eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
257 دنبال‌کننده
214 عکس
28 ویدیو
11 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر» @mah_jan7 💌 💌 instagram.com/mehdighanbaryan
مشاهده در ایتا
دانلود
دیوان الهی.pdf
14.32M
📚 دیوان الهی ✔️ مجموعه اشعار مرحوم حکیم الهی محی الدین مهدی الهی قمشه‌ای 🔹 عناوین: مقدمه مصحح ٫ ب غزل الهی یار در مدح استاد ٫ د مثنوی ۱۰۵ بیتی (به عددِ مهدی الهی) در رثاء استاد ٫ ه‍ـ مقدمه استاد الهی قمشه‌ای بر چاپ سابق دیوان ٫ ک نغمه الهی؛ شرح خطبه همام راجع‌به اوصاف متقین ٫ ۱ نغمه حسینی؛ تاریخ واقعه جان‌گداز کربلا ٫ ۷۷ نغمه عشاق؛ قصاید و غزلیات ٫ ۲۸۷ @jargeh
4_5875326875072463205.mp3
3.49M
🏷 شعر و صدا: شتاب کردم که آفتاب بیاید، نیامد... @jargeh
📚 لباس پولکی گلناز ✍🏻 شهناز دادور 🏷 نشر دادکین @jargeh
وقت‌هایی رو به فکر کردن و عمیق شدن اختصاص بدیم؛ این‌جوری اسیرِ ادا درآوردن‌ها و ظاهرسازی‌های آدم‌های کوچک نمی‌شیم! اگه از سطح عبور کنیم، گرفتارِ آدم‌های سطحی نمی‌شیم... 🌐 https://www.threads.net/@mehdighanbaryan/post/DAw_JlxOC4H/?xmt=AQGz9nwaYUNFsEpP0AbGB3vYFoqiHLpadQ4ITqDMRG56QA @jargeh
💌 بوسه‌های ما نه گزاف بود نه دروغ پناه بود... 💌 @jargeh
دکتر غنی، بانوی آمریکایی و ✍🏻 جلال عبده در سال ۱۳۲۴ [ه‍.ش] که‏ برای تنظیم منشور سازمان‏ ملل متحد به همراه هیاتی به‏ نمایندگی دولت ایران به‏ امریکا رفته بودیم، هم عضو آن هیات بود. دکتر مردی‏ خوش‏رو و خوش‏صحبت بود؛ در پزشکی تبحر داشت؛ در رشته‏های ادبی و فلسفی نیز از معلومات گسترده‏ایی‏ برخوردار بود. روزی از محل کنفرانس‏ به هتل بازگشتم؛ در سرسرای هتل مشاهده کردم زنِ میان‌سالی با دکتر قاسم مشغول گفت‏وگو است. اما چهره‌ی دکتر گرفته و ناراحت به نظر می‏رسید. نزدیک شدم و به وی سلام گفتم؛ دکتر بدون این‏که جواب مرا بدهد، رو به‏ بانو کرد و مرا به عنوان بزرگ‏ترین متخصص آثار حافظ معرفی نمود و خود بی‏درنگ برخاست و راهی اتاق خویش شد! نگارنده‏ی از همه‏جا بی‏خبر، گرفتارِ زن‏ِ پُرچانه‏ی امریکایی شده بودم که مرا با سوالاتِ خود راجع‏به که گاهی‏ نمی‏توانستم جواب قانع‏کننده بدهم، در محظور قرار می‏داد و درخواست داشت که‏ فالی برای او از حافظ بگیرم. [از قضا] معلوم شد که می‏خواسته است بداند آیا احمقی پیدا می‏شود که با وی در این سنِ بالا ازدواج کند یا خیر؟! خوش‏بختانه کتاب حافظ با خود نداشتم و به این ترتیب از چنگ لقمه‏ایی که دکتر غنی برایم گرفته بود، رهایی‏ یافتم و وعده‏ی ملاقات را به بعد موکول نمودم. معلوم شد دکتر غنی ساعاتی گرفتار آن زنِ پُرچانه بوده و دنبال فرصتی‏ می‏گشت که خود را از دستش خلاص کند؛ در پی یکی از دوستان می‏گشت تا خانم‏.... به زحمت توانستم خود را از دست وی خلاص کنم. 📚 ماهنامه حافظ، نیمه اول اسفند ۱۳۸۴، شماره ۲۵ @jargeh
❤️ شیوه‌ی ما سخت‌جانان نیست اظهارِ ملال... @jargeh
💌 بیستم مهرماه روزِ بزرگ‌داشتِ بزرگه.... ✅ هر کدوم از عزیزان که تمایل دارن، پیام بدن تا براشون فالی از بگیرم: @mah_jan7 ⁉️ راستی می‌دونید داستانِ چیه و از کجا شروع شده؟! @jargeh