🌷در زندگـــــی ...
دنبالِ ڪسانی حرڪت ڪنید ،
ڪہ هرچه به جنبههای خصوصیترِ
زندگـی ایشـان نزدیڪ شوید
تجلـی ایمـــان را بیشتـر ببینیـد .
#شهید مظلوم _آیت_الله_بهشتی
┄┅─✵🕊✵─┅┄
#دلنوشته
#شهید نمیشوےاگر
#شبیه_ترین شهدانباشی
خودت را شبیه ترین ڪن
تا #شهیدت ڪنند
رفاقت تا شهادت
آخرین برگ دفترچه #شهید #تفحص شده در #کانال_کمیل
#آب #تشنگی #محاصره #شهدا #شهدا_شرمنده_ایم #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
﷽
#احساس میکنم که #گم_شده_ام.....
#شهدا میشود مرا #تفحص کنید
گم شده ام.....درکجا نمیدانم.....
بیش از همه در خودم...
شما را به آن #سربند هایتان تفحصم کنید...
آخر که چه؟
مگر نه این است که از #خاک آمدم و به خاک میروم؟
پس چه بهتر که خاکی بروم ...
دیگر تحمل ندارم
قلبم پر از #حب_دنیا ست
چشمانم که هنوز #گریان است
دستانم هنوز به سوی شماست
پاهایم هنوز در راهتان است
گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود
پس تا دیر نشده به داد این تن برسید...
#شهدا_تفحصم_کنید ...
گم شده ام
#غرق_شده_ام
و به نگاه شما محتاجم...
#به_شهادت_محتاجم ...
شما را به سر بندهایتان قسم تفحصم کنید
#شهید #شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات #شهدای_مدافع_حرم #شهدای_گمنام #شهدای_تفحص #شهدای_جنگ_تحمیلی #شهدای_مدافع_وطن
و در آخر
#شهدا_گاهی_نگاهی
📝راوی:سیدمنصورحسینی
🔹می گفت : اهل #تهران بودم و عضو گروه #تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.
🔹علیرغم مخالفت شدید خانواده و به خاطر عشقم به #شهدا حجره ی پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.
🔹یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان بعد از چند ماه ، خانه ای در ا#هواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.
🔹یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با #حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم سفره ی ساده ای پهن می شد اما دلمان ، از یاد #خدا شاد بود و زندگیمان ، با #عطر_شهدا عطرآگین تا اینکه...
🔹تلفن زنگ خورد و خبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و #مهمان ما خواهند شد آشوبی در دلم پیدا شد حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با #نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم نمی خواستم شرمنده ی اقوامم شوم.
🔹با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم #شلمچه شدیم.
🔹 بعد از #زیارت_عاشورا و #توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی #استخوان و #پلاک شهیدی نمایان شد.
🔹 #شهید_سید_مرتضی_دادگر 🌷
فرزند سید حسین اعزامی از #ساری گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من...
🔹استخوان های مطهر #شهید را به #معراج_شهدا انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به #خانواده_شهید ، به #بنیاد_شهید تحویل دهم.
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد ، دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.
🔹با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده ی خانواده مان شویم " گفتم و #گریه کردم.
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم : «شهدا! ببخشید بی ادبی و جسارتم را ببخشید »
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم. هر چه فکرکردم ، یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول #قرض داده ام. با خودم گفتم هر که بوده به موقع پول را پس آورده.
🔹لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم. به قصابی رفتم خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم :
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است به میوه فروشی رفتم به همه ی مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سر زدم. جواب همان بود بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است...
گیج گیج بودم مات مات... خرید کردم و به خانه بر گشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟ آیا همسرم ؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان سرخ و گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم اعتراض کردم که چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد : خودش بود بخدا خودش بود کسی که امروز خودش را پسرعمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود به خدا خودش بود گیج گیج بودم.... مات مات....
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم مثل دیوانه ها شده بودم.... عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم می پرسیدم : آیا این عکس ، عکس همان فردی است که امروز؟🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم...مثل دیوانه هاشده بودم. به کارت شناسایی نگاه می کردم.
وسط بازار ازحال رفتم...
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
🔹#شهدا_شرمندهایم 😔
#شهدای_مدافع_وطن
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات
گفت: تا کی #شهید می آورند؟ تا کی #تفحص؟!
گفتمش: تا وقتی #مادر ی هنوز چشم انتظار است..
شادی روح پاک #شهدا صلوات
برگرفته از استوری #محمد_انصاری
#شهادت #تفحص_شهدا #جنگ #دفاع #دفاع_مقدس #شب_جمعه #شب_شهدا #لیلة_الشهداء #اصلاحات #سلبریتی #فوتبال #عشق #انتظار
#دوسٺ_شهید میدونے یعنے چے؟!
یعنے...
وقٺے گناه درِ قلبٺ رو میزنہ
یاد نگاهش بـے افٺے...
و درو باز نڪنے...
یعنے محـــرم اسرار قلبٺ باشہ
اون اسرارے ڪہ هیچڪس نمے دونہ...
بین خــودٺ و...
خـــــــدا و...
دوسٺشهیــــــدت
این ڪانال در انٺخاب دوسٺ شهید ڪمڪٺ میڪنہ
#امٺحان_ڪن...
شہدا دعوٺٺ ڪردند
دعوٺشون رو رد نڪن
دعــــایمان؛
تنها با آمین |تو| از نردبانِ اجابت، بالامےرود!
مـــادر!
مےدانے ڪه ما چند #فاطمیه در انتظار...!
و او چند فاطمیه در #اضطرار است...!
خانطومان آزاد شد!
محل عروج غریبانه شهدای مدافع حرم لشکر 25 مازندران و مجید قربانخوانی ها و محمد بلباسی ها، پس از 4 سال آزاد شد..مجلس ختم گرفتیم برایت زهرا (س) !
روضه ات را حسنت خواند ، حسینت غش کرد.
#وااای_مادر
#شهادٺ_بانوےدوعالم
#حضرٺ_زهرا_س
#ایام_فاطمیه #تسلیٺ
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#عاشقانه_شهدا
#تفحص
#تلنگر
براستی کدام یک از ما دیگری را پیدا میکند؟...
ما شما را ... یا شما ما را ؟...
اصلا کداممان گم شده ایم ؟... ما یا شما ؟
میپندارم ...
ما #روح گم کرده ایم و شما #جسم...
روح مان #تلنگر میخواهد و جسمتان #تفحص ....
ما محو در زمانیم و شما محو در زمین...
شما در #افلاک و ما در پی #پلاک
پس ای #شهید...
قرارمان باشد :
#تفحص از ما
#تلنگر از شما
ما بر جسم تان
شما با روح مان ...
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
#گلزار_شهدای_اهواز
🎥شهید #دفاع_مقدس #محمدرضا_حقیقی شهیدی که در قبر خندید.
راز این #خنده را در این کلیپ مشاهده کنید
شهید #محمد_رضا_حقیقی بچه #اهواز است. متولد ۱۴ آذر ۱۳۴۴ در شب ۲۱ بهمن ۱۳۶۴ در منطقه عملیاتے #والفجر۸ به شهادت رسید.
برادر او یعنے «محمود رضا حقیقی» (متولد ۱۳۴۶) هم در عملیات کربلاے۴ به #شهادت رسید ولے فرقش با برادر خود این بود که ۱۴ سال بر سر سفره حضرت فاطمه زهرا نشست و بقایاے پیکرش پس از #تفحص، در کنار مزار برادرش در گلزار شهدای اهواز به خاڪ امانت داده شده.
وقتے #صلوات مردمے که براے تشییع پیکر محمد رضا حقیقے آمده بودند تمام شد، پیکر #شهید به آرامے از داخل تابوت درون قبر قرار داده شد.
لحظاتے بعد محمد رضا آرام تر از همیشه درون قبر خوابیده بود. تا این لحظه همه چیز روال عادے خود را طے مےکرد. اما هنوز فرازهاے اول #تلقین تمام نشده بود که عموے شهید فریاد زد: «الله اکبر! شهید مے خندد!»
اوکه خم شده بود تا براے آخرین بار چهره پاک، آرام و نورانے محمد رضا را ببیند، متوجه شده بودکه لب هاے محمد رضا در حال تکان خوردن است و دو لب او که به هم قفل و کاملاً بسته شده بود، درحال باز شدن و جدا شدن است و دندان هاے محمدرضا یکے پس از دیگرے در حال نمایان و ظاهرشدن است.
عموے او مےگفت: ابتدا خیال کردم لغزش حلقه هاے اشڪ در چشمان من است که باعث مےشود لب هاے شهید را در حال حرکت ببینم، با آستین، اشڪ هایم را پاڪ کردم و متوجه شدم که اشتباه نکردم.
لب هاے او در حال باز شدن بود و گونه هاے او گل مےانداخت.
پدرومادر شهید را خبر کردند. آنها هم آمدند و به چهره ے پاڪ فرزند دلبندشان نگریستند. اشڪ شوق از دیدن چنین منظره اے به یڪ باره بار غم و رنج فراق محمدرضا را از دل آنها بیرون آورد. مادرش فریاد زد: «بگذارید همه بیایند و این کرامت الهے را ببینند»
تمام کسانے که براے تشییع پیکر شهید به بهشت آباد اهواز آمده بودند، یکے پس از دیگرے بالاے #قبر محمدرضا آمده و لبخند زیباے او را به چشم دیدند.
روے قبر را پوشاندند، درحالے که دیگر آن لب ها بسته نشد و تبسم شیرین و لب هاے باز شده شهید باقے بود.
دست نوشته شهید در دفترچه یادداشت:
روی بنما و وجود خودم از یاد ببر
خرمن سوختگان را گو همه باد ببر
روز مرگم نفسے وعده ے دیدار بده
وانگهم تا به لحد خرم و دلشاد ببر
این سخن شهید در خصوص #تبسم لحظه #تدفین است که پس از شهادت در خواب به #مادر مے گوید:
مادرم! آن چه را که شما فکر مےکنید در دنیا و آخرت بهتر از آن نیست، مشاهده کردم.
#خوزستان #شهدا #شهيدان #مادر_شهید #شهیدانه #کلیپ #مادر #ایران #راز #شیعه #رئیسی
#پنجم_اسفند
#روز_مهندس
#شهدای_مهندس
جامعهی #مهندسی کشور در دورهی جنگ هشت ساله، حدود ۲۰۰۰ #شهید تقدیم کشور کرده و دین خود را به #انقلاب ادا کردهاند .
#روحشان_شاد
#یادشان_گرامی
#راهشان_پر_رهرو
مروری بر زندگی یک قهرمان
#شهید_مهدی_باکری
#سالروز_شهادت
۲۵ اسفند
🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀🕊🥀
بسم_الله_الرحمن_الرحیم
اِلهى عَظُمَ الْبَلاءُ، وَ بَرِحَ الْخَفآءُ، وَانْکشَفَ الْغِطآءُ، وَانْقَطَعَ الرَّجآءُ، وَ ضاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ، و اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَيک الْمُشْتَکى، وَ عَلَيک الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخآءِ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، اُولِى الْأَمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَينا طاعَتَهُمْ، وَ عَرَّفْتَنا بِذلِک مَنْزِلَتَهُمْ، فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ، فَرَجاً عاجِلاً قَريباً کلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ، يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ، يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ، اِکفِيانى فَاِنَّکما کافِيانِ، وَانْصُرانى فَاِنَّکما ناصِرانِ، يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ، الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ، اَدْرِکنى اَدْرِکنى اَدْرِکنى، السَّاعَةَ السَّاعَةَ السَّاعَةَ، الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ، يا اَرْحَمَ الرَّاحِمينَ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرينَ.
#اللهم_عجل_لولیک_فرج
#اللهم_ارزقنا_شهاده_فی_سبلیک
#اللهم_احفظ_قائدنا_الخامنه_ای
#صلی_الله_علیک_یا_مظلوم_یا_عبدالله
#اللهم_صلی_علی_فاطمه_و_ابیها_و_بعلها_و_بنیها
#اللهم_صلی_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#سلام_بر_شهیدان_مجید_و_مهدی_زین_الدین
#شهادت_طلبیمدافع_امنیت#حرم#ایران
سبک_زندگی_شهدا#شهادتفرهنگ_شهادت
#شهدا#شهید#جوان#نوجوان#یازهرا
شهید_مدافع_وطن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بیاد تمام فرماندهان شهید ۸سال دفاع مقدس.
جانم فدای اسلام. جانم فدای ایران
#شهید_همت #شهید_خرازی
#شهید_باکری #شهید_متوسلیان
#شهید_باقری #شهید_زین_الدین
#شهید_ستاری #شهید_هاشمی_نژاد
#شهید_صیاد_شیرازی #شهید_بابایی
#شهید_کاظمی #شهید_فکوری
#شهید_چمران #شهید_بروجردی #سپاه_پاسداران_انقلاب_اسلامی_ایران
#دفاع #امام_خمینی #انقلاب #شهید_جهان_آرا #شهید_شاطری
#شهید_زنده #قاسم_سلیمانی
#شهید #جانباز #رزمنده #ایثارگران
✍فرازی از #وصیت نامه #شهید حسین #خرازی :
✔️وصیت نامه اول :
🥀از مردم میخواهم که پشتیبان ولایت فقیه باشند، راه شهدای ما راه حق است، اول میخواهم که آنها مرا بخشیده و شفاعت مرا در روز جزا کنند و از خدا میخواهم که ادامهدهنده راه آنها باشم. آنهایی که با بودنشان و زندگیشان به ما درس ایثار دادند.
