#افتخار_صاحب_بهشت_به_حضرت_زهرا
۱-درجزیره العرب وجود زن یک ننگ و عار محسوب میشد بگونه ای که اگر به کسی خبر میدادند صاحب دختر شده است چنان عصبانی میشد که چهره اش بشدت بر افروخته میشد
وَإِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِالْأُنثَیٰ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ کَظِیمٌ
یَتَوَارَیٰ مِنَ الْقَوْمِ مِن سُوءِ مَا بُشِّرَ بِهِ ۚ أَیُمْسِکُهُ عَلَیٰ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرَابِ ۗ أَلَا سَاءَ مَا یَحْکُمُونَ
نحل(۵۸-۵۹)
و هنگامی که به یکی از آنها بشارت دهند دختر نصیب تو شده، صورتش (از فرط ناراحتی) سیاه می شود. و بشدّت خشمگین می گردد.
بخاطر بشارت بدی که به او داده شده، از قوم و قبیله خود پنهان می شود. (و نمی داند) آیا آن (دختر) را با قبول ننگ نگهدارد، یا (زنده) در خاک پنهانش کند؟! آگاه باشید که بد حکم می کنند!
۲-امیرالمومنین علیه السلام کسی است که بهشت با او شناخته میشود و حتی ندای بهشت یا علی است
عَنِ النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَ: إِنَّ حَلْقَةَ بَابِ الْجَنَّةِ مِنْ یَاقُوتَةٍ حَمْرَاءَ عَلَی صَفَائِحِ الذَّهَبِ فَإِذَا دُقَّتِ الْحَلْقَةُ عَلَی الصَّفْحَةِ طَنَّتْ وَ قَالَتْ یَا عَلِیُ
پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله و سلم فرمود
حلقه در بهشت از یاقوت قرمز است که صفحه آن از طلاست
وقتی کوبه به صفحه طلا می خورد ندا میدهد یاعلی
بحارالانوار ج ۳۹ص۲۳
۳-در چنین شرایط خفقان جزیره العرب یک زن چنان رشد میکند که صاحب بهشت به او افتخار میکند
حضرت در روز شورافرمود
هل فيكم أحدٌ له زوجةٌ مثلُ زوجتي فاطمةَ بنت محمد سيّدة نساء أهل الجنّة، غيري؟ قالوا: اللّهمّ لا. الغدير ج1 ص328
حضرت که خود صاحب بهشت است وقتی با مهاجر و انصار مواجه میشود و برتری و فضیلت خودش را بیان میکند می فرماید
آیا کسی دربین شما هست که همسرش فاطمه دختر گرامی پیامبر و سرور زنان اهل بهشت باشد
گفتند خدا شاهد است نه
یعنی حضرت زهرا آنقدر عظمت دارد که امیرالمومنین جزافتخارات خویش. داشتن همسری مثل حضرت را بیان می کند
https://eitaa.com/jorenab
اللَّهُمَّ أَوْلِنِي فِي كُلِّ يَوْمِ إِثْنَيْنِ نِعْمَتَيْنِ مِنْكَ ثِنْتَيْنِ سَعَادَةً فِي أَوَّلِهِ بِطَاعَتِكَ
وَ نِعْمَةً فِي آخِرِهِ بِمَغْفِرَتِكَ يَا مَنْ هُوَ الْإِلَهُ وَ لاَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ سِوَاه
(دعای روز دوشنبه )
خدايابه من در اين روز دوشنبه دو نعمت از جانب خود عطا فرما كه آن دو:
يكى سعادت در اول روز به طاعت توست
و دوم نعمت در آخر روز به آمرزش تو اى كسى كه خدايى بس تو راست و گناهان را جز تو كسى نتواند بخشيد.
https://eitaa.com/jorenab
#عوامل_کودتا_سقیفه_از_منظر_حضرت_زهرا
حضرت زهرا در خطبه فدکیه به چند عامل مهم کودتا اشاره می کند
۱-براى اجابت نداى شیطان،
۲-براى خاموش کردن انوار دین روشن خدا،
۳-از بین بردن سنن پیامبر برگزیده آماده بودید
(تَسْتَجیبُونَ لِهِتافِ الشَّیْطانِ الْغَوِىِّ، وَ اِطْفاءِ
اَنْوارِالدّینِ الْجَلِیِّ، وَ اِهْمالِ سُنَنِ النَّبِیِّ الصَّفِیِّ)
۳-در ادامه حضرت به یک ضرب المثل اشاره دارد
(تُسرُّون حَسْواً فِی ارْتِغاءٍ)
کلمه (حَسْو)به معنای نوشیدن است
کلمه ( ارْتِغاءٍ)از ( رَغْوَة)یعنی کف روی شیر یا دوغ
توضیح آنکه در عرب بادیه نشین که دوغ یا شیر را می دوشیدند روی آن کف می کرد
کسی می آمد به صاحب شیر می گفت آیا اجازه است که اندکی از کف روی شیر را بخورم
صاحب شیر اجازه میداد اما آن مرد نی را داخل ظرف می گذاشت و شیر را میخورد وصاحب شیر می دید هنوز کف هست از نیرنگ خورنده غافل میشد
این ضرب المثل کنایه است از کسی که به ظاهر کار خوب انجام می دهد اما در حقیقت در حال حیله و نیرنگ است
۴-حضرت زهرا سلام الله علیها بعداز آنکه علت کودتای کودتا گران را خاموش کردن نور الهی و اهمال در سنت نبوی اعلام می کند به سوال مقدری پاسخ می دهد که چرا آنها که قصد خاموش کردن نور الهی داشتتد خود را به عنوان خلیفه رسول خدا جا زدند؟
حضرت در جواب می فرماید
به بهانه خوردن کف شیر، خود شیر را زیر لب پنهان میخورید
یعنی برای اینکه کار خویش را موجه جلوه دهید به ظاهربه عنوان خلیفه رسول خدا خود را جا زدید اما در حقیقت به دنبال نابودی نور الهی و احیای جاهلیت بودید
https://eitaa.com/jorenab
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذره ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می رفت مرا هم به دل دریا برد
علامه طباطبایی(ره)
https://eitaa.com/jorenab
#ضرورت_وجود_امام
سوال: چرا به امام نیاز داریم؟
جواب:
۱_قرآن کریم طبق بیان خودش برای همیشه است
« و اوحی الی هذا القرآن لانذرکم به و من بلغ»
نکته: « و من بلغ» هر کسی( در هر عصری) که قرآن به او برسد
۲_قرآن کریم اشاره می کند که آیاتی در آن وجود دارد که نیاز به توضیح و تعلیم دارد
« و آخر متشابهات.....»
۳_ لذا یکی از وظایف پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله و سلم )را تعلیم می داند « و یعلمهم الکتاب»
۴_با توجه به اینکه قرآن برای همیشه است، باید معلم آن هم همیشگی باشد
۴_پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) به امیر المومنین (علیه السلام) فرمودند: «انت منی به منزلة هارون من موسی علیهماالسلام»
قرآن کریم یکی از کارهای حضرت هارون را شراکت در امر حضرت موسی می داند
« اشرکه فی امری »
۵_با توجه به« اشرکه فی امری» علاوه بر اخذ و حفظ وحی که امری شخصی و منحصر به پیامبر است وظیفه ابلاغ را بر عهده دارد پس حضرت هارون نیز در وحی شریک موسی (علیهالسلام) است
۶_اگر امیرالمومنین علیه السلام به منزله هارون باشد
پس: در ابلاغ وحی، شریک پیامبر است و کلامش مانند پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم )حجت شرعی است
در نتیجه : بعد از پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) می بایست سراغ امیرالمومنین (علیه السلام) رفت
https://eitaa.com/jorenab
امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
«إِنَّ الحَقَّ لا یعرَفُ بِالرِّجَالِ؛ اِعرِفِ الحَقَّ، تَعرِف أهلَهُ»؛ حق با شخصیتها شناخته نمیشود؛ حق را بشناس تا اهل آنرا بشناسی
مجمع البیان، ج 1، ص 211 ؛ روضة الواعظین، ص 31
https://eitaa.com/jorenab
#ساده_زیستی
۱-وَابْتَغِ فِیمَا آتَاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیَا وَأَحْسِنْ کَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَلا تَبْغِ الْفَسَادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ؛
قصص:۷۷
الف-و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب
ب-و بهره ات را از دنیا فراموش مکن
ج- و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن
د- و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش که خدا مفسدان را دوست ندارد
۲-پس ارزش دنیا به آن است که برای بدست اوردن آخرت بکار گرفته شود
کسی که به دنبال تجمل گرایی و اشرافی گری باشد بدون شک از اخرت بهره ای نمی برد
روش اهل بیت عصمت و طهارت همواره این بوده که زندگی بسیار ساده ای داشته باشند
۳-روزی برای دیدار پدر از خانه بیرون آمد. جناب سلمان(رض) چشمش به چادر آن حضرت افتاد، دید دوازده وصله دارد. تعجّبکنان گفت: خدایا! دختران قیصر و کسری در میان حریر و دختر رسول گرامیات این چنین؟!
