📚گزیده ای از کتاب؛ #آیین_دوستیابی
اثر #دیل_کارنگی
🛑تکنیک های اساس در #برخورد با #مردم :
🔸#انتقاد و #نکوهش:
📙داستان #غفلت_های_پدر:
#دبلیو_لبرینگستون_لارند
متن داستان: گوش بده پسرم! هم اکنون که تو خوابی این را به تو میگویم دست کوچکت زیرگونه ات است و موهای فرفری خرمایی رنگت روی پیشانی ات ریخته .
من تنها به اتاق تو آمده ام .همین چند دقیقه پیش که در کتابخانه مشغول خواندن برگه هایم بودم، موج #خفه
کننده ای از #ندامت و #پشیمانی سراسر وجودم را فرا گرفت. با #احساس گناه نزد تو آمده ام .
حرف هایی که می خواهم به تو بگویم مطالبی هستند که آن لحظه فکرم را مشغول کردند. پسرم، من همیشه با تو در #تقابل و #مخالفت بوده ام .وقتی لباس مدرسه ات را می پوشیدی به تو #اخم کردم چون باحوله فقط صورتت را نوازش می کردی. من از اینکه کفش هایش را #تمیز نکرده بودی, #تنبیهت کردم و #کارهای #سختی بر دوشت گذاشتم. زمانی که بعضی از وسایلت را روی زمین انداختی بر سرت #فریاد کشیدم.
موقع صبحانه هم #اشتباهاتی در تو دیدم. لباست را #کثیف کردی.لقمه هایت را نجویده قورت می دادی. آرنج هایت را روی میز گذاشتی. کره ی زیادی روی نان می گذاشتی و وقتی از خانه بیرون میرفتی تا بازی کنی و من هم به سر کار میرفتم دستت را بلند کردی و گفتی: « خداحافظ پدر.»و من اخم کردم و در جواب گفتم: « دستت را بینداز ».
بعد از ظهر که برگشتم همه چیز دوباره شروع شد .وقتی در خیابان به سمت خانه می آمدم به دنبال تو گشتم. دیدم روی زانوهایت نشسته ای و تیله بازی می کنی. سر زانو های شلوارت را دیدم که سوراخ شده بود. وقتی گوشت را گرفتم و جلوتر از خودم به سمت خانه می کشاندمت، جلوی دوستانت #کوچک شدی و #خجالت کشیدی. از نظر من شلوارت گرانقیمت بود و تومی بایست بیشتر #مراقب می بودی. اما تصور کن پسرم ، این همه سختی از طرف یک پدر!
یادت می آید ساعتی بعد که در حال مطالعه بودم ، چقدر با #ترس وارد اتاق شدی .نگاهی معصومانه و جریحه دار در چشمانت بود. وقتی سرم را از روی کتاب برداشتم و از آمدنت و وقفه ای که ایجاد کرده بودی #عصبانی و #بی_حوصله بودم تو یک لحظه دم در ایستادی . مردد بودی که وارد شوی یا نه. بیمقدمه فریاد زدم : «چه میخواهی؟»
تو هیچ حرفی نزدی ، فقط با #انرژی زیاد به سمت من دویدی و دستانت را دور گردنم حلقه زدی و مرا #بوسیدی.
دستان کوچکت با احساس #محبتی که #خدا در #قلب تو افروخته بود و به هیچ وجه نمی شد از آن صرف نظر کرد و مرا محکم فشار داد. بعد از آن آنجا را ترک کردی و به سرعت از پله ها بالا رفتی.
پسرم ! همان لحظه بعد از اینکه رفتی، کاغذ هایم از دستم افتاد و #ترس بزرگ و #ناخوشایندی مرا فرا گرفت. این #عادت من چه بلایی بر سرم آورده بود !؟ عادت به #ایراد گرفتن و #سرزنش کردن را می گویم. این بود هدیه ی من به تو به عنوان پسرم!؟
هر کاری که در در برابر تو کردم به علت این بود که دوستت نداشتم، به دلیل به آن بود که #انتظار و #توقع بیش از حدی داشتم . من تو را با #بزرگسالی همچون خودم #مقایسه می کردم .ویژگی های #خوب زیادی بود که در #شخصیت و #رفتار تو هویدا بود. قلب کوچک تو به بزرگی طلوع خورشید در تپه های وسیعی بود .
این را انگیزه و محرک بی اختیار تو برای هجوم به سوی من و بوسیدن و شب بخیر گفته نشان داد .پسرم ! از امشب دیگر هیچ چیز غیر از تو برایم مهم نیست. من در تاریکی پیش تو آمده ام و با #خجالت و #شرمساری زانو زده ام.
این اقرار کفاره ی ناچیز است که آن را می پردازم. میدانم اگر در زمان بیداری این حرفها را به تو می زدم معنی آنها را نمی فهمیدی . اما فردا من یک پدر واقعی خواهم بود!
می خوام #دوست #صمیمی تو باشم ؛وقتی تو رنج ببری من هم برنجم, وقتی تو میخندی من هم بخندم .هر موقع کلمات و جملات عجولانه ای به زبانم آمد، زبانم را گاز بگیرم. و همچنین یک #آیین و #سنت همیشگی با خود میگویم:
«او فقط یک کودک است؛ یک کودک خردسال .»
از اینکه تو را به عنوان یک #مرد تصور می کردم ، متاسفم. اکنون که میبینم با خستگی به تختخواب کوچکت خزیده ای و غرق خواب شدهای، در می یابم که هنوز به یک نوزاد می مانی. انگار همین دیروز بود که در آغوش مادرت خوابیده بودی. من از تو توقع بیش از حدی داشتم، #توقع بیش از حد.
به جای #محکوم کردن ،#دیگران, بهتر است سعی در #درک آنها داشته باشیم. بهتر است به این نکته پی ببریم که مردم کارهایی را که انجام میدهند چرا انجام میدهند و دلیل آن چیست؟
این #رفتار نسبت به #انتقاد، بسیار سودمند تر و موثرتر است و باعث ایجاد /همدردی ،تحمل و مهربانی می شود؛ «شناخت همه مساوی است با بخشش همه » و بر اساس گفته دکتر جانسون:
آقا شیخ رجبعلی خیاط (ره):
🌟امام زمان عليه السلام دنبال رفیق می گرده، #خوب شو ؛ خودش میاد و پیدات می کنه
#امام_زمان
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
✨داستان زندگی ✨
💎 شخصی از ماجرایی که بین او و همسرش اتفاق افتاده بود، چنین می گفت:
« همسرم و چند زن دیگر با هم در برنامه ای به عنوان« بهبود #شخصیت» شرکت می کنند. همسرم از من درخواست کمک کرد تا فهرستی از شش #کار تهیه کنم که به نظر من می تواند در #اصلاح و #بهبودی اش و تبدیل شدنش به همسری #خوب تاثیرگذار باشد.
من از چنین خواسته ای شگفت زده شدم .
اگر بخواهم #صادقانه بگویم, فهرست کردن شش کار که #دوست داشتم او انجام دهد تا در #رفتار و #شخصیتش #تغییر ایجاد شود, برای من آسان بود.
البته باید اضافه کنم که او هم میتوانست فهرستی از ۱۰۰۰ کار برای من بنویسید که دوست داشت من با انجام دادن آن خودم را #اصلاح کنم؛ اما در نهایت این کار را نکردم و به او گفتم :
«اجازه بده در این مورد فکر کنم و فردا صبح جوابش را بدهم .»
صبح روز بعد، از خواب بیدار شدم به سر کار رفتم .
با مراجعه به گل فروشی، شش شاخه گل رز قرمز سفارش دادم و به همراه یک نامه و کارت پستالی برای همسرم از طریق پیک موتوری بفرستند .
در نامه نوشتم : « نتوانستم در مورد شش کاری که دوست داشتم تو انجام دهی و #تغییر کنی فکر کنم چون همینطور که هستی #عاشقت هستم.»
وقتی بعد از ظهر به خانه برگشتم, همسرم از #شوق به گریه افتاده بود ، و از اینکه بعد از آن در خواستش، هیچ #انتقادی و #عیبجویی از او نکرده بودم . بی نهایت خوشحال بود.
#قدر_شناسی
#رفتار_با_همسر
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
📚گزیده ای از کتاب ؛ #رستاخیز
اثر #لئو_تولستوی
🖋از #اشتباهات بیپایه مردم یکی این است که #خیال میکنند هر کس دارای #خصوصیاتی است #تغییرناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب، این هشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل.
حال آن که اینجور نیست.
🔸 آدمها مثل #رودخانهاند، اگر چه همه یکشکل و یکجورند ولی رودخانه را که دیدهاید، همچنانکه پیش می رود، گاهی آهسته حرکت میکند، گاهی تند، گاه که به کوهسار میرسد باریک میشود، گاهی که به دشت میرسد پهن می شود و وسعت پیدا میکند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرفتر آبش گرم میشود. یک زمان #آرام است و یک زمان #طغیان میکند.
هر #انسانی در خود #عناصر #خوب و #بد را دارد، گاهی روی خوبش را نشان میدهد
و گاهی روی بدش را ...!
#تغییرناپذیر
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
📚گزیده ای از کتاب ؛ #رستاخیز
اثر #لئو_تولستوی
🖋از #اشتباهات بیپایه مردم یکی این است که #خیال میکنند هر کس دارای #خصوصیاتی است #تغییرناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب، این هشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل.
حال آن که اینجور نیست.
🔸 آدمها مثل #رودخانهاند، اگر چه همه یکشکل و یکجورند ولی رودخانه را که دیدهاید، همچنانکه پیش می رود، گاهی آهسته حرکت میکند، گاهی تند، گاه که به کوهسار میرسد باریک میشود، گاهی که به دشت میرسد پهن می شود و وسعت پیدا میکند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرفتر آبش گرم میشود. یک زمان #آرام است و یک زمان #طغیان میکند.
هر #انسانی در خود #عناصر #خوب و #بد را دارد، گاهی روی خوبش را نشان میدهد
و گاهی روی بدش را ...!
#تغییرناپذیر
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
📚 گزیده ای از کتاب ؛ #کشف_خود_برتر: #خودت_باش ، فقط کمی بهتر
«قسمت اول »
🖋هیچ کس واقعا نمی داند جای شما بودن یعنی چه، فقط شما جای خودتان بودهاید.
مجموعه تجربیات، #ژنتیک و #روحیاتتان مختص به شماست.
هرگز کسی مثل شما نبوده و نخواهد بود .
شما بهتر یا بدتر از هیچ انسان دیگر نیستید ؛ حتی وقتی احساس می کنید به اندازه کافی خوب نیستید، به یک دلیل ساده در اشتباه هستید ؛ چون فقط #خودتان هستید.
شما با برخی #ویژگی های #ذاتی پا به این #دنیا گذاشتید که شما را از #دیگران #متمایز می کنند .
#ژن_های خاص خودتان دارید که از پدر و مادرتان به ارث برده اید.
احتمالاً برای برخی از آنها والدینتان سپاسگزارید؛ در ضمن می گویید:
کاش برخی از آن ژن ها را برای خودشان نگه می داشتند اما «دی ان ای» شما فقط بخشی از تمام ماجرا و بخش کوچکی از آن است.
داستان زندگی ما آدمها از سن بسیار کم آغاز می شود، در حالی که در آن مرحله از زندگی هیچ اختیاری در انتخاب اشیا و انسان های اطرافمان نداریم.
#کودکان فیلم های خامی هستند که در سالهای اول، #والدین و #اطرافیان آن #فیلم ها را پر میکنند .
مهم است که داستانهای خواستگاه مان را بشناسیم تا بدانیم آیا در بزرگسالی خودمان را به گونهای همسو با خود حقیقی مان ابراز می کنیم و مهم تر آن که #درک کنیم آیا هر #جنبه_منفی از داستان خواستگاه زندگیمان احتمالاً به نوعی بر رفتار اکنونمان اثر گذار است.
🔸شاید از خودتان بپرسید:
چگونه می توانیم از #خود_حقیقی_مان #فاصله بگیریم؟
بیایید کنکاش کنیم و یک #تربیت_عادی را به یک نگاه غیر سلیقه ای زیر نظر بگیریم .شاید این بازتاب عینی سرگذشت شما نباشد .
ما در #شیوه_بزرگ شدنمان #هیچ_انتخابی نداریم. همه ما در #چارچوب یک #خانواده به #دنیا می آییم.
دینامیک #هسته_اصلی_خانواده ها باهم متفاوت است و ارزش های بنیادینی درون نظام خانواد گی جریان دارند که شاید با ارزش های شخصی مان تطابق نداشته باشند.
...اما نتیجه این است که #شخصیتمان_اغلب در نتیجه دینامیک #خانوادهای که در آن بزرگ شدیم ، #شکل می گیرد.
اغلب ما در فعالیتهای مدرسه یا #برنامه_گروهی_شرکت میکنیم.
این #فعالیت ها به ما #یاد میدهند؛ چطور با #جامعه_ارتباط_برقرار کنیم .
سرگرمی هایی برای خودمان میسازیم. جایی در اوایل زندگی ، یک احساس غریزی درونمان شکل میگیرد که #خوب و #بد را از هم تمیز بدهیم .
سرانجام وقتی به #بلوغ_جسمانی میرسیم ، #مسئول_مراقبت از #خود و #سلامت_جسمانی_مان می شویم.
«ادامه دارد....»
#روانشناسی
🍀🌺🌸🍀🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1
📚گزیده ای از کتاب ؛ #رستاخیز
اثر #لئو_تولستوی
🖋از #اشتباهات بیپایه مردم یکی این است که #خیال میکنند هر کس دارای #خصوصیاتی است #تغییرناپذیر؛ یکی بد است و دیگری خوب، این هشیار است و آن احمق؛ این فعال است و آن تنبل.
حال آن که اینجور نیست.
🔸 آدمها مثل #رودخانهاند، اگر چه همه یکشکل و یکجورند ولی رودخانه را که دیدهاید، همچنانکه پیش می رود، گاهی آهسته حرکت میکند، گاهی تند، گاه که به کوهسار میرسد باریک میشود، گاهی که به دشت میرسد پهن می شود و وسعت پیدا میکند؛ در جایی آبش سرد است و چند فرسنگ آن طرفتر آبش گرم میشود. یک زمان #آرام است و یک زمان #طغیان میکند.
هر #انسانی در خود #عناصر #خوب و #بد را دارد، گاهی روی خوبش را نشان میدهد
و گاهی روی بدش را ...!
#تغییرناپذیر
🍀🌺🍀🌸🍀
https://eitaa.com/ketabkhani1