eitaa logo
شهید کمالی
902 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
5هزار ویدیو
585 فایل
ارتباط با ادمین: @ENGHLABI60 🔹 امام علی علیه‌السلام: «انسان بصیر، کسی است که به‌درستی شنید و اندیشه کرد؛ پس به‌درستی نگریست و آگاه شد و از عبرت‌ها پند گرفت.» نهج‌البلاغه، خطبه ۱۵۳
مشاهده در ایتا
دانلود
📌خدا غزه را سیراب کرد 🔹بارش رحمت الهی https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 اشغالگران، آب را به روی ما بستند، کسی هم برای‌مان آب نفرستاد؛ 👈 اما "خدا، با باران سیراب‌مان کرد." 🔹پسربچه فلسطینی، در حال جمع کردن آب باران در سطل می‌گوید: "خدا با بارانش ما را سیراب کرد؛ چرا که سختی‌های ما را می‌بیند؛ آبِ شیرینی است." 👈 بارش شدید باران در نوار غزه در سی‌‌ونهمین روز از تجاوز هوایی و زمینی رژیم اسرائیل به این منطقه از فلسطین اشغالی، علی‌رغم همه جنایت‌ها و اقدامات غیرانسانی صهونیست‌ها علیه غزه، منجر به خوشحالی ساکنان محاصره شده غزه شده است. ـــــــــــــــــــــــ https://eitaa.com/kamalibasirat
هرگز تنها نیستی!.mp3
7.09M
فکر نکن حتماً باید آدم پاک و بی‌گناهی باشی تا اهل بیت علیهم‌السلام دوستت داشته باشن ! این اشتباهیه که فرو کردن تو سر ما ! 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
🇮🇷🇵🇸 📝 بیشترین علت ردّ صلاحیت چه بود؟! 🍃🌹🍃 🔻محسن اسلامی، دبیر ستاد انتخابات کشور طی سخنانی در همایش منطقه‌ای عوامل اجرایی انتخابات در استان‌ها گفته است: یک‌هزار و ۱۲۵ داوطلب انتخابات مجلس تنها بدلیل نداشتن سابقه پنج سال فعالیت اجرایی، آموزشی و پژوهشی که در قانون آمده عدم احراز صلاحیت شدند. 🔸وی افزود: بیشترین داوطلبانی که نقص پرونده داشته اند مربوط به بند ۹ ماده ۳۱ قانون انتخابات مبنی بر سابقه پنج سال فعالیت اجرایی، آموزشی و یا پژوهشی است که برخی افراد اطلاعات مورد نظر را در هنگام ثبت نام درست بارگذاری نکرده اند و بر همین اساس شرایط احراز برای هیات‌های اجرایی شکل نگرفته است. 🔹به گزارش ایرنا، دبیر ستاد انتخابات کشور تصریح کرد: بر اساس قانون، هرگونه بررسی اعتراض منوط به ثبت آن از سوی داوطلب نمایندگی مجلس است. 🔸بر خلاف تصوری که عده‌ای قصد ترویج آنرا دارند اما عمده دلایل عدم احراز صلاحیت‌ها دلایلی ساده، محرز و منطق بر نصّ قانون است. 🔺جالب آنکه طبق اعلام وزارت کشور، بیش از ۷۰ درصد از داوطلبان نامزدی انتخابات مجلس؛ در همین ابتدای کار تأیید صلاحیت شده‌اند و فریاد و فغان آن عده‌ی بدخواه اشاره شده فقط برای یک اقلیت کمتر از ۳۰ درصدی است که اتفاقا همینان نیز همچنان حق اعتراض و پیگیری پرونده خود برای احراز صلاحیت را دارا هستند. 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از استوری قرآن و حدیث
🔹صفحه: 367 💠سوره شعراء: آیات 1 الی 19 @ahlolbait_story
زن،زندگی، آزادی با پاشیده شدن مایع سردی روی صورتم،چشمانم را باز کردم،نور برق بالای سرم مستقیم به چشمم می تابید و باعث میشد اطراف را درست نبینم، چشمانم را بستم وباز کردم و سرم را به طرف راست چرخاندم، من کجا هستم، این کیه؟ مردی با نگاه خیره اش به من چشم دوخته بود، تا چشمانم را باز کردم جلوتر امد، دستش را به طرف دستم آورد تا دستم را بگیرد تمام توانم را جمع کردم و دستم را با بی حالی عقب کشیدم. کم کم ذهنم به کار افتاد، درسته این اریک باید باشه.. اریک اوفی کرد و گفت: چته؟ چرا با جولیا راه نیومدی؟ مگه چی ازت خواست؟! غیر از اینکه ازت خواست غذات را بخوری؟! جولیا دختر مهربونی هست ، چرا باهاش لج میکنی؟ حوصلهٔ حرف زدن را نداشتم، پتویی را که تا روی سینه ام بود، آرام تا روی سرم بالا کشیدم و صورتم را به سمت چپم چرخاندم، چشمانم را بستم و سعی کردم ذهنم را خالی از هر فکری کنم، با وجود ضعف بدنی شدیدی که داشتم و ضربه های پی درپی، توان هیچ کاری حتی فکر کردن را نداشتم، هراز گاهی دردی درون شکمم می پیچید، نمی دانستم این درد به خاطر گرسنگی هست یا اون قلب کوچک طلایی که اینک میهمان دل و روده ام بود. نمی دانم چه مدت گذشته بود، اصلا نمی دانستم شب بود یا روز، تاریخ همه چیز از دستم در رفته بود که با تکان های شدید شانه ام از جاپریدم. مثل انسان های برق گرفته سرجایم نشستم، جولیا با دستپاچگی تکان دیگری بهم داد و گفت: پاشو...پاشو دخترهٔ خیره سر، پاشو از اینجا باید بریم. ذهنم کار نمی کرد، خواب زده بودم و نمی دانستم چه کنم جولیا که حالت من را دید ، مثل ببری خشمگین به طرفم آمد و دستم را گرفت و محکم به سمت خودش کشید به طوریکه تلو تلو خوران از روی تخت پایین آمدم و دیدم من را به سمت در می برد، نگاهی به لباس های تنم کردم، خدای من! تاپ سفید و بدون آستین...با این وضع که نمی تونستم بیرون برم، همانطور که از لبه تخت فاصله میگرفتم، دستم را دراز کردم و مانتویم را از انتهای تخت برداشتم، میخواستم به سمت صندلی بروم و شالم را بردارم که جولیا متوجه هدفم شد و گفت: شال را می خوای چکار کنی؟ بدو بیا میگم وضعیت اضطراری ست و مرا با خودش از در خارج کرد. مستقیم به سمت اتاق خودش رفت. انتهای اتاق، اریک منتظر ما بود، کنار قفسه ای که به چشم میخورد ایستاد،دکمه ای را که از بیرون مشخص نبود، بغل قفسه ها زد و قفسه ها کنار رفتند و از پشت آن دری نمایان شد. اریک داخل شد و جولیا مرا داخل اتاقکی که معلوم نیست چی بود هل داد. پشت در تاریک بود و انگار راهرویی بود که با چندین پله به زیر زمین خانه منتهی می شد. مثل انسان های مسخ شده دنبال اریک راه افتاده بودم و پشت سرم هم جولیا در حرکت بود، اصلا نمی دانستم دلیل این حرکاتشان چیست؟ چرا اینقدر دستپاچه هستند و انتهای راهی که میریم به کجا ختم میشه؟ کل تنم درد می کرد اما مجبور به راه رفتن بودم، از پله هایی که ما را به پایین میبردند گذشتیم و وارد راهروی تاریک و تونل مانندی شدیم... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺 زن، زندگی ،آزادی فاصله ای را داخل راهروی تونل مانند طی کردیم ، اریک توقف کرد، نمی دانم چه کار کرد که با صدای گروپ گرومپی، دری که اصلا معلوم نبود در آنجا تعبیه شده است، باز شد و دو باره وارد راهرویی که به پله هایی رو به بالا می رسید، شدیم. اریک از پله ها بالا رفت و ما هم به دنبالش، در انتهای پله ها دری نرده مانند که نور مهتاب بیرون از آن به داخل می تابید نمایان شد. اریک دست در جیب کرد و کلیدی بیرون آورد و کلید را در قفل در چرخاند، در با صدای ناله مانندی باز شد، انگار سالها بود که بازنشده بود. هر سه به بیرون رفتیم، اریک که انگار قصد برگشتن داشت رو به جولیا گفت: می دونی که اینجا کجاست؟! جولیا نگاهی به اطراف کرد و راهی را نشان داد و گفت: فکر میکنم یه چند متر جلوتر خیابان اصلی هست. اریک سری تکان داد و گفت: درسته، شما از اینجا برید، بدون اینکه کسی را مشکوک کنید ، تاکسی بگیرید و به آدرسی گفتم برید و از اونجا ماشینی از طرف انجمن منتظرتون هست که به ساختمان شماره دو میبرتتان، من هم برمی گردم و از راه اصلی جلوی خانه با ماشین خودم میرم و ببینم تعقیبم میکنند یانه؟! جولیا سری تکان داد و به من اشاره کرد که مانتویم را بپوشم و حرکت کنیم و اریک هم از راهی که آمده بود برگشت و دوباره در نرده مانند قفل شد. از حرفها و حرکات این دو نفر برمی آمد که کسی در تعقیب آنهاست و اینها احساس خطر کرده اند، اما چه کسی؟! همراه جولیا راه افتادم، همانطور که نگاهم به سنگریزه های روی زمین بود و گاهی اطرافم را غریبانه نگاه می کردم، احساس مینمودم در روستایی آن طرف دنیا گیر افتادم،یعنی شکل ساختمان ها اینجور حسی به من میداد، اما در حقیقت من در قلب انگلیس بودم، همراه کسی که مرا به دام انداخته بود و قرار بود به مسلخ شیاطین بکشد و مرا قربانی ابلیس نماید. بغض راه گلویم را چنگ میزد،
نسیمی وزید و موهای بلند و آشفته ام را آشفته تر کرد، تازه یادم افتاد شال و روسری ندارم، یک آن دلم در این دنیا فقط و فقط برای شال روی سرم تنگ شد، آهی کشیدم و زیر لب گفتم: چه زود دیر میشود. جولیا که حس کرد چیزی گفتم، با شک گفت: چی گفتی؟ با کی حرف زدی؟! در بین اینهمه بغض و دلتنگی ،خنده ام گرفت و گفتم: با رابطم توی اداره پلیس صحبت کردم. جولیا با خشم به طرفم برگشت و چنگالش را به سمتم آورد ،انگار میخواست من را خفه کند و گفت: تو کی هستی لامذهب؟! دوباره واژهٔ آشنایی گفت، واژه ای که گهکاهی ما ایرانیها ازش استفاده میکردیم. خنده ام را فرو خوردم و گفتم: آخه من توی لندن با کی میتونم ارتباط بگیرم؟! تو که کل زندگی منو میدونی، شماها از چی اینقدر میترسید؟ زیر لب با خودم حرف میزدم، اینم جرمه؟! و خیره به چشماش نگاه کردم و گفتم: جولیا...تو یک ایرانی هستی، شک ندارم. با این حرف، جولیا که اندکی آرام شده بود دوباره برافروخته شد،مچ دست من را محکم در دست گرفت و فشاری به آن داد. در این هنگام به خیابان اصلی رسیدیم، اینجا بر خلاف کوچه هایی که پشت سر گذاشتیم، جنب و جوشی در بین بود و مردم در روشنایی برق و مهتاب هرکس به دنبال کار خودش بود. منتظر تاکسی بودیم، جولیا که دستم را محکم چسپیده بود گفت: خیلی مشکوکی، تو این اطلاعات را از کجا آوردی؟ فعلا جیکت در نیاد، من بالاخره سر از کارت درمیارم. با تمام شدن حرف جولیا تاکسی جلوی پایمان ترمز کرد. مردی جلو و مردی هم عقب ماشین بود. من و جولیا هم عقب سوارشدیم.جولیا کنار مرد و من هم چسپیده به در.. در بسته شد. جولیا که انگار واقعا خسته بود ، سرش را به پشتی صندلی تکیه داد و چشمانش را بست، اما همچنان مچ دست من را محکم گرفته بود. نمی دانستم کجا میرویم، اما توی دلم مشغول راز و نیاز با خدا بودم. الان که اینجا بودم و پوششم هم آزاد بود، اصلا حس آزادی نداشتم و تازه میفهمیدم که آزادی واقعی چی هست.. با صدای جولیا به خودم آمدم: آقا کجا میرین؟ مسیر ما ،اینطرف نیست. مرد کناری دستش را زیر بارانی اش برد، کلاه دوره ای روی سرش را پایین تر کشید و انگار از زیر بارانی، قلب جولیا را نشانه رفته بود و آرام گفت: حرف نزن وگرنه میمیری.... ادامه دارد.. 📝به قلم:ط_حسینی 🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
💠امام مهدی شناسی 💠 🥀سخت تر از يتيمى   ⬅️ امام سجاد علیه‌السلام فرمودند: 🔆 «أَشَدُّ مِنْ‏ یتْمِ‏ الْیتِیمِ‏ الَّذِی‏ انْقَطَعَ عَنْ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ یتْمُ یتِیمٍ انْقَطَعَ عَنْ إِمَامِهِ وَ لَا یقْدِرُ عَلَى الْوُصُولِ إِلَیه» 🔆 «سخت‌تر از یتیم شدنِ كسی كه پدر و مادر ندارد، یتیم شدن كسی است كه از امامش جدا شده و نمی‌تواند با او پیوست داشته باشد.» ✍️ به محضر مقدس مولایمان عرض می‌كنیم:‌ ✨ آقا جان!‌ 💢 نپسنديد درشمار كسانی باشيم كه از شما جدا شده و اميدى به وصالتان ندارند. ✳️ ما یتیمان امت محمدیم. بزرگ‌ترين تمنّايمان اين است كه روزی دست‌مان به دامان پدر مهربان‌خويش برسد و دوره یتیم بودنمان پایان یابد. ✨ مولا جان! 💠 يقين داريم شما همواره با نوازش‌هاى پدرانه، دعاهاى خيرت، نگاه‌هاى پر از مهرت و توجه‌هاى گرم و حيات آفرينت از ما مراقبت مى‌كنى و جان پناهمان هستى. ✨ مولاى مهربان! ⬅️كريمانه يتيم نوازى كنيد. وعده وصل و قربى دهيد تا دلهاى بى‌قرارمان آرام گيرد و يارى كنيد تا قلب‌های شکسته‌ی مان حضورِ مهربان و امیدآفرین شما را احساس كند. محمل جانان ببوس آنگه به زاری عرضه دار                  كز فراقت سوختم ای مهربان فریاد‌ رس 📗 الاحتجاج علی اهل اللجاج، ج۱، ص۱۶ 🆔️https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 آقا خودش گفت: تو شهید میشی... 