حضرت صدّیقه(س) وقتی خدمت پدر رسید، گفت: پدر! سلمان از چادر من تعجّب کرده است؛ او خبر ندارد که پنج سال است من و علی تنها یک پوست گوسفند داریم که شب روی آن میخوابیم و روز، روی آن علف به شترمان میدهیم
فَلَمَّا دَخَلَتْ فَاطِمَةُ عَلَی النَّبِیِّ صلی الله علیه و آله قَالَتْ یَا رَسُولَ اللَّهِ إِنَّ سَلْمَانَ تَعَجَّبَ مِنْ لِبَاسِی فَوَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ مَا لِی وَ لِعَلِیٍّ مُنْذُ خَمْسِ سِنِینَ إِلَّا مِسْکُ کَبْشٍ تَعْلِفُ عَلَیْهَا بِالنَّهَارِ بَعِیرُنَا فَإِذَا کَانَ اللَّیْلُ افْتَرَشْنَاهُ
بحارالانوار ج۸ص۳۰۳
۴- حضرت علی علیه السلام می فرمایدمن در مدّت عمر به دو قرص نان و دو لباس ساده اکتفا کرده ام، شما نمی توانید مانند من عمل کنید، امّا دست کم با دین داری و رعایت تقوا و ورع، مرا یاری رسانید: «أَلَا وَ إِنَّکُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَی ذَلِکَ وَ لَکِنْ أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَاد
نهج البلاغه نامه ۴۵
پس یکی ازنشانه های همسویی انسان با اهل بیت علیهم السلام ساده زیستی است
https://eitaa.com/jorenab
روز چهارشنبه به نام حضرت موسی بن جعفر و حضرت رضا و حضرت جواد و حضرت هادی(علیهمالسلام) است. زیارت میکنیم آن بزرگواران :
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْ لِيَاءَاللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللّٰهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى، لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللّٰهَ مُخْلِصِينَ، وَجَاهَدْتُمْ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّىٰ أَتاكُمُ الْيَقِينُ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَجْمَعِينَ، وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا إِبْراهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، يَا مَوْلاىَ يَا أبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ، أَنَا مَوْلىً لَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ، مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِى يَوْمِكُمْ هٰذَا وَهُوَ يَوْمُ الْأَرْبَعاءِ، وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
https://eitaa.com/jorenab
فراموش نکن خدا را تا فراموش نشوی
«نسوا الله فنسیهم » توبه 67،
یعنی منافقین خدا را فراموش کردند و خدا نیز آنها را فراموش کرد
یاد خدا کن تا خدا ترا یاد کند
«فاذکرونی اذکرکم » بقره 152
یعنی مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم
https://eitaa.com/MohammadGelayeri
#اسامی_روزها_به_نام_اهل_بیت
سید ابن طاووس (ره) در کتاب «جمال الأسبوع» فرموده: ابن بابویه با ذکر سند از صقر بن ابی دلف روایت کرده: زمانی که متوکل عباسی حضرت هادی علیه السلام را به شهر سامرای کنونی آورد و نزد دربان خود (زراقی) حبس کرد، روزی برای خبر گرفتن از احوال آن حضرت نزد زراقی رفتم، گفت: چه کاری داری؟ گفتم: برای دیدن شما آمده ام. ساعتی با هم نشستیم و از هر دری سخن گفتیم، تا زمانی که مردم را متفرق کرد و مجلس خلوت شد، باز از من پرسید: برای چه پیش من آمدهای؟ من به همان صورت اول پاسخ گفتم، ولی او گفت: گویا آمده ای که خبری از مولای خود، امام هادی علیه السلام بگیری؟ من ترسیدم، گفتم: مولای من متوكل است، گفت: ساکت شو که مولای تو بر حق است،
و من نیز هم عقیده توام. گفتم: «الحمد لله»، سپس گفت: آیا میخواهی نزد آن حضرت بروی؟ گفتم: آری. گفت: اندکی بنشین تا پیک از نزد آن حضرت بیرون آید، من
نشستم تا زمانی که پیک بیرون آمد، پس از آن پسر کی را مأموریت داد، تا مرا نزد آن حضرت ببرد، وقتی به خدمت آن جناب رسیدم، دیدم بر روی حصیری نشسته و در برابرشان قبری آماده کرده اند! به وجود مبارکشان سلام کردم، سلامم را جواب دادند، سپس دستور دادند بنشینم، فرمودند: برای چه آمدهای؟ گفتم: برای خبر گرفتن از احوال شما آمده ام. آنگاه به خاطر دیدن آن قبر گریه کردم.
حضرت فرمودند: گریه مکن، که در این زمان از جانب ایشان آسیبی به من نمی رسد، گفتم: «الحمد لله» سپس گفتم: ای سرور من، حدیثی از رسول خدا صل الله علیه و آله روایت شده که من معنی آن را نمی فهمم، فرمودند آن حدیث کدام است؟ عرض کردم: « لا تُعادوا الأيام فتعادیکم » [با روزها دشمنی مکنید تا آنها با شما دشمنی نورزند. فرمودند: مراد از روزها تا زمانی که آسمانها و زمین برپاست ما هستیم.
شنبه: نام رسول خداست،
یکشنبه: امیرالمؤمنین علیه السلام،
دوشنبه: حسن و حسین علیهما السلام،
سه شنبه: علی بن الحسين ومحمد بن علي وجعفر بن محمد علیهم السلام
چهارشنبه: موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علیهم السلام و من،
پنجشنبه: فرزندم حسن علیه السلام،
جمعه: فرزند فرزندم، که اهل حق برگردش جمع میشوند. این است معنی ایام، پس در دنیا با ایشان دشمنی مکنید، که در آخرت با شما دشمنی خواهند کرد.
آنگاه فرمود: با من خداحافظی کن و برو که بر تو ایمن نیستم و میترسم آزاری به تو رسد.
(مفاتیح الجنان باب اول فصل پنجم)
@jorenab
عارف که ز سر معرفت آگاه است
بی خود زخودست و با خدا همراه است
نفی خود و اثبات وجود حق کن
این معنی لا اله الا الله است
“ابوسعید ابوالخیر”
https://eitaa.com/jorenab
مَنْ قَرَأَ سُورَةَ الْجُمُعَةِ فِی کُلِّ لَیْلَةِ جُمُعَةٍ کَانَتْ کَفَّارَةً لِمَا بَیْنَ الْجُمُعَةِ إِلَی الْجُمُعَةِ
بحار الانوار ج۸۶ص۳۶۲
امام صادق علیه السلام : هر کس سوره را در هر شب جمعه بخواند کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود.
https://eitaa.com/jorenab
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
احمد بن اسحاق گوید:
بر امام عسکری علیه السلام وارد شدم و میخواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود:
ای احمد بن اسحاق!
