eitaa logo
برونند زین جرگه هشیارها
250 دنبال‌کننده
218 عکس
29 ویدیو
11 فایل
به نامِ او به یادِ او که مَحبّتش معنی‌بخشِ زندگی است... جُرعه‌های مَحبّت برای مُقیمان و راهیانِ «کیشِ مهر» @mah_jan7 💌 💌 instagram.com/mehdighanbaryan
مشاهده در ایتا
دانلود
تا بر آن عارِضِ زیبا نظَر انداخته‌ایم خانه‌ی عقل به یک بار بَرانداخته‌ایم بر دلِ ما دگر آن یارِ تیر گو: مَیَنداز، که ما خود سپر انداخته‌ایم هیچ شک نیست که: روزی اثری خواهد کرد تیرِ آهی که به وقتِ انداخته‌ایم ای که قصدِ سَرِ ما داری، اگر لایقِ تُست بِپَذیرش، که به پای در انداخته‌ایم به جفا از درِ خود دور مگردان ما را تا بجوییم دلی را که در انداخته‌ایم قدرِ خاکِ درت این‌ها چه شناسند؟ که آن توتیاییست که ما در بَصَر انداخته‌ایم رازِ خود از خَلق نمی‌پوشاند گو: ببینید که ما در انداخته‌ایم 🖼 مزارِ / شهرستان / استان @jargeh
می‌رود تُو می‌روی تمامِ ایستگاه می‌رود و چه‌قدر ساده‌ام که سال‌های سال در انتظارِ کنارِ این قطارِ رفته ایستاده‌ام و هم‌چنان به نرده‌های ایستگاهِ رفته تکیه داده‌ام... 🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹🔹 (۲ اردیبهشت ۱۳۳۸ - ۸ آبان ۱۳۸۶) @jargeh
پُرسیدند که خُدای را کُجا دیدی؟ گفت: آن‌جا که ندیدم. 📚 / @jargeh
بلام فرستی و من باز بسته دل به امید که از رسد بَر سَرم دگر سَری که داشتم انداختم به پای تُو حیف که نیستم سَرِ دیگر برای دگر 🌐 شرح حال مختصری از کمال الدین خجندی @jargeh
دل جامِ جهان‌نمای عشق است بنگر که به تُو، را نماید مجموعِ الهی در نماید در هر چه نظر کنیم وَ اللّه نورِ رخِ به ما نماید •─────•❁•─────• ⬅️ به لطفِ خدا خبرهای خوشی در راه است.... @jargeh
🔸 جانِ من و جانِ تُو 🔹 / 〰〰〰〰〰〰〰〰 جانِ من و جانِ تُو بَستَست به هم‌دیگر هم‌رنگ شوم از تو گر بود گر شَر 〰〰〰〰〰〰〰〰 جانِ من و جانِ تُو گویی که یکی بوده‌ست سوگند بدین یک جان کز غیرِ بیزارم 〰〰〰〰〰〰〰〰 آینه‌ی شده چهره‌ی تُو هر دو یکی بوده‌ایم جانِ من و جانِ تُو 〰〰〰〰〰〰〰〰 هیچ کسی سیر شد ای پسر از جانِ خویش؟! جانِ منی چون یکی است جانِ من و جانِ تُو ➖➖➖➖➖➖➖➖ 📚 «شرح یکصد غزل اول از دیوان شمس تبریزی» را در طاقچه ببینید: 🌐 https://taaghche.com/book/94924 @jargeh
🔖 آخرین جُرعه‌ی این جام همه می‌پُرسند چیست در زمزمه‌ی مُبهمِ آب چیست در هَمهمه‌ی دل‌کشِ بَرگ چیست در بازی آن ابرِ سپید روی این آبی آرامِ بلند که تو را می‌بَرد این‌گونه به ژرفای خیال چیست در خلوتِ خاموشِ کبوترها چیست در کوششِ بی‌حاصلِ موج چیست در خنده‌ی جام که تو چندین ساعت مات و مبهوت به آن می‌نگری نه به ابر نه به آب نه به برگ نه به این آبی آرامِ بلند نه به این خلوتِ خاموشِ کبوترها نه به این آتشِ سوزنده که لغزیده به جام من به این جمله نمی‌اندیشم من مُناجاتِ درختان را هنگامِ سحر رقصِ عطرِ گُلِ یخ را با باد نفسِ پاکِ شقایق را در سینه‌ی کوه صحبتِ چلچله‌ها را با صبح بُغضِ پاینده‌ی هستی را در گندُم‌زار گردشِ رنگ و طراوت را در گونه‌ی گُل همه را می‌شنوم می‌بینم من به این جمله نمی‌اندیشم به می‌اندیشم ای سراپا همه خوبی تک و تنها به تُو می‌اندیشم همه وقت همه جا من به هر حال که باشم به تُو می‌اندیشم تُو بدان این را تنها تُو بدان تُو بیا تُو بمان با منِ تنها تُو بمان جای مهتاب به تاریکی شب‌ها تُو بتاب من فدای تُو به جای همه گل‌ها تُو بخند اینک این من که به پای تُو درافتاده‌ام باز ریسمانی کُن از آن موی دراز تُو بگیر تُو ببند تُو بِخواه پاسخِ چلچله‌ها را تُو بگو قصّه‌ی ابرِ هوا را تُو بخوان تُو بمان با من تنها تُو بمان در دلِ ساغر هستی تُو بجوش من همین یک نفس از جُرعه‌ی جانم باقی است آخرین جُرعه‌ی این جامِ تُهی را تُو بنوش 📚 / بهار را باور کُن @jargeh
برونند زین جرگه هشیارها
⬅️ عزیزانِ اهلِ ذوق #تک_بیت‌های «حاج حسین و پسران» رو ادامه بدید.... منتظرِ سروده‌هاتون هستم. @jar
. پلک بر هم بزن این چَشم اذان پخش کند اشهد انّ «تو» در کلّ جهان پخش کند خنده بر لب بنشان حالتِ لبخندِ را بدهم «حاج حسین و پسران» پخش کند 🔹 علی صفری @jargeh
... فقط یک مزارِ ناکام است تُو فقط یک ضمیرِ گمنام است و برای شما که هیچ کس‌اید نه فقط واژه بلکه دشنام است... @jargeh