❣﷽❣
🌿#سینه_زنی_حضرت_عباس_ع
☑️#آقای_نریمان_پناهی
🌿#پیشنهادم
خداوندا علمدارم نیامد
یگانه یاور و یارم نیامد
کنار علقمه بابا چه دیدی
عمود خیمه را از چه کشیدی
عمو گوشوارم و کرده غارت عدو
به قربون لبا ترک خورده عمو
🌿عمو جان العطش
دلاور اشجع الناسی اباالفضل
شجاعت را تو مقیاسی اباالفضل
تو ساقی گلستان حسینی
تو یک دریا گل یاسی اباالفضل
ندیده آفرینش آنچه مردی
امید یکه تاز هر نبردی
به چشمت کهکشان عشق و ناز است
ببین با قلب عشاقت چه کردی
یه پهلوون فقط اونه روی زمین
می دونه کی بوده یل ام البنین
🌿ابو فاضل مدد
تو ماه هاشمیونی اباالفضل
امید فاطمیونی اباالفضل
پناه میری و یار حسینی
تو عشق زینبیونی ابالفضل
تو بر دربار عشق صاحب مقامی
حسینی مذهب و حیدر مرامی
اگر چه پادشاه مردمانی
ولی بر درگه زینب غلامی
تو سقا و سپهدار حسینی
امیری و علمدار حسینی
ز داغت پشت شاه دین دو تا شد
صدای قلب غمخوار حسینی
به قربون چشات خال روی لبات
الهی من بشم فدای خاک پات
زور بازوی تو خم ابروی تو
دیوونم می کنه چشم جادوی تو
🌿عمو جان العطش
☑️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها
سید:
#_روضه_حضرت_عباس ع☀️
🍃سبک مدینه شهر پیغمبر ص ودشتی 🍃
در این غوغای بی آبی که خشکیده همه گلها
به امر تو شدم سقا،منم عبد وتویی مولا 2
شود جانم به قربانت-به قربان تن وجانت
حسین جانم حسین جانم3
خدای کعبه جز رویت نداده قبله ای یادم(حسین جان)
نماز آخرم بود وکه سر بر سجده افتادم 3
امیر لشکرت بی دست میان لشکری مانده2
به تو شر ط وفا داری اگر بر جا نیاوردم
کمک کن تا که بر خیزم به دور مادرت گردم2
شود جانم به قربانت- به قربان تن وجانت
حسین جانم حسین جانم 3
2گل ام البنین عباس به دریا تشنه لب پازد
به دریا پا نهاد اما لبش آتش به دریا زد3
مشک وبدوش گرفت؛گفت میرم اطفال ابی عبد الله رو خوشحال کنم حرکت کرد سمت فرات
نوشتن نز دیک به4000 هزارنفر اطراف شریعه ی فرات و گرفته بودند،نوشتندآقا باب الحوایج نزدیک به 80نفر رابه درک واصل کرد؛همه فرار کردن،یکی می گفت:مگه نمی بینی پسر ام البنین داره میاد،موفق شد دل لشکر وشکافت خودشو به شریعه ی فرات رسوند،قمر بنی هاشم اباالفضل ع مشک وپر آب کرد،خم شد دو دست وپر آب کرد؛آورد جلو صورتش خواست کمی بنوش یه وقت(وخ) به یاد لب تشنه ی حسین ع وبچه های حسین ع افتاد؛آب و رو آب ریخت؛ صدا زد نه ...حسین جان من آب نمی خورم؛ تو تشنه باشی؛ من آب بخورم؛آب ورو زمین ریخت؛خوشحال شد؛ مشک وبدوش گرفت؛ خوشحال داره میره بچه های حسین وخوشحال کنه؛ آقا سوار مرکب شد؛ گفت:یه راهی رو انتخاب کنم؛ تا زود به بچه های حسینم برسم؛اما این نانجیبا کمین کردند،در کمال نامردی حمله ور شدند؛دست راست عباس وزدن؛بمیرم مشک وبه دست چپ گرفت؛ اما بازم امید داره؛می گه آب ومشک ودارم؛برم بچه های حسین وخوشحال کنم؛ ناگهان تیری زدن،دست چپ از بدن جدا شد؛ مشک وبه دندون گرفت؛ناگهان حمله ور شدن تیر ی به مشک زدن؛(یا امام زمان)آب رو زمین ریخت؛ خدا امید هیچ کسی رو ناامید نکنه؛همه ی امید اباالفضل ع همین مشک بود؛ ناگهان خود آقا قمر بنی هاشم از مرکب به زمین افتاد؛ یه وخ این نانجیبا با عمود آهنین به فرق مبارک آقا زدن؛ اونجا بود ،که صدا زد،اونقدر ادب داشت نگفت:برادر نگفت داداش تا بحال
اما نوشتن اون لحظه ای که افتاد؛برا اولین بار وآخرین بار صدا زد؛یا اخا ادرکنی،حسین برادر مرا دریاب،آقا ابی عبدالله ع اومد بالا سرش سر عباس وبه دومن گرفت؛ صدا زد عباسم به خدا کمر داداش وشکستی؛دیگه امیدم نا امید شد؛
به تو شرط وفا داری اگر بر جا نیاوردم
کمک کن تا که بر خیزم به دور مادرت گردم
شود جانم به قربانت-به قربان تن وجانت
حسین جانم حسین جانم....
😭صل الله علیک یا عبد الصالح یا باب الحوایج یا اباالفضل العباس یا قمر بنی هاشم😭
🏴التماس دعا🏴
AUD-20200828-WA0010.
3.16M
مصحف مولا امیرالمؤمنین عبّاس من
از چه رو گردیده ای نقش زمین عبّاس من
ساقی لب تشنه گان بهر تو آب آورده ام
دیده بگشا سیل اشکم را ببین عبّاس من
زادۀ دست خدا از پیکر پاکت کجا
زیر پا افتاده دست نازنین عبّاس من
با دو چشم خویش دیدم بر تن بی دست تو
تیر بارید از یسار و از یمین عبّاس من
رفته از ضرب عمود آهنت در هم فرو
فرق خونین و رخ و چشم و جبین عبّاس من
کس نکرده چون تو دست و چشم و سر تقدیم یار
ای به ایثار و وفایت آفرین عبّآس من
در نماز عشقی و دریای خون سجّاده ات
مُهر پیشانی عمود آهنین عبّاس من
قامت زینب کمان گردید و پشت من شکست
تا تو افتادی به خاک از صدر زین عبّاس من
لعل لب چون شاخۀ خشکیده، تن چون باغ گل
کس ندیده کشته ای را اینچنین عبّاس من
کودکان چشم انتظار آب و زینب خون جگر
تو به خواب ناز و من ماتم نشین عبّاس من
در عزای خود به «میثم» چشم گریانی بده
تا بشوید دائم از خون آستین عبّاس من
#روضه_امام_حسین
هرکسی هر چه داشت می انداخت
یک نفر سنگ و یک نفر نیزه
خواهر تو فدای آن دم که
تکیه دادی غریب،بر نیزه
تکه تکه تن تو را بردند
بی حیاها به نوک سرنیزه
یک نفر بر تنت عصا میزد
یک نفر هم سرِ جگر نیزه
یک نفر سمت پهلویت میزد
نیزه هی نیزه پشت سر،نیزه
بین گودال،آه می بارید
بر تنت کعبه نی،تبر،نیزه
قاری خوش صدای خوش صوتم
حنجرت گیر کرده در نیزه
قصه ی کربلا پُر از نیزست
هم پسر نیزه هم پدر نیزه
در میان شکاف زخم عمود
بین فرق سر قمر،نیزه
خسته ام از نگاه هیز ای داد!
آه من را بُکُش،ببر،نیزه!!!
«این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست»
تا از این نُه فلك و هفت رواقش اثر است
سر نورانی او بر سر نی جلوه گر است
سندی را كه به خون گلوی خویش نوشت
تا خداییِّ خدا پیش خدا معتبر است
«این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
این شهیدی است كه با آتش هفتاد و دو داغ
داغ او تا ابدالدّهر به قلب بشر است
در صف حشر پیمبر به رویش خنده زند
هر كه را دیده بر آن حنجر خشكیده، تر است
«این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
سر ما خاكِ در خاك نشینان درش
دل ما با سر نورانی او همسفر است
نه فقط سینه سپر كرد به هنگام نماز
تا ابد سینه ی او تیر بلا
همه مُردند ، چرا هر چه زمان میگذرد
مكتب سرخ حسین ابن علی زنده تر است
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
چشمها چشمه ی زمزم شده از اشك غمش
اشكها سیل شده گشته به دور حرمش
خون اصغر شده مُهر سند پیروزی
دست عباس جدا گشته به پای علمش
«این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
او كه انگشتر خود داد به سائل نه عجب
كه كریمان همه گَردند خجل از كرمش
گر به قدر كرمش دست بگیرد همه را
روز محشر گنه خلق جهان است كمش
نكند قاتل خود را ز كرم عفو كند
«این حسین كیست كه عالم همه پروانه ی ۰
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
به دل سوخته ی فاطمه دادم قسمش
خون ببارید به زخم تن صدپاره ی او
كه چهل روز دمید از دل هر سنگ دمش
بنویسید به خونِ جگر و اشكِ بصر
به در و باغ و رواق و حرم محترمش
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
ذبح مهمان كه شنیده لبِ عطشان لبِ آب
جگر بحر و دل آب ، كباب است كباب
ورق مصحف و خون ، سوره ی نور و سُم اسب؟
سر پاك پسر فاطمه و بزم شراب
زینت عرش خدا نقش زمین از سر نی
چرخ گردون ز چه گردید و نگردید خراب
گرچه پیشانی نورانی اش از سنگ شكست
باز با خون علی اصغر خود كرد خضاب
رفت از خیمه نگه پشت سر خویش نكرد
بس كه بر شوق ملاقات خدا داشت شتاب
موج خون ، زخم بدن ، داغ جوان ، سجده ی شكر
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
عجبا دیده ی تاریخ ندیده است به خواب
كه جز او خون دلش را به سما پاشیده
چه كسی كرده جز او دشمن خود را سیراب؟
چشم هر ملت بیدار حسین است حسین
كشته ی مكتب ایثار حسین است حسین
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوس
ارزش گوهر اشكی كه به چشم است بدان
نفروشش كه خریدار حسین است حسین
آنكه از خون جبین ، خون جگر ، خون پسر
كرده رنگین گله رخسار حسین است حسین
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
دین من مكتب من كعبه ی من قبله ی من
به محمد قسم این چار حسین است حسین
با وجودی كه در آن محفل خون یار نداشت
خلق را در دوجهان یار حسین است حسین
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
به خداییِّ خدا بر همه خوبان جهان
سیّد و سرور و سالار حسین است حسین
زآشنا دل نتوان برد خدا میداند
آنكه دل برده ز اغیار حسین است حسین
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
كیست این كشته كه دریا شده خونین جگرش
سینه ای نیست كه سوزی نبرد از شررش
گر بپرسند كه كی لحظه ی میلادش بود
گویم آن لحظه كه لب تشنه جدا گشت سرش
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
بهر یك سجده ی كامل ز سه خون كرد وضو
خون پیشانی و خون دل و خون پسرش
پیش پیكان بلا سینه سپر كرد ولی
حنجر كودك شش ماهه ی او شد سپرش
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
با همه زخم بدن ، قاتل او گشت دو زخم
كه یكی بر جگرش بود و یكی بر كمرش
خون و زخم بدن و گرد و غبار صحرا
سه كفن بود در آن وادی سوزان به برش
پسرانم به فدای پسرانش تا حشر
پدرانم همگی خاك قدوم پدرش
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوست
عطش روز جزا با عطشش رفت ز یاد
آب ، خاكت به سر و آبرویت باد به باد
با لبِ تشنه بریدند سر مهمان را
لعن الله علی آل زیاد و زیاد
این حسین كیست كه عالم همه دیوانه ی اوست
این چه شمعی است كه جانها همه پروانه ی اوستشب دهم محرم بین الحرمین
یابن الحسن یابن الحسن
امشب شب عاشوراست
گریان پیمبر و علی و زهراست
از خیمه ی حسینی آید نوای قرآن
ص.ت خوش مناجات از چشمه سار ایمان
گلواژه های تکبیر کرده فضا گلستان
یا رب طنین افکن به دشت و صحراست
یاران سرور دین آماده ی شهادت
بر خاک سر نهاده در حالت عبادت
سرمشق درس آنان حریت و سعادت
آثار عشق از رویشان هویداست
شب ناله های العفو از خیمه ها بلند است
صوت رسای قرآن در نینوا بلند است
از هر کبان نوای یا ربنا بلند است
هر عاشقی را وصل حق تمناست
بر گرد شمع ایمان پروانه ها به پرواز
گل غنچه ی ولایت بنموده لعل لب باز
با لطف و مهربانی فرموده رحمت آغاز
چشم امید عاشقان به مولاست
سوز عطش گرفته از دیده خواب طفلان
پر کرده خیمه ها را فریاد نونهالان
گل های باغ ایمان از تشنگی پریشان
از هر طرف فریاد ناله برپاست
بر روی دست مادر لب تشنه مانده اصغر
بر قلب کوچک او تابی نمانده دگر
یک جرعه ای نبود آب لعل لبش شود تر
در انتظار آب ظهر فرداست
پاس حریم دین را عباس عهده دار است
بر حال تشنه کامان محزون و اشکبار است
از آب آب طفلان قلبش جریحه دار است
غوغا کنار خیمه گاه سقاست
#زنجير_زني_امام_حسين_ع.
مولاحسين.جانم.مولاحسين جانم.مولاحسين جانم٢
********
داغ تو راديدم.ای کشته ی بی سر..برادرزينب
درپيش چشمانم..ای گل شدی پر پر..برادرزينب
مولاحسين جانم..مولاحسين جانم..مولاحسين جانم٢
*********
باديده ی گريان..درمقتل خونين..پيدا تورا کردم
باپيکری خسته.باياد گلهايت.دورتومی گردم
جانا تو می دانی.در روزعاشورا.دريايی ازدردم
درخاک وخون ديدم.عباس نام آور.برادر زينب
مولاحسين جانم..مولاحسين جانم..مولاحسين جانم٢
*********
زيرِگلويت را.ای گل زدم بوسه.هنگامه ی رفتن
خيزو تماشاکن.ازداغ جانسوزت.درخيمه ها شيون
ای راحت جانم.قدّم کمان گشته.حرفی بزن بامن
افتاده درميدان.نعش علی اکبر..برادر زينب
مولاحسين جانم..مولاحسين جانم..مولاحسين جانم٢
*********
ای زاده ی زهرا.باگريه رگهای.بُبريده بوسيدم
ای
جانِ جانانم.راس شريفت را..برنيزها ديدم
بادست اشکانم.دراين گلستانت.گلهای غم چيدم
ازسوز بی آبی تشنه لبِ اصغر.برادر زينب٢
مولاحسين جانم..مولاحسين جانم..مولاحسين جانم٢
*********
آئينه ی ايمان.ای جِلوه ی جانان.عالم عزادارت
مانده براين دلها.اميرمظلومان.داغ عزادارت
احرام خون بستی.درکربلا ی عشق.جاويد وپيکارت
ای لاله ی کشته.شد زاده ی حيدر.برادرزينب
مولاحسين جانم..مولاحسين جانم..مولاحسين جانم٢.
🍂🍁🔴#زنجيرزني-روزعاشورا🔴🍁🍁🍁
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
‼️توجه ‼️:
جهت استفاده از سبك ها ها حتما به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
اي صحرا گريان شو حسين من تنها مانده
عطشان و بي لشكر جدا از او سقا مانده
سردار عاشورا كه راه ميدان ميگيري
با عرم ميدانت ، زخواهرت جان ميگري
شرح غمت زكه گويم ، عط تورا زچه بويم
رفتي بغض جدايي ،(خيمه زده به گلويم)2
عباس ، برخيز،(بر ياري ثارلله)
اي جان ، تنهاست (فرزند رسوالله)2
صحراي تيره زلشكر ، طوفان نيزه وخنجر
در سودايي كه داري ، اي جان تشنه خواهر
نفرين بر بيعت كوفه ، فرياد از عهد شكسته
دريا برروي بسته اي مهر ساقي كوثر
سردار تشنه لبان عباس
برخيز اي سرو روان عباس
(جامي از شط برسان عباس )2
عباس اي واي از غربت و تنهايي
اي كاش ميشد از علقمه باز آيي
سيراب ترين دريا ؛ لب تشنه شدو تنها
(اي صحرا گريان شو حسين من تنها مانده
عطشان و بي لشكر جدا از او سقا مانده
سردار عاشورا كه راه ميدان ميگيري
با عرم ميدانت ، زخواهرت جان ميگري
شرح غمت زكه گويم ، عط تورا زچه بويم
رفتي بغض جدايي ،(خيمه زده به گلويم)2)
با زا ، بازا ،(خورشيد تماشايي)2
مهلا، مهلا( اي بلبل زهرايي )2
برجاي زخمه خنجر، بايد زدبوسه مادر
آرام اي يوسف زهرا ، آرام اي زاده حيدر
برخاك عرصه بيفتد،آيات مصحف پرپر
بايد آن لحظه گذارم ، صورت بر پيكر بي سر
برگوييد اكبر ليلا را ، دريابيد بي كسي مارا
گو ياري يوسف زهرا را
عباس اي واي از غربت و تنهايي
اي كاش ميشد از علقمه باز آيي
سيراب ترين دريا ؛ لب تشنه شدو تنها
(اي صحرا گريان شو حسين من تنها مانده
عطشان و بي لشكر جدا از او سقا مانده
سردار عاشورا كه راه ميدان ميگيري
با عرم ميدانت ، زخواهرت جان ميگري
شرح غمت زكه گويم ، عط تورا زچه بويم
رفتي بغض جدايي ،(خيمه زده به گلويم)2)
اين خاك ، يك سر ، اهنگ بلا دارد
با ما ، هر دم ، صد جو رو جفا دارد
قرآن بر نوك سنان ها ، زخمي بر پيكر جان ها
بر پايم تا به سلاسل، برجانم داغ زبانها
اين ما و يك دل پرخون ، مطروع از سهم زدنها
بگذر از سيلي دشمن، فرياد از زخم زبانها
سردار تشنه ليان عباس
برخيز اي سرو روان عباس
جامي از شط برسان عباس
عباس اي واي از غربت و تنهايي
اي كاش ميشد از علقمه باز آيي
سيراب ترين دريا ؛ لب تشنه شدو تنها
(اي صحرا گريان شو حسين من تنها مانده
عطشان و بي لشكر جدا از او سقا مانده
سردار عاشورا كه راه ميدان ميگيري
با عرم ميدانت ، زخواهرت جان ميگري
شرح غمت زكه گويم ، عطر تورا زچه بويم
رفتي بغض جدايي ،(خيمه زده به گلويم
با دلی خسته بی پر و بال
می رود زینب سوی گودال
یک طرف آتش دور خیمه
یک طرف دشمن بین اطفال
*
می دهد گودال بوی مادرش
آه و واویلا نیست باورش
می رود زینب سوی قتلگاه
درد دل دارد با برادرش
قلب بشکسته قامت دال