خدای تعالی از زمان آدم علیه السلام زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجّت نخواهد گذاشت.
به واسطه
او بلا را از اهل زمین دفع میکند و به خاطر او باران میفرستد و برکات زمین را بیرون میآورد.
گوید:
پرسیدم:
ای فرزند رسول خدا امام و جانشین پس از شما کیست؟
حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت در حالی که بر شانه اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده میدرخشید.
پس فرمود:
ای احمد بن اسحاق!
اگر نزد خدای تعالی و حجّتهای او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمی نمودم.
او همنام و هم کنیه رسول خدا صلی الله علیه و آله است، کسی است که زمین را پر از عدل و داد میکند؛ همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد.
ای احمد بن اسحاق!
مَثَل او در این امّت، مَثَل خضر و ذوالقرنین است، او غیبتی طولانی خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمی یابد؛ مگر کسی که خدای تعالی او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعا به تعجیل فَرَج موفّق سازد.
احمد بن اسحاق گوید:
پرسیدم:
ای مولای من!
آیا نشانه ای هست که قلبم بدان مطمئن شود؟
آن کودک به زبان عربی فصیح به سخن در آمد و فرمود:
«اَنَا بَقِیَّةُ اللّهِ فی اَرْضِهِ وَ المُنْتَقِمِ مِنْ اَعْدائِهِ. »
ای احمد بن اسحاق!
پس از مشاهده، جستجوی نشانه مکن!
احمد بن اسحاق گوید:
من شاد و خرّم بیرون آمدم و فردای آن روز به نزد امام عسکری علیه السلام بازگشتم و گفتم:
ای فرزند رسول خدا!
شادی من به واسطه منّتی که بر من نهادید، بسیار است، بفرمایید آن سنّتی که از خضر و ذوالقرنین دارد چیست؟
فرمود:
ای احمد!
غیبت طولانی، گفتم:
ای فرزند رسول خدا!
آیا غیبت او به طول خواهد انجامید؟
فرمود:
به خدا سوگند چنین است تا به غایتی که اکثر معتقدان
به او بازگردند و باقی نماند مگر کسی که خدای تعالی عهد و پیمان ولایت ما را از او گرفته و ایمان را در دلش نگاشته و با روحی از جانب خود مؤید کرده باشد.
ای احمد بن اسحاق!
این امری از امر الهی و سرّی از سرّ ربوبی و غیبی از غیب پروردگار است، آنچه به تو عطا کردم، بگیر و پنهان کن و از شاکران باش تا فردا با ما در علّیّین باشی. »
(کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۳۸، ح ۱. )
(الفبای مهدویت مجتبی تونه ای ص۱۶)
https://eitaa.com/jorenab
یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَی الْبَرِیَّةِ
یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ
یَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیَّةِ
صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِ الْوَرَی سَجِیَّةً
وَ اغْفِرْ لَنَا یَا ذَا الْعُلَی فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ.
(مفاتیح الجنان اعمال شب جمعه)
ای کسی که جود و بخشش توبه آفریدگان همیشگی است! ای آن که دو دست سخاوت خود را برای عطا گشوده ای! ای صاحب عطاهای گرانبها! بر محمّد و خاندان او، نیکوخوترین مردمان درود فرصت، و ما را ای خدای بلندمرتبه در چنین شبی بیامرز
https://eitaa.com/jorenab
#صلوات_در_روز_جمعه
وَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام: سُئِلَ عَنْ أَفْضَلِ الْأَعْمَالِ یَوْمَ الْجُمُعَةِ فَقَالَ الصَّلَاةُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ مِائَةَ مَرَّةٍ بَعْدَ الْعَصْرِ وَ مَا زِدْتَ فَهُوَ أَفْضَلُ
بحارالانوارج۹۱ص۶۶
از امام صادق علیه السلام درباره با فضلیت ترین عمل در روز جمعه سوال شد
حضرت فرمودصدمرتبه صلوات بر محمد وآل محمد و هرچه بیشتر باشد فضلیت آن بیشتر است.
https://eitaa.com/jorenab
#تربیت_فرزند
امام على عليه السلام: لا تَقْسِروا اَوْلادَكُمْ عَلى آدابِكُم ، فَاِنَّهُمْ مَخْلوقونَ لِزَمانٍ غَيْرِ زَمانِكُم؛
آداب و رسوم خود را به فرزندانتان تحميل نكنيد، زيرا آنان براى زمانى غير از زمانشما آفريده شده اند
شرح نهج البلاغه ج۲۰ص۲۶۷
می گویم :
۱-انچه وظیفه والدین در تربیت کودکان است آنکه به انان دین را بیاموزند و ازنطر دینی به درستی تربیت نمایند
رسول اکرم صلی الله علیه واله وسلم خطاب به امیرالمومنین علیه السلام فرمود ای علی حق فرزند بر پدر آن است که :
اسم خوب برايش انتخاب كنى، به خوبى او را تربيت نمايى و به كارى مناسب و پسنديده بگمارى
یَا عَلِیُّ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ أَنْ یُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ یَضَعَهُ مَوْضِعاً صَالِحاً
(بحارالانوار ج۷۴ص۵۸)
۲-مراد از کلمه (آداب) با توجه به کلمه (کُم_یعنی شما)نشان می دهد آندسته اداب و سنن اجتماعی است که در هر زمانی مرسوم است و بر اثر مرور زمان تغییر می کند مثلا در گذشته مرسوم بود والدین برای فرزند همسر انتخاب می کردند بدون آنکه دو فرزند که قرار بود زن وشوهر باشند حتی همدیگر را دیده باشند و اموری ازین دست که بر اثر گذشت زمان تغییر می کند لذا حضرت می فرماید نه تنها فرزندتان را با شرایط الان خود مقایسه نکنید اینکه چون پدر مثلا چهل پنجاه ساله در مهمانی ارام و ساکت نشسته است باید فرزند چندساله ساکت باشد
بلکه حتی با دوران کودکی خودتان هم مقایسه نکنید زیرا زمان تغییر کرده است
https://eitaa.com/jorenab
روز شنبه منسوب به رسول اعظم صلی الله علیه و آله و سلم است
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ صَلَوَاتِکَ وَ صَلَوَاتِ مَلائِکَتِکَ وَ أَنْبِیَائِکَ وَ الْمُرْسَلِینَ وَ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ وَ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرَضِینَ وَ مَنْ سَبَّحَ لَکَ یَا رَبَّ الْعَالَمِینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ عَلَی مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ وَ رَسُولِکَ وَ نَبِیِّکَ وَ أَمِینِکَ وَ نَجِیبِکَ وَ حَبِیبِکَ وَ صَفِیِّکَ وَ صِفْوَتِکَ وَ خَاصَّتِکَ وَ خَالِصَتِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِک
https://eitaa.com/jorenab
#خطبه_غرا_بیست
« فَهَلْ يَنْتَظِرُ أَهْلُ بَضَاضَةِ الشَّبَابِ إِلَّا حَوَانِيَ الْهَرَمِ » کلمه «حوانی» جمع «حانیه» به معنای میل وعلتی که باعث انحراف بدن از ایستادگی میشود یعنی آیا کسی که دارای طراوت ونشاط جوانی است جز فرتوتی ومیل به پیری را انتظار دارد زیرا هر چه سن انسان بیشتر می شود در یک زمانی به سوی قدرت ونشاط می رود وبعدازآن آرام ارام به سوی انحطاط وپیری می رود « وَ مَنْ نُعَمِّرْهُ نُنَكِّسْهُ فِي الْخَلْقِ أَ فَلا يَعْقِلُونَ»(یس:۶۸ ) ودر آیه ای به طور بسیار جالب این سیر را بیان می کند. اوست خدايى كه شما را از خاك (ناچيز) و سپس از قطره آب نطفه و آن گاه از خون بسته علقه آ فريد ، سپس شما را (از رحم مادر) طفلى بيرون آورد تا آنكه به سنّ رشد و كمال برسيد و پيرى سالخورده شويد و برخى از شما پيش از سنّ پيرى وفات كنند و تا همه به اجلى معين برسيد و (اين چنين كرديم تا) مگر (قدرت خدا را) تعقّل كند « َ هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ يُخْرِجُكُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّكُمْ ثُمَّ لِتَكُونُوا شُيُوخاً وَ مِنْكُمْ مَنْ يُتَوَفَّى مِنْ قَبْلُ وَ لِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُسَمًّى وَ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُون »(غافر:۶۷ )
« وَ أَهْلُ غَضَارَةِ الصِّحَّةِ إِلَّا نَوَازِلَ السَّقَمِ »کلمه «غضاره» به معنای نعمت و خوشی درزندگی است یعنی سلامت جسم در طول زمان آرام آرام به سوی نحیفی می رود وگرفتاری ها ومریضی ها به انسان هجوم میآورد وانسان دیگر آن توان جسمی را ندارد ودیگر جسم مانند گذشته توانائی همراهی روح و روان را ندارد لذا دل انسان میخواهد کاری کند اما نمی تواند
« وَ أَهْلُ مُدَّةِ الْبَقَاءِ إِلَّا آوِنَةَ الْفَنَاءِ »کلمه« آونه» جمع «اوان» -مثل ازمنه جمع زمان- به معنای لحظه وزمان است وآیا کسی که باقی وبرقرار است ودر عالم زندگی می کند جز نابودی وفناء را انتظار می کشد ؟
آنچه در این سه جمله بیان شده است در حقیقت مصادیق یک قانون کلی است که حضرت درصدد توجه دادن به آن است وآن اینکه همه چیز در عالم مادی در حال تغییر است خواه جوانی باشد ویا سلامت باشد وعمر باشد یعنی چیزی ثابت نمی ماند وانسان نباید به امور متغیر دل خوش کند بلکه باید ازین عالم در حال تغییر ودگرگونی برای عالم باقی توشه بگیرد
« مَعَ قُرْبِ الزِّيَالِ » کلمه «زیال» مصدر از « زایل»-مزایله وزیال- به معنای زائل شدن وجدائی با نزدیک بودن جدائی از این عالم
« وَ أُزُوفِ الِانْتِقَالِ »کلمه «ازوف» به معنای نزدیک یعنی انتقال به آخرت نزدیک است سپس نشانه های این نزدیکی را بیان میکند
« وَ عَلَزِ الْقَلَقِ » کلمه «علز» به معنای لرزشی است که بیمار گرفتارآن می شود یعنی نشانه ای اینکه رفتن نزدیک است لرزشی است که انسانها به هنگام بیماری دچارآن می شوند ودستان دچار رعشه می شوند وپاها توان راه رفتن ندارند
بیاد دارم روزی را که با پدر بزرگوارم از مسیری می رفتیم جلوتر ازما پیرمردی عصا زنان وبه سختی حرکت می کرد به او رسیدیم پدرم سلام کردو منهم سلام کردم وبعداز احوال پرسی از او جدا شدیم وجلو افتادیم پدر م گفت ایشان کسی است که در منطقه ما ( حدود شانزده روستا) کسی نمی تواست در کشتی براو پیروز شود از جای دیگر پهلوانی آوردند تا با او مبارزه کند وآن آقا هرچه کرد نتواست اورا به زمین بزند مجبور شد اورا هول بدهد درون تیغ ها پاهایش پراز خون شد اما بالاخره توانست آن مرد را شکست بدهد.الان من وقتی میدیدم پیرمردی فرتوتی شده بود که بازحمت تمام حرکت می کرد.