🌷با جهادشان درس مقاومت و با رفتنشان درس عشق به ما آموختند. از مسئولین عزیز و مردم حزبالهی میخواهم که در مقابل آن افرادی که نتوانستند از طریق عقیده، مردم را از انقلاب دور و منحرف کنند و الان در کشور دست به مبارزه دیگری از طریق اشاعه فساد و فحشا و بیحجابی زدهاند در مقابل آنها ایستادگی کنید و با جدیت هر چه تمامتر جلو این فسادها را بگیرید.
.
.
ایـنجابیــتالشهــداســت
#کلام_شهید #مذهبی #شهدا #شهیدانه #شهید #دفاع_مقدس
#شهید_والامقام #خاطره_شهدا #کتابخانه_شهدا #مدافع_وطن #شهیدمدافع_وطن #داستان_شهدا #امنیت #جبهه #ازدواج
#شهدا_زنده_اند#شهادت_طلبی #سبک_زندگی_شهدا #شهادت
#فرهنگ_شهادت #سیره_شهدا #شهدای_گمنام_فضای_مجازی
#شهدای_گمنام_مجازی #شهید_مدافع_وطن #فرمانده #شهیدحاج_حسین_خرازی #شهید_حاج_حسین_خرازی #شهید_حسین_خرازی #
سلام #حاجی بگوش باش
" اینجا #ایران است ، قرن ۲۱ "
صــدای آهنــگ هـای پـاپ لسآنجـلس و غـرب زده آنقدر بلند است که فــریـادهـای سوزناک حـاج حسین #خرازی به گوش نمی رسد - اینجا همه حاج ابراهیم #همت را با اتوبان همت می شناسند - اینجا کسی نمی داند ، #شهید_مهدی_زین_الدین ، رتبه چهار کنکور سراسری بود- اینجا کسـی نمی داند، تکـــه های پیکـر #شهید_محمـد_نـوبخت را درون گــونی بـرای خانوادهاش فرستاده بودند- اینجا بر دیوار شهر روی عکس #شهید پوستر تبلیغاتی میچسبانند- اینجا نام شهید را برای اینکه بچهها خشـونت طلب و جنگ طلب بار نیـایند از کوچهها برداشته و نام نگین و جاوید میگذارند- اینجا کسی نمیداند، #شهید_مصطفی_چمران ، دکترای #فیزیک_هسته ای را داشت و یکی از نخبگان ایران بود - اینجا ستارگان درخشـان هــالیوود آنقـدر زیاد شدهاند که دیگر کسی ستـارگان پــُر فـروغ #کـربلای_ایران را نمیبیند - اینجا دیگر کسی نمیخواهد #گمنام بماند ، همه به دنبال کسب نام هستند(به هربهایی) - اینجا کسی نمی داند که حاج مهدی #بـاکری در وصیتنـامه خود از خدا خواسته بود جسدش برنگردد و تکهای از زمین را اِشغال نکند - اینجا کسی نمیخواهد با صدای (الله اکبر) لرزه بر تن #دشمن بیندازد - اینجا در پناه میز هستیم و دیگر کسی پشت خاک ریز پناه نمی گیرد - اینجا #جانباز_شیمیایی به خــاطر نداشتن پـول ، در بیمارستــان پذیرش نمیگـردد و #شهد_شهـادت مینوشد - اینجا کسی نمیداند شب #عملیات_خیبر حاج مهدی بـاکری ، برادرش حمید باکری را جا گذاشت و رفت - اینجا #روسری ها هر روز کوچکتر میشود و #مانتو ها هر روز تنگتر و کوتاهتر - اینجا دختــرها ، #پسر شدهاند و پســران #دختر ، مــردان #بی_غیرت شدهاند و زنها #بی_حجاب شدهاند ...اینجاهرگناهی علنی وعادی شده است- اینجا بیآبرویی مدوکلاس شده است- حرف زدن نالازم وزل زدن به #نامحرم روشن فکری است
دود و مستی تفریح شده است...بی آبرویی آبروشده است...بی فرهنگی فرهنگ است.. پشت به اعتقادها وارزشها رشد شده است...گرگ بودن رمز موفقیت ومظلوم وساده بودن عامل شکست شده است- اینجا دیگر کسی ، احترامی برای #شهدا قائل نیست
اینجاخوبی وخوب بودن حماقت وعاروبدی وبدکردن زرنگی ودرستی است - اینجا #دعای_عهد را فراموش کردهایم ، زمان ندبه و سمات را گم کردهایم ... - اینجا برای زیباسازی شهر میلیونی هزینه میشود اما برای تعویض سنگ قبر #شهدای_گمنام بودجهای نداریم - اینجا در هر کجای این سرزمین خونین اسلامی،حقیقت به مسلخ مصلحت میرود
#شهدا_را_یاد_کنیم_با_ذکر_صلوات