کوله پشتیتان؛
نشان از هجرتی دراز داشت
ما رسم سفر کردن را
باید از شما بیاموزیم ...
وَمَنْ یُهاجِرْ فی سَبیلِ اللّهِ یَجِدُ
فِی الاَْرْضِ مُراغَما کَثیرا وَسَعَةً...
#رزمنده
#دفاع_مقدس
#التماس_دعا_در_لحظات_سبز_افطار
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎤نماهنگ شهيد
🌹ياران چو غريبانه
بمناسبت 22 اسفند روز شهدا
#روز_شهدا
#۲۲_اسفندماه
تا ابد به آنان که پلاکشان را از گردن خویش در آوردند تا #گمنام و بی #مزار بمانند مدیونیم
روز بزرگداشت #شهدا را به خانواده #شاهد تبریک و تسلیت می گوییم
#شهدا
#روز_شهدا
#بیست_و_دوم_اسفند
#پلاک
#گمنام
#شهدای_گمنام
#شهدای_دفاع_مقدس
#شهدای_مدافع_وطن
#شهدای_مدافع_حرم
#شهدای_امنیت
#عکس
#عکس_نوشته
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🕊🌿❣
بابک عاشق امام رضا(ع) بود و هر سال شهادت امام رضا مشهد میرفت.
سال ۹۶ با اینکه از اولین اعزامش فقط ۲۷ روز گذشته بود درست ظهر شهادت امام رضا به شهادت رسید... 🥺💔
راوی: مادر شهید 💚
شهید#بابک_نوری_هریس🕊
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🔴شهیدیکهبرایآبنامه مینوشت!!😔
شهید غواص، یوسف قربانی در این دنیای فانی هیچکس را ندارد
در ۶ ماهگی پدرش را
در ۶ سالگی مادرش را
در ۸ سالگی مادر بزرگش را
و برادرش را هم در سانحه رانندگی از دست داد...
زمان شهادتش هم غریبانه دفنش می کنند🖤🥀
🔹همرزم یوسف میگوید:
هر روز میدیدم یوسف گوشهای نشسته و نامه مینویسد با خودم میگفتم یوسف که کسی را ندارد برای چه کسی نامه مینویسد؟ آن هم هرروز؟
یک روز گفتم یوسف نامهات را پست نمیکنی؟
دست مرا گرفت و کنار ساحل اروند برد نامه را از جیبش در آورد، پاره کرد و داخل آب ریخت چشمانش پر از اشک شد و آرام گفت: من برای آب نامه مینویسم ، کسی را ندارم...😭
🔸بیاییم برایش ، پدری ، مادری ، برادری و خواهری کنیم و به هرکس که میتوانیم ارسال کنیم تا سِیلی از فاتحه و صلوات به روح مطهرش هدیه کنیم.
تا ابد مدیون شهداء هستیم..
#شهــیدانہ🥀🕊
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🥀 شهیدی که دهان خود را پر از گِل کرد تا مبادا صدای نالهاش موجب لو رفتن مَعبر شود😔
✨برای شروع عملیات کربلای ۴ به آبادان منتقل شدیم و به عنوان غوّاصان خط شکن به خط دشمن زدیم؛ به هر ترتیبی بود خط دشمن را شکستیم و پاکسازی کردیم. وقتی برای آوردن مجروحان و شهدا وارد معبر شدیم، دیدیم شهید_حمیدیاصیل بر اثر گلوله توپ، هر دو پایش قطع شده و پیکر مطهرش در گوشهای از معبر افتاده است
👈اما آنچه که ما را به تعجب وا داشت، این بود که دهان شهید پر از گِل بود. بعدها متوجه شدیم که وقتی به پاهای سعید ترکش خورد و قطع شد، برای اینکه صدای نالهاش بلند نشود و باعث لو رفتن معبر نشود، دهان خود را پر از گِل کرده بود.😢
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
🌹شهید والامقام پاسدار شهید رحیم خشتگر
ولادت: یکم آبان ۱۳۴۱ در تبریز
شهادت: بیست و یکم اسفند ۱۳۶۳ در جزیره مجنون
✍️ امروز خداوند متعال بر اعمال ما نظاره گر است كه امت ما همچون قوم موسي و اهل كوفه، امام خويش را در صحنهي مبارزه با استكبار جهاني تنها نخواهند گذاشت يا همچون حماسه آفرينان كربلاي خونين به نداي « هل من ناصر ینصرنی » حسينی امام خويش لبيك خواهند گفت.
