🇮🇷 معبر شهدا 🇮🇷
🍃❤️🍃#خاطرات_شهداء
#طنــــزجبهـــه
😂😍(( #رسم_خاص))😍😂
وقتی #شهید پیدا نمیشد یه #رسم_خاص داشتیم. یکی از بچه ها رو می گرفتیم و بزور می خوابوندیم تا با بیل مکانیکی🚜 رویش خاک بریزن اونم التماس کنه تا شهدا خودشون رو #نشون بدهند تا ولش کنیم ...
اون روز هر چه گشتیم #شهیدی پیدا نشد، کلافه شده بودیم، دویدیم و #عباس_صابری رو گرفتیم.
خوابوندیمش رو زمین و یکی از بچه ها دوید و بیل مکانیکی رو روشن کرد، تا ناخن های بیل رو به زمین زد که روی عباس خاک بریزه ، #استخوانی پیدا شد.
دقیقا همونجایی که می خواستیم خاکش رو روی #عباس بریزیم ...
بچه ها در حالیکه از شادی می خندیدند ، به عباس گفتند: بیچاره #شهید! تا دید می خوایم #تو رو کنارش خاک کنیم ، خودش رو نشون داد، گفت: دیگه #فکه جای من نیست، برم یه جا دیگه برا خودم پیدا کنم.😂😄
چون تو می خواستی کنارش خاک بشی خودش رو نشون داده ها!!!
و کلی خندیدیم ...😄😄😍
خاطره ای از زندگی #شهیدعباس_صابری
#راوی : شهید مجید پازوکی(شهداےتفحص)
@mabareshohada
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️🍃🌹🍃❄️
هستیم گدایانِ درِ خانه ی #عباس
هستیم به عالم همه مسکین ابالفضل
خجسته ميلاد اسوه عشق و ادب و ايثار ماه بني هاشم ،
سقاي دشت كربلا ، حضرت اباالفضل العباس عليه السلام
و گراميداشت روز جانباز بر شيعيان جهان
و جانبازان اين پرستوهاي غريب شكسته بال
و بزرگ مردان سرافراز ايران اسلامي مبارك باد
❄️🍃🌹🍃❄️
مــــعــــبَـــر شُــــهــــدا
ڪلیڪ ڪنید 👇
🌺🍃 @mabareshohada 🍃🌺
🍃 #بفرمایید_روضه۲
#داستان_کربلا
روز دوم روضه بود.
امروز کمی جمعیت شلوغتر بود؛
میرزا با همان شال سبز و عبای مشکی،
از راه رسید؛ روی منبر چوبی
نشست و گفت:
🍁 امروز، فرصت کم و حرف، بسیار...
کاروان اباعبدلله تا به عراق برسد،
منزلگاهای زیادی را طی کرد
منزلگاه یعنی جاییکه بشود استراحت کرد
کاروان،
به #ذات_العرق که رسید،
💚 امام (علیه السلام) بشر بن غالب را دیدند که
از عراق میآمده. از او درباره اهالیِ
آنجا پرسیدند، گفت:
من که آمدم دلهاشان با شما بود
⚡️ ولی شمشیرهایشان با بنیامیه...
امام (علیه السلام ) فرمودند: حُکم، حکم خداست...
میرزا گفت:
🍀 من فکر میکنم آنجا #عباس (علیه السلام)
کنار امام حسین علیه السلام بود؛ شاید به
دستهایش نگاه کرد و
با خودش گفت:
شمشیرهایشان با هرکه میخواهد باشد!
من مگر میگذارم که مولایم تنها بماند...!
مگر میگذارم زنان کاروان، بی پناه شوند
🌧 مگر میگذارم آب...
مگر میگذارم عَلَم...
با این حرف، صدای گریهها بلند شد
میرزا گفت: با همین اشکها، برای
🔆 ظهور هم دعا کنید...
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله_الحسین 💔
📗 حوادث تاریخی برگرفته از
کتاب شهید کربلا. تولیدات فرهنگی
حرم امام رضا علیه السلام
#کپی_با_ذکر_صلوات 🌸
ڪلیڪ ڪنید 👇 📥
🍃🌸🍃
👇👇
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
🌸به شما می اندیشم... شما که نگذاشتید رگ #غیرت در کوچه های سرزمینمان بخشکد و سخن علی زمانه بر زمین بماند...
شما که شاگرد واقعی مکتب اهل بیت شدید و با همه ی وجودتان پای این مکتب ایستادید.
🌳از حضرت مادر (سلام الله علیها ) آموختید گمنامی را، و #خارج از قاب دوربین📸 رسانه ها جلو رفتید و به اوج رسیدید...
از #مولا علی (علیه السلام ) آموختید ایستادگی را؛ که در برابر طوفان هجمه های دشمنان علی وار ایستادید و از تمسخر و حرف های تلخ مردم اخم به ابرو نیاوردید و صبورانه از حقیقت دفاع کردید...
🌸از عباسِ بن علی علیه السلام آموختید غیرت را؛ و از ناموس سرزمینتان #عباس وار دفاع کردید...
همانند علی اکبر حسین (علیه السلام در جوانی از دنیا دل بریدید و عاشقانه 💕به سوی معشوقتان پر گشودید...
شیب الخضیب شدید همانند ارباب دلها؛ سید الشهدا...
"الحق که شیعه ی این #خاندان فضل و کرم بودید"
#سالگرد_شهادت
#شهید_علی_خلیلی🌷
💐شادی ارواح طیبه شهدا #صلوات
🕊 ☘️اللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ
وَآلِ مُحَمـَّدﷺوَ عَجِّـل فَرَجَهُـم☘️🕊
┅─🍃🌸🍃─
⇱ ڪلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
🌺🍃 @mabareshohada 🌺🍃
🌴🕊
#سردار_شهید
#عباس_بابایی
یک سالی از #زندگی مشترکمان می گذشت که یکی از دوستانش دعوت کرد، #برویم خانه شان
گفته بود ( یک مهمانی ساده گرفتیم به مناسبت سالگرد ازدواجمان )
همراه #عباس و دختر چهل روزه مان رفتیم
از در که وارد شدیم، فهمیدیم آن جا جای ما نیست . خانم ها و آقایان #مختلط نشسته بودند و خوش و بش می کردند
از سر اجبار و به خاطر تعارف های صاحب خانه رفتیم نشستیم ، ولی نتوانستیم آن #وضعیت را تحمل کنیم . خدا حافظی کردیم و آمدیم بیرون
پیاده راه #افتادیم سمت خانه
#عباس ناراحت بود . بین راه حتی یک کلمه هم حرف نزد
قدم هایش را بلند بر می داشت که #زود تر برسد
به خانه که رسیدیم دیگر طاقت نیاورد زد زیر #گریه
مدام خودش را سرزنش می کرد که چرا به آن #مهمانی رفته
کمی که آرام شد، #وضو گرفت
سجاده اش را گوشه ای پهن کرد و ایستاد به #نماز
تا نزدیک صبح صدایش را می شنیدم
#قرآن می خواند و اشک می ریخت
آن شب خیلی از دوستانش آنجا ماندند . برای شان مهم نبود که شاید #خدا راضی نباشد .
ولی #عباس همیشه یک #قهرمان بود ، حتی در مبارزه با #نفس_اماره_اش
راوی :
#همسر_شهید
🌹شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌹
💐الـلَّـهــُمَّ صــَلِّ عَـلَـى مُـحَمَــّـدٍ و آلِ مُـحَـمــَّدٍ و عَـجِّـلْ فَرَجَــهم💐
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
https://eitaa.com/dastanemabareshohada
🌹اینجا معبر شهداست 👇
↶【به ما بپیوندید 】↷
🍃🌺 @mabareshohada