eitaa logo
خوشه چین
151 دنبال‌کننده
357 عکس
66 ویدیو
1 فایل
■امام علی علیه السلام: «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال» بنگر که چه گفته می‌شود نه این که چه کسی می‌گوید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹ستارالعیوب🔹 ✍ استاد جلال رفیع عباسقلی خان در مشهد بازار معروفی دارد. مسجد، مدرسه، آب انبار، پل و دارالایتام و اقدامات خیریه دیگری هم از این دست داشته است. واقف بر خیر، و واقف در خیر. به او خبر داده بودند در حوزه علمیه ای که با پول او ساخته شده، طلبه ای شراب می خورد! ناگهان همهمه ای در مدرسه پیچید. طلاب صدا می زدند حاج عباسقلی است. در این وقت روز چه کار دارد؟ از بازار به مدرسه آمده است. عباسقلی خان یکسره به حجره من آمد و بقیه دنبالش. داخل حجره همه نشستند. ناگهان عباسقلی خان به تنهایی از جایش بلند شد و کتابخانه کوچک من را نشانه رفت. رو به من کرد و گفت: لطفا بفرمایید نام این کتاب قطور چیست؟ گفتم: شاهنامه فردوسی.   دلم در سینه بدجوری می زد. سنگی سنگین گویی به تار مویی آویخته شده است. بدنم می لرزید. اگر پشت آن کتاب را نگاه کند، چه خاکی باید بر سرم بریزم؟ عباسقلی خان دستش را آرام به سوی کتاب های دیگر دراز کرد…   - ببخشید، نام این کتاب چیست؟   - بحارالانوار. - عجب…! این یکی چطور؟ - گلستان سعدی.   - چه خوب…! این یکی چیست؟ - حلیه المتقین - و این یکی؟! …   لحظاتی بعد، آن چه نباید بشود، به وقوع پیوست. عباسقلی خان، آن چه را که نباید ببیند، با چشمان خودش دید. کتاب حجیمی را نشان داد و با دستش آن را لمس کرد. سپس با چشمانی از حدقه درآمده به پشت کتاب اشاره کرد و با لحنی خاص گفت: این چه نوع کتابی است، اسمش چیست؟ معلوم بود. عباسقلی خان پی برده بود و آن شیشه لعنتی پنهان شده در پشت همان کتاب را هدف قرار داده بود. برای چند لحظه تمام خانه به دور سرم چرخید، چشم هایم سیاهی رفت، زانوهایم سست شد، آبرو و حیثیتم در معرض گردباد قرار گرفته بود. چرا این کار را کردم؟! چرا توی مدرسه؟! خدایا! کمکم کن، نفهمیدم، اشتباه کردم. خوشبختانه همراهان عباسقلی خان هنوز روی زمین نشسته بودند و نمی دیدند، اما با خود او که آن را در اینجا دیده بود چه باید کرد؟ - بالاخره نگفتی اسم این کتاب چیست؟ - چرا آقا، الان می گم. داشتم آب می شدم. خدایا! دستم به دامنت. در همین حال ناگهان فکری به مغزم خطور کرد و ناخودآگاه بر زبان راندم: یا ستار العیوب، و گفتم: نام این کتاب ستارالعیوب است آقا! فاصله سوال آمرانه عباسقلی خان و جواب التماس آمیز من چند لحظه بیشتر نبود. شاید اصلا انتظار این پاسخ را نداشت. دلم بدجوری شکسته بود و خدای شکسته دلان و متنبه شدگان این پاسخ را بر زبانم نهاده بود. حالا دیگر نوبت عباسقلی خان بود. احساس کردم در یک لحظه لرزید و خشک شد. طوری که انگار برق گرفته باشدش. شاید انتظار این پاسخ را نداشت. چشم هایش را بر هم نهاد. چند قطره اشک از لابلای پلک هایش چکید. ایستاد و سکوت کرد. ساکت و صامت و یک باره کتاب ستار العیوب را سرجایش گذاشت و از حجره بیرون رفت. همراهانش نیز در پی او بیرون رفتند، حتی آنها هم از این موضوع سر در نیاوردند، و هیچ گاه به روی خودش هم نیاورد که چه دیده است.  … اما محصل آن مدرسه، هماندم عادت را به عبادت مبدل کرد. سر بر خاک نهاد و اشک ریخت. سالیانی چند از آن داستان شگفت گذشت، محصل آن روز، بعدها معلم و مدرس شد و روزی در زمره بزرگان علم، قصه زندگی اش را برای شاگردانش تعریف کرد. «زندگی من معجزه ستارالعیوب است» ستار العیوب یکی از نام های احیاگر و معجزه آفرین خدا است و من آزاد شده و تربیت یافته همان یک لحظه راز پوشی و جوانمردی عباسقلی خانم که باعث تغییر و تحول سازنده ام شد.  📚 اخلاق پیامبر و اخلاق ما، ص ۳۳۲ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
هدایت شده از خوشه چین
🔹محدوده انتقام🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری دعاهای اسلامی یکی از بهترین و آموزنده ‌ترین تعلیمات اخلاقی و معنوی است. چه نکته ‌ها و لطایف روحی و اجتماعی بزرگ که با زبان دعا گفته می ‌شود! جمله ‌ای در همین دعا هست که: وَ اجْعَلْ ثارَنا عَلی مَنْ ظَلَمَنا یعنی خدایا، انتقام ما را نسبت به آن کسان قرار بده که به ما ظلم کردند. این جمله نکته لطیفی دارد. رسول اکرم نفرمود خدایا از ستمگران ما انتقام بکش، فرمود: خدایا انتقام جویی ما را نسبت به آن کسان قرار بده که بر ما ظلم کردند. «ثأر» یا «ثار» به معنی میل به مکافات دادن است و به اصطلاح حس انتقام جویی. می ‌خواهد بفرماید در اثر اینکه ظلمی بر ما مردم می ‌شود، قهرآ روح ما فشرده و آزرده و انتقام جو و ثائر می‌شود. همینکه این حالت در روح ما پیدا شد، هر وقت باشد و هرجا باشد و به هر راه باشد اثر خودش را خواهد کرد، مثل یک آتش زبانه خواهد کشید. امروز علمای معرفة ‌الروح ثابت کرده ‌اند که کینه ‌ها و عداوت هایی که در روح پیدا می ‌شود ممکن است موقتآ به اعماق روح فرو برود و انسان به حسب شعور ظاهر خود، آنها را فراموش کند و از یاد ببرد اما واقعآ محو نمی ‌شود؛ در همان اعماق روح، بی ‌خبر از شعور ظاهر و عقل ظاهر مشغول فعالیت است که راهی پیدا کند و بیرون بیاید. رسول اکرم می ‌گوید: خدایا این آتش که در دل ما هست و روزی زبانه خواهد کشید، دیگری را نسوزد، اگر می ‌خواهد بسوزد همان کس را بسوزد که به ما ظلم کرده و سبب این آتش شده است. اگر بنا بشود انسان با عقل و اراده و شعور ظاهر خود انتقام بگیرد، انتقام شخصی را از شخصی دیگر نمی ‌گیرد، اگر در بلخ آهنگری گناه کرده باشد در شوشتر سر مسگری را نمی‌برد. اما وقتی که انسان نه به فرمان عقل آزاد بلکه به فرمان آن عقده ‌ها و کینه ‌های ته ‌نشین ‌شده در اعماق روح بخواهد انتقام بگیرد، دیگر این ملاحظات در کار نیست. رسول خدا می‌فرماید: خدایا ما را طوری کن که انتقام ها و کینه ‌های ما همان ‌قدر باشد که دشمن را سرکوب کنیم؛ در اعماق روح ما در اثر بی ‌عدالتی ها و مظلومیت ها و ناتوانی ها عقده ‌ها و ثأرها پیدا نشود که روح ما طبعآ فشرده و آزرده و عاصی و سرکش و بدخواه و ظالم بشود، از ظلم لذت ببرد، از لگدمال کردن مردم لذت ببرد. 📚 بیست گفتار، ص 79 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹بی فرهنگ🔹 📣 حجت‌الاسلام استاد قرائتی سال هاى اوّل طلبگى‌ام به خانه عالمى رفتم، پرسید: چه مى‌خوانى؟ گفتم: ادبیات عرب. گفت: بگو ببینم اُشترتُنّ چه صیغه‌اى است؟ یك كلمه قلمبه سلمبه از من پرسید كه نفهمیدم چیست، بعد پرسید: اگر خواهر زن كسى پسر دائى خواهرش را شیر بدهد آیا به او محرم مى‌شود یا نه؟! پیش خود گفتم: آدم باید فرهنگ داشته باشد. این استاد علم دارد، امّا فرهنگ نه. 📚 خاطرات استاد قرائتی، ج 1، ص 14 ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹صدای پتک همسایه🔹 📣 آقای رسول مسعودی ما افتخار داشتیم چند سال در همسایگی استاد جعفری واقع در فلکه دوم صادقیه، بلوار آیت‌الله کاشانی سکونت داشته باشیم. در همسایگی ما و ایشان، پیرمردی آهنگر بود که در منزل خود کار می‌کرد. من در یک روز گرم تابستانی حدود ساعت 5 بعد از ظهر با هماهنگی قبلی برای طرح موضوعی به خدمت او استاد رسیدم. ایشان طبق معمول در کتابخانه خود، مشغول مطالعه و نوشتن بودند. در حین طرح سۆالم، صدای پتک همسایه که به آهنگری مشغول بود، به گوش می‌رسید. به ایشان عرض کردم: اگر صدای پتک و چکش این شخص مزاحم کار شماست، من می‌توانم بروم و به ایشان تذکر بدهم تا حال شما را مراعات کند. در جواب این سخن من گفت: نه، مبادا به او چیزی بگویید. چون من وقتی در کتابخانه‌ام از مطالعه و نوشتن احساس خستگی می‌کنم، صدای پُتک و چکش این پیرمرد، نهیب می‌زند و به من قدرت می‌دهد، و با خود می‌گویم: آن پیرمرد در مقابل کوره گرم آهنگری چکش می‌زند و خسته نمی‌شود، اما تو که نشسته‌ای و مطالعه می‌کنی و می‌نویسی، خسته شده‌ای؟ بنابراین، صدای کار این پیرمرد نه تنها مایه اذیت نیست، بلکه با شنیدن صدای چکش او، قدرت مجدّد می‌گیرم و دوباره مشغول مطالعه یا نوشتن می‌شوم! 📚 پایگاه اطلاع‌رسانی استاد محمدتقی جعفری، ۱۳۹۵/۱/۲۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹حوریه بهشتی🔹 📣 علامه آیه الله حسینی تهرانی مرحوم قاضى شاگردان خود را هر يك طبق موازين شرعيّه با رعايت آداب باطنيّه اعمال و حضور قلب در نمازها و اخلاص در افعال به طريق خاصّى دستورات اخلاقى مى‌دادند؛ و دل‌هاى آنان را آماده براى پذيرش الهامات عالم غيب مى‌نمودند. خود ايشان در مسجد كوفه و مسجد سهله حجره داشتند؛ و بعضى از شب‌ها را به تنهائى در آن حجرات بيتوته مى‌كردند؛ و شاگردان خود را نيز توصيه مى‌كردند؛ بعض از شب‌ها را به عبادت در مسجد كوفه و يا سهله بيتوته كنند؛ و دستور داده بودند كه چنانچه در بين نماز و يا قرائت قرآن و يا در حال ذكر و فكر براى شما پيش آمدى كرد؛ و صورت زيبائى را ديديد؛ و يا بعضى از جهات ديگر عالم غيب را مشاهده كرديد؛ توجّه ننمائيد؛ و دنبال عمل خود باشيد! استاد علّامه طباطبایی ‌فرمودند: روزى من در مسجد كوفه نشسته و مشغول ذكر بودم؛ در آن بين يك حوريّه بهشتى از طرف راست من آمد و يك جام شراب بهشتى در دست داشت؛ و براى من آورده بود؛ و خود را به من ارائه مى‌نمود؛ همين‌كه خواستم به او توجّهى كنم ناگهان ياد حرف استاد افتادم؛ و لذا چشم پوشيده و توجّهى نكردم؛ آن حوريّه برخاست؛ و از طرف چپ من آمد؛ و آن جام را به من تعارف كرد؛ من نيز توجّهى ننمودم و روى خود را برگرداندم؛ آن حوريّه رنجيده شد و رفت؛ و من تا به حال هر وقت آن منظره به يادم مى‌افتد از رنجش آن حوريّه متأثّر مى‌شوم. 📚 مهر تابان، علامه آیه الله حسینی تهرانی، ص ۲۰ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹اهل ایمان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری رسول خدا فرمود: مثَل اهل ایمان در دوستی متبادل و عاطفه مشترک همانا مثَل یک پیکر است که چون عضوی درد می‏گیرد، سایر اعضای جسد بی قراری و همدردی می‏کنند؛ درجه حرارت بدن بالا می‏رود و تب عارض می‏گردد، استراحت و آسایش از تمام بدن رخت بر می‏بندد، بی خوابی پیدا می‏شود. خاصیت موجود زنده این است که بین اعضا و اجزای آن همکاری و همدردی و هماهنگی هست و آن جماد و مرده است که از خراب شدن یک جزء، اثری در سایر اجزاء دیده نمی‏شود. جامعه نیز به نوبه خود حیات و ممات دارد. روح اجتماعی نیز به نوبه خود حقیقتی است از حقایق این جهان. اگر روح اجتماعی وجود داشته باشد و جامعه زنده و جاندار باشد بدون شک همدردی و همکاری در آن جامعه وجود دارد، دیگر در آن جامعه جنس تقلّبی برای یکدیگر تهیه نمی‏کنند، به یکدیگر کم نمی‏فروشند، رعایت انصاف و عدالت را می‏نمایند، در خوشی و ناخوشی دیگران شریک می‏باشند. 📚 حکمت ها و اندرزها، ج ۱، ص ۲۰۴ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹هدایت عملی🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری برای هدایت و راهنمایی بشر دو راه است: یکی راه گفتن و نوشتن و دیگر راه پیشقدم شدن، و هرگز گفتن به قدر پیشقدم شدن اثر ندارد. بزرگان گفته‏اند: «دو صد گفته چو نیم کردار نیست». یک فرق میان مکتب انبیا و مکتب فلاسفه و حکما این است که حکما تنها اهل نظریه و تعلیم و تدریس می‏باشند و سر و کارشان تنها از راه زبان با افکار و ادراکات بشر است ولی پیغمبران به آنچه می‏گویند قبل از آنکه از دیگران تقاضای عمل بکنند خودشان عمل می‏کنند و لهذا تا اعماق روح بشر نفوذ می‏نمایند، قلب و احساسات بشر را تحت تصرف خویش در می‏آورند. سخن از زبان بیرون می‏آید و از گوش می‏گذرد ولی عمل، موجی و انعکاسی عمیق در روح دیگری پدید می‏آورد. اثر سخن هم وقتی هست که توأم با ایمان و عقیده و داغی روح باشد و اگر روح با ایمان بود قهراً عمل را هم به دنبال دارد و بی‏اثر نمی‏ماند. اولیای خدا مردم را با عمل خود تحت تأثیر قرار دادند نه تنها با سخن. 📚 حکمت ها و اندرزها، ج ۱، ص ۱۹۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مهد آزاد اندیشی🔹 📣 رهبر معظم انقلاب اسلامی چرا این کرسی های آزاداندیشی در قم تشکیل نمی شود؟ چه اشکالی دارد؟ حوزه‌های علمیه‌ی ما، همیشه مرکز و مهد آزاداندیشىِ علمی بوده و هنوز که هنوز است، ما افتخار می کنیم و نظیرش را نداریم در حوزه‌های درسىِ غیر حوزه‌ی علمیه، که شاگرد پای درس به استاد اشکال کند، پرخاش کند و استاد از او استشمام دشمنی و غرض و مرض نکند. طلبه آزادانه اشکال می کند، هیچ ملاحظه‌ی استاد را هم نمی کند. استاد هم مطلقاً از این رنج نمی‌برد و ناراحت نمی شود؛ این خیلی چیز مهمی است. خوب، این مال حوزه‌ی ماست. در حوزه‌های علمیه‌ی ما، بزرگانی وجود داشته‌اند که هم در فقه سلیقه‌ها و مناهج گوناگونی را می پیمودند، هم در برخی از مسائل اصولی تر؛ فیلسوف بود، عارف بود، فقیه بود، اینها در کنار هم زندگی می کردند، با هم کار می کردند؛ سابقه‌ی حوزه‌های ما این جوری است. یکی، یک مبنای علمی داشت، دیگری آن را قبول نداشت. اگر شرح حال بزرگان و علما را نگاه کنید، از این قبیل مشاهده می کنید. مرحوم صاحب حدائق با مرحوم وحید بهبهانی، نقطه‌ی مقابل؛ هر دو در کربلا زندگی می کردند؛ معاصر، مباحثه هم می کردند با هم. یک شب در حرم مطهر سیدالشهدا (سلام‌اللَّه‌علیه) اینها سر یک مسئله‌ای شروع کردند بحث کردن، تا اذان صبح این دو نفر روحانی ایستاده - حالا وحید بهبهانی آن وقت نسبتاً جوان بوده، اما صاحب حدائق پیرمردی هم بوده - بحث کردند! مباحثه هم می کردند با هم، منازعه هم می کردند، اما هر دو هم بودند، هر دو هم درس می گفتند. من شنیدم که شاگردان وحید - که وحید تعصب شدیدی علیه اخباری ها داشت - مثل صاحب ریاض و بعضی دیگر از شاگردان وحید، می رفتند درس صاحب حدائق هم شرکت می کردند! این جوری بوده؛ ما تحمل را در حوزه باید بالا ببریم. خوب، یکی مشرب فلسفی دارد، یکی مشرب عرفانی دارد، یکی مشرب فقاهتی دارد، ممکن است هم دیگر را هم قبول نداشته باشند. 📚 بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلغان و پژوهشگران حوزه های علمیه کشور ۱۳۸۶/۹/۸ ‌ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹امامی در کلیسا🔹 ✍️ حارس فرحات، روزنامه نگار لبنانی ◀️ اشاره: امام موسی صدر ۱۹ فوریه ۱۹۷۵ به کلیسای کبوشیین بیروت رفت و موعظه روزه را برای مسیحیان القا کرد. این دیدار تاریخی و ماندگار با سخنان متفاوت امام درباره نقش ادیان همراه بود. حارس فرحات، روزنامه نگار لبنانی طی مقاله‌ای در روزنامه الجمهوریه که در تاریخ ۲۲ فوریه همان سال منتشر شد، به شرح و توصیف این واقعه پرداخته است که بخش هایی از آن به شرح ذیل است: در لبنان وقتی می‌گویی «امام»، مردم می‌فهمند مقصود علامه سید موسی صدر، رئیس مجلس اعلای شیعیان، است؛ درست مثل آنچه در گذشته می‌گفتند: «لا فَتی اِلّا علی لا سَیفَ إلّا ذوالفَقار» که علی بن ابی طالب را به ذهن متبادر می‌ساخت. وقتی می‌گویی امامی به کلیسا رفته است، خواننده یا شنونده درمی‌یابد که این کلیسا در لبنان است، زیرا لبنان تنها کشور دنیاست که به عرصه همزیستی زلال و خالصانه دینی میان همه ادیان، مشهور و متمایز است. کشیشان کلیسای کبوشین کار خوبی کردند که از سید موسی صدر دعوت کردند تا مراسم موعظه روزه را در محراب کلیسایشان افتتاح کند و با این کار دری بزرگ به روی گفت‌وگو میان ادیان گشودند. این پدیده، بدون شک، پدیده‌ای است تاریخی و شگرف و مبارک و حرکتی است به سوی جوهر و محتوا و حقیقت محض که نشان می‌دهد جوهر و حقیقت، ‌‌‌همان انسان است و در این عرصه، لبنان پیش‌گام بود. امام صدر وارد کلیسای جامع لوئیس در منطقه باب ادریس شد و نماز گزارد و در محراب آن سخنرانی کرد: «پروردگارا، تو را سپاسگزاریم که ما را با عنایت خود توفیق بخشیدی و با رحمت خویش همدل ساختی. ما در موسم روزه، در پیشگاه تو و در یکی از خانه‌های تو گرد هم آمده‌ایم، در حالی که چشمانمان از تو نور و هدایت می‌جوید. ما به درگاه تو روی ‌آورده‌ایم و در محراب تو نماز گزارده و به خاطر انسانی که ادیان برای او آمده‌اند، گرد هم آمده‌ایم...» او در درون مثلث مسیح و پیامبر و پولس ششم، به قضیه انسان، به‌ویژه انسان لبنانی در بیروت و جنوب و هرمل و عکار و حومه بیروت و در کرنتینا و حی‌ّالسلم، از منظری معنوی و انسانی و بی‌نظیر و جذاب پرداخت. امام از محراب مسیح گواهی داد که لبنان، کشور هم‌گرایی و اتحاد و کشور انسان و انسانیت است: «تصویری که تصویر اسرائیل را به چالش می‌کشاند... تا فرصت عمر باقی است، بیایید برای انسان، همه انسان‌ها، گردهم آییم و امانت تاریخ و امانت خدا و امانت انسان را برای او پاس بداریم.» 📚 امامی در کلیسا، وبسایت امام موسی صدر ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹میوه‏ های وجود انسان🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری کارهای انسان، آنچه از انسان بروز می‏ کند، چه تلخ و چه شیرین، ناشی از طرز تفکر و خلق و خوی انسان است. آن کسی که فکرش پاک است، اخلاقش پاک است، فکرش شیرین است، اخلاقش شیرین است، عمل و رفتار او شیرین است، غذای مطبوع و مفید برای مردم دیگر است؛ و آن کسی که کارها و سخنش همه تلخی و سمومات است، سخنش به هر کس که برسد مثل یک غذای سمّی است که به افراد برسد، تا در روح او خباثت نباشد، تا اخلاقش مسموم و فاسد نباشد، تا افکار و عقایدش این طور نباشد حرفش به این صورت در نمی‏ آید. مردی هست که سابقاً - یعنی در دوره‏ های خیلی قبل از ما - طلبه بوده، من چند جلسه‏ ای بیشتر او را ندیدم؛ یکی از اقوامش گفت: من این را هیچ وقت در خانه‏ ام راه نمی‏ دهم {بعد من تجربه کردم، دیدم همین طور است} برای اینکه بر بچه‏ هایم از این می‏ ترسم {چون قوم و خویش نزدیک او بود} زیرا این را تجربه کرده‏ ام، او با هر کسی که روبرو می‏ شود کاوش می‏ کند ببیند که او به چه اعتقاد دارد، یک تکیه‏ گاه روحی یا فکری برای او پیدا می‏ کند، ببیند او به چه اعتقاد دارد، به چه پایبند است، همین قدر که آن را کشف کرد کوشش می‏ کند او را در همان جهت خراب کند. این دیگر جنس و طبیعتش این طور شده، و خودش یک آدم متزلزل و مردّدالذات است، دستش به هیچ جا بند نیست، هر کسی را که ببیند به جایی بند است کأنّه ناراحت می‏ شود و می‏ خواهد دستش را از آنجا بکند. پس اعمال انسان میوه‏ های وجود انسان است، اخلاق انسان شاخه‏ های وجود انسان است، عقاید انسان ریشه‏ های درخت وجود انسان است و اساساً روح انسان نیست جز یک درخت، یک درخت پر ریشه و پر شاخه و پر میوه و پر برگ، درختی که در این دنیا انسان باید خودش را پیوند بزند و در این دنیاست که این درخت، درخت طوبی یا زقّوم می‏ شود با دو تفاوت: یکی این که در دنیا ثمره این درخت را انسان تنها خودش نمی‏ چیند، احیاناً به دیگران هم می‏ دهد، دیگران هم از میوه‏ های این درخت می‏ خورند، اگر شیرین باشد شیرین و اگر تلخ باشد تلخ؛ تفاوت دوم این است که انسان واقعیت‏ خودش را در دنیا درک نمی‏ کند. حکما ثابت کرده‏ اند که روح انسان در دنیا مادامی که با این بدن هست حالت موجودی را دارد که عضوش را بی‏ حس کرده‏ اند، حالت تخدیر شده دارد، یعنی آنچه را که از درون خودش باید درک کند درک نمی‏ کند، مثل آدمی است که موجبات درد در او هست ولی فعلًا یک آمپول به عضو زده‏ اند و آن را تخدیر کرده‏ اند و چیزی احساس نمی‏ کند. ولی این مخدر برای همیشه باقی نخواهد ماند، روزی خواهد آمد که از بین برود، وقتی از بین رفت انسان واقعیت را درک می‏ کند. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۵، ص ۱۴۱ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹آسان گیری🔹 ✍ شیخ اجل سعدی شیرازی ◽️یکی خوب کردار خوش خوی بود ◾️که بد سیرتان را نکو گوی بود ◽️به خوابش کسی دید چون در گذشت ◾️که باری حکایت کن از سرگذشت ◽️دهانی به خنده چو گل باز کرد ◾️چو بلبل به صوتی خوش آغاز کرد ◽️که بر من نکردند سختی بسی ◾️که من سخت نگرفتمی بر کسی 📚 گلستان سعدی ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹مشکلات روحانیت🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در حدود سیزده سال پیش شبی در قم در یک محفل دوستانه مرکب از گروهی از اساتید و فضلا، که اینجانب نیز افتخار حضور در آن جلسه را داشت، سخن از مشکلات و نواقص سازمان روحانیت به میان آمد. سخن در این بود که چرا در گذشته حوزه‏های علمی و روحانی ما از لحاظ رشته‏های مختلف علوم از تفسیر و تاریخ و حدیث و فقه و اصول و فلسفه و کلام و ادبیات و حتی طب و ریاضی، جامع و متنوع بود و در دوره‏های اخیر تدریجاً به محدودیت گراییده است و به اصطلاح در گذشته به صورت جامع و دانشگاه بود واخیراً به صورت کلّیه و دانشکده فقه درآمده و سایر رشته‏ها از رسمیت افتاده است؟ چرا افراد بیکار و مزاحم و علف هرزه در محیط مقدس روحانیت زیاد است به طوری که یک زعیم روحانی مجبور است برای آب دادن یک گل، خارها و علف هرزهایی را هم آب بدهد؟ چرا اساساً در میان ما سکوت و سکون و تماوت و مرده‏وشی، بر حرّیت و تحرّک و زنده‏صفتی ترجیح دارد و هرکس بخواهد مقام و موقع خود را حفظ کند ناچار زبان در کام می‏کشد و پای در دامن می‏پیچد؟ چرا برنامه‏های تحصیلی ما مطابق احتیاجات‏ تنظیم نمی‏شود؟ چرا تصنیف و تألیف و نشریه و مجله به قدر کافی نداریم؟ چرا بازار القاب و عناوین و ژست و قیافه و آراستن هیکل در میان ما اینقدر رایج است و روز به روز مع‏الاسف زیادتر و رایج تر می‏گردد؟ چه رمزی در کار است که زعمای صالح و روشنفکر ما همین که در رأس کارها قرار می‏گیرند قدرت اصلاح از آنها سلب می‏گردد و مثل این است که اندیشه‏های قبلی خود را فراموش می‏کنند و ... 📚 ده گفتار، ص ۲۸۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
هدایت شده از خوشه چین
🔹انصاف🔹 📣 آیت الله شهید دکتر بهشتی انصاف؛ یعنی خود و دیگران را با یک دیده نگاه کردن. یعنی آنچه بر خود نمی پسندی بر دیگران هم نپسند و آنچه برای خود می پسندی برای دیگران هم بپسند. این می شود انصاف. و بی انصافی، یعنی بد دیگران خیلی بزرگ است، ولی بد من چیزی نیست! خوب دیگران خیلی کم ارزش است، ولی خوب من را حلوا حلوا کنید. 📚 باید ها و نبایدها، صر۶۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹محدوديت علوم بشری🔹 ✍ آيت‌الله العظمی جوادی آملی يكی از علل سرمستی به علم، بی اعتنایی به نارسایی های آن است. دانشمندان اذعان دارند كه علم بشری در هر رشته ای تنها به كشف بخش كوچكی از مجهولات نايل شده است و نايافته ها به مراتب، بيش تر از يافته های بشری است. افزون بر آن، يافته های علمی در هيچ يك از مواردش با ثبوت و تعيين همراه نيست و بسياری از آنها از حدّ فرضيه‌ تغيير پذير فراتر نمی رود. بسا معلومات زيادی كه ساليان مديد، دانشمندان آنها را مسلّم فرض می كردند، امّا پس از مدتی به راحتی از صحنه‌ دانش مورد اعتماد محو شد. نمونه‌ بارز آن، «هيئت بطلميوسی» است كه قرن ها بر اذهان بشريّت حكومت كرد، سپس نامی از آن برده نشد. افزون بر آن، اختلاف های زياد در ميان دانشمندان مشكلات پيشين را می افزايد؛ به گونه ای كه در عرصه‌ دانش های بشری به ويژه در علوم انسانی كه بيش از ديگر علوم، مورد نظر ماست نظريه‌ واحدی وجود ندارد. آن قدر اين اختلاف ها چشمگير و عميق است كه امروزه، اصل نِسبی نگری از تفكرات پر طرف دار و شايد مسلّم غرب تلقی می شود؛ با اين وصف، چگونه انسان با تكيه بر چنين علمی از تعاليم الهی می خواهد احساس بی نيازی كند و زندگی خود را تنها به مدد علم به پيش برد؟ او چگونه به راه های نامطمئن، ناثابت و متزلزل می خواهد اعتماد كند و بزرگترين سرمايه‌ خود يعنی عمرش را به پای آن ريزد؟ آيا تعاليم الهی در صورت اعتقاد به درستی آن ها پايگاهي مطمئن تر نيست؟ صرف نظر از اِشكال های ياد شده، علوم بشری با محدوديت روبروست؛ چون علم بشری، تنها می تواند اوضاع و احوال امور اين عالم را بررسی كند و در برابر بسياری از پرسش ها توان پاسخگویی ندارد. مثلاً اين كه آن سوی اين عالم، چگونه است، پس از مرگ چه حوادثي رخ می دهد و روح پس از خاك سپاری بدن به كجا می رود، برزخ چيست و ارتباط روح با آن چگونه است، بعث چگونه است و لقاء الله چه معنایی دارد، بهشت و جهنم چيست و...، همگی از پرسش هایی است كه علم از درك و پاسخ به آن ها نفياً و اثباتاً عاجز است؛ حال آن كه اين ها پرسش هایی است كه پاسخ صحيح به آن ها بخش مهم تری از زندگی بشر را سامان می دهد. آيا می توان واقعيت آخرت را كه به حتم ارتباط مستقيم با دنيا دارد ناديده گرفت و تنها با كمك علم مادی بشر كه فقط به دنيا و طبيعت نگاه می كند، براي زندگی انسان تصميم گرفت؟ با كمی دقت می توان فهميد قضا و داوری علم درباره‌ دنيا و مسايل دنيوی به جهت عدم احاطه به آخرت با توجه به اعتباری بودن انفكاك دنيا و آخرت و عدم جدایی واقعی بين آن ها قضا و داوری ناقص و يك سويه است. خلاصه آن كه: ۱. نايافته های علوم بشری در برابر دست آوردهايش، بسی بيش تر و فراگيرتر است. ۲. از ثبات و ارزش اطمينان پذيری برخوردار نيست. ۳. براي دستيابی به آن ها راه و نظريه‌ مشخصی وجود ندارد. ۴. حقيقت آخرت از قلمرو علوم بشری فراتر و بيرون است. از اين رو، چنين علومی نمی توانند مستقلا ً درباره‌ مسايل دنيوی برنامه دهند. البته همان گونه كه اكتفا به علم مادی، كاري خطا و ناصواب است، ناديده گرفتن دانش های بشری نيز عملی نابخردانه و اشتباه است. علم می تواند در خدمت دين، بسيار ارزشمند و تعالي بخش باشد. علم و عقل، روش ها و خط مشي معيشتی دين را جامه‌ عمل می پوشاند و ابزار دستيابی به جامعه ای سالم، پيشرفته و كارا را فراهم می كند. انسان ها نيز می توانند با بهره گيری از علمی كه در خدمت دين و تعاليم آن است و با رفع نواقص و كمبودهای آن، به پيشرفت هایی دست يابند كه مسلّماً از يافته های علم زدگان مادی، ارزشمندتر و چشمگيرتر است. دين نيز با عرضه‌ قوانين و احكام فقهی خود بر طبق تقاضايی كه ناشی از گسترش علوم است به صورتی پويا و كارآمد، نه تنها مانع توسعه و پيشرفت علوم نخواهد شد، بلكه تأكيدها و تأييدهای خود را بدرقه‌ آن خواهد كرد. 📚 نسبت دين و دنیا، ص ۴۳ ❇️،به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹از قلبت بپرس🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در کتب سیره نوشته‌اند: روزی مردی به خدمت رسول اکرم صلی الله علیه و آله آمد و عرض کرد سؤالی دارم. پیامبر فرمودند: آیا می‌خواهی پاسخت را بشنوی؟ عرض کرد بفرمایید. پیامبر فرمود: آمده‌ای از من معنای برّ و نیکی، و اثم و زشتی را سؤال کنی؟ جواب داد آری سؤال من همین است. پیامبر سه انگشت خود را جمع کرد و آرام بر سینه مرد زد و فرمود: این فتوا را از قلبت بپرس، و بعد اضافه کرد: این دل انسان طوری ساخته شده است که پیوندی دارد با نیکی‌ها؛ با نیکی‌ها آرام می‌گیرد ولی بدی‌ها و زشتی‌ها آن را مضطرب و ناراحت می‌کند. درست همان‏گونه که بدن انسان اگر چیزی که با آن تجانس ندارد واردش شود نظم آن را بهم می‌زند و کار ارگان های مختلف آن را مختل می‌سازد، روح انسان نیز به واسطه اعمال ناشایست دچار اختلال و ناراحتی می‌شود. آنچه که در میان ما «عذاب وجدان» نامیده می‌شود ناشی از همین عدم تجانس روح است با زشت‌کاری و تباهی. 《اسْتَفْتِ قَلْبَک وَ انْ افْتاک الْمُفتونَ》 نظر واقع‏بینانه را از قلبت بپرس اگرچه صاحب‌ نظران به خلافش نظر بدهند. مولوی این حدیث را به شعر درآورده: ◽️پس پیمبر گفت استفتوا القلوب‏ ◾️گرچه مفتیشان برون گوید خطوب‏ و یا در شعر دیگری: ◽️گوش کن استفتِ قلبَک از رسول‏ ◾️گرچه مفتی برون گوید فضول‏ پیامبر بر این نکته انگشت می‌گذارد که اگر انسان جوینده حقیقت باشد و برای کشف حقیقت خود را بی‏‌طرف و خالص بکند، در این صورت قلب او هرگز به او خیانت نخواهد کرد و او را در مسیر صحیح هدایت خواهد کرد. اساساً انسان تا زمانی که جوینده راستین حق و حقیقت است و در جاده حق گام بر می‌‏دارد هرچه‏ که به او برسد حق و حقیقت است. و البته این نکته ظریفی است که اغلب باعث اشتباه می‌شود. آنجا که انسان به گمراهی کشیده می‌شود دلیلش این است که از ابتدا جهت‌گیری خاصی داشته و جویای حقیقت خالص نبوده است. پیامبر در جواب کسی که سؤال کرده بود «برّ» چیست، جواب داد: اگر تو واقعاً به دنبال برّ هستی، آنگاه که قلبت به چیزی آرام می‌گیرد و وجدانت آسوده می‌شود بدان که این برّ است، ولی آنگاه که به چیزی راغب هستی اما دلت آرام و قرار نمی‌گیرد مطمئن باش که آن اثم است. 📚 آشنایی با قرآن، ج ۱، ص ۷۴ - ۷۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹شرایط امر به معروف و نهی از منکر🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری در امر به معروف شرایطی هست که فقهای شیعه و فقهای سنی ذکر کرده‌اند. از این رو فقها برای هر کسی جایز نمی‌دانند به عنوان امر به معروف و نهی از منکر متعرض دیگران بشود، خصوصآ اگر آن تعرض شدید باشد و پای مزاحمت و زد و خورد و خونریزی باشد که آن وقت شرایط زیادی دارد. دو شرط از شرایط امر به معروف و نهی از منکر از شرایط اولیه است که در همه موارد لازم است و خوارج فاقد هردو شرط بودند، بلکه منکر یکی از این دو شرط بودند. آن دو شرط یکی بصیرت در دین است و یکی بصیرت در عمل. بصیرت در دین یعنی اطلاع کافی و صحیح در امور دینی داشته باشد، حلال را از حرام، واجب را از غیر واجب تشخیص بدهد، و اینها نداشتند، لهذا یک آیه قرآن را که می‌فرماید: 《اِنِ الْ حُکمُ اِلّا لِلّهِ یقُصُّ الْ حَقَّ وَ هُوَ خَیرُ الْفاصِلینَ》 دستاویز قرار دادند و جمله «لا حُکمَ اِلّا لِلّه» را شعار خود ساختند در صورتی که این آیه ربطی ندارد به موضوعاتی از قبیل موضوع حکمیت و امثال آن. اما بصیرت در عمل: در باب امر به معروف و نهی از منکر، شرطی ذکر می‌کنند تحت عنوان احتمال اثر، و شرطی ذکر می‌کنند تحت عنوان عدم ترتب مفسده؛ یعنی امر به معروف و نهی از منکر برای این است که معروف رواج بگیرد و منکر محو شود، پس در جایی باید امر به معروف و نهی از منکر کرد که احتمالا این کار اثر داشته باشد و اگر می‌دانیم که قطعآ بی‌اثر است واجب نیست؛ دیگر اینکه این عمل برای این است که یک مصلحتی انجام شود، پس در جایی باید صورت بگیرد که مفسده بالاتری بر آن مترتب نشود. لازمه این دو شرط بصیرت در عمل است. آدمی که در عمل بصیرت ندارد نمی‌تواند پیش‌بینی کند که آیا اثری بر این کار مترتب هست یا نیست و آیا مفسده بالاتری هست یا نیست. این است که امر به معروف‌های جاهلانه همان‌طوری که در حدیث آمده افسادش بیش از اصلاحش است. 