eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.6هزار دنبال‌کننده
11هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حداقلی‌ترین کاری که برای احیای عید غدیر می‌تونیم بکنیم اینه که این کلیپ را با تمام توان انتشار بدیم تا به دست همه برسه 🌺مبلغ باشیم🌺
2⃣1️⃣شانزده روز تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده 💐 💐 هدیه به به نیت کن شدن ویروس کرونا مردم کشورشیعیان جهان @Karbala15
بســــم اللہ الرحــــمن الرحیــــــــم 🌈 🦋 امروز دوشنبه متعلق است به : 🌻🍃 امام حسن مجتبی (ع) 🌻🍃 امام حسین (ع) 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 به نقل از شیخ عباس صراف : روزی به محضر استادم حاج آقا مجتبی طهرانی (ره) رفتم و آن زمانی بود که روی دعای زیارت جامعه کبیره تحقیق و تفحص میکردم ... از خدمتشون پرسیدم فراز عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ وَ سَجِيَّتُكُمُ الْكَرَمُ… برای کدام یک از معصومین صدق میکند ؟ حاج اقا برگشتند و نگاهی کردند و گفتند خوب معلومه ! این برای امام حسن (ع) هست 💚 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃
از روی برف ها❄️ سینه خیز برید😳
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ . @karbala_ya_hosein
مشهد... نیمه های شب... روبروی ایوان طلا... روی فرش های دوس داشتنی صحن.... خیره به گنبد طلا... و اشک...اشک.....اشک.... ‌ اللهم ارزقنا کربلا بحق امام رضا ♥️
🌿؛🌸؛🌊؛🖇 🌱🙃 نمازتواول‌وفت‌نخونده‌باشی‌ رفیق‌،باختی. ✋☺️
🌸🍃 . . {} با تعجب بہ پسره همسایہ‌شان نگاهے ڪرد باورش نمےشد او براے ڪمڪ بیاید مگر همچین آدم‌هایی فقط به فڪر خودشان نیـستند پسراے مزاحم با دیدن پسره معـروف و مسجدے محلہ پا بہ فرار گذاشتن مهیا با صداے پسره به خودش آمد ـ مزاحم بودند ـ بلہ پسر با اخم نگاهے بہ مهیا انداخت مهیا متوجہ شد ڪہ مےخواهد چیزے بگوید ولے دودل بود ـ چیہ چتہ ! نگاه میکنے ؟ برو دیگہ میخواے بهت مدال افتخار بدم پسره استغفرا... زیر لب گفت ـ شما یڪم تیپ‌تون رو درست ڪنید دیگہ نہ ڪسے مزاحمتون میشہ نہ لازمہ بہ فڪر مدال براے من باشید مهیا ڪہ از حاضر جوابے آن عصبانی بود شروع ڪرد به دادوبیداد ـ تو با خودت چہ فڪرے ڪردےها ؟ من هر تیپے میخوام میزنم بہ تو چہ ! تو و امثال تو نمےتونن چشماشون رو ڪنترل ڪنن بہ من چہ تا پسره خواست جوابش را بدهد یڪے از دوستانش از ماشین پیاده شد و او را صدا زد ـ بیا بریم سید دیر میشہ پسره کہ مهیـا حالا مےدانست سید هست بہ طرف دوستانش رفت و سوار ماشین شد و از ڪنار مهـیا با سرعت گذشت مهیا ڪہ عصبے بود بلند فریاد زد : ـ عقده‌اے بدبخت بہ طرف خانہ رفت ، بےتوجہ بہ مادر و پدرش ڪہ در پذیرایے مشغول تماشاے تلویزیون بودن بہ اتاقش رفت 🌸 دو روز بـعـد 🍃 مهیا درحالے ڪہ آهنگے زیر لب زمزمہ مےڪرد ، در خانہ را باز ڪرد و از پلہ‌ها بالا آمد و با ریتم آهنگ بشڪن مے زد خم شد تا بوت‌هایش را از پا دربیاورد ڪہ در خانہ باز شد با تعجب بہ دو مردے ڪہ با برانڪارد و لباس‌هاے پزشڪے تندتند از پلہ‌ها بالا مےآمدن و وارد خانه شدند نگـاه ڪرد ڪم‌ڪم صداها بالا گرفت مهیا با شنیدن ضجہ‌هاے مادرش نگران شد ـ نفس بڪش احمد توروخدا نفس بڪش احمد پاهاے مهیا بے‌حس شدند نمےتوانست از جایش تڪان بخورد مے دانست در خانہ چہ خبر است بار اول ڪہ نبود. جرأت مواجہ شدن با جسم بےجان پدرش را نداشت آن دو مرد با سرعت برانڪارد را ڪہ احمدآقا روے آن دراز ڪشیده بود بلند ڪرده بودند مهلاخانم بےتوجہ ب۷ مهیا تنہ‌ای بہ او زد و پشت سر آن‌ها دوید... 👆🏻 : 👉🏻 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🌸🍃 . . {} دیگر پاهایش ناے ایستادن نداشت سرجایش نشست با اینڪہ این اتفاق برایشان تڪراري شده است اما مهیـا نمےتوانست آن را هضم ڪند اینبار هم حال پدرش وخیم‌تر شده بود و نفس ڪشیدن برایش سخت تر نمےتوانست هواے خفہ‌ے خانہ را تحمل ڪند با ڪمڪ دیوار سرپا ایستاد آرام‌آرام از پلہ‌ها پایین رفت با رسیدن بہ کوچہ نفس عمیقے ڪشید بوے چایے دارچین و اسپند تو ڪل محلہ پیچیده بود ڪہ آرامشے‌خـاص در وجود مهیا جریان پیدا ڪرد با شنیدن صداٻ مداحے یادش آمد ڪہ امروز اول محرم هست در دانشگاه هم مراسم بود دوست داشت بہ طرف هیئت برود ولے جرأت نداشت بہ دیوار تڪیہ داد زیر لب زمزمہ ڪرد ـ خدایا چیڪار ڪنم صداے زیباے مداح دلش را بہ بازے گرفتہ بود بغضش اذیتش مےڪرد آرام‌آرام خودش را بہ خیابان بن‌بستے ڪہ تہ آن مسجد و هیئت بود رساند با دیدن آن جا بہ وجد آمد پرچم‌هاے مشڪی و قرمز دود و بوے چایے ڪہ اینجا بیشتر احساس مےشد نگاهے بہ پسرایے ڪہ همہ مشڪےپوش بودند و هماهنگ سینہ میزدند و صداے مداحے ڪہ اشڪ همہ حاضرین را درآورده بود باز دارم قدم‌قدم میام تو حرمت حرم کرب‌وبلاست یا توے هیئتت وسط جمعیت بود و سرگردون دوروبرش را نگاه مے‌ڪرد همہ چیز برایش جدید بود دومین بارش بود ڪہ بہ اینجا مےآید اولین بار هم بہ اصرار مادرش آن هم چند سال پیش بود عوض نمےڪنم آقا تو رو با هیچڪسے عڪس حرم توے قاب منو و دلواپسے با نشستن دستے روے شونہ‌اش بہ عقب برگشت دختر محجبہ‌اے ڪہ چهره مهربان و زیبایے داشت را دید ـ سلام عزیزم خوش‌اومدی بفرما این چادرِ سرت ڪن مهیا ڪہ احساس مےڪرد ڪار اشتباهے ڪرده باشہ هول ڪرد ـ من من نمیدونم چے شد اومدم اینجا الان زود میرم خودش هم نمےدانست چرا این حرف را زد دختره لبخندے زد ـ چرا برے ؟ بمون ، حتما آقا دعوتت ڪرده ڪہ اینجایے ـ آقا؟ببخشید کدوم آقا ـ امام حسین(ع) من دیگہ برم عزیزم مهیا زیر لب زمزمہ کرد امام‌حسین چقدر این اسم برایش غریب بود ولے با گفتن اسمش احساس آرامش مےڪرد... 👆🏻: 👉🏻 🍃🌸🍃🌸🍃🌸
امشب سلامم می رسد خاکِ بقیعِ تو تا از تو گیرد روضه و اشکِ محرم را..!
به شاهراه شهادت تو هم مرید حسینی قتیلِ مقتلی و آخرین شهید حسینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌ رفقا ... بیاید یجورے زندگے ڪنیم ڪه‌ هرکے ما رو دید بگه بوےِ ڪربلا میدی ... بوےِ حسین (ع)...🌱 ... :) شبتون حسینی🌹
. . سلام‌علـیڪم☺️✋🏻 هـمراهـان همـیشـگے {شـہیـدانہ} خــبر داریــد کہ مدیـر جـان تصمـیـم نـابے گـرفتـن و مـا خادمـیـن مـلتـمس‌بہ‌دعاے {شـہیـدانہ} از دیـشب شـروع بہ پـارت‌گذارے رمان زیـبـاے {جـٰانـم‌مے‌رود} ڪردیـم .☺️ نـهایت آروزے همہ‌ے ما خـادمیـن لـذت بـردن از ایـن رمـان نـاب و سپـرے ڪردن لـحظاتے خـوش با ایـن رمان بے‌نظیـر هـست . 🌻💛 از این رو پیشـنهادات و نظرات تون رو بہ آیدی زیر بفرسـتید 👇🏻: @violate التـماس‌دعا🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ❤ @karbala_ya_hosein
🔅 ســلام و نــــــور 🔆 🍃 روزتــان پر از رحمت و مغفرت الهـــے 🍃 🔵 امروز سہ شنبہ و متعلق است به ائمــہ مظلوم بقــیع 🔸 امام ســــجاد (ع) 🔸 امام باقـــر (ع) 🔸 امام صـــــادق (ع) 🍃 🍃 🍃 🍃 امام محمد باقر(ع) : هیچ کس از گناه در امان نمیماند مگر زبانش را نگاه دارد 🍃 🍃 🍃 🍃 🏴شهادت مظلومانه امام محمد باقر (ع) تسلیت باد🏴
