eitaa logo
خط روایت
1.7هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
227 ویدیو
17 فایل
این روایت‌ها هستندکه تاریخ سرزمین‌‌مان را می‌سازند. چون روایت مهم است. 🇮🇷 با نوشتن و بازنشر پیام‌ها راوی سرزمین انقلاب اسلامی باشید. 🌱 دریافت روایت : @yazeynab63 @Z_yazdi_Z @jav1399 آدرس ما در تمام پیام‌رسان‌ها: https://zil.ink/Khatterevayat
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷﷽ 〰〰〰〰〰 اکنون، تحلیلگرانِ مجازستان، رفته‌اند غاز بچرانند. بله، غاز! می‌پرسید چرا؟ چون، تیم ملی ایران عزیز، به جام جهانی صعود کرد. بله! اگر نمی‌کرد چطور می‌شد؟ متخصصان، جملگی، غازها را ول داده، خیمه می‌زدند در مجازی و رگباری تحلیل‌‌ می‌ریختند بیرون. آآآآی ما چقدررر بدبخت هستیم، الللللگوی تووووسعه را از عرررربستان و اززززبکستان و قطرررر یاد بگیرید. ج.ا برو ببین آنها چه کرده‌اند که صعوووود می‌کنند و ما چه کرده‌ایم که سقوطططط می‌کنیم. التماس تفکر. اننننسانم آرزوست. آه وطنم. آآآه. ولی خب الان فقط وقتِ چروندنِ غازه! غاز، غاز، غاز! خوشحالی کردن برای ایران را یاد بگیرید! ذوق کردن برای موفقیت‌های بزرگ و کوچکِ مملکت‌تان را تمرین کنید! صبح تا شب غر زدن، به درد جرز لای دیوارهای ایران هم نمی‌خورد! سالی یک بار، لبخندکی، به روی این خاک پیر بزنید؛ درد ندارد! تسلیت به ایران‌ستیزان، مبارکِ ایران‌دوستان! 〰〰〰〰〰 🔻منتظر روایت های شما از تجربه و احساسات شیرین زندگی در ایران اسلامی هستیم. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
🇵🇸﷽ 〰〰〰〰〰 مرگ را برای اسرائیل می‌خواهیم. با دویست و سیزده تکه استخوانِ بدن‌مان برایش مرگ می‌خواهیم. چرا؟ بگذارید با شما صادق باشم. اگر جوابِ این "چرا" را نمی‌دانید، اگر هنوز در پیدا کردنِ علتِ مرگ خواستن‌مان برای اسرائیل گم و گیج و گنگ‌اید، اگر مقابل‌تان کسی مرگ به اسرائیل می‌فرستد و شما خشک خشک نگاهش می‌کنید و هلال لب‌تان را رو به پایین هل می‌دهید، اگر مغزتان لمس شده و هیچ رقمه سر در نمی‌آورید این جماعت چرا آخرین جمعه‌ی ماه رمضان با زبان روزه می‌روند کف خیابان و مرگ را از ته حلق تُف می‌کنند رو به اسرائیل، زیاد شلوغش نکنید، شما ایرادتان فقط یک چیز است: "کُمِیت‌تان در آدمیّت‌ لَنگ می‌زند؛ بدجور!" ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های خود در مورد آرمان‌هایتان را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
☘﷽ 〰〰〰〰〰 "به هیچ نوع، بر ایشان اعتماد نباید کرد و ساختنِ کار خویش و برانداختنِ ایشان یا از ولایت بیرون کردن، از مهمّات بباید دانست و بر آن سخنانِ عشوه‌آمیز و غرورانگیزِ ایشان دل نباید نهاد که هرگز راست نروند و این پادشاهی و فرمان و نَفاذِ امر از سر ایشان بیرون نشود، جُز به شمشیرِ تیز. _ این صلح‌گونه کردند و بازگشتند اما به هرچه ایشان را دست درخواهد شد، از مَکر و دَغَل و فریفتنِ غلامان و ضبطِ ولایات و زیادت کردنِ لشکر و از ماوراءالنهر مردمان خواندن که با ایشان یار شوند و بسیار گردند، هیچ باقی نخواهند گذاشت و هرگز راستی نورزند." کلمه‌ها از متنی کهن‌اند. اما نه کلمه‌ها کهن‌اند و نه آنچه به وزیرِ غزنویان توصیه می‌کرد حاکمِ مُطَوِّعی! ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های خود در مورد دغدغه‌های زندگی را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
🥤﷽ 〰〰〰〰〰 امروز دومین روزی‌ است که قوطیِ قرمزرنگِ نوشابه توی یخچال ماست. مامان با ساندویچ برایم خرید. با ساندویچ نوشابه خوردن‌ام حتمی‌ست‌. سوسیس‌هاش خفه‌ام می‌کنند اگر نوشابه نباشد. مامان قوطیِ قرمز را که گذاشت جلوم، لقمه لای دندان‌هایم سفت شد. گفت: "بیا با نوشابه بخور". گفتم: "نه. نمی‌خورم". گفت: "چرا؟ بخور دیگه". گفتم: "نمی‌خورم." همین. توضیح اضافه دادن‌ام نمی‌آمد. توضیح دادن سخت‌ترین کار است برایم. ساندویچ را بدون نوشابه خوردم و سوسیس‌هاش خفه‌ام کردند. نانِ سفتش را گاز می‌زدم و به قوطی نوشابه نگاه می‌کردم. دست به جلد قرمزش نمی‌زدم. مامان بعد شام گذاشتش توی یخچال. دیروز سر ناهار گفت: "تو یخچال نوشابه داریم. با غذات میخوردی". گفتم: "نه. نمی‌خورم". گفت: "میاوردی بابا میخورد". گفتم: "نوشابه واسش ضرره". و قوطی توی یخچال بود هنوز. امروز صبح قوطی را از یخچال درآوردم و ضامنش را کشیدم، درش تقی صدا کرد و باز شد. همه‌ی حجم سیاه و گازدارِ درونش را خالی کردم توی سینک ظرف‌شویی. حباب‌های سیاه‌سفیدی که به قهوه‌ای می‌زدند، وسط سطح فلزیِ سینک بالا پایین می‌شدند. شبیه مگس‌هایی که با دمپایی می‌زنیم پسِ کله‌شان و چند ثانیه قبل از مرگ بالا پایین می‌پرند. قوطیِ قرمز حالا توی سطل زباله است؛ لابه‌لای آت و آشغال‌های دیگر. محتویات درونش هم جایی توی لوله‌های فاضلاب. مامان که از پیاده‌روی برگردد و قوطی را که توی سطل زباله ببیند، حتما مردمک‌هاش می‌پرند پسِ کله‌اش و می‌پرسد: "سر صبح نوشابه خوردی؟" توضیحش میدهم که نه؛ نوشابه کوکاکولا بود و ریختمش دور. ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های خود در مورد آرمان‌هایتان را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat
پادکست خط روایت - اختلال پارانویا.mp3
زمان: حجم: 13.54M
📻﷽ 〰〰〰〰〰 هنوز صداش توی مغزم است. صدا برای دو سه سال پیش است. صدای خش‌دارِ زنی که می‌گوید: "حالا اینم شهید میشه، بعد، دوباره..." بعدش را یادم نیست. صدای زن همین‌جا قطع می‌شود. بعد دوباره چه؟ خاطرم نیست. زن صداش خفه است. صحنه روی دور تکرار است. من به اختلال پارانویا دچارم. بدگُمانی..... ✍ 🎙 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های زیبای شما هم می‌تواند شنیدنی باشد. 〰〰〰〰〰 ایتا: https://eitaa.com/khatterevayat https://eitaa.com/khatterevayat_pod شنوتو: https://B2n.ir/hd5416 کست باکس: https://B2n.ir/zk3537
