eitaa logo
🏴کیف الناس🏴
377 دنبال‌کننده
21.2هزار عکس
8.1هزار ویدیو
143 فایل
«بسم الله القاصم الجبارین» «وَالْحَمْدُ لِلّهِ قاِصمِ الجَّبارینَ مُبیرِ الظّالِمینَ» 💯کانالی متفاوت👌 😊 برای سرگرمی اسلامی ☺️ ارتباط با ادمین @amirmehrab56 آغاز فعالیت دوباره....۱۴۰۱/۰۷/۱۰
مشاهده در ایتا
دانلود
آيا روايت «حُسَيْنٌ مِنِّي وَأَنَا مِنْ حُسَيْنٍ» در كتب با سند صحيح نقل شده است؟ معنای این قابل فهم نیست، در بخش اول پیامبر(ص) میفرمایند: حسین از من است این بخش واضحی دارد: حسین نوه رسول خداست و جد ایشان است. اما در بخش دوم میفرمایند: من از حسین هستم! پیامبر(ص) که جد امام‌حسین(ع) است، از حسین(ع) است؟ ✅ بخش اول: اين روايت از يعلي بن مره عامري با سند صحيح در منابع برادران اهل سنت آمده است. متن اين رو ايت با اين سند در كتاب «المصنف» ابن ابي شيبه استاد بخاري اين چنين آمده است. 📚مصنف ابن أبي شيبة، ج 6، ص 380 روزى با پیامبر(ص) به یک میهمانى شده بودیم؛ در حالى که در کوچه مىرفتیم، حسین(ع)را در حال بازى دیدیم. پیامبر(ص) از جلوتر رفت و را گشود تا او را بگیرد؛ اما حسین(ع) فرار کرد و این طرف و آن طرف مىرفت و پیامبر(ص)به او میخندید، تا این که او را گرفت؛ پس یکى از را زیر چانه و دیگرى را پشت سرش قرار داد و او را میبوسید و میگفت: "حسین از من است و من از حسینم؛ کسى که را دوست بدارد، خداوند او را دوست دارد" 📚سنن ابن ماجه، ج1،ص 51 ✅ اما فهم بخش دوم حدیث: پس از شدن به رسالت، حیات او به رسالت و بقاى آن و حیات رسالت نیز به او وابسته شد و چون حسین(ع) براى زنده ماندن محمدى بسیار کوشید حتى عزیزترین کسانش را در این راه قربانى کرد، از او جانى دوباره گرفت و استمرار یافت ؛ از این رو پس از جریان کربلا شد؛ «الاسلام محمدیُ الحدوث حسینیُ البقاء»؛ اسلام توسط پیغمبر(ص) به وجود آمد و توسط حسین(ع) باقى ماند. @keyfonas
آيا همه ي پيامبران مَرد بودند؟ آيا حضرت مريم (س) عهده دار رسالت بودند؟ : ✅بله همه مرد بودند و آيه قرآن نيز براي پيامبران از کلمه رجال يعني مردان استفاده کرده است: «وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالًا نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ» و پيش از تو [نيز] جز مردانى را كه به آنان وحى مى كرديم گسيل نداشتيم اگر نمى دانيد از كتاب هاى آسمانى بپرسيد. اما حضرت مريم الهي نبود گر چه رسول الهي نبود اما به او فرشتگان نازل مي شدند و با او سخن مي گفتند حتي مطابق ظاهر بعضي از آيات، عده اي معتقدند که حضرت مرين نبي بوده است ولي هرگز رسالت نداشته است. «وَ إِذْ قالَتِ الْمَلائِكَةُ يا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّه اصْطَفاكِ وَ طَهَّرَكِ وَ اصْطَفاكِ عَلى نِساءِ الْعالَمينَ[آل عمران] و (به ياد آوريد) هنگامى را كه فرشتگان گفتند: «اى مريم! خدا تو را برگزيده و پاك ساخته و بر تمام جهان، برترى داده است.» يکي از محققان در اين باره مي گويد: « كلمه اصطفا در مورد حضرت آدم و نوح و آل ابراهيم، قطعاً به معناي اختيار براي نبوت است، وحدت سياق ايجاب مي كند كه در مورد آل عمران (مريم و مادر مريم و پسر مريم)نيز، همين معنا باشد، وگرنه بايد مرتكب خلاف ظاهر آيه بشويم كه دليل بر اين كار نيست. و از طرفي چون در آل عمران حضرت عيسي(ع) هم وجود دارد، نمي شود گفت اصطفاء حتي در باره خود آل عمران هم به يك معنا نيست، زيرا در اين صورت در مورد حضرت عيسي(ع) كه يكي از آل عمران است حتماً بايد به معناي ديگري باشد كه نزد اهل ادب به ويژه از خداي حكيم، بعيد بلكه به نظر مي آيد.» اما به هر حال تفاوت ها در جاي خود، مطرح مي شوند و ما رسول زن نداريم. چون رسول کسي است که بايد دائما در صحنه باشد. به راحتي با مردم ارتباط داشته و پيامش را تبليغ کند. در صحنه هاي درگيري دشمنان خدا حاضر باشد، در کرسي قضاوت بنشيند و ... که اين امور به عهده مردان گذاشته شده است. آيت الله جوادي در اين باره مي فرمايند: «درباره اين مسئله که همه ۱۲۴هزار پيامبر مرد هستند، بايد گفت که نبوّت و به کارهاي اجرايي نياز دارد و خصوصيات بدني و جسمي مردها به گونه‌اي است که تاب تحمل اين وظيفه سنگين را دارند. پيامبر بايد با همه افراد تماس بگيرد يا در جنگ و مسايل ديگر، فرماندهي را به عهده بگيرد که اين کار براي زنان دشوار است، پس اگر همه پيامبران مرد بودند، به اين معني نيست که اين مقام، کمال معنوي مرد است، بلکه کمال معنوي به ولايت اختصاص دارد که در ولايت الهي ميان زن و مرد تفاوتي نيست و هر دو مي‌توانند «ولي‌الله» باشند. بنابراين آنچه به کرامت مربوط مي شود، بهره مندي از ولايت الهي است که در اين جهت بين زن و مرد تفاوتي نيست و در اعمال و وظايفي است که بايد در جامعه انجام گيرد. البته اين را نيز بايد در نظر گرفت که ضرورت ممکن است ايجاب کند در دوره اي کوتاه، همين امور را يک زن به عهده بگيرد. اما به برطرف شدن ضرورت بايد اين امور به عهده مرد نهاده شود. همانگونه که حضرت زينب (س) در دوره کوتاهي براي حفظ جان امام سجاد (ع) به ظاهرا رهبري کاروان را به عهده داشتند. @keyfonas
گذر پوست به دباغخانه می افتد ✅"هشام بن اسماعیل" ، والی امویان در مدینه بود. او آزار بسیاری به مردم مخصوصا امام سجاد می رساند. سرانجام ، به دلیل اعتراض فراوان مردم، "هشام" عزل شد و به خاطر ظلم‌های فراوان او دستور دادند تا هشام را در وسط ببندند تا دیگران هر چه می‌خواهند از او انتقام بگیرند. مردم نیز یکی یکی می آمدند و می گرفتند. هشام می گفت: "بیش از همه از علی بن حسین وحشت دارم زیرا به سبب آزارهایی که به او رساندم و لعن و نفرینی که نثار جد او علی بن اببطالب می‌کردم، سخت خواهد بود." روزی که امام سجاد علیه السلام "هشام" را در آن وضعیت دیدند به همراهانشان فرمودند: "مرام ما بر این نیست که به افتاده لگد بزنیم و از خود انتقام بگیریم." هنگامی که امام سجاد به طرف هشام بن اسماعیل می آمدند، رنگ در هشام باقی نماند، ولی بر خلاف انتظار وی، امام سجاد با صدای بلند سلام نمودند و با او دست دادند و به او فرمودند: "اگر کمکی از من ساخته است، حاضرم کمک کنم." هشام فریاد زد : "اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالَتَهُ" "خداوند می داند که خویش را در کجا قرار دهد." بعد از این رفتار امام سجاد، مردم مدینه نیز گرفتن از هشام را متوقف کردند. 📚شرح الاخبار، ج ۳ ، ص ۲۶۰ @Keyfonas
کار دین انسان نیست. ✅با یک امر و غریزی نمی توان مبارزه کرد؛ بدین معنی که برای همیشه نمی توان آن را کرد، هر چند ممکن است در یک مدّت محدود جامعه را بدان سو کشاند و هم ممکن است افرادی محدود را برای همیشه بدان سو کشاند، امّا بشر و را نمی توان از مقتضیات یکی از غرایز برای همیشه منصرف کرد. ✅ کار دین و دین محو غرایز نیست؛ تعدیل و اصلاح و رهبری و حکومت و تسلّط بر آنهاست. چون غرایز را نمی توان و نباید از بین برد، قهراً در که با نام خدا و دین و مذهب برای نابودی غرایز قیام می کنند و خداپرستی را با زندگی، متضاد معرّفی می کنند، خود این معانی و مفاهیم عالی شکست می خورند و ماتریالیسم و سایر مکتبهای ضدّ خدایی و ضدّ دینی رواج می گیرد. لهذا بدون باید گفت که زاهدمآبان جاهل هر محیطی- که بدبختانه در میان خود ما هم زیاد هستند- از مهم گرایش مردم به مادّیگری می باشند. @keyfonas
چرا از بین پیامبر گرامی اسلام(ص)، فقط حضرت فاطمه(س)، معصوم بودند؟ ✅ پاسخ طبق اصول و مبانی و روایات؛ انتخاب پیامبر، امام و معرّفی آنها به مردم و نیز معرّفی معصوم، از جانب خدای تعالی صورت می‌گیرد: «وَ إِذا جاءَتْهُمْ آیَةٌ قالُوا لَنْ نُؤْمِنَ حَتَّى نُؤْتى مِثْلَ ما أُوتِیَ رُسُلُ اللَّهِ اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ»؛ و هنگامى که آیهاى براى آنها بیاید، میگویند: «ما هرگز ایمان نمی‌آوریم، مگر این‌که مانند همان چیزى که به پیامبران خدا داده شده، به ما هم داده شود» خداوند آگاه‌تر است که خویش را کجا قرار دهد. زیرا فقط است که می‌داند چه کسی شایستگی این مقام را دارد و دیگران از این علم بی‌بهره هستند. به همین دلیل معرّفی معصوم باید از جانب خدا و به واسطه پیامبر یا جانشین او صورت بگیرد. از این‌رو؛ معصوم بودن کسی، مربوط و مشروط به این نیست که آن فرزند پیامبر باشد یا نه؛ همان‌طور که فرزندان همه پیامبران معصوم نبوده‌اند؛ و الزامی وجود ندارد که همه فرزندان یک پیامبر معصوم باشند. در این میان می‌توان به فرزندان حضرت یعقوب کرد که از دوازده فرزند او، فقط حضرت یوسف معصوم و پیامبر بود و دیگر فرزندان او نه فقط معصوم نبودند، بلکه برخی از آنها نزدیک بود دست خود را به خون پاک یوسف(ع) آلوده کنند. 📚 انعام، 124 @keyfonas