#کتاݕ ݗۅاݩ
🍀کتابـ حاضر دربردارندهـ ی سهـ خاطره درباره ی تجربهـ ی مرگ و حاصلـ مصاحبهـ رو در رو با افرادی استـ کهـ حیاتـ پسـ از مرگـ را تجربهـ کردهـ، به برزخـ رفته و برگشتهـ اند. مجموعهـ ای بسیار جالبـ و حیرتـ انگیز که ممکنـ استـ بخشـ هاییـ از آن برایـ بیمارانـ قلبیـ و روانـ های آسیبـ پذیر، نامناسبـ باشد...🌸
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
··|⚠️|··
🌿•|#تلنگــرانه|•
همیشــہ یادت باشہ
قـــول هایے رو ڪـہ
بعد از #گناہ_ها❌
بعد از #توبہ_هات📿
بہ "خــــــدا" دادے
هنگــــامِ تنهاییت
#فراموش نڪــــنے . . .
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
سلام..
مثل اینکه از جوایز چالشمون ناراضی هستین
مثلا نفر اول تا چهار الی پنج سال بدون هیچ هزینه ای در کلاس حفظ شرکت میکنه این بده؟؟😢
جوایز چالش بعدی رو شما انتخاب کنید 😍
ttps://harfeto.timefriend.net/801899782
هر چی دوس دارین بگید ولی ..😅☺️
امام صادق ع میفرمایند:
برتری نماز اول وقت نسبت به آخر وقت مانند برتری آخرت است نسبت به دنیا
😍چاݪݜ چاݪݜ چاݪݜ 😍
🦋ݧوعݜ 👈🏻سیݩ ݫنے🦋
🌈 اَݫ هݦــیݩ الاݧ ٺـاعیڋ غدیڔخُم💫
شرکت کننده شماره5⃣3⃣
🌸🍃 ...جایـــݫه هاݜ👇🏻...🌸🍃
1⃣نفڔاول:#کلاس_حفظ_قڔآݩ_ڪریݦ_بہ_صورٺ_مجاݫۍ_و_کاملا_رایگان_تا_حفظ_ڪݪ🌵
(فک نکنم از هزینه های بالا کلاس ها بی خبر باشی🤨)
2⃣ݧفڔ دوݦ: نرم افزارگـام دوم اݩقݪاٻ و دوتومن شارژ🤩
3⃣ݧفڔ سوݦ:ڀنج تومݧ شارژ
4⃣ݧفڔ چہاڔم:برنامہ ڱیف ساݫ
😍مهرانه خانم سین بزن برنده بشی😍
🌼🍃ٻراۍ ݜرڪٺ در چاݪݜموݧ👇🏻
🍃بہ آیدی 👇🏻اطلاع بدین🍃
@fatemeh_sadat0
😍منتظرتون هستیییم😍
@khoshtipasemani
#شهیدشݩاڛے
🌹نــام :مهرزاد
🍃نـام خـانوادگـی :اخوین
🌹نـام پـدر :محمدحسن
🍃تـاریخ تـولـد :۱۳۴۳/۰۶/۱۸
🌹مـحل تـولـد :تهران
🍃سـن :۱۹ سـال
🌹دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
🧔🏻وضـعیت تاهل :مجرد
🚜شـغل :جهادگر
🇮🇷مـلّیـت :ایران
🌹دسـته اعـزامـی:جهاد سازندگی
🍃تـاریخ شـهادت:۱۳۶۲/۰۱/۲۳
هجدهم شهریور ۱۳۴۳، در تهران چشم به جهان گشود. پدرش محمدحسن و مادرش، مروارید نام داشت. تا پایان دوره راهنمایی درس خواند. به عنوان جهادگر در جبهه حضور یافت. بیست و سوم فروردین ۱۳۶۲، با سمت مسئول تدارکات در ابوقریب ایلام بر اثر اصابت ترکش خمپاره به شکم و طحال توسط نیروهای عراقی شهید شد. مزار او در بهشت زهرای زادگاهش واقع است.
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت38 #آن_بیست_و_سه_نفر حسن گفت:«قرار نبود بری جبهه» گف
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋
🍃
#پارت39
#آن_بیست_و_سه_نفر
#اکبر_دانشی
در روستای ما جوانان بالا بلند زیاد بودند ؛اما هیچکس اکبر نمی شد. قدی بلند داشت و چهره ای جذاب با ابروهای پیوندی و چشمان درشت. وقتی از جبهه برگشتیم اکبر رفته بود پادگان ۰۵کرمان برای آموزش . اما،در میانه دوره آموزشی، مادرش قاصد فرستاده بود که به اکبر بگوید :«تو حالا مرد خونه ای. بعد مرگ پدرت ،دلخوشی من ودو خواهر و سه برادر کوچیکت به توست. اگه رفتی و شهید شدی ،تکلیف ما چیه؟ ما رو به کی می سپاری ؟» قاصد،که منصور،برادر کوچک اکبر ، بود ،این پیغام را به انضمام چند قطره اشک از سر دلتنگی ب اکبر رسانده بود و اکبر، با همه عشقی که برای جبهه رفتن داشت،آموزش را رها کرده بود و داشت ب روستا برمی گشت که در کرمان به من و حسن برخورد. یک شب با هم بودیم. روز بعد برادر کوچکش را به روستا فرستاد و همراه ما عازم جبهه شد!
#روزی_سخت
دانشکده فنی کرمان آن روز ها محل اعزام نیروها به جبهه شده بود . از همه شهرستان های استان کرمان بسیجی های آماده نبرد، در ساختمان دایره شکل دانشکده فنی ، جمع شده بودند.
روز اعزام رسیده بود و #قاسم_سلیمانی، (حاجی خودمون میگه😔 لعنت بر آمریکا ) که جوانی جذاب بود و فرماندهی تیپ ثارالله را به عهده داشت، دستور داده بود همه نیروها روی زمین فوتبال جمع شوند
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃 🍃🌸🦋🍃🌸 🍃🌸🦋 🍃 #پارت39 #آن_بیست_و_سه_نفر #اکبر_دانشی در روستای ما جوانا
🍃🌸🦋🌸🌸🦋🍃🌸🦋
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋🍃🌸🦋🍃
🍃🌸🦋🍃🌸
🍃🌸🦋
🍃
#پارت40
#آن_بیست_و_سه_نفر
در دسته های پنجاه نفری روی زمین چمن نشستیم.حاج قاسم میان نیروها قدم می زد و یک به یک آنها را برانداز می کرد. پشت سرش میثم افغانی (از فرماندهان و شهدای شاخص کهنوجی استان کرمان، که در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر به شهادت رسید.)راه می رفت. میثم قدی بلند و سینه ای گشاده داشت. اگر یک قدم از حاج قاسم جلو می افتاد ، همه فکر می کردند فرمانده اصلی اوست؛ بس که رشید و بالا بلند بود.
حاج قاسم و میثم و چند پاسدار دیگر داشتند ب سمت ما می آمدند. دلم لرزید. او آمده بود نیروها را غربال کند . کوچک تر ها از غربال او فرو می افتادند. نیروهایی را که سن وسالی نداشتند از صف بیرون می کشید و می گفت:«شما تشریف ببرید پادگان. ان شاالله اعزام های بعدی از شما استفاده میشه»
فرمانده تیپ نزدیک و نزدیک تر می شد و اضطراب در من بالا و بالاتر میرفت. زور بود که از صف بیرونم کند و حسرت شرکت در عملیات را بر دلم بگذارند. در آن لحظه چقدر از حاج قاسم متنفر بودم. این کیست که به جای من تصمیم می گیرد که بجنگم یا نجنگم؟
کپی بدون ذکر منبع پیگرد الهی و قانونی دارد❌❌
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
هَرگز
بهتـو
دستم نرسَد!💔
ماهِبلنـدم...
اندوهِ بزرگی است
زمانیڪه نباشی .
#شهیدبابڪنورے🌿
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
خوشتیپ آسمانی
هَرگز بهتـو دستم نرسَد!💔 ماهِبلنـدم... اندوهِ بزرگی است زمانیڪه نباشی . #شهیدبابڪنورے🌿 ┄┅═✧❁
چقــدر خوبه که بعضی آدمای خوب👆🏼
بدون اینکه خودت بفهمی
توی زندگیت ظاهر میشن و زندگیت رو تغییر میدن😍✨
اونوقته که میفهمی
خدا جواب خیلی از دعاهات رو با فرستادن همچین کسی بهت داده 💫
یکی مثل تو ....🙂
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄
@khoshtipasemani
┄┅═✧❁🌹❁✧═┅┄