⚘️﷽ 〰〰〰〰〰 مرد را به مادرم می‌شناسم. به تصویرهایی از کودکی که میخ شده توی مغزم. تصویری روی مجله‌ای سفید‌ رنگ که در جماران هدیه گرفتم. یکی از دست‌هام توی دست مامان است و لای انگشت‌های دستِ دیگرم تصویری از مرد‌ روی صفحه‌ اولِ مجله. تصویر قابی دور قهوه‌‌ای‌ روی دیوار خانه‌ی عزیز. مردِ توی قاب نشسته روی زمین و دور و برش سرسبز، عبایی قهوه‌ای به تن دارد. زیر عکس‌ش نوشته‌اند او یک حقیقت همیشه زنده است.‌ تصویر صدایی که از تلويزيون پخش می‌شود و مرد که نشسته در جمعی و می‌گوید: "آنچه هست از خدای تبارک و تعالی‌ست. اوست که همۀ کارها و زمام همۀ امور در دست اوست و ما هیچ و هیچ اندر‏‎ ‎‏هیچ هستیم." تصویر صدایی از گوینده‌ی خبر که رفتنِ مرد را، عروجش را، رحلتش را با لحنی محکم و گیرا بیان می‌کند. « بسم الله الرحمن الرحيم. انالله و انااليه راجعون. روح بلند رهبر کبير انقلاب حضرت امام خمينی‌(ره) به ملکوت اعلا پيوست.» مرد را به مادرم می‌شناسم و به تصویرهای کودکی‌ام. به آدم‌های دیگر هم می‌شناختم. "می‌شناسم" را منی می‌نویسم که هنوز بر این فعل‌ام. "می‌شناختم" را منی می‌نویسد که چیزکی دیده این میان. از "آدم‌های دیگر" چندتایی دیگر با مرد نیستند. مامان هست هنوز. هنوز، یعنی بیست سی سال بعد از وقتی که خودش مرد را شناخته‌. امروز گوشی موبایلش را هل داد توی بغلم. گفت برای پروفایل شبکه‌های مجازی‌ و تصویر زمینه‌ی گوشی‌اش عکس‌هایی از مرد انتخاب کنم. سرم توی گوگل بود برای پیدا کردنِ عکس که گفت: "حالا بذار هرقدر می‌خوان فحش بدن. بالاخره می‌فهمن کی بود." تصاویرِ بی‌شماری از مرد توی ذهنم است. چیزهایی از او فهمیده‌ام و خیلی چیزها نه. هنور در شناخت ابعادِ مرد توی سطح‌ام. دوست داشتن‌‌ام سطحی نیست. هر قدر بیشتر دشنامش میدهند جایگاه‌ش در نظرم بالاتر می‌رود. مامان می‌گوید بگذار هرقدر میخواهند فحش بدهند. روزی می‌فهمند. من توی ذهنم می‌گویم نفهمیدند هم نفهمیدند. تا حالا که نفهمیدند طوری شده مگر‌؟ بی‌شمار تصویر از مرد توی ذهنم است اما تصاویر کودکی توی مغزم میخ شده‌اند. ثابت. و مرد را هنوز به مادرم می‌شناسم. خوب که فکر میکنم، به مامان که نگاه میکنم، خیال میکنم شاید اگر زن دیگری مرا زاییده بود جور دیگری بودم! مامان زن شگفت‌انگیزی‌ است. روزی از مامان می‌نویسم. از زنی که خمینیِ عزیز را با او شناختم و هم از مردی که اعجازش همه معادلاتِ جهانی را برای همیشه برهم زد! ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های خود در مورد قهرمانان را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
🚩✨﷽ 〰〰〰〰〰 - برنامه این است: "مناطق مسکونی را می‌زنیم، زنان و کودکان را می‌کُشیم، بعد توئیت می‌زنیم مردم ایران! ما با شما در صلحیم." کلمه‌ی بیشتری به تصویر پیوست نمی‌کنم. تصویر گویاست، بی‌حرفِ پس و پیش. ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های خود در مورد آرمان‌هایتان را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