« وَ أَلَمِ الْمَضَضِ » نشانه دیگری که حضرت ذکر می کند دردهائی است که انسان را گرفتار می کند واین دردها در حقیقت زنگ کوچ به عالم آخرت است
« وَ غُصَصِ الْجَرَضِ » کلمه «غصص» جمع «غصه» وکلمه «جرض» به آب دهان گفته می شود یعنی از غصه وغم آب دهان را به سختی فرو بردن نشانه آن است که کوچ کردن نزدیک است
« وَ تَلَفُّتِالِاسْتِغَاثَةِ بِنُصْرَةِ الْحَفَدَةِ وَ الْأَقْرِبَاءِ وَ الْأَعِزَّةِ وَ الْقُرَنَاءِ فَهَلْ دَفَعَتِ الْأَقَارِبُ أَوْ نَفَعَتِ النَّوَاحِبُ » دراین حالت سختی که پیدا می کند بدنبال کمک گرفتن از نوه ها نزدیکان وعزیزانش است سپس به صورت سوالی بیان می کند آیا نزدیکان می توانند این بیماری وسختی هارا از وی دفع کنند آیا گریه های نزدیکان برای او فایده ای دارد ؟ در حقیقت این سوال انکاری است یعنی نه گریه آنها سودی بحالش دارد ونه می توانند درد اورا تسکین دهند.« لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ وَ لا أَوْلادُكُمْ يَوْمَ الْقِيامَة »( ممتحنه:۳)
https://eitaa.com/jorenab
#قدر_عافیت_کسی_داند_که_به_مصیبتی_گرفتار_آید
پادشاهي با غلامي عجمي در كشتي نشست و غلام ديگر دريا را نديده بود و محنت كشتي نيازموده گريه و زاري در نهاد و لرزه بر اندامش اوفتاد چندان كه ملاطفت كردند آرام نمي گرفت و عيش ملك ازو منغص بود چاره ندانستند. حكيمي در آن كشتي بود، ملك را گفت اگر فرمان دهي من او را به طريقي خامُش گردانم گفت غايت لطف و كرم باشد بفرمود تا غلام به دريا انداختند باري چند غوطه
خورد مويش گرفتند و پيش كشتي آوردند بدو دست در سكان كشتي آويخت چون بر آمد گفتا ز اول محنت غرقه شدن ناچشيده بود و قدر سلامت كشتي نمي دانست همچنين قدر عافيت كسي داند كه به مصيبتي گرفتار آيد
اي سير تو را نان جوين خوش ننمايد
معشوق من است آن كه به نزديك تو زشت است
حوران بهشتي را دوزخ بود اعراف
از دوزخيان پرس كه اعراف بهشتست
فرقست ميان آن كه يارش در بر تا آن كه دو چشم انتظارش بر در
(گلستان سعدی باب اول درسیرت پادشاهان حکایت هفتم )
https://eitaa.com/jorenab
قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَی أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ( زمر:۵۳)
بگو: «ای بندگان من که برخود اسراف و ستم کرده اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است
نا امیدی گناه بزرگی است زیرا
انسان رااز تلاش و کوشش باز می داردودر جامعه سرخورده و سرافکنده میکندو آدمی راسربار جامعه میکند
مولای متقیان امام علی (علیه السلام )درکلامی گهربارخویش
می فرمایند:
«یَأسُک مِن رَحمَة الله اَعظَم مِن ذُنُوبِک»
(محجة البیضاء ج ۷ ص۲۵۳ )
ناامیدی تو از رحمت خدا، بزرگتر از گناهان توست
https://eitaa.com/jorenab
#صفت_پرهیزکاران
پنج صفت از اوصاف عالى و انسانى براى پرهیزکاران ذكر نموده است:
۱- «آنها در همه حال انفاق مى كنند چه موقعى كه در راحتى و وسعتند و چه زمانى كه در پريشانى و محروميتند» (الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ).
جالب توجه اين كه در اينجا نخستين صفت برجسته پرهيزكاران «انفاق» ذكر شده، زيرا اين آيات نقطه مقابل صفاتى را كه در باره رباخواران و استثمارگران در آيات قبل ذكر شد، بيان مى كند، به علاوه گذشت از مال و ثروت آن هم در حال خوشى و تنگدستى روشنترين نشانه مقام تقواست.
۲- «آنها بر خشم خود مسلّطند» (وَ الْكاظِمِينَ الْغَيْظَ).
۳- «آنها از خطاى مردم مى گذرند» (وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِ).
فرو بردن خشم بسيار خوب است اما به تنهايى كافى نيست زيرا ممكن است كينه و عداوت را از قلب انسان ريشه كن نكند، در اين حال براى پايان دادن به حالت عداوت بايد «كظم غيظ» با «عفو و بخشش» توأم گردد.
۴- آنها نيكوكارند «و خداوند نيكوكاران را دوست دارد» (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ).
در اينجا اشاره به مرحله عاليتر از عفو شده، كه انسان با نيكى كردن در برابر بدى (آنجا كه شايسته است) ريشه دشمنى را در دل طرف بسوزاند و قلب او را نسبت به خويش مهربان گرداند.
۵: «و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خود ستم كنند به ياد خدا مى افتند و براى گناهان خود طلب آمرزش مى كنند» (وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ).
از آيه فوق استفاده مى شود كه انسان تا به ياد خداست مرتكب گناه نمى شود، اما اين فراموشكارى و غفلت در افراد پرهيزكار ديرى نمى پايد، به زودى به ياد خدا مى افتند و گذشته را جبران مى كنند «و كيست جز خدا كه گناهان را
ببخشد»؟ (وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ).
در پايان آيه براى تأكيد مى گويد: «آنها هرگز با علم و آگاهى بر گناه خويش اصرار نمى ورزند و تكرار گناه نمى كنند» (وَ لَمْ يُصِرُّوا عَلى ما فَعَلُوا وَ هُمْ يَعْلَمُونَ).
(برگزیده تفسیر نمونه ج۱ص۳۳۱)
#توسل
خاطره اى دارم كه با چند مقدّمه بيان مى كنم:
۱- زمانى وضعيّت مردم سامرا خيلى بد، گرفتار ضعف و فقر بودند به صورتى كه ضرب المثل شده بود كه فلانى مثل فقراى سامرا است. آنها حمام نداشته و در رودخانه استحمام مى كردند و تقريبا صددرصد اهل سنّت بودند.
۲- آيه اللّه بروجردى قدّس سرّه تصميم گرفت حمام بزرگ و در كنار آن حسينه اى را براى شيعيان بسازند تا زيارت امام هادى عليه السلام نيز از مظلوميت بيرون بيايد.
۳- به پيروى از آن سياست براى رونق زيارت امام هادى عليه السلام، آية اللّه العظمى خوانسارى كه در تهران بودند- به عدّه اى از طلبهها پيغام داده و سفارش كردند كه ماه رمضان آن سال روزها بخوابند و شبها در حرم امام هادى عليه السلام احيا بگيرند.
۴- آية اللّه العظمى شيرازى هم در راستاى اين سياست، عدّه اى از نيروهاى حوزه را به سامرا فرستادند. به هر حال توفيقى بود كه يك ماه رمضان من در آن مراسم بودم.
در آن زمان فقر شديدى به يكى از طلاب فشار آورده وبه امام هادى عليه السلام پناه آورده بود و كنار صحن
آن حضرت ايستاد و عرض كرد: من مهمان شما هستم و محتاج و...
مى گويد: كمى ايستادم يك وقت آية اللّه العظمى شيرازى از حرم بيرون آمد در صورتى كه برخلاف رويه هميشگى كه عبا به سر كشيده به طرف درب صحن مى رفتند، به طرف من آمده و مقدارى پول به من داده و فرمودند: اين كار به سفارش امام
هادى عليه السلام است. شما دفعه اوّلتان است كه گرفتار شده ايد و به اين درب پناه آورده ايد، ولى من بارها اينجا به پناه آمده و نتيجه گرفته ام.
اين داستان در ذهنم بود تا اينكه ازدواج كرده و با همسرم به مشهد مقدس رفتيم، چند روزى گذشت، پولم تمام شد. خواستم سجّاده نماز را بفروشم، خانم مانع شد. خواستم تسبيحم را بفروشم، به قيمت كمى مى خريدند. (مخفى نماند كه من پول دو عدد نان بيشتر نمى خواستم. ) به حرم امام رضا عليه السلام رفتم تا زيارتنامه بخوانم، كسى به من مراجعه نكرد. ماءيوس شدم، يك وقت به ياد داستان سامرا كه قبلاً گذشت افتادم، آمدم كنار صحن امام رضا عليه السلام عرض كردم:
يا امام رضا! من مهمان شما و محتاج، به شما پناه آورده ام، شما اهل كرامت و بخشش هستيد؛ ( (عادتكم الاحسان و سجيتكم الكرم) )
بعد از چند دقيقه يكى از سادات كه از دوستانم بود از راه رسيد و گفت: آقاى قرائتى! شما كجا هستيد
، من نيم ساعت است كه به دنبال شما مى گردم؟ گفتم: براى چى؟ گفت: روز آخر سفرم است و مقدارى پول زياد آورده ام، گفتم بيايم به شما قرض بدهم كه ممكن است احتياج پيدا كنيد.
گفتم: فلانى! همه اينها حرف است، امام رضا عليه السلام شما را براى من فرستاده است.
خاطرات حجت الاسلام حاج آقا قرائتی ص۴
https://eitaa.com/jorenab
سلام علیکم
روایتی هست که می گوید( لولا فاطمه لما خلقتکما) آیا صحیح است ؟
باسلام وارزوی قبولی طاعات
این متن نه تنها در هیچ یک از منابع اولیه
(اصول کافی ،تهذیب، استبصار،من لایحضره الفقیه)وجود ندارد بلکه در منابع ثانویه
(بحار الانوار،الوافی، وسایل الشیعه )نیز وجود ندارد
لذا به نظر می رسد معتبر نباشد
آیت الله شبیری زنجانی سند حدیث( لولا فاطمه لما خلقتکما) را دارای اشکال و بلکه کاملا جعلی میداند چون ابن عَرَندَس از کسی نقل میکند که مدتها بعد از خودش به دنیا آمده است.
(شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ج۲، ص۶۸۵)
https://eitaa.com/jorenabچ
#طمع
أَزْرَى بِنَفْسِهِ مَنِ اسْتَشْعَرَ الطَّمَعَ »
(نهج البلاغه حکمت دو)
خویشتن را خوار ساخت آنکه طمع را شعار خویش قرارداد
کلمه « أَزْرَى »از « زَرَى » به معنای عتاب وسرزنش است و« إِزْرَاء » به معنای تحقیر کردن وبی ارزش نمودن می آید ( لسان العرب ج14 ص 356 ماده ز ر ی )
طمع یعنی چشم داشت به آنچه دیگران دارندو به دو دسته ممدوح ومذموم تقسیم می شود
الف- اگر طمع نسبت به آنچه نزد خداوند متعال است، باشد ممدوح است زیرا موجب عزت نفس است که انسان از خدای خویش انتظار داشته باشد همانگونه که حضرت ابراهیم فرمودخدای من کسی است که انتظار دارم گناهان مرا در قیامت ببخشد « وَ الَّذِي أَطْمَعُ أَنْ يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّين»(شعراء:82 )
ازآنجا که کل هستی از ذات اقدس تبارک وتعالی سرچشمه می گیردهم انسان وهم هرچه دارد از خداوند متعال است وروشن است انتظار بنده از مولای خویش امری عادی وطبیعی است چون اگربه مولای خویش چشم ندوزد از چه کسی انتظار داشته باشد؟
ب- اما طمع به غیر خالق مذموم است و موجب ذلت وحقارت نفس می گرددزیرااگر به آنچه دیگران دارند چشم دوخت از دوحال خارج نیست؛
1- یا آنرا بدست می آورد در این صورت موجب ذلت وخواری وی می شود زیرا برای بدست آوردن آنچه دیگران دارند خودرا در برابر دیگران کوچک وخوار نمود
2-یا آنرا بدست نمی آورد در این صورت ازین جهت که خودش را خوار خواست اما بهره ای نبرد احساس شکست وذلت در درون خویش می کند
ج- لازمه طمع ؛ بی اعتمادی به خداوند متعال است زیرا طمع نمودن بدی ن معناست که انسان بجای آنکه خداوند متعال را روزی ده خویش بداند ؛ به دست دیگران چشم می دوزد.لذا فرمودند یأس از آنچه در دست مردم است نشانه بی نیازی است و چشم امید داشتن به دیگران فقر حاضر است « الْيَأْسُ غِنًى وَ الطَّمَعُ فَقْرٌ حَاضِر»(بحار الانوار ج72 ص 108)
https://eitaa.com/jorenab
إِلَهِی قَلْبِی مَحْجُوبٌ وَ نَفْسِی مَعْیُوبٌ وَ عَقْلِی مَغْلُوبٌ وَ هَوَایَ غَالِبٌ وَ طَاعَتِی قَلِیلٌ وَ مَعْصِیَتِی کَثِیرٌ وَ لِسَانِی مُقِرٌّ بِالذُّنُوبِ فَکَیْفَ حِیلَتِی یَا سَتَّارَ الْعُیُوبِ وَ یَا عَلامَ الْغُیُوبِ وَ یَا کَاشِفَ الْکُرُوبِ اغْفِرْ ذُنُوبِی
کُلَّهَا بِحُرْمَةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ یَا غَفَّارُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.
(دعای صباح)
خدای من، دلم در پردههای ظلمت پوشیده شده و جانم دچار کاستی گشته و عقلم مغلوب هوای نفسم شده و هوای نفسم بر من چیره آمده، طاعتم اندک، و نافرمانیم بسیار، و زبانم اقرارکننده به گناهان است، چاره من چیست ای پرده پوش عیبها، ای دانای نهان ها، ای برطرف کننده غم ها، همه گناهان مرا بیامرز، به احترام محمّد و خاندان محمّد، ای آمرزنده، ای آمرزنده، ای آمرزنده به مهربانیت ای مهربان ترین مهربانان
https://eitaa.com/jorenab