eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
257 دنبال‌کننده
214 عکس
28 ویدیو
11 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر» @mah_jan7 💌 💌 instagram.com/mehdighanbaryan
مشاهده در ایتا
دانلود
برونند زین جرگه هشیارها
🔖 «تَرین»هایِ شِعرِ فارسی دَر سَده‌هایِ أَخیر ✍🏻 #جویا_جهان‌بخش آقایِ دکتر أَحمَدرِضا بَهرام‌پورِ
🏷 شب ایستاده است خیره نگاه او بر چارچوب پنجرۀ من با جنبش است پیکر او گرم یک جدال بسته است نقش بر تن لب‌هایش تصویر یک سؤال... @jargeh
✳️ انجمن شعر قم برگزار می‌کند: 🟢 عصر شعر ❇️ معرفی بزرگان ادبیات فارسی ✅ شعرخوانی شاعران استان قم ها ساعت ۱۶:۰۰ الی ۱۷:۳۰ 🏡 قم - خیابان جمهوری - نبش کوچه ۲۸ مجتمع شهید آوینی - طبقه دوم (سالن جلسات) 🌱 حضور برای عموم آزاد است.        (خواهران و برادران) 👇👇👇 https://t.me/Poem_And_Hagiology_Secretariat @jargeh
📢 صدایِ سکوتخلاقیتی در کتاب زندگی و خاطرات اشتفان افنبرگ: یک فصل بدونِ متن! لوتار ماتئوس و اشتفان افنبرگ دو فوتبالیست حرفه‌ایِ سال‌های نه چندانِ دورِ بوندسلیگا هستند که در تیم ملی آلمان و بایرن مونیخ کنار یک‌دیگر بازی کرده‌اند؛ افنبرگ در کتابِ زندگی‌نامه خود یک فصل را به لوتار ماتئوس اختصاص داده و عنوانِ آن را «آن‌چه لوتار ماتئوس درباره فوتبال می‌داند.» گذاشته است؛ باورتان نمی‌شود که آن فصل یک صفحه‌ی سفید است! البته این خصومت، به فینال جام جهانی ۱۹۹۰ برمی‌گردد که ماتئوس حاضر به زدن پنالتی نشد و افنبرگ او را متهم به بزدلی کرد. 📚 منبع: ورزش ۳ (با قدری ویرایش) @jargeh
هست امیدِ قوّتی بختِ ضعیف‌حال را مُژده‌ی یک خَرام دِه منتظرِ وصال را گوشه‌ی ناامیدیم داد ز صَد بلا امان هست قفس، حصارِ جان مُرغِ شکسته‌بال را @jargeh
آرزویی تُو، با منی هر زمان و دور از من بی تُو، ای آشنا! چه می‌خواهد این دلِ تنگِ ناصبور از من؟! @jargeh
چون میانِ من و او دست دهد جمعیت؟ که به دست آمدنش می‌برد از دست مرا @jargeh
چه‌طور در من ریشه دوانده‌ای که دنیا با همه‌ی بی‌کرانگی‌اش بدونِ تُو مرا بسنده نیست! @jargeh
✔️ ساختمان آوا به قطار نمی‌رسد غریزه‌ی لذّت پیش‌تر از موعد، خط تُو تناسبی دارد با بوسه‌ی خونین «فوکو» در این سطور، تنها می‌آید تا بپرسد از وجدان بشری در این تجربه‌ی مرگ‌بار چه ثمری! ... و این تویی آوا کارنینا در اسکله‌ی تب با لباسِ شب؟ @jargeh
🌼 ... و به یُمنِ قدمش نامِ زن آوازه گرفت 📝 متنِ کاملِ شعر @jargeh
نگاه - اسحاق انوار.mp3
8.54M
🎵 🔊 دلِ ساحل‌نشینِ من شکارِ موجِ دریا شُد 🎙 @jargeh
بر افشان آستین تا من ز خود دامن برافشانم بَرافکن پرده تا پیدا شود احوالِ پنهانم . . شکارِ آن کمان ابرویم، اینک داغِ او بر دل ملامَت‌گو مَزن تیرَم که من با داغِ سُلطانم برو عاقل مَده پندم که من دیوانه و رِندَم نصیحت دیگری را کُن که مَن مَدهوش و حیرانم . . @jargeh
