eitaa logo
کیمیای سعادت (همسران)
1.6هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
3.2هزار ویدیو
195 فایل
☘ارتباط با ادمین☘ ↙️ @Kimia_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💎مسابقه حفظ سوره ویژه همسران و فرزندان همراه با جوایز نفیس 💎 در صورت تمایل به شرکت در مسابقه حتما از طریق لینک ادمین کانال ثبت‌نام نمایید. 💎 زمان آزمون: پایان ماه مبارک @kimiayesaadat1
بیست و نهم می‌خواست خانه را عوض کند ولی می‌گفت زیر بار قرض و وام نمی‌رم. به فکر افتاده بود پژو ای را که پدرم به ما هدیه داده بود با یک سوزوکی عوض کند. وقتی دید پولش نمی‌رسد بی‌خیال شد. محدودیت مالی نداشتم وقتی حقوق می‌گرفت مقداری بابت ایاب و ذهاب و بنزین برمی‌داشت و کارت را می‌داد به من. قبول نمی‌کردنم ولی می‌گفت تو منی من تو. البته من بیشتر دوست داشتم از جیب پدرم خرج کنم و دلم نمی‌آمد از پول او خرید کنم. از وضعیت حقوق سپاه خبر داشتم. از وقتی مجرد بودم کارتی داشتم که پدرم برایم پول واریز می‌کرد. بعد از ازدواج همان روال ادامه داشت. خیلی.ها ایراد می‌گرفتند که به فکر جمع کردن نیست و شمّ اقتصادی ندارد. اما هیچ وقت پیش نیامد به دلیل بی‌پولی به مشکل بربخوریم. از وضعیت اقتصادی‌اش باخبر بودم؛ برای همین قید بعضی از تقاضاها را می‌زدم. برای جشن تولد و سالگرد ازدواج و این‌ها مراسم رسمی نمی‌گرفتیم اما بین خودمان شاد بودیم. سرمان می‌رفت هیئت‌مان نمی‌رفت. رایت‌العباس چیذر، دعای کمیل حاج منصور در شاه‌عبدالعظیم علیه‌السّلام، غروب جمعه‌ها هم می‌رفتیم طرف خیابان پیروزی، هیئت گودال قتلگاه. حتی تنظیم می‌کردیم شب‌های عید در هیئتی که برنامه دارد سالمان را تحویل کنیم. به غیر از روضه‌هایی که اتفاقی به تورمان می‌خورد این سه تا هیئت را مقید بودیم. حاج منصور ارضی را خیلی دوست داشت تا اسمش می‌آمد می‌گفت: اعلی الله مقامه و عظم شأنه. ردخور نداشت شب‌های جمعه نرویم شاه عبدالعظیم علیه‌السلام. برنامه ثابت و هفتگی‌مان بود. حاج منصور آنجا دو سه ساعت قبل از نماز صبح دعای کمیل می‌خواند. نماز صبح را می‌خواندیم و می‌رفتیم کله پاچه بخوریم، به قول خودش: «بریم کلپچ.» ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
قسمت سی‌ام تا قبل از ازدواج به کله‌پاچه لب نزده بودم. کل خانواده می‌نشستند و به‌به چه‌چه می‌کردند. فایده‌ای نداشت. دیگه کله‌پاچه را که بارمی‌گذاشتند عق می‌زدم حالم بد می‌شد تا همه ظرف‌هایشان را نمی‌شستند به حالت طبیعی بر نمی گشتم. دو سه هفته می‌رفتیم و فقط تماشایش می‌کردم. چنان با ولع و با انگشتانش نان و آبگوشت را به دهان می کشید که انگار از قحطی برگشته. با اصرارش حاضر شدم فقط یک لقمه امتحان کنم. مزه‌اش که رفت زیر زبانم کله‌پاچه‌خور حرفه‌ای شدم. به هرکس می گفتم که کله پاچه خوردم و خیلی خوشمزه بود و پشیمان هستم که چرا تا به حال نخورده‌ام باور نمی‌کردند. می‌گفتن: «تو؟ تو و این همه ادا اطوار.» قبل از ازدواج خیلی پاستوریزه بودم. همه چیز باید تمیز می‌بود. سرم می‌رفت دهنی کسی را نمی‌خوردم. بعد از ازدواج به خاطر حشر و نشر با محمدحسین خیلی تغییر کردم. کله‌پاچه که به سبد غذایی اضافه شد هیچ، دهنی او را هم می‌خوردم. اگر سردرد، مریض یا هر مشکلی داشتیم، معتقد بودیم برویم هیئت خوب می‌شویم. می‌گفت میشه توشه تموم عمر و تموم سال را در هیئت بست. در محرم بعضی‌ها یک هیئت بروند می‌گویند بس است ولی او از هر هیأتی بیرون می‌آمد می‌رفت هیأت بعدی. یک سال حالش بد شد. محبور شد چند بار آمپول دگزا بزنه. بهش می‌گفتم این آمپول‌ها ضرر دارد ولی خب کار خودش را می‌کرد. آخر سر که دیدم حریفش نیستم به پدر مادرم گفتم شما بهش بگید ولی باز گوشش به این حرف‌ها بدهکار نبود. خیلی به هم ریخته میشد. ترجیح می‌دادم بیشتر در هیئت باشد تا در خانه؛ هم برای خودش بهتر بود هم بقیه. می‌دانستم دست خودش نیست. بیشتر وقت‌ها با صورت زخمی بیرون می‌آمد. هر وقت روضه‌ها سنگین می‌شد دلم هری می‌ریخت که الان آن طرف خودش را می‌زند. معمولاً شالش را می انداخت روی سرش که کسی اثر لطمه زنی‌هایش را نبیند. مادرم می‌گفت: «هر وقت از هیئت برمی‌گرده مثل گلی که شکفته» داخل ماشین مداحی می‌گذاشت و با مداح همراهی می‌کرد. یک وقت‌هایی هم پشت فرمان سینه می‌زد. شیشه‌ها را می‌داد بالا صدای ضبط را هم زیاد می‌کرد؛ آنقدر که صدای زنگ گوشیم را نمی‌شنیدیم. یکی از آرزوهایش این بود که در خانه روضه هفتگی بگیریم. اما نمی‌شد چون خانه ما کوچک بود و وسایل زیاد. می‌گفت «دو برابر خونه تیر و تخته داریم.» ادامه دارد... ❤️ روایت زندگے شهید محمد حسین محمد خانے🥀 بہ روایت همسر ✍️ و قلم محمد علی جعفری @kimiayesaadat1
ویژه برنامه‌ی کودکانه‌ی شب قدر کاری از گروه اسلام برای کودکانم. فیلم را با کودکانتان تماشا کنید. از دوستان کوچکمان بخواهید برای ما دعا کنند. برای مشاهده‌ی فیلم وارد لینک زیر شوید : https://aparat.com/v/S1RYP
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا