eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.6هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
سید: ع☀️ 🍃سبک مدینه شهر پیغمبر ص ودشتی 🍃 در این غوغای بی آبی که خشکیده همه گلها به امر تو شدم سقا،منم عبد وتویی مولا 2 شود جانم به قربانت-به قربان تن وجانت حسین جانم حسین جانم3 خدای کعبه جز رویت نداده قبله ای یادم(حسین جان) نماز آخرم بود وکه سر بر سجده افتادم 3 امیر لشکرت بی دست میان لشکری مانده2 به تو شر ط وفا داری اگر بر جا نیاوردم کمک کن تا که بر خیزم به دور مادرت گردم2 شود جانم به قربانت- به قربان تن وجانت حسین جانم حسین جانم 3 2گل ام البنین عباس به دریا تشنه لب پازد به دریا پا نهاد اما لبش آتش به دریا زد3 مشک وبدوش گرفت؛گفت میرم اطفال ابی عبد الله رو خوشحال کنم حرکت کرد سمت فرات نوشتن نز دیک به4000 هزارنفر اطراف شریعه ی فرات و گرفته بودند،نوشتندآقا باب الحوایج نزدیک به 80نفر رابه درک واصل کرد؛همه فرار کردن،یکی می گفت:مگه نمی بینی پسر ام البنین داره میاد،موفق شد دل لشکر وشکافت خودشو به شریعه ی فرات رسوند،قمر بنی هاشم اباالفضل ع مشک وپر آب کرد،خم شد دو دست وپر آب کرد؛آورد جلو صورتش خواست کمی بنوش یه وقت(وخ) به یاد لب تشنه ی حسین ع وبچه های حسین ع افتاد؛آب و رو آب ریخت؛ صدا زد نه ...حسین جان من آب نمی خورم؛ تو تشنه باشی؛ من آب بخورم؛آب ورو زمین ریخت؛خوشحال شد؛ مشک وبدوش گرفت؛ خوشحال داره میره بچه های حسین وخوشحال کنه؛ آقا سوار مرکب شد؛ گفت:یه راهی رو انتخاب کنم؛ تا زود به بچه های حسینم برسم؛اما این نانجیبا کمین کردند،در کمال نامردی حمله ور شدند؛دست راست عباس وزدن؛بمیرم مشک وبه دست چپ گرفت؛ اما بازم امید داره؛می گه آب ومشک ودارم؛برم بچه های حسین وخوشحال کنم؛ ناگهان تیری زدن،دست چپ از بدن جدا شد؛ مشک وبه دندون گرفت؛ناگهان حمله ور شدن تیر ی به مشک زدن؛(یا امام زمان)آب رو زمین ریخت؛ خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه؛همه ی امید اباالفضل ع همین مشک بود؛ ناگهان خود آقا قمر بنی هاشم از مرکب به زمین افتاد؛ یه وخ این نانجیبا با عمود آهنین به فرق مبارک آقا زدن؛ اونجا بود ،که صدا زد،اونقدر ادب داشت نگفت:برادر نگفت داداش تا بحال اما نوشتن اون لحظه ای که افتاد؛برا اولین بار وآخرین بار صدا زد؛یا اخا ادرکنی،حسین برادر مرا دریاب،آقا ابی عبدالله ع اومد بالا سرش سر عباس وبه دومن گرفت؛ صدا زد عباسم به خدا کمر داداش وشکستی؛دیگه امیدم نا امید شد؛ به تو شرط وفا داری اگر بر جا نیاوردم کمک کن تا که بر خیزم به دور مادرت گردم شود جانم به قربانت-به قربان تن وجانت حسین جانم حسین جانم.... 😭صل الله علیک یا عبد الصالح یا باب الحوایج یا اباالفضل العباس یا قمر بنی هاشم😭 🏴التماس دعا🏴
AUD-20200828-WA0010.
3.16M
  مصحف مولا امیرالمؤمنین عبّاس من از چه رو گردیده ای نقش زمین عبّاس من ساقی لب تشنه گان بهر تو آب آورده ام دیده بگشا سیل اشکم را ببین عبّاس من زادۀ دست خدا از پیکر پاکت کجا زیر پا افتاده دست نازنین عبّاس من با دو چشم خویش دیدم بر تن بی دست تو تیر بارید از یسار و از یمین عبّاس من رفته از ضرب عمود آهنت در هم فرو فرق خونین و رخ و چشم و جبین عبّاس من کس نکرده چون تو دست و چشم و سر تقدیم یار ای به ایثار و وفایت آفرین عبّآس من در نماز عشقی و دریای خون سجّاده ات مُهر پیشانی عمود آهنین عبّاس من قامت زینب کمان گردید و پشت من شکست تا تو افتادی به خاک از صدر زین عبّاس من لعل لب چون شاخۀ خشکیده، تن چون باغ گل کس ندیده کشته ای را اینچنین عبّاس من کودکان چشم انتظار آب و زینب خون جگر تو به خواب ناز و من ماتم نشین عبّاس من در عزای خود به «میثم» چشم گریانی بده تا بشوید دائم از خون آستین عبّاس من
🏴 مراسم عزاداری شب تاسوعای حسینی علیه‌السلام با حضور رهبر معظم انقلاب اسلامی در حسینیه‌ی امام خمینی(ره) در حال برگزاری است.
هرکسی هر چه داشت می انداخت یک نفر سنگ و یک نفر نیزه خواهر تو فدای آن دم که تکیه دادی غریب،بر نیزه تکه تکه تن تو را بردند بی حیاها به نوک سرنیزه یک نفر بر تنت عصا میزد یک نفر هم سرِ جگر نیزه یک نفر سمت پهلویت میزد نیزه هی نیزه پشت سر،نیزه بین گودال،آه می بارید بر تنت کعبه نی،تبر،نیزه قاری خوش صدای خوش صوتم حنجرت گیر کرده در نیزه قصه ی کربلا پُر از نیزست هم پسر نیزه هم پدر نیزه در میان شکاف زخم عمود بین فرق سر قمر،نیزه خسته ام از نگاه هیز ای داد! آه من را بُکُش،ببر،نیزه!!!
«این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰ این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست» تا از این نُه فلك و هفت رواقش اثر است سر نورانی او بر سر نی جلوه گر است سندی را كه به خون گلوی خویش نوشت تا خداییِّ خدا پیش خدا معتبر است «این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰ این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست این شهیدی است كه با آتش هفتاد و دو داغ داغ او تا ابدالدّهر به قلب بشر است در صف حشر پیمبر به رویش خنده زند هر كه را دیده بر آن حنجر خشكیده، تر است «این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰ این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست سر ما خاكِ در خاك نشینان درش دل ما با سر نورانی او همسفر است نه فقط سینه سپر كرد به هنگام نماز تا ابد سینه ی او تیر بلا همه مُردند ، چرا هر چه زمان میگذرد مكتب سرخ حسین ابن علی زنده تر است این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست چشمها چشمه ی زمزم شده از اشك غمش اشكها سیل شده گشته به دور حرمش خون اصغر شده مُهر سند پیروزی دست عباس جدا گشته به پای علمش «این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰ این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست او كه انگشتر خود داد به سائل نه عجب كه كریمان همه گَردند خجل از كرمش گر به قدر كرمش دست بگیرد همه را روز محشر گنه خلق جهان است كمش نكند قاتل خود را ز كرم عفو كند «این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰ این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست به دل سوخته ی فاطمه دادم قسمش خون ببارید به زخم تن صدپاره ی او كه چهل روز دمید از دل هر سنگ دمش بنویسید به خونِ جگر و اشكِ بصر به در و باغ و رواق و حرم محترمش این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست ذبح مهمان كه شنیده لبِ عطشان لبِ آب جگر بحر و دل آب ، كباب است كباب ورق مصحف و خون ، سوره ی نور و سُم اسب؟ سر پاك پسر فاطمه و بزم شراب زینت عرش خدا نقش زمین از سر نی چرخ گردون ز چه گردید و نگردید خراب گرچه پیشانی نورانی اش از سنگ شكست باز با خون علی اصغر خود كرد خضاب رفت از خیمه نگه پشت سر خویش نكرد بس كه بر شوق ملاقات خدا داشت شتاب موج خون ، زخم بدن ، داغ جوان ، سجده ی شكر این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست عجبا دیده ی تاریخ ندیده است به خواب كه جز او خون دلش را به سما پاشیده چه كسی كرده جز او دشمن خود را سیراب؟ چشم هر ملت بیدار حسین است حسین كشته ی مكتب ایثار حسین است حسین این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوس ارزش گوهر اشكی كه به چشم است بدان نفروشش كه خریدار حسین است حسین آنكه از خون جبین ، خون جگر ، خون پسر كرده رنگین گله رخسار حسین است حسین این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست دین من مكتب من كعبه ی من قبله ی من به محمد قسم این چار حسین است حسین با وجودی كه در آن محفل خون یار نداشت خلق را در دوجهان یار حسین است حسین این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست به خداییِّ خدا بر همه خوبان جهان سیّد و سرور و سالار حسین است حسین زآشنا دل نتوان برد خدا میداند آنكه دل برده ز اغیار حسین است حسین این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست كیست این كشته كه دریا شده خونین جگرش سینه ای نیست كه سوزی نبرد از شررش گر بپرسند كه كی لحظه ی میلادش بود گویم آن لحظه كه لب تشنه جدا گشت سرش این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست بهر یك سجده ی كامل ز سه خون كرد وضو خون پیشانی و خون دل و خون پسرش پیش پیكان بلا سینه سپر كرد ولی حنجر كودك شش ماهه ی او شد سپرش این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست با همه زخم بدن ، قاتل او گشت دو زخم كه یكی بر جگرش بود و یكی بر كمرش خون و زخم بدن و گرد و غبار صحرا سه كفن بود در آن وادی سوزان به برش پسرانم به فدای پسرانش تا حشر پدرانم همگی خاك قدوم پدرش این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست عطش روز جزا با عطشش رفت ز یاد آب ، خاكت به سر و آبرویت باد به باد با لبِ تشنه بریدند سر مهمان را لعن الله علی آل زیاد و زیاد این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوستشب دهم محرم بین الحرمین