eitaa logo
شـــهــیــدانـــه🌱
15.8هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.3هزار ویدیو
37 فایل
کدشامدکانال 1-1-874270-64-0-1 رمان به قلم هانیه‌محمدے #مــهربانــو کپی حرام است و نویسنده راضی نیستن ❣حــامـےمــن❣مسیراشتباه❣گذر از طوفان https://eitaa.com/anjoman_romam_eta/4 زیرمجموعه https://eitaa.com/joinchat/886768578Caaa1711609 تبلیغات @Karbala15
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ سر صبح بردن نام حسین بن علی میچسبد: السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَعَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ❤ @karbala_ya_hosein
بســــم الله الــــرحمـــــن الــــرحیــــــم ☀️ امروز جمعه 🌹 امروز متعلق است به : 🔸 امام زمـــــان (عــــج) 🍃 🍃 🍃 🍃 🍃 امام زمان (عج):  درهاى سوال از چیزهایى را که براى شما مفید نیست ببندید و خود را در مورد دانستن چیزهاى غیرلازم به زحمت نیندازید، و درمورد تعجیل فرج زیاد دعا کنید زیرا که موجب فرج خواهدشد.
این روزها حال دلم معلوم نیست؛ چشم هایم بلا تکلیف اند؛ نمیدانند اشک شوق بریزند از رسیدن غدیر، یا اشک حسرت ببارند از ندیدن وارث غدیر؛ کاش مے آمدے و تکلیف این همه چشم منتظر معلوم میشد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به دل خسته بگویید خداوندی هست... من نمیتونم خوب بمونم! تو خوب نگهم دار... بگیر منو از خودم به خودت بده... @karbala_ya_hosein
رفیق... فردا عیده غدیره ها ! حواست هست دیگه؟ برنامه‌ ریزی کردی که چه کنی؟ مقدمات کاراتو انجام دادی؟! می‌دونی‌ که باید سنگ تموم بذاری برای غدیر دیگه؟! اگر هیچ کاری هم نمی‌تونی بکنی برو علی (علیه السلام) رو بشناس! نهج‌ البلاغه رو بگیر..و بخون! خلاصه بیکار نشین... یه حرکتی هم شما بزن!
••• آخر همه باٰید به علی رو بزنند هم شیعه و هم سُنّی از او دم بزنند در قبر چناٰن مدح بخواند ز علی تاٰ هر دو ملك ز شوق زانو بزنند | | @karbala_ya_hosein
1⃣ تا عیدالله الاکبر، عید ولایتعهدی مولایمان، عید غدیر خم باقی مانده 💐 💐 هدیه به به نیت کن شدن ویروس کرونا مردم کشورشیعیان جهان @Karbala15
. . اینوتوےاینستاگرام‌دیدم‌گفتم‌خودمم امتحان‌ڪنم‌گوگل‌معنےتسلیترو نمیفھمہ😒😒 عبارت"تسلیت‌بہ‌لبنان"روچہ‌انگلیسےچہ‌عربے"تبریڪ"ترجمہ‌میڪنہ اگہ‌بخواےدرست‌ترجمہ‌ڪنہ‌ڪافیہ‌بہ‌جاےلبنان،آمریڪایااسرائیلروبنویسے 😏 دشمن‌ازهیچ‌تلاشےدریغ‌نمیڪنہ‌واقعاً خجالت‌آورهِ. 🇱🇧🇮🇷
291K
-آداب‌غدیر! ❤️🎈
حضرت مادر! سنگینی بار گناهان خسته ام ڪرده... مادرانه دستم را بگیر و به دستان مهدی ات بسپار!
ترند سوم جهان در توییتر 🔸بعد از آنكه روز گذشته در كارزار توئيترى «لبيك يا خامنه‌ای» كليدواژه ترند نخست توئيتر فارسى شد، با رقم خوردن آمار جالب توجه «۴۰ هزار محتوا در هر ساعت» و ادامه انتشار مطالب متنوع درباره رهبرانقلاب و جايگاه ولايت فقيه و تاكيد بر ادامه راه غدير، اين كليدواژه «ترندسوم» توئيتر جهانى شد. 🔸با مشارکت ده ها هزار کاربر از اقصا نقاط جهان و انتشار بیش از ۵۰۰ هزار محتوا، ان شاء الله كمپين «لبيك يا خامنه‌ای» تا شامگاه روز ادامه خواهد داشت.
نابغه‌ی خبرنگاری که فرمانده و استراتژیست جنگ شد! هفدهم مرداد روز خبرنگار گرامی باد "شهید حسن باقری"
🌺🌸🌷🍗🥘 برای کسی نباشه که کمک نکرده باشه ها!! هررر چقدر که جا داره کمک کنین شدیدا جبران میکنن برامون 🌸💗❤️😌
اللهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ . @karbala_ya_hosein
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خبر😊😍 خبر😊😍 🌹‏حضرت حیدر بود منظور حق با اقتدار لا فتی الا علی لا سیف الا ذوالفقار...🌹 ‎ سلام خدمت شما بزرگواران به مناسبت عید غدیر دلنوشته های حیدری خودتون رو برامون بفرستید و شارژ عیدی💐 بگیرید🎁 زمان ارسال دلنوشته هاساعت10:30تا11روزشنبه منتظرتونیم😍☺️ 🌱🌸عید غدیر خم بر شما مبارک🌸🌱
تولد داریم چه تولدی تولد فرمانده شجاعمون ”سردار قاآنی” تولدت مبارک سردار پر افتخار ما😍✌ 🍃🍂🍃🍂🌹🍂🍃🍂🍃
{} مهیـــا با تمام جزئیات برای مامور توضیح داد حالش اصلا خوب نبود وسط صحبت ها گریہ اش گرفتہ بود ـــ شما گفتید ڪه رفتید تو پایگاه ـــ بلہ ـــ چرا رفتید میتونستید بمونید و ڪمڪشون ڪنید مامور چیزے را گفت ڪہ مهیا به خاطر این مسئلہ عذاب وجدان گرفتہ بود ـــ خودش گفت .منم اول نخواستم برم ولے خودش گفت ڪه برم ـــ خب خانم رضایے طبق قانون شما باید همراه ما به مرڪز بیاید و تا اینڪـہ آقاے مهدوے بهوش بیان و صحبت هاے شمارا تایید ڪنہ شوڪ بزرگے براے مهیا بود یعنے قرار بود بازداشت بشہ نمے توانست سر پا بایستد سر جایش نشست ـــ یعنے چے جناب .همہ چیو براتون توضیح داد برا چے مے خواے ببریش محمد آقا پدر مریــــم بــــہ سمت دخترش آمد شهـــین خانم با دیدن همسرش آن را مخاطب قرار داد ــــ محمد آقا بیا یہ چیزے بگو مے خوان این دخترو ببرن با خودشون یہ ڪارے بڪن محمد آقا نزدیڪ شد ـــ سلام خستہ نباشید من پـــدر شهـــاب هــستم مـــا از این خانـــم شڪایتے نداریـــم ـــ ولے .. مریم ڪنار مهیا ایستاد ـــ هر چے ما راضے نیستیم ــــ هر جور راحتید ما فردا هم مزاحم میشیم ان شاء الله ڪه بهتر بشن ـــ خیلے ممنون مهیا خجالت زده سرش را پایین انداخت انتظار برخورد دیگـــہ اے از این خانواده داشت ولے الان تمامیـــہ معادلاتش بهم خورده بود ـــ مهیا مادر مهیا با شنیدن اسمش سرش را بلند ڪرد مادرش همراه پدرش بــہ سمتش مے آمدن پدرش روے ویلچر نشستہ بود دلش گرفت بازم باعث خرابے حال پدرش شده بودن چون هر وقت پدرش ناراحت یا استرس به او وارد مے شد دیـــگر توانایے ایستادن روے پاهایش را نداشت و باید از ویلچر استفاده مے ڪرد مهیا با فرود آمدن در آغوش آشنایے ڪه خیلے وقت است احساسش نڪرده بود بـــہ خودش آمـــد... ↩️ ... ✍🏻 : فاطمه امیری 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