🔹 چون کر و لال بود، خیلی جدی نمیگرفتنش. یه روزکنار قبر پسر عموی شهیدش با انگشت یه قبر کشید،نوشت "شهید عبدالمطلب اکبری!" خندیدیم! هیچی نگفت فقط یه نگاهی به سنگ قبر کرد و نوشته‌‌ اش رو پاک کرد و سرش رو انداخت پایین و رفت. فردای اون روز عازم جبهه شد و دیگه ندیدیمش. ۱۰ روز بعد شهید شد و پیکرش رو آوردن. ‏دقیقا جایی دفن شد که برای ما با دست قبر خودش رو کشیده بود و ما مسخره بازی درآورده بودیم! ‏وصیت نامه‌ش خیلی سوزناک بود؛ نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم ‏یک عمرهر چی گفتم؛به من می‌خندیدن! ‏یک عمر هر چی می‌خواستم به مردم محبت کنم،فکر کردن من آدم نیستم و مسخره‌‌م کردن! ‏یک عمرکسی رو نداشتم باهاش حرف بزنم، خیلی تنها بودم ‏اما مردم! ما رفتیم ‏بدونید هر روز با آقام امام زمان(عج)حرف می‌زدم. 🔵 ‏آقا خودش گفت: تو شهید میشی... 🌸 شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات https://eitaa.com/kamalibasirat
💠 توصیه های حضرت آقا به بسیجیان در دیدار هفته‌ی بسیج ۱۴۰۱ نصیحت اول: ✅بسیجی بمانید! نصیحت دوم: ✅قدر خودتان را بدانید! نصیحت سوم: ✅دشمنتان را بشناسید. (کیست؟ ضعفش کجاست؟ نقشه هایش را بشناسید.) نصیحت چهارم: ✅رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید. (محاسبه نفس) سعی کنید جلو بروید. نصیحت پنجم: ✅امروز مهمترین شیوه دشمن، دروغ پردازی است. پس تبیین کنید. نصیحت ششم: ✅یکی از آسیب پذیریهای دشمن، روشن بینی (بصیرت) شماست. روشن بینی خود را افزایش دهید. نصیحت هفتم: ✅آمادگی عملی را حفظ کنید و غافلگیر نشوید. نصیحت هشتم: 🔴مراقب نفوذ دشمن در درون مجموعه بسیج باشید. توصیه آخر: ✅ولَا تَهِنُواْ وَلَا تَحْزَنُواْ وَأَنتُمُ ٱلْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ https://eitaa.com/kamalibasirat
🔰 لطفا فریب نخورید! ✍️ محمدامین حسام •| طی ۱۳ سال فعالیت شبکه من و تو، این سومین بار است که کیوان و مرجان عباسی تعطیلی این شبکه را اعلام می‌کنند اما بسته نمی‌شود. یکبار سال ۹۰ که آن بیانیه نهایتا منجر به تعطیلی کانال دومِ من و تو شد و کانال یک آن با قوت به کار خودش ادامه داد. بار دوم هم سال ۹۵ بود که با ارائه بیانیه ای پایان خود را اعلام کرد. یک بازی برای مظلوم نمایی و جذب سرمایه بیشتر یا شاید ری‌برندینگ و بازگشت از آرایش سیاسی به آرایش قبل از سال ۹۷ خود که محتوا مبتنی بر فرهنگ و سبک زندگی بود. این را می‌توانید در بیانیه امسال شبکه نیز ببینید. بیانیه ای که در هیچ کجای آن، قطعی از تعطیلی شبکه حرفی زده نشده و از آن طرف همه عوامل بدون هیچ توضیحی یک پایان باز مظلومانه برای خود اعلام کردند تا مخاطبان شبکه را به التماس بیاندازند و بتوانند بعدا از آن بهره‌برداری رسانه ای بکنند. حتی از ظهر که بیانیه صادر شده برنامه گزارشگر من و تو بی درنگ از آه و فغان مخاطبین از تعطیلی شبکه می گوید. •| اعتبار مالی شبکه، تاکنون از سه منبع تامین می‌شد، اول بهاییان خارج نشین که مرجان و کیوان نماینده آنها هستند دوم شبکه یازدهم رژیم شر مطلق و سوم پهلوی ها که شازده شان را در یک سال اخیر سه بار به روی آنتن شبکه آورده اند! پیشنهاد می‌شود تا بر طبل شادمانه کوبیدن را نگه داریم تا بعد از تعطیلی رسمی وگرنه در پازل سیاست از قبل تعیین شده شان بازی کرده ایم. پی‌نوشت: حقیقتا خوشحال می‌شوم این تحلیل، غلط از آب دربیاید و شر این موجود نحس از مردم باز شود... 🔴 فریب تعطیلی منوتو را نخورید! https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴 | ‌‏سفارش یکدیگر به حق و ‏ ♦️امام خمینی(ره):باید جوان های تحصیلکرده از این هیاهوی خود را نبازند، و‌‎ ‌‏سرگرم بساط عیش و نوشی که به دستور برای آنها و‌‎ ‌‏عقب نگه داشتن آنها فراهم شده است نگردند. ♦️باید اشخاص‌‎ ‌‏بیدار، تولید مثل کنند و هرچه بیشتر و هم قدم پیدا کنند و‌‎ ‌‏صفوف خود را فشرده کنند، و در ناملایماتْ پایدار و جدی و‏ قوی الاراده باشند، و از تواصی به حق و تواصی به ، که‌‎ ‌‏دستوری است الهی، غفلت نکنند.‎ 📚 منبع: تهذیب‌‏ نفس و سیر و سلوک از دیدگاه امام خمینی (ره)، صفحه 604 و 605 https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴بزرگترین "معروف" ♦️امام خامنه ای:بزرگترین "معروف"، "دفاع" از این نظام است. این بزرگترین کاری است که باید انجام گیرد. عده ای برای مقابله با این نظام کمر بسته اند - چه از راه نظریه پردازی و چه از راه تبلیغات سیاسی و موذی گری های گوناگون - و در نظام خدشه وارد می کنند. مسأله آنها، انتقاد به نظام یا به مسئولان نظام نیست؛ از نظر آنها انتقاد، وسیله ای برای نابود کردن خود نظام است. 1380/6/15 https://eitaa.com/kamalibasirat
▪️۲۴ آبان ، سالروز رحلت علامه طباطبایی (ره): گاهی یک عصبانیت، بیست سال انسان را به عقب می‌اندازد. ▪️علامه طباطبائي (قدس سره) مي‌‌فرمودند: در مدرسه ايستاده بودم و متوجّه شدم کسی دست خود‌ را روی شانۀ من گذاشت. برگشتم، مرحوم آیت الله آقاي قاضي (قدس سره) را دیدم. ایشان فرمودند: «فرزندم، اگر دنيا مي‌خواهي‌ نماز شب بخوان، اگر آخرت مي‌خواهي نماز شب بخوان، اگر هم دنيا و هم آخرت را مي‌خواهي، نماز شب بخوان» 🌹شادی روحشان صلوات https://eitaa.com/kamalibasirat
🌹 ۲۴ آبان؛ سالروز شهادت ادواردو آنيلي ❤️کسي که امام خميني(ره) پيشانيش را بوسید. ♦️شهید (مهدی) ادواردو آنیلی فرزند جياني آنيلي سناتور و میلیاردر ایتالیایی، صاحب کارخانه ماشین سازی فیات، فراری، اوبکو، لامبورگینی، لانچیا، آلفارمو، چندین کارخانه صنعتی، بانک‌های خصوصی، شرکت‌های طراحی مد و لباس، روزنامه‌های لاستامپا، کوریره، دلاسرا و باشگاه فوتبال یوونتوس، در ۶ ژوئن ۱۹۵۴ در نیویورک به دنیا آمد.  ♦️او تحصیلات مقدماتی را در ایتالیا و سپس در کالج آتلانتیک انگلستان گذراند. پس از آن در رشته ادیان و فلسفه شرق از دانشگاه پرینستون آمریکا با درجه دکترا فارغ التحصیل شد.  ♦️اجداد ادواردو با راه‎اندازی کارخانه فیات در ایتالیا این صنعت عظیم را در آن‎جا بنا گذاشتند که امروزه بستگانش سهامدار عمده شرکت فیات، صاحب بانک‌‎ها و بیمه‎ها، باشگاه یوونتوس و... هستند. پدر ادواردو کاتولیک و مادرش یک پرنسس یهودی است.  ♦️گفته مي‌شود هدف اصلي يهوديان در وصلت با خانواده آنيلي تلاش براي تصاحب اموال ميلياردي اين خانواده بود به همين دليل بعدها خواهر ادواردو نيز به عقد يک خبرنگار یهودی به نام «الکان» در مي‌آيد، که اين ازدواج با وجود چهار فرزند به طلاق مي‌انجامد و ازدواج مجدد خواهر ادواردو با يک مسيحي صورت مي‌گيرد و از این‎جا به بعد، یک نوع رقابت بین یهودیت و مسیحیت در مورد فرزندان خواهر ادواردو به‎وجود می‎آید.  ♦️بي‌اهميتي ثروت آنيلي براي ادواردو و تمايلش به اسلام، موجب مي‌شود که پدرش حاضر نشود میراث خانواده را به او بسپارد؛ لذا جياني‌آنيلي پسر برادرش که يک مسيحي بود را به‎عنوان جانشین ادواردو تعيين مي‌کند. اما چيزي نمي‌گذرد که خبر مرگ پسرعموي ادواردو بر اثر سرطان ناشناخته‎ای مي‌پيچد. اين مرگ نيز از مرگ‌هاي مشکوک خانواده آنيلي بود؛ چرا که اگر وي به عنوان وارث اموال آنيلي زنده مي‌ماند، مدیریت اين ثروت عظيم به یک مسیحی تعلق مي‌گرفت و این خلاف خواسته‌ يهوديان بود. ♦️ادواردو شرح مسلمان شدنش را چنین می‌گوید: «زماني که در دانشگاه نيويورک درس مي‌خواندم، یک روز در کتابخانه قدم می‌زدم و کتاب‌ها را نگاه می‌کردم چشمم افتاد به قرآن و کنجکاو شدم که ببینم در قرآن چه چیزی آمده است. آن‌را برداشتم و شروع کردم به ورق زدن و آیاتش ر ا به انگلیسی خواندم، احساس کردم این کلمات، کلمات نورانی است و نمی‌تواند گفته بشر باشد، اين بود که بسيار تحت تاثیر قرار گرفتم اين شد که آن را امانت گرفتم و بیشتر مطالعه کردم و احساس کردم که آن را می‌فهمم و قبول دارم.»  ♦️اولین آشنایی ادواردو آنيلي با تشیع و انقلاب اسلامی ایران از طریق یکی از مصاحبه‌های دکتر محمدحسن قدیری ابیانه، رایزن مطبوعاتی سفارت ایران در ایتالیا (در سال‌های ۵۸ تا۶۱) بوده که از طريق تلويزيون ايتاليا پخش شده که ادواردو پس از شنيدن اين مصاحبه برای دیدار با وی به سفارت ايران در ايتاليا مراجعه کرده و همين ارتباط ها نهایتا باعث گرویدن آنيلي به تشیع شد.ادوادو چند بار به ایران سفر کرده و زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شده بود. در یکی از این سفرها در هفتم فروردین 1360 در نماز جمعه به امامت آیت‌الله خامنه‌ای شرکت می‌کند. ♦️در همین سفر ادواردو با بنيان‌گذار جمهوري اسلامي ايران دیدار کرده و حضرت امام پیشانی ادواردو را می‌بوسد. ♦️ادواردو نگران سوء‌قصد از سوی صهیونیست‌ها بود و به آقای قدیری گفته بود كه آن‌ها او را به خاطر اسلام آوردنش خواهند كشت و قتل او را به خودكشی، حادثه غیرمترقبه یا بیماری نسبت خواهند داد و حتی او را به زور در یك درمان‌گاه روانی خصوصی ویژه میلیاردرها در نزدیكی مرز سوئیس به طور كاملاً مخفی بستری كرده بودند و بالاخره همان‌طور كه خود ادواردو حدس می‌زد، در ۱۵ نوامبر سال ۲۰۰۰ (۲۴ آبان ۱۳۷۹) در یك واقعه مرموزانه در سن ۴۶ سالگی توسط ایادی صهیونیست جهانی، غریبانه به شهادت رسید. 🌹روحش_شاد... صلوات الفتوحی دیگر از امام خمینی https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴تصویر کمتر دیده شده از مقام معظم رهبری، سردار قاآنی و ادواردو انیلی 🌹۲۴ آبان ۱۴۰۰ بیست وسومین سالگرد شهادت مظلومانه دکتر "ادواردو (مهدی) آنیلی" به دست شبکه ترور صهیونیسم جهانی ♦️کسی که مالکیت کارخانجات بزرگ لامبورگینی، فراری، فیات ومالکیت باشگاه یوونتوس و.. را با محبت اهل بیت(ع) عوض کرد https://eitaa.com/kamalibasirat
🔴 نامه خیلی محرمانه ساواک درباره سوابق علامه طباطبایی و افتتاح حساب بانکی ایشان جهت کمک به فلسطینیان https://eitaa.com/kamalibasirat
27.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سست تر از لانه عنکبوت... 🔻مثلث سرخ رمزآلود مقاومت اسلامی فلسطین🔻 https://eitaa.com/kamalibasirat
✅ چرا حماس همه توان خود را وارد عرصه نمی‌کند؟ 🔹 یکی از سوالات اصلی که اخیرا مطرح شده، این است که چرا حماس و جهاد اسلامی طبق گفته خودشان فقط از ۱۰ درصد توان خود استفاده کرده و با رونمایی از بقیه نیروهایشان، دشمن را وادار به عقب‌نشینی نمی‌کنند؟ 🔹 جدای از پاسخ‌هایی چون فرسایشی کردن نبرد، تلفات‌گیری، حفظ ابهام و ... که در جای خود صحیح است اما یک راز مهم این احتیاط در استفاده از نیروها، به هدف اعلامی رژیم صهیونیستی یعنی "نابودی حماس" برمی‌گردد. 🔹 به عبارتی، در شرایطی که دشمن از حداقل ۴ لشکر ویژه و نخبه خود در حمله به غزه استفاده می‌کند و هزاران تن بمب را در هر ساعت بر سر غزه خالی می‌کند، پیش از هر چیز باید سازمان رزم حماس حفظ شود تا دشمن به این نتیجه برسد که "هر چقدر بمباران و گسیل نیرو بی‌فایده بوده، سازمان رزم حماس حفظ می‌شود". 🔹 در صورت ورود کل نیروهای حماس، طبعاً ضربه‌پذیری این نیروها بالا رفته، دشمن با مشاهده فروپاشی تدریجی مقاومت، حملات خود را شدت خواهد داد. 🔹 در تاکتیک‌های مقاومت روی زمین نیز همین هدف حفظ شده، به جای درگیری مستقیم رزمندگان، طرح‌های کمین و ضربه با موفقیت تضمینی از پشت و عمق در قالب‌های گروه‌های کوچک ۵ تا ۶ نفره اجرا می‌شود، نیروها نیز در پوشش خمپاره و کوادکوپتر اقدام کرده، پس از ضربه، محو می‌شوند. همین مسئله موجب آمار بسیار کم شهدا، زخمی‌ها و اسرای مقاومت شد. 🔹 این مسئله باعث شده تا سازمان رزم حماس و جهاد هم برای مرحله فعلی، هم آینده و هم پساطوفان‌الاقصی حفظ شده، دشمن تلفات سنگین داده و به بن‌بست در تحقق اهدافش برسد. https://eitaa.com/kamalibasirat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شما هم احساس ناامیدی دارین؟! ⁉️ چطوری با این همه مشکل باز باشیم؟ ____________________________ 🔴 : ⁉️ وقتی تمام دنیا با ما دشمنند؛ چطور میگید که پیروزی از آن ماست؟!! ⁉️ اصلا چرا رهبری اینقدر به آینده امیدوارند؟ مگه اختلاس‌ها و کم‌کاری مسئولین و... را نمی‌بینند؟؟! 🆔https://eitaa.com/kamalibasirat