#هلاکت #افراط #تفریط #دشنام
🍃 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🍏 و قَالَ (عليه السلام): هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ.
🍎 و درود خدا بر او فرمود: دو تن به خاطر من به هلاكت رسیدند، دوست افراط كننده، و دشمن دشنام دهنده.
📚 #نهج_البلاغه ، #حکمت ۱۱۷
@kalam_maesoumin
📌نان به نرخ روز
#مغیره بن شعبه از طرف #معاویه، #فرماندارکوفه بود.
او هر روز بر #منبر مسجد، امیرمؤمنان #علی(ع) و #شیعیان را #دشنام میداد.
یک روز مغیره، به صعصعهبنصوحان گفت:
بپرهیز از اینکه #فضائل على(ع) را بیان كنی.
من از تو به #فضائل_علی(ع) آگاهتر هستم ولى #قدرت در دست سلطانی است که اگر از #عثمان #انتقاد کنیم و مدح علی(ع) را بگوییم، ما را مجازات میکند.
📚ابوالفرج اصفهانی، الاغانی، ج۱۷، ص۹۰
📚ابن اثیر، الکامل، ج۳، ص۴۲۹.
📌روایتی عجیب
اگرچه در منطق عملی اهل بیت(ع) بر همنشینی با عموم مردم تأکید شده است، اما گاهی ما را از همنشینی در برخی #مجالس منع کرده اند.
امام #باقر(ع) فرمود:
«هر كس که در مجلسى نشيند و در آن مجلس به امامى از ائمه اطهار(ع) #دشنام گويند و آن فرد میتواند برخيزد و #بنشیند، خدا در دنيا او را خوار كند، در آخرت #عذاب كند و معرفت خوبِ ما را كه به آن بر او منّت نهاده است، از او بگيرد.»
📚کلینی، الکافی، ج8، ص236، ح315.
📌استدلالی بر حب به علی(ع)
روزي ابنعباس از مسيري عبور کرد و گروهي را ديد که به #علي(ع) دشنام ميدهند. ابنعباس به #مناظره با آنان پرداخت و سؤال کرد:
آيا شما خداوند را #دشنام ميدهيد؟ آنان پاسخ دادند:
به خداوند پناه ميبريم. ابنعباس پرسيد:
آيا از شما کسي رسول خدا(ص) را دشنام ميدهد؟ آنان پاسخ دادند: به خدا پناه ميبريم. #ابنعباس پرسيد:
عليبن ابيطالب(ع) را چطور؟ آنان گفتند: آري.
ابنعباس گفت:
شنيدم از #رسول_خدا(ص) که فرمود:
هرکس به من دشنام دهد، به خدا دشنام داده است و هرکس به علي(ع) دشنام دهد، به من دشنام داده است. آن مردم با رفتن ابنعباس سر خود را به زير انداختند.
📚مسعودي، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج2، ص423.
📌کرامت امام سجاد(ع)
ابوبکر بن عبدالله ابن ابیسبره (د. 162ق) نقل میکند از سالم مولی ابیجعفر که گفت:
هشام بن اسماعیل والی مدینه، علی بن الحسین(ع) و خاندان او را #آزار میداد و بر روی منبر خطبهای میگفت که او را آزار دهد و به علی [بن ابیطالب] -رحمه الله- #دشنام میداد.
هنگامی که ولیدبن عبدالملک والی شد، او را #عزل کرد و دستور داد که در برابر مردمان بسته شود و نگاه داشته شود. هشام میگفت:
به خدا هیچیک از مردمان بیشتر از علی بن الحسین(ع) برایم نگرانکننده نیست. بر آن بودم که او مردی صالح است که اگر سعایت کند، نظرش را میپذیرند.
علی بن الحسین (ع) فرزندان و خویشانش را جمع کرد و آنان را نهی کرد از اینکه متعرّض هشام شوند. علی بن الحسین(ع) برای کاری بامداد از آنجا عبور کرد، ولی به او رو نکرد. هشام بن اسماعیل او را ندا داد:
«خدا داناتر است که رسالت خویش را در کجا نهد!»
📚ابن سعد، طبقات، ج7، ص218.