به نیابت ازشهدا هدیه به به نیت سلامتی وتعجیل در ازبین رفتن بیماری کرونا حاجت روایی اعضاخادمین @Karbala15
🍃شهیدی که واسطه ی ازدواج دونفر شد... 🌺یه جوون طلبه ای رفت خواستگاری جوابش کردن دلش میگیره از طریق یکی از دوستاش میره خادم الشهدا میشه ، ..... نمیدونم چطوری اما با یه شهیدی به نام عبدالرحمان رحمانیان جهرمی آشناش میکنن...بهش میگن این شهید حاجت میده ( این مال جنوب کشوره ، اون مال غرب کشور ) تو دلش با این شهید عبدالرحمان نجوا میکنه ...( خوش به حال کسایی که متوسل به شهدا میشن . شهدایی که خدا فرمود : دیه شون من خدا هستم .... بعد که برمیگرده دختره نظرش عوض میشه.پسره میگه من یه طلبه ی ساده هستم فقط تو این دو هفته رفتم راهیان نور ، خادم الشهدا شدم، یه خورده آفتاب سوخته شدم برگشتم. هیچ امکاناتی به مالم اضافه نشده است. چی شد که تو به ازدواج با من راضی شدی؟ دختره باگریه میگه: چند شب پیش، یه جوان خوش سیما و نورانی، با لباس خاکی به خوابم اومد. گفت: من شهید عبدالرحمان رحمانیان هستم. اهل جهرمم گلزار شهدای رضوان خاک هستم. یکی از خدام ما به من رو زده و به من متوسل شده است. من عبدالرحمان زندگیتون رو تضمین میکنم... من امروز به حرمت حرف شهید راضی میشم که با من ازدواج کنی... شهید عبدالرحمان رحمانیان❤️ 🌷یادش با ذکر
شعر در دست ندارم ولی از روی ادب السلام ای همه ی دار و ندار زینب (س)
بعد شهادت عبدالحسین برای‌ زیارت ‌رفته‌ بودیم ‌سوریه‌ موقع برگشت‌ دیدم‌ دخترم ‌داره‌ پشت‌ شیشه هواپیما دست‌ تکون ‌میده گفتم: چیشده؟ گفت: مگه ‌بابا رو نمیبینی؟ داره‌ بهمون ‌نگاه‌ میکنه... به‌ روایت‌ همسر شهید
✨﷽✨ 🔹حلم امام باقر علیه السلام ✍امام باقر علیه السلام ، لقبش " باقر " است .باقر يعنی شكافنده . به آن حضرت " باقر العلوم " می‏گفتند ، يعنی‏ شكافنده دانشها .مردی مسيحی ، به صورت سخريه و استهزاء ، كلمه " باقر " را تصحيف‏ كرد به كلمه " بقر " يعنی گاو - به آن حضرت گفت : "انت بقر " يعنی تو گاوی امام بدون آنكه از خود ناراحتی نشان بدهد و اظهار عصبانيت كند ، با كمال سادگی گفت : نه ، من بقر نيستم من باقرم مسيحی گفت : تو پسر زنی هستی كه آشپز بود.حضرت پاسخ داد: شغلش اين بود ، عار و ننگی محسوب نمی‏شود. او گفت : مادرت سياه و بی‏شرم و بد زبان بود. حضرت فرمود: اگر اين نسبتها كه به مادرم می‏دهی راست است ، خداوند او را بيامرزد و از گناهش بگذرد . و اگر دروغ است ، از گناه تو بگذرد كه دروغ‏ و افترا بستی " مشاهده اين همه حلم ، از مردی كه قادر بود همه گونه موجبات آزار يك‏ مرد خارج از دين اسلام را فراهم آورد ، كافی بود كه انقلابی در روحيه مرد مسيحی ايجاد نمايد ، و او را به سوی اسلام بكشاند. مرد مسيحی بعدا مسلمان شد.  📚بحار الانوار ،ج۱۱ ،حالات امام باقر ،ص۸۳ 🏴شهادت امام باقر (ع) تسلیت باد
شهیـدی که زندگی و تحصیل در تگزاس‌آمریکا را به عشق اسلام و انقلاب رها کرد و به ایران برگشت... در اسلام تماشاچـی نداریـم همه مسلمانان باید به هرنحوی در صحنه نبرد بین حـق و باطـل شرکت کنند وگرنه خود نیز باطلند ... "شهید احسان قاسمیه"
4_6007979040248432152.mp3
5.94M
🎧 بسیار زییا و دلنشین ❣ 🎼 بجایه بار گناه علم برداریم ..... 🎤 🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا