eitaa logo
اندیشکده مطالعات یهود
24.2هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
682 ویدیو
201 فایل
🕋 لَتَجِدَنَّ أشَدَّ النّاسِ عَداوَةً لِلّذينَ آمَنوا اليَهود 🕎 کانال تخصصی یهودشناسی 🌐 سایت: 👉 https://jscenter.ir 📧 دریافت پیام‌ها - بدون پاسخ‌گویی: 👉 @jsadmin 💳 شمارهٔ کارت برای حمایت مالی: 👉 6037-9974-7556-6817
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 رازهای پنهان (5) ✡️ «نازیسم ، آنتی‌سمیتیسم ، صهیونیسم» درچهارده پرده 🌐 پرده پنجم: این موج آریایی‌گرایانه و آنتی‌سمیتیستی را برخی از اعضای انگلستان دامن زدند که از دیرباز، از سده شانزدهم میلادی و دوران همکاری با کمپانی ماجراجویان تجاری لندن و کمپانی مسکوی، نزدیک‌ترین روابط را با اروپا داشتند!! [دقت كنيد] ، برادرزاده فیلدمارشال نویل چمبرلین، منادی اتحاد آلمان و انگلیس بود. او در سال 1898 کتابی با عنوان «بنیاد سده نوزدهم» منتشر کرد که در آن تاریخ معاصر اروپا را به‌عنوان عرصه تعارض دو نژاد و ترسیم می‌کرد! توجه کنیم که در اصل به معنای «ضدسامی‌گری» است و در بطن آن ضدیت با تمامی (اعم از عرب و یهودی) و (از جمله ادیان سامی اسلام و مسیحیت) مستتر بود. این عنصر نظری- تبلیغی بسیار مهمی بود که نگرش ضداسلامی دوران جنگ اول جهانی و فروپاشی امپراتوری عثمانی را تغذیه می‌کرد. به‌عبارت دیگر، آنتی‌سمیتیسم (ضدسامی‌گری) غولی بود که در زمان پیدایش بیش و پیش از هر چیز ایجاد نفرت ضداسلامی و بلعیدن دولت عثمانی را هدف گرفته بود. نفرت توده‌های فقیر و جاهل اروپا از ، که بنیان‌های ملموس و مشخص داشت و برخاسته از تجربه‌ی زندگی دو سده اخیر آنها با صرافان و و شیادان بود، به‌عنوان ابزار روانی کارآمدی برای تعمیم آن به یک روانشناسی عام ضد سامی و ضد اسلامی مورد استفاده قرار گرفت. و نیز توجه کنیم که در زمان تکوین آنتی‌سمیتیسم، اروپا با نام شناخته می‌شدند نه «سامی» و در محافل فرهیختگان به «عبرانی» و «اسرائیلی» شهرت داشتند. تنها از سال 1885 است که در نوشتار انگلیسی واژه «سامی» برای ارجاع به یهودیان رواج یافت. [دقت كنيد] ✍️ عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به همراه عکس: 👉 http://yon.ir/nazion ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ زمینه فرهنگی فرضیه‌های نژادی (2) 🎯 نادرستی فرضیه‌های نژادی آریا، سامی و ترک (قسمت ششم) 1⃣ تاریخ‌سازی نژادی بیشتر با کوشش برای تعیین برای یک قوم شروع می‌شود، زیرا هر قدر قدمت یک قوم یا «نژاد» بیشتر باشد ادعای پیشکسوتی، پیشتازی و پایه‌گذاری فرهنگی و اجتماعی آن قابل‌قبول‌تر و نظریه‌ی موجّه‌تر خواهد بود. 2⃣ باید پذیرفت که تعیین مبدأ تاریخ برای یک قوم یا گروهی از اقوام، امری فرضی و قرادادی است و با تغییر شیوه‌ی بررسی تغییر می‌کند. 3⃣ بررسی اكثر تألیفات و تحقیقات تاریخی نشان می‌دهد که در بسیاری موارد آنچه به‌عنوان مبدأ تاریخ یک قوم خاص یا اقوام «دیگر» تعیین می‌شود، رابطه‌ی مستقیم با قومیّت، مقاصد سیاسی، منافع طبقاتی و استعماری مؤلف یا محقق دارد. 4⃣ مورخان مصلحتی می‌کوشند با به‌هم بافتن دلایل و کنار هم گذاشتن یا در پاره‌ای موارد حذف حوادث تاریخی و ارائه‌ی یک سلسله استدلال‌های قابل تردید برای قومی که خود بدان تعلّق دارند یا تصور می‌کنند «هم نژاد» باشند، مبدأ تاریخ را از نظر زمان قدیم‌تر، از نظر مکان وسیع‌تر، از نظر فرهنگی والاتر، از نظر سیاسی و نظامی پرقدرت‌تر تعیین کنند و غرق در رؤیاهای شاعرانه، اجداد خود را از نظر جسمانی زیباترین و از نظر اخلاقی شریف‌ترین ‌انسان‌ها بدانند و زورگویی‌ها و آدم‌کشی‌ها و غارت‌های آنان نسبت به اقوام دیگر را امری مشروع و به‌حق جلوه دهند. [✍ قبلاً به مناسبتی اشاره كردیم كه همين امر باعث شده آتیلا در مجارستان، چنگیزخان در مغولستان، تیمور لنگ در ازبکستان و کورش در ایران نه تنها متجاوز و آدم‌کش نیستند، بلكه قهرمان ملی شمرده می‌شوند!] 👉 https://eitaa.com/jscenter/1845 5⃣ وجود چنین مسابقه‌ای را در بسیاری از آثار مورخانِ مصلحتی و جانب‌دارانِ پان‌بازی و پان‌سازی نژادی «» و «» و «تورانی – ترکی» می‌توان نشان داد. 🔹 ادامه دارد... ✍ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به همراه منابع: 👉 goo.gl/KkvBGp ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter 🔸 هشتگ اصلی:
✡ مریمیه: از فریتیوف شوان تا سید حسین نصر 🎯 قسمت دوم / بخش سوم 🕉 ماکس مولر و انجمن تئوسوفی 1⃣ پیوندهای با کانون‌های قدرت‌مند زرسالار غرب را از همان آغاز می‌توان ردیابی کرد. قطعاً این فرقه بدون پشتوانه عظیم مالی و سیاسی نمی‌توانست به جایگاهی چنین تأثیرگذار دست یابد. 2⃣ که به‌نوشته آرتور لیلی، مشاور و راهنمای فکری بود، به‌عنوان برجسته‌ترین شخصیت آکادمیک حامی و مبلّغ شناخته می‌شود. 3⃣ اگر، آن‌گونه که الکات و بلاواتسکی و بزانت مدعی هستند، و تئوسوفیست‌ها باور دارند، که تعالیم و دستورات خود را از می‌گرفتند، «استاد» بلاواتسکی باید ماکس مولر باشد؛ و تنها «استادی» چون ماکس مولر است که می‌تواند از «عالم غیب» کتابی حجیم و سنگین چون «آموزه سرّی» را به بلاواتسکی دیکته کند! 4⃣ عضو شورای مشاوران خصوصی ملکه ویکتوریا بود. فراماسون نام‌دار پارسی هند، ماکس مولر را برجسته‌ترین محقق سده نوزدهم در زمینه ادیان، ادبیات، اسطوره‌ها و فولکلور باستانی شرق می‌داند. 5⃣ ماکس مولر بنیان‌گذار است، زیرا نخستین کسی است که اقوام سلتی، ژرمن، اسلاو، یونانی، ایتالیایی، ایرانی و هندی را در یک گروه‌بندی نژادی جای داد و آن‌ها را از اقوام که در سده نوزدهم به اقوام ترک اطلاق می‌شد، و متمایز کرد و نامید! ✍ عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه مستندات: 👉 goo.gl/YtK7w3 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ماکس مولر و انجمن تئوسوفی 1⃣ پیوندهای با کانون‌های قدرت‌مند زرسالار غرب را از همان آغاز می‌توان ردیابی کرد. قطعاً این فرقه بدون پشتوانه‌ی عظیم مالی و سیاسی نمی‌توانست به جایگاهی چنین تأثیرگذار دست یابد. 2⃣ که مشاور و راهنمای فکری بود، به‌عنوان برجسته‌ترین شخصیت آکادمیک حامی و مبلّغ شناخته می‌شود. 3⃣ اگر، آن‌گونه که الکات و بلاواتسکی و بزانت مدعی هستند، و تئوسوفیست‌ها باور دارند، که تعالیم و دستورات خود را از می‌گرفتند، «استاد» بلاواتسکی باید ماکس مولر باشد؛ و تنها «استادی» چون ماکس مولر است که می‌تواند از «عالم غیب» کتابی حجیم و سنگین چون «آموزه سرّی» را به بلاواتسکی دیکته کند! 4⃣ عضو شورای مشاوران خصوصی ملکه ویکتوریا بود. ، فراماسون نام‌دار پارسی هند، ماکس مولر را برجسته‌ترین محقق سده نوزدهم در زمینه ادیان، ادبیات، اسطوره‌ها و فولکلور باستانی شرق می‌داند. 5⃣ ماکس مولر بنیان‌گذار است، زیرا نخستین کسی است که اقوام سلتی، ژرمن، اسلاو، یونانی، ایتالیایی، ایرانی و هندی را در یک گروه‌بندی نژادی جای داد و آن‌ها را از اقوام که در سده نوزدهم به اقوام ترک اطلاق می‌شد، و متمایز کرد و نامید! ✍ استاد عبدالله شهبازی 📖 متن کامل مقاله (پیرامون تئوسوفیسم و شخصیت کلنل الکات و مادام بلاواتسکی و...) به‌همراه مستندات: 👉 http://jscenter.ir/jewish-and-sects/false-mysticism/9042 ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ردیه‌ای بر فرضیهٔ نژاد سامی (١) 1⃣ تا قرن ١٨میلادی در محافل فرهنگی اروپای‌غربی در زمینهٔ زبان‌شناسی نظر عمده این بود که در مطابقت با متن ، پس از فرونشستن طوفان نوح و تا زمان ساختن برج بابل 👈 «تمام جهان را یک زبان و یک لغت بود… خداوند گفت اکنون نازل شویم و زبان ایشان‌را در آنجا مشوّش سازیم تا سخن یکدیگر را نفهمند… خداوند لغت تمام اهل جهان را مشوش ساخت.» [سِفر پیدایش، باب١١] و از این زمان به زبان‌های مختلف در جامعهٔ بشری سخن گفته می‌شود. 2⃣ در جریان رشد و توسعهٔ بررسی‌های تاریخی و زبان‌شناسی در اروپا، زبان‌شناس آلمانی در سال ١٧٧١ با توجه به وجود شباهت‌ها و تفاوت‌ها در گروه‌های زبانی دو گروه زبان‌های خویشاوند «سامی» و «یافثی» را نام‌گذاری کرد. اشلتسر با این پیشنهاد برای نخستین‌بار اصطلاح (زبان‌های) را در تقسیم‌بندی گروه‌های زبان‌های خویشاوند به کار برد. 3⃣ نام‌گذاری در زبان‌شناسی به‌سرعت متداول گردید و تا امروز هم باقی مانده است. همراه با مفهوم سامی در زبان‌شناسی، نام زبان‌های خویشاوند هند و اروپایی، هند و ژرمنی، و نیز وارد علوم اجتماعی شد. 4⃣ گروه زبان‌های آسیایی که اشلتسر آن‌را گروه زبانی «یافثی» نامیده بود، رفته‌رفته در آثار زبان‌شناسان دورهٔ روشنفکری اروپا و اومانیست‌ها به‌نام گروه زبان‌های ، یا هند و ژرمنی خوانده شد. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ردیه‌ای بر فرضیهٔ نژاد سامی (٢) 1⃣ به نام‌گذاریِ توسط اشلتسر ایرادهای فراوان گرفته شده است. یکی این‌که فهرست اسامی قبایل و اقوامی که امروزه زبان‌شناسان در گروه زبان‌های سامی قرار می‌دهند با فهرست اسامی قبایل و اقوامی که در به‌عنوان اولاد و احفاد نام برده شده‌اند، مطابقت ندارند و پاره‌ای از اقوام و قبایل که در گروه زبان‌های سامی قرار داده می‌شوند، در تورات جزء اولاد حام (فرزند دیگرِ نوح) آمده‌اند. 2⃣ این نشان می‌دهد که نمی‌توان فهرست قبایل تورات را هم از نظر خویشاوندی قومی و هم از نظر خویشاوندی زبانی یکی دانست و به کار برد، زیرا این رده‌بندی نه از نظر قومی و مردم‌شناسی و نه از نظر زبان‌شناسی بلکه از نظر تاریخی ـ سیاسی تنظیم شده است. 3⃣ باید به این نکات افزود که در باب ١٠ سِفر پیدایش تعداد زیادی زبان‌های مرده یا زبان‌هایی که در همان زمان بدان صحبت می‌شد ذکر نشده‌اند (و از وجود آنها در دوره‌های جدید مطلع شده‌ایم) اما از نظر زبان‌شناسی تمام اینها جزء زبان‌های سامی محسوب می‌شوند. 4⃣ با آمیختن و تعمیم زبان‌شناسی به مردم‌شناسی در چارچوب ، لغت و مفهوم نیز رفته رفته مانند کلمه و مفهوم از زبان‌شناسی وارد مردم‌شناسی و نژادشناسی شد و به‌تدریج سخن از و به میان آمد در حالی‌که اقوام ریشه‌های دیگری دارند تا زبان‌ها و تمام آنهایی که در یک گروه فامیل زبانی هستند، خویشاوند قومی نیستند. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ردیه‌ای بر فرضیه‌ی نژاد سامی (۴) 1⃣ از دید عده‌ای، موطن اولیهٔ بوده و به‌نظر برخی دیگر که در آنجا سامیان در تماس نزدیک با زندگی می‌کردند و سپس از آنجا از طریق جنوب دریای خزر به جنوب‌غربی مهاجرت کرده‌اند! به این ترتیب عربستان یا آفریقا نمی‌توانسته خاستگاه اولیه سامیان باشد، بلکه طبق این نظر «سامیان» و «آریاها» هم‌وطن بوده‌اند و شاید چون نزدیکِ هم زندگی می‌کرده‌اند روابطی هم داشته‌اند. 2⃣ خیال‌پردازی نه فقط در باب خاستگاه اولیهٔ «سامیان» همچون خاستگاه حد و حدودی نمی‌شناسد، بلکه پاره‌ای از صاحب‌نظران به رسم خطوط مهاجرت قومی «سامی» و مناسبات دوستانه‌اش با قوم «هند و ژرمن» نیز پرداخته‌اند!! 3⃣ نوشته‌اند: این دو قوم [سامی و ژرمن] در زمان‌های تاریخی دور تقریباً در جنوب‌شرقی یا مرکز اروپا یک قوم و یک زبان بودند. بعداً سامی‌ها جدا شدند و به طرف آسیای صغیر و سوریه غربی و سرزمین‌های میان دریای مدیترانه و فرات و سرزمین آمور رفتند. 4⃣ این نظر مقدمهٔ «هم‌نژاد» دانستن سامیان و آریاها بود. در فرضیه‌های نژادی، به‌عنوان به دو گروه و تقسیم می‌شود. «بلونچلی» نژاد سفید را به دو بخش آریایی و سامی تقسیم کرد و سامیان را تنها گروه و قومی دانست که در داشتن تفاوت و اختلاف فاحش با نژادهای پست [سیاهان، زردها، سرخ‌ها و…] با آریایی‌ها قابل مقایسه‌اند! 5⃣ در مقابله با نظرات نژادی که «آریا»ها و «سامی»ها را بر پایهٔ صفات نژادی (شکل بینی، جمجمه و…) از هم جدا می‌کنند، نظریه‌پردازانی هم هستند که معتقدند و از نظر صفات نژادی با هم اختلافی نداشته و ندارند و در چارچوب نژاد سفید بر سایر «نژادها»ی انسانی برتری دارند!! 6⃣ اما امروزه بررسی‌های علمی نشان می‌دهد که تقسیم گروه‌های انسانی به نژادهای پست و برتر و سپس تقسیم نژاد سفید به آریا و سامی به کمک زبان‌شناسی در حقیقت یک رده‌بندی با مقاصد اقتصادی و است و پایه و اساسی در علوم طبیعی، علوم اجتماعی و تاریخ ندارد. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter
✡ ردیه‌ای بر فرضیه‌ی نژاد سامی (۵) 1⃣ در طول تاریخ و از زمان‌های بسیار دور در مناطق مختلف جهان اقوام و قبایل و گروه‌های انسانی متعددی زندگی می‌کرده‌اند که زبان، فرهنگ و نام خودشان را داشته‌اند و با یکدیگر به‌مناسبت مهاجرت‌ها، مبادلات تجاری، جنگ‌ها و صلح‌ها مربوط بوده‌اند، اما در هیچ کتیبه یا سند تاریخی، هیچ قومی به خود نام نداده است! تورات نیز تنها از اقوامی سخن می‌گوید که از سام منشأ گرفته‌اند، بی آن‌که آنان را سامی‌ها یا سامی بنامد. 2⃣ اکنون این پرسش مطرح می‌گردد که امروزه چگونه می‌توان در تعیین هویت تاریخی، قومی و فرهنگی، تعلق داشتن به یک قوم را که اصولاً بدین نام و نشان وجود نداشته است، ملاک و پایهٔ استدلال و بررسی قرار داد؟!! 3⃣ دانش امروزی اثبات می‌کند که از بیخ و بن نادرست است و نمی‌توان جامعهٔ انسانی را به‌استناد تفاوت‌ها در مشخصات ظاهری جسمانی، به رده‌بندی نمود، سپس این رده‌بندی را به و و استعدادهای فکری و ذهنی تعمیم داد و در درون یک «نژاد» معین نیز دست به تقسیم داخلی زد و آن‌را به گروه‌های کوچک‌تری، که باز هم باید از لحاظ صفات جسمانی و مشخصات فرهنگی متفاوت بوده و یکی بر دیگری مزیّت و برتری داشته باشد تقسیم نمود. 4⃣ همچنین، بررسی‌های نشان می‌دهد که زبان‌شناسی نمی‌تواند پایه و اساس یا چیزی شبیه آن باشد و با مقایسه‌ها و تحلیل‌های زبان‌شناسی نمی‌توان نوعی ردیابی و «فسیل‌شناسی» زبانی راه انداخت و بر اساس آن انسان‌ها را به «نژادها»ی مختلف تقسیم و برای‌شان و تعیین کرد. ✍️ پروفسور شاپور رواسانی 📖 متن کامل مقاله به‌همراه منابع: 👉 goo.gl/b9Xdgv ✅ اندیشکده مطالعات یهود: 👉 @jscenter