🚩✨﷽ 〰〰〰〰〰 "مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً." - از ميان مؤمنان مردانی هستند كه بر سر عهدشان با خدا صادقانه ايستادند؛ بعضى پيمان خود را به آخر بردند [و به شهادت رسیدند] بعضى ديگر در انتظارند؛ و هيچ‌گونه تغييرى در پيمان خود ندادند. یک عمر برای ما جنگیدی، و امروز در نبرد با کثافتِ زمین، بالأخره‌ به برادر شهیدت پیوستی. تا تهِ عمر ممنونِ توئیم... نامت را کنار دیگر یارانِ شهیدت سُرمه‌ی چشم می‌کنیم و عدسیِ چشم‌هامان را با نفرت از قاتلان شما برق می‌اندازیم. ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های خود در مورد آرمان‌هایتان را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
🚩✨﷽ 〰〰〰〰〰 میزان علاقه‌ی صهیونیست‌های آواره به اون طویله‌ی جعلی و حَلَبی‌شون، هزاربرابر بیشتر از علاقه‌ی براندازانِ فارسی‌زبان به کشورِ ریشه‌دار و کهنِ ایرانه! جماعتی مفنگی که با تجاوز به حریم وطن‌شون هیچ مشکلی ندارن؛ عین خوک خزیدن زیر پتو و منتظرن اسرائیل با حمله به مملکت‌شون این مفت‌خورای به‌دردنخور رو نجات بده!! حالا وسط عملیات نجاتِ این مفت‌خورا، اگه زن و بچه و مردم عادی هم مُردن، به درک. یا زن و بچه‌ی همون نظامی‌ها و دانشمندا بودن که واو! چه عالی! یا بالاخره برای آزادی باید هزینه داد و هزینه‌ش هم خون مردم بی‌گناهه و بازم چه عالی! بله. در هر صورت براندازانِ حکومت ایران همین‌قدر پفیوز اند و بی‌رگ و ریشه‌! همین قدر بی‌وطن و منفور و حال‌بهم زن. یه مشت کج و کوله‌ی بی‌خاصیت و منجمد که عرضه‌ی مبارزه‌ی آدم‌وارانه ندارند و تنها کُنش سیاسی‌شون پریدن تو اتاق خواب یهوده! ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های حماسی خود را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
🚩✨﷽ 〰〰〰〰〰 بسم‌الله. شیرینی نداشتیم و با این شکلات کاکائویی، کامِ تلخ‌مون رو شیرین کردیم! پا رو پا انداختیم و لیوان چای به‌دست، ویرانیِ طویله‌ی اسرائیل رو از پشت صفحه‌های شیشه‌ای نظاره‌گر شدیم. از خبر سرنگونیِ جنگنده‌های اف‌۳۵ با شلیک پدافندهای بومی جیگرمون باد خورد و با خبر خوش اسارت خلبان اسرائیلی شُش‌هامون حال اومد! ایرانِ اسلامی ضربه می‌خوره اما با تن پُرزخمش گلوی متجاوز رو پاره‌پاره میکنه. ایرانِ امروز، ایرانِ پهلوی نیست که ارتشش با دو تا ترقه وا بده! پرچم الله‌محورِ ما بالاست و به خواست خدا تا ابد بالا می‌مونه.🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های حماسی خود را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59
🚩✨﷽ 〰〰〰〰〰 ما به وقت پیروزی و شکست، ایستاده در میانه‌ی میدان رجز می‌خوانیم و بغض و ذوق‌مان را درهم می‌آمیزیم؛ آنها به وقت جنگ و خطر، با تنی لرزان در سوراخ‌ها می‌خزند و زیرِ زمین پناه می‌گیرند! تفاوت ملت بزرگ و اصیلِ ما، با کوتوله‌های تروریست‌ِ صهونیستی، دقیقا همین‌جاست! یکی سلحشورانه در میدان می‌جنگد و شمشیر می‌زند، دیگری عین موش کور تهِ زمین می‌خزد و نیمه‌شب کودک می‌کُشد! ✍ 〰〰〰〰〰 🔻روایت‌های حماسی خود را برای ما ارسال کنید. 〰〰〰〰〰 @khatterevayat @AlefNoon59