eitaa logo
✳️حافظان امنیت ✳️
1.4هزار دنبال‌کننده
69.3هزار عکس
11.2هزار ویدیو
177 فایل
مطالب شهدا و اخبار روز #خادم_امام_رضا #خادم_شهدا #راوی_برتر_جنگ #بختیاری جامونده از غافله #ایثار و #شهادت #جانباز_شیمیایی #فارغ_تحصیل_دانشگاه_شهدا #جزیره_مجنون #فعال #فرهنگی #اجتماعی #سیاسی https://eitaa.com/kakamartyr3
مشاهده در ایتا
دانلود
. ✔در طول شبانه روز اگه بیشتر ۸ یا ۱۰ ساعت بخوابیم ،بدنمون درد میگیره، نه ؟؟ حالمون بد میشه.... یا مثلا بهمون بگن دراز بکش و فقط یک شبانه روز به سقف خونمون نگاه کنیم...!!! دیوونه میشیم...!!!! این تنها تصور ذهنی من واسه درک دردهای یک جانباز قطع نخاعیه...!!! . ✔سال ۶۵ تو سن هجده سالگی تو فاو عملیات والفجر هشت قطع نخاع شد.الان سی و دو سال رو تخته...گفتم آقا حاتم این همه سال سختی کشیدی جون من پشیون نیستی؟ یه لبخند زد که توش یه دنیا آرامش بود ،گفت: ما راهمون و انتخاب کردیم،راهمون راه حق بود،تا آخرش تو این راه میمونیم،الانم منو اینجوری نبین...خودم یک تنه سرباز رهبرم... . . 🔹️پ ن ۱ :همیشه می‌گیم شهدا شرمنده‌ایم؛ اما من میگم سردار دیروز ، قطع نخاعی امروز (شهید زنده)من شرمنده تم..رفقا مرام بزارین و واسه یبار هم شده با دوستاتون یه گروه بشین و با چنتا شاخه گل به این عزیزان ، ساکنان آسایشگاه ها سر بزنین...این بچه ها نه گوشه گیرن و نه تنها ...اینا همون رزمنده های دیروز جبهه هان که محاسن و موی سرشون سیاه بود...قد بلند بودن و خوشتیپ... واسه دفاع از سرزمین من و تو جلو یه غول ایستادن و اینجوری شدن...الانم دارن بخاطر من و تو با درد تنهایی و عوارض ناشی از زخم بستر میجنگن...خیلی چشم براهن...!!! . 🔹️پ ن ۲: چهارشنبه ۲۶ دی ۹۷_ مثل زیارتگاه بود واسم...امروز قسمت شد رفتیم آسایشگاه جانبازان...جاتون خالی... سلامتی و طول عمر جانباز هفتاد درصد قطع نخاعی حاتم پاسندی صلوات... . . . .
🌺🕊🌺🕊🌺🕊 #وصیت_نامه #شهید_حسین_امینیان  "بسم الله الرحمن الرحیم"  « ان الله اشتری من المومنین انفسهم [واموالهم] بان لهم الجنۀ یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون »  و یقتلون [ وعداً علیه حقاً فی التورات و الانجیل والقرآن و من اوفی بعهده من الله فاستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به ] و ذلک هو الفوز العظیم »  « همانا خداوند جان و مال مؤمنین را به بهای #بهشت از ایشان خریداری نموده که در راه خدا جهاد می کنند و پس می کشند و کشته می شوند... و این خود شهادت و پیروزی عظیمی است . » پس از ستایش به خداوند سبحان و عظیم و با درود به رسول اکرم پیامبر گرامی و ائمه اطهار بالاخص حضرت مهدی ( عج) و نایب برحقش امام خمینی و ملت شهیدپرور ایران و با عرض سلام خدمت پدر و مادر گرامیم و دیگر آشنایان . من با درک مسئولیتی که بر دوش تک تک ما سنگینی می کرد برای جهاد در راه خدا و حراست از خون چندین هزار شهید برای جنگ با کفر بعثی و ضدخدا به جبهه اعزام شدم تا بتوانم به سهم خود و با کمک الله و نیروی ایمان این تهاجمی را که بر سرزمین ما و در حقیقت به آزادی و آقایی و به اسلام به ما کرده اند و می خواهند که آقایی خود را بر سر ما حکمفرما نمایند، دفع کنیم. #ادامه_دارد 🌹👇🌹👇🌹👇
💌هر کس در و تلاش کند، خداوند به تعداد هر مویى از بدنش شهرى در به او کرامت میفرماید. و پاداشش مانند کسى است که پیغمبرى را خریده و در راه خدا آزاد کرده و اگر موقع رفتن به خانه خود از دنیا برود، در جزو شهیدان خواهد بود... پیامبر اکرم (ص) ✨💫✨💫✨💫✨💫 🌹🍃🌹🍃 👉 🇮🇷
