eitaa logo
کوچه های آشنا
457 دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
180 ویدیو
24 فایل
📌روزبه‌روز، باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکته‌یابی و نکته‌سنجی زندگی #شهدا در جامعه‌ی ما رواج پیدا کند. امام خامنه‌ای ارتباط باادمین @Aboojavad
مشاهده در ایتا
دانلود
کوچه های آشنا
محمدحسن رحیمی یکی از آنانی که در فصل زیست، و را فدای ازلی کرد و نام نامی خود را در زمره همیشه جاوید تاریخ ثبت کرد. 📌 عضو پشتیبانی و مهندسی جنگ زنجان بود.وی بیست و یکم آذرماه سال ۱۳۳۴ در خانواده ای مذهبی و آشنای اصول والای اسلام از اهالی چشم به جهان گشود. سال ۱۳۵۶، سربازی را در پادگان ((باغ شاه)) سابق ، در هوابرد به پایان رساند. این همزمان بود با های مردمی سال ۱۳۵۷، محمدحسن نیز به جمع پیوست و تا از پا ننشست.محمدحسن چون کوه آتشفشان، به ظاهر خاموش، اما ، و استوار بود و انقلاب و جوشش درونی داشت. او ترسیم کننده خط واقعی (ره) بود. خط((نه شرقی، نه غربی)) در سه جبهه علیه امپریالیسم، کمونیسم و صهیونیسم نبرد می کرد: در همان اوایل ، به بهانه کار در بندرعباس و جنوب، بی آنکه خانواده را در جریان بگذارد، برای گذراندن ، سیزده ماه را در ((الفتح فلسطین)) به سر برد. پس از این دوره، در ، همراه برادران ، علیه صهیونیسم جنگید.پس از این دوره، به بازگشت، سپس دوره ی کوتاهی نیز به های عزیمت کرد و دوشادوش برادران مسلمان ، علیه سربازان کافر و متجاوز شوروی سابق و رژیم دست نشانده و مزدور افغانستان پیکار کرد.سپس به زنجان بازگشت و در زنجان نام نویسی کرد و با شغل ، در واحد عمران جهاد سازندگی مشغول به خدمت به شد. به محض شروع ، از طریق بسیج مستضعفان به اهواز شد. به سبب فداکاری ها و رشادت های بی نظیر در آن جبهه، وزنه ی سنگینی میان و به شمار می رفت و به (( واقعی)) معروف شده بود. بنا به هم سنگرانش در و پیروزی های جبهه های جنوب، محمدحسن خدمه ی تانکی بود که به مقابله با دشمن شتافت. روز صفر در حالی که سلاح در دست داشت، در عشق سوخت و به دیار باقی شتافت چگونگی شهادتش چنین است: 🔻سال ۱۳۵۹ بود، با همکاری ، حسن نیز جزو بسیج بود-قصد داشت حمله ای را طرح ریزی کند. منطقه ی عملیاتی مشخص شد. بنا شد از روی پلی که نیروهای دشمن آنجا را زیر نظر داشت و با تیربار زیر آتش مداوم داشت، عبور کنند و به قلب دشمن یورش ببرند، با تسخیر آن پل قسمتی از به سرزمین برمی گشت. سپاهیان مجبور می شدند توقف کنند. محمدحسن با رشادت خاصی، از رد می شود و به دیگران هم روحیه می دهد، تا از روی عبور کنند. بعد از این جریان سپاه حمیدیه از او می خواهد که به سپاه دربیاید. پس از وی هم سنگرانش در توصیف وی می گفتند:« محمد حسن، حمیدیه بود.» 🔹محمد حسن رحیمی چنان خود دار و بود که حتی هنگامی که به می رفت، به و نزدیکان خود سخنی نمی گفت. او از سوی به تهران رفت و بعد از دیدن ی آموزشی در تهران، جبهه ی اهواز شد. روز۱۵ دی ماه ۱۳۵۹، بنا بود حمله ی بزرگ و گسترده ای در منطقه ی دب حردان انجام شود. آن روز، محمدحسن به هم سنگرانش می گوید:«دیشب خواب دیدم؛ امروز اتفاقی می افتد.»نیروها سوار نفربر می شوند. اما، محمدحسن و سه نفر دیگر در نفربر جایشان نمی شود. بنابراین روی نفربر می خوابند و به سوی دشمن یورش می برند. این فرار و تعقیب ادامه دارد؛ تا آن که نفربر به نزدیک دهکده ای می رسد. قصد می کنند، دهکده را پاک سازی کنند؛ که موشک های عراقی بر سرشان می ریزند. نخستین موشک، نزدیک محمدحسن منفجر می شود و دست راست و بغل وی آسیب می بیند. موشک دوم به خود نفربر اصابت می کند. محمدحسن به زمین می افتد؛ آتش به بدن وی می رسد و پیکر پاکش در اسلام و حفظ می سوزد. احتمالا اگر وصیت نامه ای هم داشته، در آتش سوخته است. 🇮🇷بدین ترتیب، ۱۵ دی ماه ۱۳۵۹ در منطقه ی « » اهواز پس از ۴ ماه تلاش در این منطقه به درجه ی رفیع نایل می شود.
سرتیپ پاسدار حاج محمدتقی اوصانلو با حفظ سمت، معاون هماهنگ کننده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی معرفی شدند این انتصاب شایسته را حضور مردم شریف استان زنجان و جمیع همرزمان تبریک عرض می کنیم . کانال مجازی کوچه های آشنا ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
ایستاده ازراست شهید یعقوبعلی محمدی،باب آله زمانی،شهید مسعود حسنی،ناشناس،سعید سیوانی،مهدی باقری،حسین اوصانلو،شهید الغدیر،مهدی آریغ،صمدی،ارشد رحمتی،سلمان سلیمانی،نشسته حمید جباری،حاج صفی نوروزی،حافظ سودی،شهید حسین باقری،شهید بهمن نوری،امیر کلامی،منصور کلامی،شهید حمید کاظمی ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
جانباز سرافراز حاج امیر جم،جانباز سرافراز حاج وهاب کاظم پور،غواص شهید مهدی حیدری ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
[حزب‌الله اهل ولایت است و اهل ولایت بودن دشوار است.. پایمردی میخواهد و وفاداری..!] یاد و خاطره شهدای سیزدهم مهر ماه استان گرامی باد ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
دو فرشته بنام حاج حسن و صبیحه خانم به مورخ دوم فروردین ماه ۱۳۴۴ در روستای محسن آباد صاحب فرزندی آسمانی بنام ترابعلی شدند. سرانجام به ندای هل من ناصر لبیک، و در رکاب ولی زمانش به مورخ بیست و چهارم اسفند ماه ۱۳۶۳ از جزیره مجنون به مقصد بهشت پر کشید وصیتنامه: ای ایران و دوستان ام تنها راه نجات و مستضعفین و پیروزی نهائی  و پشتیبانی قاطع و بی دریغ خود را از دولت اسلامی که پیوستن به که همان که خط اصیل و (ص) است. خون را پایمال نکنید از توطئه های دشمن آگاه باشید و هیچوقت و را تنها نگذارید و در ها شرکت کنید و را حفظ کنید. ضمناً برادرش فرهاد تاران نیز به شهدا پیوسته است ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
25.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ما را هر کجا یافتید بکشید اما ما شیعیان علی ابن ابی طالب، فلسطین را تنها نخواهیم گذاشت. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 اولین، زیباترین، واقعی‌ترین و پابرجاترین است که انسانها تجربه میکنند... گزارشی از مادر مرادعلی بیاتی از شهدای امنیت آفرین فراجای سرافراز پلیس هوشمند، جامعه ایمانی، حفظ ارزش ها هفته فرماندهی انتظامی جمهوری اسلامی ایران، سرو قامتان عرصه نظم و امنیت مبارک باد. ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────
☫ ﷽ ☫ بِــــــــســـــــم رَبـ الشُهـ🌺ــدا شهید والامقام لشکر ولیخانی دو فرشته بنام وجیهه الله و گل خانم در مورخ پنجم شهریور ماه ۱۳۴۳ در روستای خنداب شهرستان خدابنده صاحب فرزندی آسمانی بنام لشکر شدند. که در لباس مقدس خاکی همیشه قهرمان به ندای هل من ناصر و در رکاب ولی زمانش به مورخ هفدهم اسفند ماه ۱۳۶۳ از پیرانشهر به مقصد بهشت پر کشید و پیکر پاکش در گلزار شهدای زادگاهش آرام گرفت خاطره : یک روز با عجله به آمد، لحاف و لباسهای تازه را برداشت و چند تکه هم از من گرفت، همچنین وسایل خوراکی مثل و هم برداشت و ما کنجکاو شده بودیم که اینها را برای چه می‌خواهد، وقتی به برگشت پرسیدم پسرم، این وسایل را به چه کسی دادی؟! او گفت ، لازم داشتم! هر چه پرسیدم؟ چیزی نگفت وقتی اصرار مرا دید گفت: من یک نفر را می‌شناسم که از نظر وضع مالی خوب نیستند و خانواده‌اش بدون سرپرست مانده اند و خواستم به این خانواده کنم و او به این وسایل نیازمند بود. و برگشت به من گفت ما نباید تنها به فکر خودمان باشیم و بلکه باید به هم کمک کنیم تا در آخرت از ما هم راضی باشد من خیلی خوشحال بودم که پسرم به فکر و هم هست. راوی: ✨ڪـوݼـــــــــہ‌هـاے‌آشنــــــــــا 💫 ─────────┅╮ https://eitaa.com/koochehhayehashena ╰┅─────