📚 بیست گفتار، ص ۴۵ و ۴۶ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹جهان‏ بینی توحیدی‏🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری جهان‏بینی توحیدی یعنی درک اینکه جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر و جود و رحمت و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته آنها استوار است. جهان‏بینی توحیدی یعنی جهانْ «یک قطبی» و «تک‏محوری» است. جهان‏بینی توحیدی یعنی جهانْ ماهیت «از اویی» {إِنَّا لِلَّهِ} و «به سوی اویی» {إِنَّا إِلَیهِ راجِعُونَ‏} دارد؛ موجودات جهان با نظامی هماهنگ به یک «سو» و به طرف یک مرکز، تکامل می‏یابند؛ آفرینش هیچ موجودی عبث و بیهوده و بدون هدف نیست؛ جهان با یک سلسله نظامات قطعی که «سنن الهیه» نامیده می‏شود اداره می‏شود؛ انسان در میان موجودات از شرافت و کرامت مخصوص برخوردار است و وظیفه و رسالتی خاص دارد، مسئول تکمیل و تربیت خود و اصلاح جامعه خویش است؛ جهانْ مدرسه انسان است و خداوند به هر انسانی بر طبق نیت و کوشش صحیح و درستش پاداش می‏دهد. جهان‏بینی توحیدی با نیروی منطق و علم و استدلال حمایت می‏شود. در هر ذره از ذرات جهان دلایلی بر وجود خدای حکیم علیم هست و هر برگ درختی دفتری در معرفت پروردگار است. جهان‏بینی توحیدی به حیات و زندگی معنی و روح و هدف می‏دهد، زیرا انسان را در مسیری از کمال قرار می‏دهد که در هیچ حد معینی متوقف نمی‏شود و همیشه رو به پیش است. جهان‏بینی توحیدی کشش و جاذبه دارد، به انسان نشاط و دلگرمی می‏بخشد، هدف هایی متعالی و مقدس عرضه می‏دارد و افرادی فداکار می‏سازد. جهان‏بینی توحیدی تنها جهان‏بینی‏ای است که در آن تعهد و مسئولیت افراد در برابر یکدیگر مفهوم و معنی پیدا می‏کند، همچنان که تنها جهان‏بینی‏ای است که آدمی را از سقوط در درّه هولناک پوچی‏گرایی و هیچی‏ستایی نجات می‏دهد. 📚 جهان‏بینی توحیدی، ص ۱۸ - ۱۹ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹سنت عملی🔹 📣 نبیه بری، رئیس وقت جنبش امل لبنان فردی مسیحی تصمیم می‌گیرد در شهر صور محلی برای فروش بستنی فراهم کند. تهیه این محل بیش از ۷۵ هزار لیره لبنانی برای او هزینه برداشت. در آن سال‌های دهه شصت این مبلغ اندک نبود. او این محل را خرید و کار خود را شروع کرد. اما فتوایی از شیخ موسی عزالدین در میان شهر پخش شد. فتوا این بود که «خوردن بستنی نزد مسیحی حرام است.» این فتوا کار خودش را کرد و کسب و کار بستنی فروش مسیحی از رونق افتاد. این مسئله به گوش امام صدر رسید، این اتفاق بر امام سخت آمد. به هر حال امام ترجیح داد که فتوایی بر خلاف فتوای منسوب به شیخ عزالدین صادر نکند و باعث نشود که شیخ عزالدین به سختی بیفتد. بنابراین، راهی را برای حل این مسئله در پیش گرفت که می‌توانیم آن را «سنت عملی» بخوانیم. ایشان مانند همیشه نماز جمعه را اقامه کرد. او تصمیم گرفت که در روز جمعه این مسئله را پایان دهد. پس از نماز، امام در حالی که عده‌ای از مردم هم او را همراهی می‌کردند، از حسینیه خارج شد. وقتی که به بیرون حسینیه رسیدند، امام به همراهان گفت: دوست دارد پیاده‌روی کند. او گفت: خدایا! چه هوای خوبی! دوست دارم کمی پیاده‌روی کنم. امام پیاده‌روی‌ را آغاز کرد و عده‌ای هم او را همراهی کردند. رفته‌رفته بر جمعیت افزوده می‌شد. امام به راه خود ادامه داد تا به بستنی‌فروشی رسید و در مقابل بستنی فروش ایستاد. او از پیش محل بستنی‌فروش را پرسیده بود. او با صدای بلند به همراهان گفت: چقدر این مغازه زیباست! گفتند: این‌جا بستنی‌فروشی است. امام گفت: واقعاً خوردن بستنی در این هوا لذت بخش است. خیلی وقت است بستنی نخورده‌ام! امام به درگاه بستنی‌فروشی رسید. بستنی‌فروش مسیحی از مغازه خارج شد و به امام خوشامد گفت. امام هم سلام کرد. امام گفت: می‌خواهیم بستنی بخوریم. به ما بستنی بده. بستنی‌فروش از درخواست امام شگفت‌زده شد. به امام نزدیک شد و گفت: سید، من مسیحی هستم! امام با صدای بلندی که همه می‌شنیدند، گفت: من دین تو را نپرسیدم، تو بستنی فروش هستی یا نه؟ بستنی فروش گفت: بله که هستم. امام گفت: پس می‌خواهیم بستنی بخوریم، برای ما بستنی بیاور. منتظر چه هستی؟ بستنی فروش از شدت خوشحالی خم شد تا دست امام را ببوسد، امام موسی دستش را به سرعت عقب کشید. بستنی فروش به همه بستنی داد. اخبار ماجرای «سنت عملی» امام به سرعت میان مردم پخش شد و فتوای تحریم خوردن بستنی از مسیحی را بی‌اثر کرد. 📚 وبسایت امام موسی صدر ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹حاضرم صد تا علامه امینی فدا کنم🔹 📢 آیت الله محمد جواد علوی بروجردی این قصه‌ای است که خود من از آقای علامه امینی نقل می‌کنم. آقای کوپایی مرحوم آقای امینی را در اصفهان برای یک دهه منبر، دعوت کرده بود. ایشان موضوع بحث را اثباتِ کفرِ شیخین قرار می‌دهند. دو شب منبر می‌روند و بعد از شب دوم، آقای کوپایی به ایشان می‌گوید از طرف آقای بروجردی چند نفر آمده‌اند و با شما کار دارند. آقای بروجردی تقاضا کرده است که موضوع بحث را عوض کنید. آقای امینی نپذیرفتند و شب سوم هم ادامه دادند. فرداش آقای کوپایی آمد و گفت: جلسه تعطیل شده است! چون آقای بروجردی دستور داده‌اند که جلسه تعطیل باشد. آقای امینی می‌گفتند: من خیلی عصبانی و ناراحت به قم آمدم و خانه آقای بروجردی رفتم و به ایشان گفتم: آقا! علی علیه السلام پدر شما است، من از او دفاع می‌کنم و شما مجلسش را تعطیل می‌کنید! آقای بروجردی فرمودند: من امروز کاری را مشغول هستم که سید مرتضی علم الهدی می‌خواست انجام دهد، و آن رسمیتِ مذهبِ شیعه بین مذاهب هست! هزار سال گذشته و شیعه هنوز نتوانسته این کار را انجام دهد. من با شیوخ الازهر مراوده دارم، اگر این منبر شما را امروز بیایند ضبط بکنند و بروند آن جا بگذارند، تمام فعالیت‌های ما بر باد می‌رود. آقای امینی! من کاری را مشغول هستم که به خاطر آن حاضرم صد تا آقای امینی را فدا کنم! آقای امینی می‌گفتند: من آن وقت قانع نشدم و ناراحت از پیش ایشان خارج شدم و پولی را هم که برای من فرستادند، قبول نکردم. آقای بروجردی فوت شدند و من چند سفر به مصر رفتم. آن جا فهمیدم که این فتوایِ شیخ محمود شلتوت چه اثری داشته و متوجه شدم که آقای بروجردی چه افقی را می‌دیدند. 📚 سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: گروه حوزه علمیه در واتساپ، سید حسین کشفی، ۱۴۰۰/۷/۲۵ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹محبت زمامدار🔹 📣 متفکر شهید استاد مرتضی مطهری نیروی محبت از نظر اجتماعی نیروی عظیم و مؤثری است. بهترین اجتماع ها آن است که با نیروی محبت اداره شود، محبت زعیم و زمامدار به مردم و محبت و ارادت مردم به زعیم و زمامدار. علاقه و محبت زمامدار عامل بزرگی است برای ثبات و ادامه حیات حکومت، و تا عامل محبت نباشد رهبر نمی‌تواند و یا بسیار دشوار است که اجتماعی را رهبری کند و مردم را افرادی منضبط و قانونی تربیت کند ولو اینکه عدالت و مساوات را در آن اجتماع برقرار کند. مردم آنگاه قانونی خواهند بود که از زمامدارشان علاقه ببینند و آن علاقه‌هاست که مردم را به پیروی و اطاعت می‌کشد. قرآن خطاب به پیغمبر می‌کند که‌ ای پیغمبر! نیروی بزرگی را برای نفوذ در مردم و اداره اجتماع در دست داری: 《فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ کنْتَ فَظّاً غَلیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضّوا مِنْ حَوْلِک فَاعْفُ عَنْهُمْ وَ اسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَ شاوِرْهُمْ فِی الْامْرِ》 به موجب لطف و رحمت الهی، تو برایشان نرم دل شدی که اگر تندخوی سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می‌گشتند. پس، از آنان درگذر و برایشان آمرزش بخواه و در کار با آنان مشورت کن. در اینجا علت گرایش مردم به پیغمبر اکرم را علاقه و مهری دانسته که نبی اکرم نسبت به آنان مبذول می‌داشت. باز دستور می‌دهد که ببخششان و برایشان استغفار کن و با آنان مشورت نما. اینها همه از آثار محبت و دوستی است، همچنانکه رفق و حلم و تحمل، همه از شؤون محبت و احسان‌اند. ◽️او به تیغ حلم چندین خلق را ◾️واخرید از تیغ، چندین حلق را ◽️تیغ حلم از تیغ آهن تیزتر ◾️بل ز صد لشکر ظفر انگیزتر 📚 جاذبه و دافعه علی علیه‌السلام، ص ۶۲ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin
🔹نه شیعه اند، نه سُنی🔹 📣 امام خمینی مسلمین باید بیدار باشند. مسلمین باید هوشیار باشند که امروز مثل دیروز نیست. این عصر ما مثل عصرهای سابق نیست که هر طایفه‌ای در محل خودشان منافع خودشان را به دست بیاورند. امروز منافع همۀ کشورهای اسلامی به هم پیوند خورده است. منافع کشور اسلامی ایران با منافع کشور اسلامی سایر کشورها، اینها با هم پیوند دارند. چنانچه اختلافی بین ملت ایران با ملت های دیگر بیفتد، اختلافی ما بین برادرهای اهل سنت ما با برادرهای اهل تشیع ما واقع بشود، این به ضرر همه‌مان هست، به ضرر همۀ مسلمین هست. و آنهایی که می‌‌خواهند ایجاد تفرقه بکنند اینها نه اهل سنت هستند و نه اهل تشیع هستند. آنها کسانی هستند که کارگردانان دولت‌های ابرقدرت هستند و در خدمت آنها هستند. آنهایی که کوشش دارند بین برادرهای اهل سنت ما با برادرهای اهل تشیع تفرقه بیندازند، اینها اشخاصی هستند که برای دشمن اسلام، برای دشمن‌های اسلام مشغول توطئه هستند و می‌خواهند دشمن‌های اسلام را بر مسلمین غالب کنند. 📚 بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم، کارکنان جهاد سازندگی سیستان و بلوچستان و جیرفت و دزک‌آباد یزد. ۱۳۵۹/۵/۲۷ ❇️ به ما بپیوندید: https://eitaa.com/koshechin