💖ایمان و ذکر و یاد خدا به تمام پریشانی هایی كه بر اثر دل باختگی در برابر تعلقات مادی پدید می آید، پایان می دهد💯 ✅اگر انسان خود را به واقع در محضر خداوند ببیند با بهره جویی از کلام وحی وسخن بزرگان دین به آرامشی که آرزوی هر انسانی است دست پیدا خواهد کرد💚
فرمانده تنفس در اولین آب و هوای آبانی گوارایت
از راست از چپ از هر طرف بخوانید هر که در این قاب تصویر صورتش می درخشد، شده.... یعنی همین حالا با نگاه به این عکس داری گوشه ای از را به چشم هایت نشان می دهی.. و چه خوشبختی بوده آن عکاس، آن زمین، آن روز و لحظه‌ای که شما را در یک قاب کنار هم جا داده... شهیدانِ خدا ! حالا کجای آسمان دست در شانه ی همدیگر به نظاره ی ما بیچارگان زمین گیر مشغولید؟؟ سلام بر شما، روزی که زاده شدید سلام بر شما، در روزی که به شهادت رسیدید و سلام بر شما در روزی که دیگر بار زنده برانگیخته خواهد شد...
‍ بگذار فرشته ها تکه ای از بدنم را ببرند ، بگذار ما هم چیزی به ملائک قرض داده باشیم... پ.ن: غلامحسین اصفهانی متولد ۱۳۴۶ رزمنده تیپ زرهی ۲۰ رمضان گردان تخریب در عملیات خیبر سال ۶۲ مجروح شد در حال حاضر آشپز و آبدارچی هئیت اباعبدالله(ع) هست...
❤️شهید والامقام محمد اتابه❤️ 🌺🌺پدرانه ای زیبا🌺🌺 💠💠پسرم و عزیز دلم امیر حسین جانم، بابایی من : خیلی دوستت دارم زیبایی نگاهت و چشمانت هیچ گاه فراموشم نمی شود. پسرم بابا رفت که حضرت زینب تنها نماند. خانم زینب در کربلا تنها ماند و در کربلا ماها نبودیم ولی حالا چی، اکنون کربلای دیگر آغاز شده اگر من بازم جا بمانم در آن روز حساب در برابر مولایم و پروردگارم و معبودم چگونه سر بالا بگیرم، آن هم با دستی خالی و بدون توشه … امیدوارم ان شاالله در این راه توشه ای باشد برایم در آن روز حسرت و شرمندگی … فرزندم امیر حسین بابا تا میتوانی به مادرت محبت کن و به او توجه نما و از حرفها و رفتارها و کردارش پند بگیر و آنگونه رفتار کن که خداوند دوست دارد و میپذیرد و تابه ولایت باش که انسان بی ولایت پوچ است و توشه ای به همراه ندارد. به نماز و واجباتت توجه کن و بدان همیشه و همه جا خدا حاضر و ناظر بر اعمالت هست، برایم دعا کن و بدان که من هم برایت دعا میکنم.💠💠 🌹🌹بخشی از وصیت نامه شهید خطاب به فرزند خردسالش🌷🌷 _____________🌸🌸______________ 🌺لطفاً پیج ما را به دوستانتان معرفی کنید🌺
🍃قدم قدم به نزدیکتر میشوی، گویا از اغاز خلقتت رسالتت بود. اصلا گویا خدا تو را آفرید تا نشان دهد که چگونه میتوان زنده کرد آیه ی را🥰 . 🍃عاشق خالقت بودی و مگر غیر این است که عاشق همچون میشود ؟!🙂 . 🍃طنین گرم و دلنشین صدایت جهانی را از خواب و نادانی بیدار کرد. تو به این دنیا قدم نهادی تا خدا ثابت کند میتواند فرشته ای بدون بال بیافریند، قدم نهادی تا ثابت کند میتوان نبود و میان آغوش معصوم جان داد و به آغوشش پرواز کرد❣ . 🍃راستی شهیدِ جان! جان هایمان گوش به فرمان توست و . خیالتان راحت باشد که تا جان در بدن رواست رهبرمان را بر سر گذاشته و در میدان دفاع از او رقص کنان جلوه میدهیم😌 . 🍃برادر جانم ! خوب نبودیم و رسم خوب بودن نمیدانیم. دستمان را بگیر و با نگاه گرم و دلنوازت زندگی هایمان را رنگ ببخش. ، ای رد پای خدا بر زمین😍 . ✍نویسنده : . 🌺به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد : ۱ دی ۱۳۶۵ . 📅تاریخ شهادت : ۲۱ فروردین ۱۳۹۵ . 📅تاریخ انتشار : ۱ دی ۱۳۹۹ . 🥀مزار شهید : مازندران نکا روستای شهاب الدین .
🍃نامش هم مرا یاد می اندازد ، اما وقتی فهمیدم در دهه اول محرم چشم به این جهان گشوده است، مطمئن شدم خریدارش ، است.... . 🍃هرچه از زندگیش خواندم ، به اندازه تمام لحظه های زندگیم که در غفلت گذراندم شدم😞. . 🍃عشق به مادر ِ ارباب را، از اسم دخترش فهمیدم و وقتی دل نوشته فاطمه را خواندم که اقتدا به مشگل گشا کرده بود ، فهمیدم گاهی کوچکترها، دل بزرگی دارند...به اندازه درک ما رایت الا جمیلا ‌..‌ . 🍃 استاد ، در آخرین روز ماموریتش ، مدال شهادت نصیبش شد. آن هم با بسته انتحاری که آسمانی اش کرد... . 🍃 دلم سوخت؛ وقتی ، فهمیدم همچون حضرت مادر غریبانه سوخته است.گویی، ، سرنوشت فرزندان مادر است، چه باشند .چه . . 🍃بازهم به رسم مادر، شهادتش ، غریبانه ترین اتفاق آن ایام و بعدها، به عنوان ، تیتر اول رسانه های خبر شد. . 🍃رفیق ِشهید ِشاگردانش شد ، آنقدر شد تا عاقبت بخیر شد .شاید در حضور ، از کوثرش گذشت و به عشق حقیقی لبیک گفت. و به نیت شهادت ، کنار مزار شهید عکس یادگاری گرفت و گفت :"شهید ترک، کلید فتح شهدای ایران در سوریه است . " . 🍃شهید جان، تو را قسم به همان سوره واقعه ای که مونس روزهایت بود ؛مدت هاست در ظلمت نفسی ، راه گم کرده ایم ، چشم های پر از گناهمان ، نابینای راه شده است، فانوس این روزهای سرگردانی باش.... . ✍نویسنده : . به مناسبت سالروز تولد . 📅تاریخ تولد: ۱ دی ۱۳۵۷ . 📆تاریخ شهادت : ۳۰ دی ۱۳۹۰ . 📅تاریخ انتشار : ۱ دی ۱۳۹۹ . 🥀 مزار: زهرا تهران . .
✨میگن نوزادان از بهشت به زمین می آیند! 🍃بهمن 1362 بعد از اینکه علیرضاجیلانی عمو ، با به رفت ، علی رضا جیلانی برادر زاده زمینی شد و اینچنین جایشان را باهم عوض کردند. 🍃15 ساله بود که نام هیئتی که برای تاسیس کردن را "هیئت فاطمیون" گذاشت بس که حضرت زهرا بود و به ایشان ارادت داشت❣ 🍃از ابتدا نیروی نبود و نیروی بود و داوطلبانه به اعزام شد .آوازه ی رشادت های این فرمانده جوان خط شکن که به گوش رسید مشتاق دیدارش شد .در همان دیدار بود که انگشتر هدیه رهبریش را به بخشید. انگشتری در لحظه شهادت هنوز در دستش بود💔 🍃شب شهادتش ، در آخرین نوار ارسالی از سوریه صراحتاً شهادت خود را خبر می دهد و به دوستانش می گوید: احساس می کنم این دفعه با دفعات قبل متفاوت است؛ احساس می کنم در بهشت دارد روی من باز می شود و یقین دارم این سفر، سفر آخر من است و از دوستانش طلب حلالیت می کند. 🍃شهید در قسمتی از اش چنین آورده :خدا می‌داند هروقت که به برگشت فکر می‌کنم دنیا برایم تیره و تار می‌شود آخر این راه، این راه به این بزرگی و عظیمی باید برگشت داشته باشد، خداوکیلی قدرت برگشت و تحمل دنیا را نداشتم. درست که شیرینی هایی مثل شما و پدر و مادرم و خواهر و برادرم را برایم داشته ولی این سفر برایم بدون بازگشت است چون در مقابلم چیزی هست که به مانند دریا بوده و دنیا یک قطره ناچیز!💧 🍃در آخر می‌دانم که سخت است برای خانواده‌ام اما من به مادرم (حضرت زهرا) اقتدا کردم و نمی‌خواهم چیزی از من بماند پس خواهش می‌کنم سنگ قبر عمو را عوض کنید و بنویسید (شهیدان علیرضا جیلان) این کار کمتر فضا را برای من ناچیز اشغال می‌کند. یه دلیل دیگه هم داره و اینکه من همیشه عاشق بودم چه افتخاری بالاتر از این‌که اینجا اسم من هم باشه. 🍃شهید علی رضا جیلان در تاریخ بیست و هشتم آبان 1396 بعد از چندین بار مجروحیت در عملیات آزادسازی بوکمال آسمانی شد و در تاریخ شنبه ۴ آذرماه ۱۳۹۶ با همراهی خیل عظیم مردم آرام گرفت و به آرزوی خود رسید😍 🍃حالا گلزار شهدای بروجن میزبان دو علیرضا جیلان است که مردم به رشادت و شجاعت ازشان یاد می کنند.🥀 ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۲۸ بهمن ۱۳۶۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۸ آبان ۱۳۹۶ 📅تاریخ انتشار : ۲۷ بهمن ۱٣٩٩ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای شهر بروجن
" بسم الله الرحمن الرحیم " 🍃برای ما که را ندیده بودیم و حتی درست درک نکرده بودیم، برای ما که شکست حصر آبادان را فقط شنیده یا خوانده بودیم، برای ما که از ممکن شدن ناممکن ها در دوران دفاع مقدس چیزی جز برگهای کاغذی کتابها و تاریخ حس نکرده بودیم. 🍃شادی زایدالوصف شما عصاره همه شنیده های نادیده مان و اعتقادات خوب باورنکرده مان بود.اصلا شما با آزادیتان سهم بزرگی در ما داشتید، اگر آزاد نمیشدید ما چگونه میفهمیدیم که را چگونه آزاد کرد؟ یا حصر آبادان را چگونه امر ولی شکست؟ 🍃روزی که ساکنین عزیز تان با سختی تمام در مقابل هجوم همه جانبه دشمنان وحشی و سنگدل خدا مقاومت می کردند و هر آن احتمال رخنه دشمن از یک سو وجود داشت تمامی دلهای بیدار جهان متوجه شما بود و برای یاریتان لحظه شماری می کرد. 🍃خدا میداند چند ایرانی و غیر ایرانی فقط برای آزادی شما دل از تمامی دنیا و دلبستگی هایشان کندند و راهی دیار غربت شدند و شما باعث آزادی آنها از این دنیای فانی شدید.🕊 🍃آن روز را خیلی خوب به یاد دارم و هنوز هم که هنوز است شیرینی اش را فراموش نکرده ام. نبل عزیز و الزهرای مظلوم! کاش همانطور که جذبه های شما که در نظرم مانند جذبه های آن آتش در بیابان صحرای سینا بود و موسی صفتان را به سوی خودش کشاند تا ندای رحمانی «انی انا ربک» بشنوند و در پی امر «فاخلع نعلیک»کفشهای این دنیایی از پا بیرون کنند تا وارد قرب خدا شوند، مرا نیز جذب می کردی! 🍃کاش لااقل امروز که سالگرد آزادی شماست خدا را به دلهای نورانی ای که برای آزادی شما تپید قسم بدهید تا برای ما نیز حکم آزادی از غیر خودش را امضا کند چرا که شما خوب می دانید معنی تلخ و جانکاه را و دوری از عزیزان را.💔 ✍نویسنده: ♡ 📅تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۳۹۹
‍ ♡به نام قرار بی قراران♡ فتوا صادر شد: «مولف کتاب آیات که علیه اسلام و پیامبر و قرآن، تنظیم، چاپ و منتشر شده است، همچنین ناشرین مطلع از محتوای آن، محکوم به می‌باشند. از غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آن‌ها را اعدام نمایند تا دیگر کسی جرأت نکند به مقدسات مسلمین توهین نماید و هر کس در این راه کشته شود است ان‌شاءالله.» 🍃و این بار برخواسته از سرزمین سدرهای سبز، مظلومانه فدا می شود. 🍃در این درگه، زمان و مکان معنا ندارند، تفاوتی میان ایران، لبنان، آفریقا و حتی انگلستان یافت نمی‌شود. مگر نه اینکه "محور هدایت و گمراهی، و افکار انسان است؟"♥️ 🍃آری! اینگونه است که مصطفی محمود، از خیابان های سرد ، چشم می‌پوشد و به آرام خانه‌ی عشق حسین(ع)، پناه می‌جوید. او راه نگاه به سوی دارد، به سوی پیر غلام (ع). 🍃مصطفی محمود، لندن را به خویش مبدل می سازد و از خونش، رایحه ی متصاعد می شود. آری! اینگونه است♡ 🍃ما نیز باید کربلای وجودمان را بیابیم و آن دم که ولی اشارتی کرد، فرمانش را به جان پذیریم. 🌺به مناسبت سالروز تولد ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۱۲ فروردین ۱۳۴۷ گینه کوناکری 📅تاریخ شهادت : ۲ محرم ۱۳۶۸ لندن 📅تاریخ انتشار : ۱۲ فروردین ۱۴۰۰ 🥀 مزار شهید : جنوب لبنان
✨به نام او که ترسیم‌گر صفحه جغرافیایی و خالق بشر در زمین است. 🍃بشری که مَلَک در شگفتی او مانده و فلک بعد از هزاران چرخ، او را در نقطه ای رها می‌کند که ماحصل و رفتار خویش بوده! حال میخواهد آن نقطه جهنم باشد یا . 🍃ولی حالا حرف قلم از بنده‌ای است که فلک و ملک حیران او ماند‌ند و به هنگام رهایی، به نقطه ای به درآمد که اهل زمین غبطه خوردند به حالش.نامش مجتبی بختی بود، یا شاید هم جواد رضایی*! 🍃که در همهمه سبز بهار وَ به هنگامه نور خداوند، این تحفه بهشتی را به امانت به خانواده‌اش سپرد؛ و مادرش چه خوب رسم امانتداری می‌دانست که سر را فدای تن بی سر ارباب کرد. 🍃 زندگی مجتبی شاید در همین دو سال دوندگی و بی‌قراری اش برای دفاع از حریم خلاصه میشد. و همین گره ای بود که مجتبی هرچه سعی در باز کردنش داشت کور تر میشد وَ با دعا و رضایت مادر بود که این گره باز شد و مقدمه ای شد بر آسمانی شدنش🕊 🍃امسال ششمین بهار است که مادر ، تولد سی و سه سالگی مجتبی را بر سنگ سرد مزارش جشن میگیرد💔 🎊میلادت مبارک (س) پ.ن* شهیدان مجتبی و مصطفی بختی که با نام های مستعار بشیر زمانی و جواد رضایی برای دفاع از حرم به سوریه رفتند. ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز تولد 📅تاریخ تولد : ۱٢ فرودین 📅تاریخ شهادت : ٢٢ تیر ۱٣٩۴ 📅تاریخ انتشار : ۱۲ فرودین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت رضا
✨به نام دلدار 🍃 اینجا کربلاست، سرای عشق و . در میان همهمه های ، عبدی را رویایی نیکو، مسرور می‌کند. حضرت خاتم به او بشارت می‌دهد و شرابی خوش‌گوار بدو می‌نوشانَد. و او یقین می‌یابد که خواهد رفت. آری! "شام" در انتظار اوست. ** 🍃همواره در این دَرگه، خضوع و خشوع، بهایی والا داشته است. وقتی ابوذر که و عابد و عاشقی حقیقی بود و از مدار مُنوَّر رضایت الهی، گامی فراتر نمی‌گذاشت، دست خود را از اطاعت یار خالی می‌داند، پس ما بندگان خطاکار شرمسار، بهر چه فخر می‌فروشیم و ادعای می‌کنیم. چرا گاهی از یاد می‌بریم را؟ چرا تقوایمان پر از نقصان است؟ 🍃بیا یک مرتبه بنشین و درونت را بکاو. آن رذائلی که تو را ضعیف می‌کند بشناس و بکوش برای قوی شدن. بکوش برای رسیدن به آنچه که مقربان حق تعالی، به آن رسیده بودند. 🍃حسرت نخور، هنوز هم فرصت هست. برخیز و پاکی خالصانه‌ی نهفته در وجودت را احیا کن.به جانی تازه بده.برخیز تا بتوانی همپای "ابوذرها" شوی. 🍃تبسم او در خاک های خون آلود ، ابدی شد و چشمانش همچنان در انتظار جوانانی مخلص است تا تداوم بخش ره باشند. ✍نویسنده: 🌸به مناسب سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۱ آذر ۱٣۶۰ 📅تاریخ شهادت : ۱٣ فرودین ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۳ فرودین ۱۴۰۰
‍ 🍃دل تنگ، گلو انبار ، چشم محتاج اشک و منتظر شکستن دل های نادم از گناه است😔 🍃سرزانوها، زخمی از زمین خوردن های بسیار و نفس لوامه، عصبانی از گوشه ای آه حسرت می کشد. 🍃این جنگ هنوز هم ادامه دارد..اما در این مسیر هستند انسان هایی که راه مبارزه با نفس را نشان دادند و سرانجام شهد شیرین نصیبشان شد .مثل سید احمد پلارک. به گفته مادرش، شب هایش ترک نمی شد و سجده های طولانی اش مونس نماز شب هایش بود. 🍃همانی که خواب شهیدی را دید و به واسطه آن جایگاهش در را مشاهده کرد و پس از آن او بود و بهشت رضا و مزارشهیدی که خوابش را دید. 🍃همانی که در گفت: اگر یه نفر مریض شود بهتر از آن است که همه مریض شود. خودش داوطلب شد و همه را از رودخانه گذراند و در آخر او بود و پاهایی که از سرما یخ زده بودند😓 🍃برای با نفسش، سرویس های بهداشتی را می شست و همیشه بوی بد همراهش بود اما، در زمان شهادتش از بوی خوش، را پیدا کردند🌺 🍃حالا او به معروف است و زائران زیادی دارد که با استشمام بوی گلاب، مزارش را پیدا می کنند♡ 🍃شهدا مبارزه کردند با نفس، حال این ماییم و که هربارمعصیت را مهمان ناخوانده قلب های خسته می کند‌. 🍃ای شهید ... پرونده اعمال پر از گناه و گردن های کج شده از تنها دارایی این روزهای سرگردانی است. 🍃تو را قسم به که اشک هایت در اش زبانزد دوستانت بود نگاهمان کن. تورا قسم به همان هرصبحت و شال مشکی عزایت سفارشمان را به بکن ...😞 ✍نویسنده : 🌸به مناسبت سالروز شهادت 📅تاریخ تولد : ۱۳۴۴. تبریز 📅تاریخ شهادت : ۲۲ فروردین ۱۳۶۶. شلمچه 📅تاریخ انتشار : ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا تهران.