تُو کیستی، که من این‌گونه، بی‌تُو بی‌تابم؟ شب از هجومِ خیالت نمی‌برد خوابم! تُو چیستی، که من از موجِ هر تبسّم تُو بسان قایق سرگشته، روی گردابم! تُو در کدام سَحر، بر کدام اسبِ سپید؟ تُو را کدام خدا؟ تُو از کدام جهان؟ تُو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟ تُو در کدام چمن، هَم‌رهِ کدام نسیم؟ تُو از کدام سبو؟ من از کجا سرِ راهِ تُو آمدم ناگاه! چه کرد با دلِ من آن نگاهِ شیرین، آه! مُدام پیشِ نگاهی، مُدام پیشِ نگاه! کدام نَشأه دویده‌ست از تُو در تنِ من؟ که ذرّه‌های وجودم تُو را که می‌بینند، به رقص می‌آیند، سرود می‌خوانند! چه آرزوی محالی است زیستن با تُو مرا همین بگذارند یک سخن با تُو به من بگو که مرا از دهانِ شیر بگیر! به من بگو که بُرو در دهانِ شیر بمیر! بگو برو جگرِ کوهِ قاف را بشکاف! ستاره‌ها را از آسمان بیار به زیر! تُو را به هر چه تُو گویی، به دوستی سوگند هر آن‌چه خواهی از من بِخواه، صبر مَخواه که صبر، راهِ درازی به مرگ پیوسته‌ست! تُو آرزوی بلندی و دستِ من کوتاه تُو دوردستِ امیدی و پای من خسته‌ست همه وجودِ تُو مِهر است و جانِ من محروم چراغِ چشمِ تُو سبز است و راهِ من بسته‌ست @jargeh
📚 ✅ معرفی کتاب «بشارت از حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه» در پایگاه حفظ و نشر آثار آیة الله بهجت رحمه الله 📖 ویژه‌نامه‌ی اینترنتی کتاب ٫ متن، صوت و فیلم 📚 خریدِ کتاب از: بانک کتاب شهر کتابرسان کتابستان ✍🏻 این مختصر، گزیده‌ای از کتابِ «حضرت حجّت عجّل الله تعالی فرجه ٫ مجموعه بیانات و اشارات آیة الله بهجت قُدّس سِرُّه درباره‌ی حضرت ولی عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف» است. 📝 بریده‌های منتخبِ کتاب توسطِ کاربرانِ طاقچه را این‌جا بخوانید. @jargeh
روضه‌ی خُلدِ بَرین تُربتِ اهلُ البیت است مایه‌ی مُحتشمی خدمتِ اهلُ البیت است آن‌چه زَر می‏شود از پرتوِ آن کیمیایی است که در صُحبتِ اهل البیت است . . اگر آبِ حیاتِ ابدی می‏طلبی منبعش پیرویِ سُنّتِ اهلُ البیت است @jargeh
🔖 جبر و اختیار از منظر مولانا جلال الدین محمد بلخی ✍🏻 استاد حسن رمضانی - سایه‌اش مستدام - 🌐 https://fhi.hekmateislami.com/article_44905.html 🌐 https://fhi.hekmateislami.com/article_44905_62ebf0629e177b4d3e9368a840bcb9bc.pdf ✔️ مسئله «جبر و اختیار» از مسائل دشوار در مباحث و است که اندیشمندان و عالمان دینی در طول تاریخ، همواره با نگرش‌ها و رویکردهای مذهبِ مورد اعتقادشان درصدد بررسی آن برآمده‌اند. در این‏‌میان، در اسلامی، به موجبیّت انسان و تفویض امور به خداوند معتقد شده‌اند و در مقابل، به اختیار انسان گراییده‌اند و کارهای انسان را تفویض‌یافته به او از جانب الهی دانسته‌اند. جلال‏الدین محمد بلخی، مشهور به مولانا در ابیاتی دارد که برخی جبرگرایی و برخی دیگر مختار ‌بودن انسان را از آن دریافته‌اند. در ادامه، با در نظر گرفتن تمامی ابیاتی که مولانا در زمینه دارد، به بررسی عقیده او در این خصوص خواهیم پرداخت. @jargeh
مَنی که کُلّ عُمرَمو پِیِ کسی نَرَفتَم و پِیِ کسی نیومدم.... @jargeh
گوشت را بر قلبم بگذار تا گوشواره‌هایت قلبی شوند 📍 حرم حضرت معصومه سلام الله علیها @jargeh
بِبٰار بِه حُرمتِ چَترهٰای گوشه‌گرفته @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
هست امیدِ قوّتی بختِ ضعیف‌حال را مُژده‌ی یک خَرام دِه منتظرِ وصال را گوشه‌ی ناامیدیم داد ز صَد بلا
🧷 من که به وَصل تشنه‌ام خِضر چه آبَم آورد رفعِ عطَش نمی‌شود تشنه‌ی این زُلال را دل زِ فریبِ حُسنِ او بزمِ فُسوس و اندَرو انجمنی به هر طرف را @jargeh
مثلِ آب و آتشیم و جَمعمان ناممکن است... @jargeh
...ما را به غیر از ما نخواهد کشت @jargeh