eitaa logo
خط روایت
1.3هزار دنبال‌کننده
670 عکس
100 ویدیو
15 فایل
این روایت‌ها، نوشته مردم سرزمین انقلاب اسلامی است. محتواهای این کانال را می‌توانید بردارید و هر جا که خواستید بازنشر کنید، می‌توانید از این محتواها برای تولید محصولات رسانه‌ای هم استفاده کنید. ادمین‌ خانم‌ها : @Sa1399 جاودان یزدی‌زادگان @Z_yazdi_Z
مشاهده در ایتا
دانلود
صبح شش آبان مثل همیشه از خواب بیدار شدم. نماز صبح و تعقیباتش که تمام شد، پیامرسان را باز کردم و گروه دوستانه را لمس کردم. یکی از بچه‌ها نصف شبی پیام داده بود: «بچه‌ها شما هم صدای انفجار رو شنیدید؟» و بقیه گفته بودند: «انفجار؟! نه!» دوباره پیام داده بود که: «بابا خیلی بلند بود چطور نشنیدید؟» و بهش گفته بودند: «بابا خواب بی خواب شدی، بگیر بخواب خبری نیست.» و بعد از چند دقیقه دوباره پیام داده بود: «اسراییل حمله کرده. سه تا استان رو زده. و منی که امشب تو حیاط خوابیده بودم و می‌خوام برم ادامه‌ی خوابمو ببینم...!!!» چشمم روی این جمله‌اش خشک شد. حمله کرده؟! به یک صدای بلند که نمی‌شد استناد کرد. علتش هرچیزی می‌توانست باشد. مثلا ترکیدن کپسول گاز و .. . از گروه دوستانه خارج شدم و سراغ کانال‌های خبری رفتم. بیانیه‌ی ارتش را که دیدم، فهمیدم خبر راست است. پس چرا من چیزی متوجه نشدم؟ البته بعداً فهمیدم خیلی‌های دیگر هم چیزی متوجه نشده بودند. حمله کرده؟! چقدر وقیح. مثل اینکه این جانی، حرف حق سرش نمی‌شود. فقط زبان زور می‌فهمد. طبیعتاً به فکر افتادم که دقیقاً چه اتفاقی افتاده؟ آیا کسی شهید شده؟ آیا خرابی‌ای به بار آمده؟ اما هنوز خیلی زود بود برای مشخص شدن ابعاد ماجرا. چیزی که عیان بود پدافند هوایی ما خداروشکر قوی عمل کرده بود. بعداً مشخص شد تعداد زیادی از موشک‌ها و ریز پرنده‌ها را، صد کیلومتر قبل از ورود به مرز کشور عزیزمان و روی آسمان کشور عراق رهگیری و همانجا منهدم کرده بودند. مهر را از روی اپن برداشتم و سجده‌ی شکر بجا آوردم. خدایا هزار بار شکرت بخاطر وجود افراد فداکار و دانشمند در کشورم. فکرم درگیر شد. خیلی درگیر. حال واکنش ایران چیست؟ چه باید باشد؟ فارغ از کم و کیف ماجرا و ابعادش، این اولین بار است که اسرائیل با مستقیماً به خاک ما حمله‌ی تسلیحاتی می‌کند و مسولیتش را هم می‌پذیرد. کتری را پر از آب و زیرش را روشن کردم. اگر ما هم جواب بدهیم، ممکن است دوباره غلط اضافه ازش سر بزند. اما اگر سکوت کنیم و جوابی ندهیم، که با خود می‌گوید: «عه! چه جالب بهشان حمله‌ی مستقیم کردم و از ترس درگیری‌های بعدی، نشستند و تماشا کردند. پس هر بار دیگر و به هر شکل دیگر که دلم خواست می‌توانم حمله کنم.» درب یخچال را باز کردم. توی یخچال نان نبود، کشوی فریزر را بیرون کشیدم و یک قرص نان بیرون آوردم. در صورت پاسخ دادن، احتمال حمله‌ی بعدی مطرح است. در صورت پاسخ ندادن، قطعیت حمله‌ی بعدی مطرح است. باید از این خطای محاسباتی درش بیاوریم. اما چگونه؟ ✍ 〰〰〰〰 〰〰〰〰 @khatterevayat