🍃بی مقدمه می‌نویسم، از تویی که در آغوش متولد شدی در هیاهوی سال شصت و دو. شدی مخزن‌الاسرار مادر تا دلِ نگرانش از دوری فرزندش آرام بگیرد. 🍃او هم همه آن نگرانی ها را لالایی کرد و در گوشت ‌گفت، از رزم رزمنده ات‌گفت وَ تو به خواب رفتی. خلاصه اش کنم اینکه با همین لالایی ها قد کشیدی و شدی تخریب، سجاد دهقان. 🍃حال و هوای صاف و آبی آن روز های اردیبهشت با روحت عجین شده بود و نیتت را زلال و صاف ساخته بود، به قول همسرت همین اخلاص و نیت پاک‌ات تو را تا میان "ای کاش" هایت برد... 🍃آخر خواندم که گفته بودی ای کاش به تشت حامل سر مبارک می‌رسیدیم، ای کاش به سه ساله دلتنگ پدر می‌رسیدیم ای کاش...* 🍃و درست زمانی که اینها قرار بود دوباره تکرار شود و دنیا را باز به خود ببیند تو رسیدی! به جایی که میشد یک نفس تا عرش اعلا رفت، قطعه ای از را به غنیمت گرفت و پناهنده شد. 🍃و اکنون تو شش سال است که به خدا پناه بردی و در آسمان سکنی گزیدی وَ فرزندانت سی و هشتمین سالگرد میلادت را در زمین کنار مزارت جشن میگیرند. 💐 پ.ن* بخشی از وصیت نامه شهید ✍نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۱ اردیبهشت ۱٣۶٢ 📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱٣٩۵ 📅تاریخ انتشار : ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : حلب 🥀مزار شهید : کازرون
‍ 🍃از شمال ایران تا شمال سوریه از مازندران تا ، مردانی که گویی از دریا آرامش و از خورشید درخشش را وام گرفته بودند، آنقدر که سیاحت در شهر مردمک هایشان، یاد آوار بود. همانقدر آرام، همانقدر نورانی. مردانی که... 🍃آه قلم، کمر خم کرده، نمی تواند. جوهر به سان کویر گشته است. خشک و سخت، نمی‌نویسد. برای گفتن و و سرودن از این مردان، هزاران و هزاران قطره جوهر و هزاران نظم و نثر کم است، چه رسد به این قلم و جوهرِ درمانده ی من😞 🍃آری! باید نام و راه این مردان را تک به تک، به رخ کاغذ کشید. این بار می‌خواهم از مردی بنویسم که به عشق، ایمان آورده بود. عشق به (ع) عشق به (س)، عشق به فرزندان‌شان، عشق به راهشان، به راه ، به خدا و نه عشق به این سیاره ی رنج و گردش ایام و تنی که روح والای او را تاب نمی‌آورد که اگر اینگونه بود، پیکر بی جانش در میان تار و پود خاک های سرد خانطومان به یادگار گذارده نمی شد. 🍃و من سوگند می‌خورم که او عشق به خدا را بیش از هر چیزی در قلبش پرورانده بود. بیش از عشق به گیتی، به هستی و حتی به (س) و امان از دل زینب😓 🍃روزی که زینتِ پدر چشم گشود، همه را از نظر گذراند. مادر، خواهر، برادر، اما پدر نبود؛ بود اما نبود. سیره اش بود اما چهره اش نبود. سیره ای که تا ابد جاری خواهد ماند. برای من، برای تو، برای اَب، برای زینب... 🥀به مناسبت سالروز ✍نویسنده : 📅تاریخ تولد : ۹ اسفند ۱۳۵۸. قائمشهر 📅تاریخ شهادت : ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵.خانطومان سوریه 📅تاریخ انتشار : ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قائم شهر
👆خاکریز خاطرات ۲۶۹ 🌺 همنشینانِ امام حسین علیه‌السلام... 🇮🇷 ما شهدا را مستند روایت می‌کنیم
🕊🌹🌴🥀🌴🌹🕊 ، ١٢ ساله ای است که به گفته سید صالح موسوی : " هر وقت اصلحه ژ_3 ، روی می انداخت نوک اسلحه روی زمین می شد.. در تمام روزهای از ٣١ شهریور تا ٢٨ مهر ۵٩ در ماند و به قول تمام بچه‌های باعث دلگرمی رزمنده‌ها بود . شب‌ها که روی پشت بام می‌خوابیدم از من در مورد و می‌پرسید! هر بار او را به بهانه‌ای از بیرون می‌بردیم تا سالم بماند باز غافل که می‌شدیم می‌دیدیم به برگشته و در مشغول کمک است ... آن نوجوان ١٢_١٣ ساله آن روز به وظیفه‌اش عمل کرد .. وظیفه‌اش بود که و را رها کند و از شهرش کند . 🌹 🕊 🌹
🍀🏴🌹🕊🌹🏴🍀 ما باید از حضرت معصومه علیها‌السلام، بیشتر استفاده کنیم . ایشان امامزاده بلافصل است . دختر امام، خواهر امام، عمه امام، خیلی عظمت دارد . در زیارت نامه ایشان آمده : ای فاطمه معصومه ! تو برای ورود من به شفاعت کن ، چون نزد خدا دارای شأن و مقام بزرگی هستی @kakamartyr3