{} آرامشے ڪہ در آغوش مادرش احساس ڪرد آن را ترقیب ڪرد ڪہ خودش را بیشتر در آغوش مادرش غرق ڪند ـــ آقاے رضایے شما اینجا چیڪار می ڪنید همہ با شنیدن صداے محمد آقا سر هایشان بــــہ طرف احمــــد محمد آقا چرخید ــــ سلام آقاے مهدوے خوب هستید من پدر مهیام .نمیدونم چطور ازتون تشڪر ڪنم دخترتون تماس گرفت و مقدارے از قضیہ رو تعریف کرد من مدیون شما و پسرتون هستم ـــ نہ بابا این چہ حرفیہ شهاب وظیفہ ے خودشو انجام داد ماشاء اللہ مهیا خانم چقدر بزرگ شدن مهیا با تعجب این صحنــــہ را تماشا مے کرد شهین خانم روبـــہ دخترش گفت ـــ مریم میدونستے مهیا دختر آقاے رضاییـــہ ?? ـــ منم نمی دونستم ولی اون روز کــــہ حال آقاے رضایی بد شده بود منو شهابــــ رسوندیمش بیمارستان اونجا دونستم مہلا خانم با تعجب پرسید ــــ شما رســـوندینش ـــ بلـــہ مهیا پیش ما تو هیئت بود اونجا خیلے گریہ ڪرد و نگران حال آقاے رضایے بودن حتے از هوش رفت بعد اینکه حالش بهتر شد منو شهاب اوردیمش مهیا زیر لب غرید ـــ گندت بزنن باید همہ چیو تعریف می ڪـــردی اما مہلا خانم و احمد آقا با ذوقے ڪه سعے در پنهانش داشتن بــہ مهیا نگاه می ڪردند... ↩️ ... ✍🏻 : فاطمه امیری 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
{} مهیا روے تختش دراز ڪشیده بود یڪ ساعتے بود که به خانه برگشتـــہ بودند در طول راه هیچ حرفے میان خودش و مادر پدرش زده نشد با صداے در بــہ خودش آمد ـــ بیا تـــــو احمد آقا در را آرام باز ڪرد و سرش را داخل اورد ـــ بیدارت ڪردم بابا مهیا لبخند زوری زد ــ بیدار بودم مهیا سر جایش نشست احمد آقا ڪنارش جا گرفت دستان دخترڪش را میان دست هاے خود گرفت ـــ بهترے بابا ـــ الان بهترم ــــ خداروشڪر خدا خیلے دوست داشت ڪہ پسر آقاے مهدوے رو سر راهت گذاشت خدا خیرش بده پسر رعناییــہ ــــ اهوم ـــ تازه بـــــا آقاے مهدوے تلفنے صحبت ڪـــردم مثل اینڪہ آقا پسرشون بهوش اومده فردا منو مادرت می خوایم بریـــم عیادتش تو میاے مهــیا سرش را پایین انداخت ــــ نمیدونم فڪ نڪنم احمـــد آقا از جایـــش بلنــد شد بوسـہ اے بر روے موهاے دخترش ڪاشت ـــ شبت بخیـــر دخترم ـــ شبـــ تو هم بـــخیــر قبل از اینڪہ احمد آقا در اتاق را بــبــنـــدد مــهیا صدایــش ڪرد ـــ بابا ـــ جانــــم ــ منم میام احمد آقا لبخندے زد و سرش را تکان داد ــ باشہ دخترم پس بخواب تا فردا سرحال باشے مهیا سرے تکان داد و زیر پتو رفت آشفتــــہ بود نمی دانست فردا قراره چہ اتفاقے بیفتی شهـــابـــــ چطور با او رفتار مےڪند... ↩️ ... ✍🏻 : فاطمه امیری 💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