكر نباشد غفلت و بى خبرى است، و هر كلامى كه در آن ياد خدا نباشد لغو است). و در پايان اضافه فرمود: «فَطُوبَى لِمَنْ كانَ نَظَرُهُ عَبَراً وَ سُكُوتُهُ فِكْراً وَ كَلامُهُ ذِكْراً» [۲]؛ (خوشا به حال كسانى كه نگاهشان عبرت، سكوتشان فكر و كلامشان ذكر باشد). نتيجه اين كه، و نيز مانند ساير اعمال انسان اگر در حد اعتدال و شرايط لازم باشند فضيلت، و در غیر این صورت رذیله می باشد، و اين با تفاوت اشخاص، مجالس، مطالب و موضوعات متفاوت می شود، و هر كس مى تواند با دقت، فضيلت را از رذيلت تشخیص دهد. 🔹به يقين، سكوت از امر به معروف و نهى از منكر و از حكم به حق و از شهادت عادلانه و از اندرز و نصيحت هاى مخلصانه و از مشورت خردمندانه جزء رذايل و يا از گناهان كبيره است، ولى سخن گفتن به دروغ، غيبت، تهمت، اهانت، امر به منكر و نهى از معروف، شهادت به باطل و فضول كلام (سخنان بی جا و بى معنا) جزء رذايل اخلاقى و از گناهان كبيره می باشد. تعبير به «حكم» در كلام حضرت تنها به معناى قضاوت كردن در محاكم قضايى يا فتواى به حلال و حرام آن گونه كه بعضى از شارحان پنداشته اند، نيست، بلكه هر سخن حكيمانه و خردمندانه اى را فرا مى گيرد؛ زيرا نقطه مقابل آن در همين كلام «جهل» ذكر شده است. نيز كراراً به مسئله تكلم به حق اشاره كرده و اهل كتاب را نسبت به كتمان حق و سكوت سرزنش مى كند، از جمله مى فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ اللهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لَا تَكْتُمُونَهُ؛ [آل عمران، ۱۸۷] [به خاطر بياوريد] هنگامى را كه خدا، از كسانى كه كتاب آسمانى به آنها داده شده، پيمانى گرفت كه حتماً آن را براى مردم آشكار سازيد و كتمان نكنيد!» پی نوشت‌ها [۱] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت (ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۱۸۸، باب ۱۱۸ [۱] من لا يحضره الفقيه‏، ابن بابويه، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسين حوزه علميه، چ دوم‏، ج ‏۴، ص ۴۰۵ 📕پيام امام امير المؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، چ اول‏، ج ۱۳، ص ۴۳۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95
⭕️امام علی (ع) در خطبه ۱۹۲ نهج البلاغه، نسبت به دام های خطرناك ابليس چه هشدارهایی داده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از خطبه ۱۹۲ درباره دام های خطرناك میفرمايد: «فَاحْذَرُوا عِبَادَ اللهِ عَدُوَّ اللهِ أَنْ يُعْدِيَكُمْ بِدَائِهِ، وَ أَنْ يَسْتَفِزَّكُمْ بِنِدَائِهِ، وَ أَنْ يُجْلِبَ عَلَيْكُمْ بِخَيْلِهِ وَ رَجِلِهِ؛ اى بندگان خدا! از اين دشمن خدا [ابليس] بر حذر باشيد، نكند شما را به بيمارى خويش [كبر و غرور و تعصّب] مبتلا سازد و با نداى خود شما را تحريك كند و لشكريان سواره و پياده اش را فرياد زند و بر ضدّ شما گرد آورد». اين گفتار مولا برگرفته از آيه قرآن است كه مى فرمايد: «وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ وَ أَجْلِبْ عَلَيْهِمْ بِخَيْلِكَ وَ رَجِلِكَ؛ [اسراء، ۶۴] هر كدام از آنها را مى توانى با صدايت تحريك كن و لشكر سواره و پياده ات را بر آنها گسيل دار». «خيل» هم به معناى اسب هاست و هم به معناى اسب سواران و در اينجا به معناى لشكر سواره است و «رِجِل» به معناى لشكر پياده است و اشاره به دستياران فراوانى است كه از جنس خود و از جنس آدميان دارد كه براى گمراه ساختن مردم به او كمك مى دهند؛ بعضى سريع تر (همچون لشكر سواره) و بعضى آرام تر همچون لشكر پياده. 🔹البتّه صفات رذيله، عوامل گناه، مراكز فساد، تبليغات گمراه كننده و ابزار گناه نيز به نوعى لشكر پياده و سواره شيطانند كه امیرالمؤمنین (ع) بندگان خدا را از همه اين امور بر حذر مى دارد. سپس براى تأكيد اين سخن، به جان خود سوگند مى خورد و مى فرمايد: «فَلَعَمْرِی لَقَدْ فَوَّقَ لَكُمْ سَهْمَ الْوَعِيدِ، وَ أَغْرَقَ إِلَيْكُمْ بِالنَّزْعِ الشَّدِيدِ، وَ رَمَاكُمْ مِنْ مَكَان قَرِيب؛ به جانم سوگند! او تير خطرناك را براى شما آماده نموده، در كمان گذارده، و با قدرت تا آخرين حدّ كشيده و از مكانى نزديك به سوى شما پرتاب نموده است». آنگاه شاهد اين سخن را از كلام خود (طبق آيه هاى قرآن) چنين بيان مى كند: (شيطان گفته است: پروردگارا! بدين جهت كه مرا اغوا كردى [و از رحمت خود محروم ساختى] زرق و برق زندگى دنيا را در چشم آنها جلوه مى دهم و همه را اغوا مى كنم [و از رحمتت محروم مى سازم])؛ «فَقَالَ: (قَالَ رَبّ‏ِ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ) [حجر، ۳۹]». 🔹اينكه امام علی (ع) به جان خود سوگند مى خورد نشان مى دهد كه مطلب فوق العاده جدّى است؛ چه چيز شريف تر از جان امام (ع) است و اينكه مى فرمايد: «شيطان تير تهديد را در چلّه كمان گذارده و آن را تا به آخر كشيده و از مكانى نزديك، شما را نشانه گرفته است»، اشاره به اين است كه خطر در شديدترين صورت كه كمتر خطا مى كند متوجّه شماست، و اين بدبخت بى نوا راه نفوذ خويش را نيز نشان داده است و آن آرايش‌ مظاهر مادّى‌ دنيا و زيباسازى زرق و برق مواهب مادّى و غرق ساختن در گرداب شهوات است. تعبير امیرالمؤمنین (ع) به اينكه تمام قوا و نيروهاى خود را براى حمله به شما آماده ساخته و از مكان نزديكى شما را نشانه گرفته و از هر نظر در تيررس او قرار داريد، اشاره به اين است كه عوامل‌ وسوسه‌ هاى‌ شيطانى در درون و برون انسان فراوان است؛ هواى نفس از يك طرف و عوامل بيرونى گناه از سوى ديگر. جمله «لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» كه با «لام» قسم شروع شده و با «نون» تأكيد ثقيله و تصريح به واژه «اجمعين» پايان گرفته، شاهد بر اين است كه او در اهداف شوم خود بسيار جدّى است، و به همين دليل انسانها بايد كاملا بيدار و هوشيار باشند تا در دام هاى رنگارنگ او نيفتند. 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: جمعى از فضلاء، دارالكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ ش، چ اول‏، ج ۷، ص ۳۷۰ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) .💥جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥کانال ما درپیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
روزی که ستمدیده از ستمکار انتقام کشد ،سخت تر از روزی است که ستمکار بر او ستم روا می داشت. حکمت ۳۴۱ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.💥جنگ ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️«امام علی» (علیه السلام) چگونه ارزش فرصت «عمر» را به مردم یادآور می شود؟ 🔹 (عليه السلام) در آخرين بخش از خطبه ۸۳ ، همه بندگان خدا را مخاطب ساخته و با جمله هاى كوتاه، زيبا و پرمعنا، براى از دست ندادن ، پيش از پايان گرفتن ، هشدار مى دهد و مى فرمايد: «اَلآنَ عِبَادَ اللهِ وَ الْخِنَاقُ مُهْمَلٌ وَ الرُّوحُ مُرْسَلٌ فِي فَيْنَةِ الاِرْشَادِ وَ رَاحَةِ الاَجْسَادِ وَ بَاحَةِ الاِحْتِشَادِ وَ مَهَلِ الْبَقِيَّةِ وَ أُنُفِ الْمَشِيَّةِ وَ إِنْظَارِ التَّوْبَةِ وَ انْفِسَاحِ الْحَوْبَةِ قَبْلَ الضَّنْكِ وَ الْمَضِيقِ وَ الرَّوْعِ وَ الزُّهُوقِ وَ قَبْلَ قُدُومِ الْغَائِبِ الْمُنْتَظَرِ وَ إِخْذَةِ الْعَزِيزِ الْمُقْتَدِرِ»؛ 🔹[ترجمه:] (اى بندگان خدا! هم اكنون كه ريسمان بر گلوى شما نيفتاده و [براى بدست آوردن كمالات] آزاد است و راحت و مى توانيد با كمك يكديگر را حل كنيد و هنوز داريد و براى تصميم گرفتن باقى است و راه و بازگشت از باز است [از اين استفاده كنيد] پيش از آنكه در ، تنگنا، ترس و قرار گيريد و پيش از فرا رسيدن كه در انتظار است و قبل از آنكه دست قوى مقتدر، شما را بگيرد [آرى پيش از همه اينها را مغتنم بدانيد و زاد و سفر را از اين جهان برگيريد كه اگر اين فرصت ها از دست برود، نه راه بازگشتى وجود دارد و نه سودى دارد!]». 🔹آنچه (عليه السلام) در جمله هاى بالا فرمود، ابعاد مختلف فرصت هايى است كه در دست دارد: باقى بودن ، «آرامش روح»، «راحتى جسم»، «امكان »، امكان اجتماع و مشورت، بقاء فرصت براى تصميم گيرى، توانايى بر و بازگشت از . 🔹هر يك از اينها بخشى از هاى عظيم و آدمى را تشكيل مى دهد كه با وجود آن، همه كار مى توان كرد و هر و قابل اكتساب است؛ در حالى كه ممكن است يك روز ديگر همه اينها از دست برود و تمام هاى سعادت انسان، نابود گردد و چه كسانى كه به اين واقعيتها توجّه ندارند و همچون گوسفندان، در اين چراگاهِ زندگى به لذّات زودگذر سرگرمند و از گرگِ اَجَل كه يكايك از اين گله مى برد، بى خبرند و آسوده مى چرند. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ اول‏، ج ۳، ص ۴۵۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️اهداف رسالت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در کلام امام علی (علیه السلام) چگونه بیان شده است؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از خطبه دوم بعد از تحکیم پایه هاى شهادت به توحید و یگانگى خدا، به سراغ دوّمین و مهمترین اصل بعد از توحید یعنى شهادت به مى رود و مى فرماید: «وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ». (من گواهى مى دهم که و اوست). آرى پیش از آن که (صلی الله علیه و آله) باشد، او بود، و تا بنده خاص نباشد به نمى رسد؛ ضمناً به ، پاسخى است به آنها که رسولان خدا را تا سرحدّ الوهیت بالا مى بردند و بزرگترین افتخار آنان را که عبودیتشان بود از آنها مى گرفتند. 🔹سپس رسالت و (صلی الله علیه و آله) را این چنین توصیف مى کند، مى فرماید: «اَرْسَلَهُ بِالدّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأثُورِ وَ الْکِتابِ الْمَسطُورِ، وَالنُّورِ السّاطِعِ وَ الضِّیاءِ اللامِعِ، وَ الاَمْرِ الصّادِعِ». (او را با دین و و نشانه روشن و نوشته شده و و روشنایى تابنده و امر و و بى پرده فرستاد). در این که این تعبیرات ششگانه عمیق و پرمحتوا اشاره به چه امورى است تفسیر هاى گوناگونى وجود دارد. 🔹نخست این که «دین مشهور» اشاره به و «علم مأثور» اشاره به و «کتاب مسطور» اشاره به و «نور ساطع» اشاره به و «ضیاء لامع» اشاره به و «امر صادع» (به قرینه آیه فَاصْدَعْ بِما تُؤمَرُ) [۱] اشاره به و اظهار بدون پرده در برابر و است. این احتمال نیز وجود دارد که «نور ساطع» و «ضیاء لامع» توضیحات بیشترى درباره قرآن مجید باشد چرا که قرآن مایه روشنایى افکار و جوامع انسانى است. 🔹سپس به هدف نهایى (صلى الله علیه و آله) و آوردن و و قوانین و مى پردازد و مى فرماید: هدف از این بعثت و تجهیزات همراه پیامبر، چند چیز بود. هدف این بود که: «اِزاحَةً لِلشُّبُهاتِ، وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ، وَ تَحْذیراً بِالآیاتِ وَ تَخْویفاً بِالمَثُلاتِ». ( را از میان بردارد و با دلایل و استدلال کند و به وسیله مردم را از مخالفت خدا برحذر دارد و از که به دنبال مخالفت دامنگیرشان مى شود بترساند). 🔹در تفسیر این چهار تعبیر نیز مى توان گفت که «اِزاحةً لِلشُّبُهاتِ» اشاره به حقایقى است که در پرتو روشن مى شود و هرگونه شک و را مى زداید و «وَ احْتِجاجاً بِالْبَیِّناتِ» اشاره به است که براى گروهى که استدلالات عقلى، آنان را قانع نمى کند، موجب و ایمان است، 🔹و «تحذیر به آیات» تهدید به و «تخویف به مثلات» تهدید به است همان گونه که در به آن اشاره شده است، مى فرماید: «وَ یَسْتَعْجِلُونَکَ بِالسَّیِئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ وَ قَدْ خَلَتْ مَنْ قَبْلِهِمُ الْمَثُلاتُ»؛ [۲] (آنها پیش از حسنه و رحمت الهى از تو تقاضاى شتاب در سیئه و مى کنند با این که پیش از آنها ، بر گذشتگان نازل شده است). پی نوشت‌ها؛ [۱] سوره حجر، آیه ۹۴ [۲] سوره رعد، آیه ۶ 📕پيام امام امير المومنين (ع)، آيت الله العظمى ناصر مكارم شيرازى، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۷ش، ج ۱، ص ۲۷۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️امام علی (علیه السلام) چه روشی را برای مواجهه با دشمن پیشنهاد می کند؟ 🔹 (علیه السلام) زمانى كه در ماجراى شنيد بعضى از يارانش به اهل «شام» مى كنند، فرمود: «إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ، وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ، وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ، كانَ أَصْوَبَ فِی الْقَوْلِ، وَ أَبْلَغَ فِی الْعُذْرِ». (من دوست ندارم كه شما باشيد؛ ولى اگر را شرح دهيد و احوال آنها را بيان كنيد به گفتار صحيح نزديك تر و براى اتمام حجّت رساتر است). 🔹 به كسى گفته مى شود كه زیاد مى كند و حقيقت «سبّ» بدگويى كردن و توأم با طرف است؛ مانند خطاب كردن طرف به احمق، بى شعور، پست، رذل و امثال آن. (عليه السلام) در خطبه ۲۰۶ يارانش را از اين كار باز مى دارد، هر چند حق داشتند را به اين گونه خطابها مخاطب سازند، و به جاى آن دستور مى دهد و آنها را مورد قرار دهند و را بر آنها تمام كنند، كه هم بيشترى دارد و هم به دست براى مقابله به مثل نمى دهد. 🔹سپس (عليه السلام) در ادامه اين سخن با بيان مصداق روشنى، شيوه برخورد با را در اين گونه موارد تعليم داده و مى فرمايد: «وَ قُلْتُمْ مَكَانَ سَبِّكُمْ إِيَّاهُمْ: اللَّهُمَّ احْقِنْ دِمَاءَنَا وَ دِمَاءَهُمْ، وَ أَصْلِحْ ذَاتَ بَيْنِنَا وَ بَيْنِهِمْ، وَ اهْدِهِمْ مِنْ ضَلاَلَتِهِمْ، حَتَّى يَعْرِفَ الْحَقَّ مَنْ جَهِلَهُ، وَ يَرْعَوِيَ عَنِ الْغَيِّ وَ الْعُدْوَانِ مَنْ لَهِجَ بِهِ». (شما بايد به جاى چنين مى گفتيد: پروردگارا خون ما و آنها را حفظ كن! ميان ما و آنها را فرما! و آنان را از گمراهيشان نما، تا كسانى كه را بشناسند و آنها كه و بر دشمنى با حق اصرار می ورزند از آن دست بردارند و [به راه راست] بازگردند). 🔹حضرت در اين عبارت پرمعناى خود فرموده و يا به تعبير ديگر سه تقاضا از پيشگاه خدا دارد: نخست اينكه خاموش گردد و ريخته نشود. ديگر اينكه علاوه بر ، و دوستى در ميان دو گروه، برقرار گردد، و مسلمين و يكپارچه شوند. سوم اينكه هايى كه دامان آنها را گرفته و آنان را از رسيدن به حق باز مى دارد از ايشان دور شود؛ را بشناسند و از ستيزجويى و با حق دست بردارند. 🔹اين دعاها به خوبى نشان مى دهد كه تا چه حد (عليه السلام) داراى سعه صدر بوده و و رحمت حتّى نسبت به خود داشته است، و با آن همه و جنايتى كه در حق امام و يارانش روا داشتند، كمترين سخنى كه دليل بر باشد، بيان نمى فرمايد و حتّى دوستانش را از سبّ و و بدگويى به ، نهى مى كند. 📕پيام امام امير المومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۸، ص ۹۹ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️امام علی (علیه السلام) در دوران حكومت خود چه خدماتی به مسلمين ارائه کرده اند؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۵۹ به گوشه اى از خدماتش به و كسانى كه او مى زيستند اشاره مى كند و آن را در چهار جمله بيان مى دارد و مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَحْسَنْتُ جِوَارَكُمْ». (به يقين، وظيفه را در مورد شما به كار بستم). منظور از اين است كه انسان، در برابر و همزيستى مسالمت آميز و توأم با و و خوشرفتارى و داشته باشد؛ به گونه اى كه از حضور او در جمع‌شان احساس و خوشوقتى كنند. 🔹بررسى تاريخ زندگانى (عليه السلام) به خصوص در ، نشان مى دهد كه در همه جا با و با رفتار مى كرد؛ حتى خانه هاى يتيمان و بيوه زنان را شبانه سركشى مى نمود و با دست خود، آنها را مى كرد؛ را نوازش مى داد؛ بيوه زنان را تسليت مى گفت؛ با همدردى مى كرد؛ با مُدارا مى نمود و با ، نهايت محبّت را مبذول مى داشت. 🔹به عكسِ دوران كه با نهايت خشونت با مردم رفتار مى كردند، حتى بر بزرگان اسلام، همچون ، ياسر و رحم نكردند، و همان گونه كه مى دانيم ابوذر را با خشونت زياد به منطقه بسيار بد آب و هواى ربذه تبعيد كردند، که در آن جا از دنيا رفت و اطرافيان خليفه يا خود او عمار ياسر را به علت انتقاد مختصرى از نابسامانى هاى موجود در زمان چنان زدند كه به فتق مبتلا شد و يكى از دنده هايش شكست، و عبدالله بن مسعود، قارى و حافظ معروف قرآن را نيز چنان بر زمين كوبيدند كه بدنش ناقص شد و بعضى گفته اند: همين امر باعث مرگ او شد. 🔹اگر (عليه السلام) حتى برادرش را با ديگران در سهم كاملا يكسان مى شمرد، ، چنان بر اموال چنگ انداخته بودند كه مردم، عراق را بستان قريش و بنى اميّه مى ناميدند. [۱] در دوّمين خدمت خود به مردم مى فرمايد: «وَ أَحَطْتُ بِجُهْدِي مِنْ وَرَائِكُمْ». (من در پشت سر نيز به از شما پرداختم). اشاره به اين كه شما را در مسير اطاعت و از وسوسه هاى جنّ و اِنس حفظ كردم، و در برابر گزند از شما نمودم 🔹و در سوّمين و چهارمين خدمت به آزاد ساختن مردم از بند ذلّت و زنجيرهاى ظلم و اسارت اشاره مى فرمايد: «وَ أَعْتَقْتُكُمْ مِنْ رِبَقِ الذُّلِّ، وَ حَلَقِ الضَّيْمِ». (و شما را از بند و حلقه هاى زنجيرِ آزاد كردم). چرا كه در دوران حكومت و سيطره و بر حكومت اسلامى، دامنه و در همه جا گسترده بود، و كسى جز آن گروهِ خودكامه، ارزش و نفوذى در جامعه نداشت، (عليه السلام) آنها را از اين فاميلى و قبيلگى كه به دست همچون بنى مروان و بنى اميّه اداره مى شد، رهايى بخشيد 🔹و در پايان اين سخن به نكته لطيفى اشاره مى كند كه اين نه به جهت و شايسته شما در برابر من است؛ بلكه: «شُكْراً مِنِّي لِلْبِرِّ الْقَلِيلِ وَ إِطْرَاقاً عَمَّا أَدْرَكَهُ الْبَصَرُ، وَ شَهِدَهُ الْبَدَنُ، مِنَ الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ». (همه اينها براى سپاس فراوانِ من در برابر از سوى شما و از بود كه نسبت به من انجام داديد؛ بدى هاى آشكارى كه چشم، آن را مى ديد و بدن، آن را لمس مى كرد) 🔹در حقيقت، منظور اميرالمؤمنين (عليه السلام) اين است كه شما به من نكرديد كه خدمات من براى شكرگزارى آن باشد؛ بلكه و دردسرهايى كه براى من آفريديد بسيار زياد است؛ اگر من خدمتى به شما كردم براى خدا و اداى‌ بوده است. بنابراین، «الْمُنْكَرِ الْكَثِيرِ» در اين عبارت، اشاره به و و هاى مردم در برابر امام (عليه السلام) است 🔹شبيه همين معنا در خطبه هاى ديگر به چشم مى خورد. در خطبه ۹۷ مى فرمايد: «وَ لَقَدْ أَصْبَحَتِ الْأُمَمُ تَخَافُ ظُلْمَ رُعَاتِهَا وَ أَصْبَحْتُ أَخَافُ ظُلْمَ رَعِيَّتِي‏». (همواره از در وحشت بوده اند، ولى من از بيمناكم) پی نوشت: [۱] شرح نهج البلاغة، ابن أبي الحديد، انتشارات آية الله مرعشي نجفي‏، ۱۴۰۴ق، چ اول، ج ۲، ص ۱۲۹ (از قول «سعيد بن عاص» فرماندار كوفه از جانب عثمان) 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۲۰۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)   جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️امام علی (علیه السلام) برای مقابله و جنگ با اصحاب «جمل» چگونه استدلال می نمایند؟ 🔹 (عليه السلام) در پایان خطبه ۱۷۲ پس از اشاره به جنایات در چنين مى فرمايد: «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِی قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!». 🔹[ترجمه فرمایش حضرت:] (به خدا قسم، حتى اگر از را به عمد و بى هيچ جرمى كشته بودند، آن لشكر بر من روا بود. زيرا همه آنان در كشتن آن مرد حاضر بوده اند و كشتن او را منكر نشمرده اند و به دست و زبان ياريش نكرده اند [و به اين ترتيب، بودند] و حال آنكه، از به شماره سپاهيانى كه به شهر داخل كرده بودند، كرده اند.). 🔹در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه (علیه السلام) مى فرمايد: اگر آنها حتى را مى كشتند بود تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از مسلمين بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از: 1⃣بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه را مباح مى شمرند و اين نوعى است و به اين ترتيب مى شوند. 2⃣برخى گفته اند: به دليل بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است. 3⃣سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق بودند؛ چرا كه به راه انداختند و خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، به راه انداختند؛ بنابراين داخل در مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا...». [مائده، ۳۳] و اگر (عليه السلام) مى فرمايد: اين بود كه در برابر سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات و آنها. 4⃣پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت (عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر (عليه السلام) و بر ضدّ خروج كند، است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد» [۱] مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ»؛ (كسانى كه با (عليه السلام) به برخيزند )؛ زيرا مى دانيم (صلى الله عليه و آله) به (عليه السلام) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»؛ [۲] (جنگ با تو جنگ با من است). 🔹در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا امام (عليه السلام) بعد از پيروزى، تمام همدستان و را قصاص نفرمود؟ حتى به حكم با و قيام بر ضدّ و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم (عليه السلام) او را با به مدينه بازگرداند؟ 🔹پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و بود كه اگر (عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد، به آسانى مى توانستند توده هاى را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از مى خوانيم كه به گفت: «اى كاش در روز كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما را بزرگترين بر ضدّ قرار مى داديم». [۳] به هر حال، اين افتخارى است براى (عليه السلام) كه از صرف نظر كرد و با اين كار خود، را نجات داد. • 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۶، ص ۴۹۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)   جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️امام علی (علیه السلام) چه توصیه ای به فرماندار خود درباره برخورد با نیکوکاران و بدکاران می کند؟ 🔹 (علیه السلام) در بخشی از عهدنامه مالک اشتر، خطاب به او می فرماید: «وَ لاَ يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِيءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَة سَوَاء، فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لاَِهْلِ الاِْحْسَانِ فِي الاِْحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لاَِهْلِ الاِْسَاءَةِ عَلَى الاِْسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلاًّ مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ». (هرگز نبايد افراد و در نظرت باشند؛ زيرا اين كار سبب مى شود به نيكى ها و به اعمال بد گردند، بنابراين هر يك از اينها را مطابق آنچه براى خود خواسته اند ده). 🔹آنچه (عليه السلام) در اين دستور بيان كرده يكى از است؛ از مديريت خداوند و پيامبران بر جهان انسانيت گرفته تا مديريت يك پدر در خانواده. (صلی الله علیه و آله) را به بشارت و انذار دستور مى دهد و او را «مُبشر» و «نذير» مى نامد. خداوند وعده را به و را به داده است. اين اصل در با تمام اختلافاتى كه در عقايد و فرهنگ و حكومت دارند تحت عنوان و ، سارى و جارى است. 🔹دليل آن روشن است؛ زيرا ادامه انگيزه مى خواهد و بازايستادن از كار خلاف نيز انگيزه اى مى طلبد. ممكن است و اعتقادات دينى آثار مطلوبى از خود در اين زمينه به يادگار بگذارند، ولى اين انگيزه ها در همه نيست؛ به علاوه اگر مسأله و نباشد آن انگيزه ها نيز سست مى شود. جمله «وَ أَلْزِمْ كُلاًّ...» اشاره لطيفى به اين نكته است كه وقتى آنها چيزى را براى خود بپسندند دليل ندارد حاكم آن را به آنان ندهد. را براى خود پسنديده و را، بنابراين خواسته خودش را بايد به او داد. 🔹از اين بالاتر، انگيزه اى براى و كيفر بدكار انگيزه اى براى ادامه كار نيكوكار مى شود، همان گونه كه حضرت در عبارت زيباى ديگرى در فرموده: «ازْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ»؛ [۱] ( را به واسطه مجازات كنيد). اشاره به اينكه وقتى خود را از هاى مادى و معنوى محروم مى بيند مى شود، و بر سر عقل مى آيد و چه بسا از كار خود كند و باز ايستد. پی نوشت: [۱] نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، ‏۱۴۱۴ق، چ اول، ص ۵۰۱، (حکمت ۱۷۷) 📕پيام امام اميرالمومنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ اول‏، ج ۱۰، ص ۴۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)   جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi
⭕️احاطه علمی امام علی (علیه اسلام) به همه مسائل، از کجا نشأت گرفته بود؟ 🔹 (عليه السلام) در بخشی از خطبه ۲۱۰ پس از بیان تعدادی از مشكلات مربوط به نقل احاديث به این مشکل می پردازد كه: «وَ لَيْسَ كُلُّ أَصْحَابِ رَسُولِ اللهِ (صلى الله عليه و آله) مَنْ كَانَ يَسْأَلُهُ وَ يَسْتَفْهِمُهُ، حَتَّى إِنْ كانُوا لَيُحِبُّونَ أَنْ يَجِيءَ الاَعْرَابِيُّ وَ الطَّارِيءُ، فَيَسْأَلَهُ حَتَّى يَسْمَعُوا». (چنان نبود كه همه (صلى الله عليه و آله) از او كنند و مسائل مختلف را جويا شوند تا آنجا كه عدّه اى دوست مى داشتند مرد عرب يا سؤال كننده اى تازه وارد بيايد و مطلبى از آن حضرت بپرسد تا آنها جواب آن را بشنوند و فرا گيرند). 🔹ظاهر اين است كه اين عبارت اشاره به گروهى از اصحاب دارد كه زياد اهل و جستجوگرى نبودند و ابتكار طرح درباره و نداشتند و همين سبب مى شد كه از ناسخ و منسوخ و عام و خاص و محكم و متشابه و مجمل و مبيّن، سؤال نكنند و از به طور شفّاف آگاهى نيابند، ولى اگر تازه واردى پيدا مى شد و مسئله جديدى طرح مى كرد و پاسخ شايان توجّهى مى شنيد از آن استقبال مى كردند. 🔹بعضى از شارحان، جمله بالا را چنين تفسير كرده اند كه گروهى از به لحاظ ابهّت و و يا اينكه سؤال هاى متعدّد شايد حمل بر بى ادبى شود، از طرح سؤال خوددارى مى كردند؛ [۱] ولى اين احتمال با جمله هايى كه بعد در مورد (عليه السلام) آمده است سازگار نيست، زيرا امام (عليه السلام) در ادامه سخن چنين مى فرمايد: «وَ كَانَ لاَ يَمُرُّ بِي مِنْ ذلِكَ شَيْءٌ إِلاَّ سَأَلْتُهُ عَنْهُ وَ حَفِظْتُهُ». (من [اين گونه نبودم، بلكه] هر چه از خاطرم مى گذشت از آن حضرت و مى كردم [به همين دليل چيزى از فروع و اصول اسلام بر من مخفى نماند]). 🔹در بعضى از منابع اسلامى از جمله كتاب «كافى» جمله هاى گوياى ديگرى نيز در ذيل اين خطبه آمده، از جمله اينكه امام (عليه السلام) مى فرمايد: «من همه روز يك بار بر (صلى الله عليه و آله) وارد مى شدم و همچنين هر شب، و به من اجازه مى داد هر جا باشد همراه او باشم و اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله) مى دانند كه او اين اجازه را به هيچ كس جز من نمى داد... و لذا هيچ آيه اى از بر (صلى الله عليه و آله) نازل نشد مگر اينكه بر من كرد و 🔹آن را بر من خواند و من به خط خود آن را نوشتم و تأويل و تفسير و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من آموخت و از خدا خواست كه و و آن را به من عطا كند... و چيزى از حلال و حرام و امر و نهى مربوط به گذشته و آينده و دستوراتى كه بر انبياى پيشين درباره اطاعت و معصيت نازل شده بود نبود مگر اينكه همه را به من داد و آن را حفظ كردم و حتى يك حرف آن را فراموش ننمودم. سپس دست خود را بر سينه من نهاد و دعا كرد كه خداوند مرا پر از و و و كند». [۲] پی نوشت؛ [۱] البتّه عوامل ديگرى نيز در كار بود كه مانع از طرح سؤال مى شد؛ پرداختن گروهى به عبادات به گمان اينكه فقط مأمور به عبادتند، يا غرق شدن در دنيا كه انسان را از همه چيز غافل مى سازد، از ديگر عوامل ترك سؤال بود. [۲] الكافی، كلينى، دار الكتب الإسلامية، تهران، ‏۱۴۰۷ق، چ ۴، ج ‏۱، ص ۶۴، باب اختلاف الحديث، ح ۱ 📕پيام امام اميرالمومنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۸، ص ۱۶۷ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) جنگ نرم ودشمن شناسی به کانال خودتان بپیوندید 👇 https://eitaa.com/joinchat/1676804212C6788504d95 💥پیام رسان بله https://ble.ir/jangnarmvdoshmanshnasi