امام ما نيز چشم انتظار است كه ما امت اسلام تا چه اندازه بر عهد و پيمان الهي خويش پايبند هستيم و آيا به شعار انقلاب اسلاميمان كه « ما همه سرباز توییم خميني، گوش به فرمان توییم خميني » وفاداريم؟
🔶 استغفار و دعا را از ياد نبريد كه دعا بهترين درمان براي تسكين دلهاست. هميشه به ياد خدا باشيد و تنها در راه او قدم برداريد و تلاش كنيد؛ « الا بذكر الله تطمئن القلوب »
🔸در افكار امام بيشتر دقت كنيد و سعي كنيد به عظمت او پي ببريد؛ آن وقت است كه او را تنها نخواهيد گذاشت.
#شهید_رحیم_خشتگر
#سالروز_شهادت
#آشنایی_با_شهدا
🌗 ماه رمضان بود. اسبابکشی داشتیم، میخواستیم از خانهای که در بازارچه زینعلی بود به خانهای در خیابان راهنمایی اسبابکشی کنیم. حبیب هم خیلی کارکرد و عرق ریخت و حسابی خسته شد، دیگر نا و توانی نداشت. همان روز مادر هم بااینکه بیمار بود، روزه بود و از پا افتاد. آبی به سروصورتش زدیم و خواهش کردیم روزهاش را باز کند. قبول نمیکرد. حالش بدتر شد. بازخواهش کردیم، نگاهی به حبیب که از خستگی گوشهای نشسته بود کرد و گفت: اگه حبیب روزهاش را باز کند، من هم روزهام را باز میکنم.
یک هندوانه خنک قاچ کردم و بهزور و اصرار حبیب را هم مجبور کردم روزهاش را به خاطر مادر بشکند. از محبتش چیزی نگفت و روزهاش را باز کرد تا مادر هم چیزی بخورد.
بعد ماه مبارک بود. یکشب دیروقت بود که آمد. ساعت 12 بود. من تنها بیدار بودم. گفت: خواهر چیزی برای خوردن داریم؟ چیزی نخوردم، خیلی گرسنه هستم
کمی خورشت بادمجان داشتیم گرم کردم، یکتکه نان همروی گاز خشک کردم به او دادم. کنارم نشست و خورد. صبح روز بعد بود. گفتم: حبیب بیا صبحانه بخور!
خندید و گفت: یک قاچ هندوانه خوردم، حالا حالاها باید جواب پس بدهم!
گفتم: روزهای؟
خندید. گفتم: حبیب اصلاً گردن من، من مجبورت کردم روزهات را بخوری!
قبول نکرد. گفت: من سالم بودم، مشکلی نداشتم که روزهام را شکستم، حالا هم باید آن یک روز را جبران کنم...
به خاطر همان یک روز، شصت روز روزه گرفت. یک ماه تمام پشت سرهم، سی روز هم دوشنبه و پنجشنبه.
راوی:خواهر شهید
#شهید_حبیب_روزی_طلب
#آشنایی_با_شهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸نقارهزنی سحرگاهی دومین روز ماه مبارک رمضان در حرم مطهر رضوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تجربهگری که امام رضا علیه السلام شفایش داد
43.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ادامه در کانال ایتا لطفاً ببینید
#فیلم
وقتی با پای دل سمت امام رضا میریم دیگه فرقی نداره با چه دین و #مذهبی باشیم
امام رضا ما رو میخره !
🔹روایت عنایت ویژه #امام_رضا به #راننده #ارمنی از زبان دکتر #شهرام_گیل_آبادی #تهیه_کننده #رسانه
معاون اول قوهقضاییه استعفا داد
🔹مرکز رسانه قوهقضاییه: به منظور از بین بردن شائبه هرگونه اعمال نفوذ در پرونده اخیر؛ «مصدق» استعفای خود، از سمت معاون اولی قوه قضاییه را تقدیم رییس عدلیه کرد.
🔹رییس قوهقضاییه ضمن پذیرش درخواست استعفا: اگر چه حضور شما در این منصب، در رسیدگی به پرونده مورد اشاره مدخلیت و تاثیری نداشته و نخواهد داشت اما با توجه به درخواست حضرتعالی و نکاتی که مطرح کردید استعفای شما مورد پذیرش قرار می گیرد.
24.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#فیلم | روایتی شنیدنی از شفای یک جوان به دست امام رضا علیه السلام