می رود زینب سوی گودال
*
کشته شد اینک شاه بی سپاه
به زمین افتاد آبروی ماه
خواهرش را دید لحظه ی وداع
می کشید از دل عاشقانه آه
از سم اسبان گشته پامال
می رود زینب سوی گودال
*
ارباً اربا شد جسم اکبرش
به زمین افتاد در برابرش
صورتش زیبا سیرتش نکو
بدنش بر خاک روی نی سرش
تا زبان ظلم کِی شود لال
می رود زینب سوی گودال
*
قوت قلبم رفته از برم
خیمه را دریاب ساقی حرم
از برای آب رفت و برنگشت
چه بیاید وای، بعد از او سرم
کودک بی شیر رفته از حال
می رود زینب سوی گودال
*
به زمین افتاد شاه تشنه کام
کشته شد دیگر سومین امام
از علی گیرند گویی انتقام
وا مصیبت شد کار او تمام
می رسد مهدی شاید امسال
می رود زینب سوی گودال
#حضرت_لب_تشنه :
برای روضه نشستیم و روضه خوان آمد
صدا گرفته و غمگین و ناتوان آمد
نشست و گفت سلامٌ علیکَ یا عطشان
سلام حضرت لب تشنه روضه خوان آمد
سلام حضرت شیب الخضیب، مقتلها
نوشته اند چه بر روزگارتان آمد
نوشته اند مقاتل که ظهر روز دهم
چه روضه ها که از این داغ بر زبان آمد
سه سیب را سه هدف را سه تیر کافی بود
سه بار حرمله هربار با کمان آمد
نوشته اند که شاهی ز صدر زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش در فغان آمد
نوشته اند مقاتل که عصر عاشورا
بلند مرتبه ای خسته ، نیمه جان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
بریده باد زبانم ولی سنان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
به قصد حنجره ات شمر همچنان آمد
بلند مرتبه شاها ! همین که افتادی
میان هروله زینب دوان دوان آمد
یکی به دشنه تو را زد یکی به نیزه ولی
یکی به قصد تبرک عصازنان آمد
هنوز داخل گودالی و تنت بر خاک
رسید خولی و در دشت بوی نان آمد
برای بردن انگشتر غنیمتی ات
همین که غائله خوابید ساربان آمد
🔸شاعر: #محسن_ناصحی.
متن نوحه سرالله تقدیم به ذاکران عزیز
--------------------------------
ای شمر لعین برخیز ازسینه ثارالله
ازضرب لگد مشکن آئینه سر الله
مظلوم حسین من محروم حسین من (۲)
========================
ای شمرمکش خنجر برحنجر عطشانش
رحمی بکن ای ظالمو بر حال یتیمانش
مظلوم حسین من محروم حسین من (۲)
========================
آبش بده ای ظالم باشد جگرش تشنه
بشکافته پهلویش این تشنه تراز دشنه
مظلوم حسین من محروم حسین من (۲)
========================
افتاده به وخاک و خون عباس علمدارش
بی دست وسرافتاده آن یاور و غمخوارش
مظلوم حسین من محروم حسین من (۲)
========================
ای شمر لعین برخیز ازسینه این محزون
از داغ علی اکبر باشد جگرش پر خون
مظلوم حسین من محروم حسین من (2)
♬قافله نور میرسه از راه
نالهی زهرا میرسه گهگاه
♫✿♬میرسه از عرش زمزمه و آه
میرسه از راه ماه
♫✿♬بنی عشق با علم شاه
علم میکوبه بر زمینای جانم
♫✿♬یل بی بی ام البنینای جانم
صدای زینب میرسهای جانم
♫✿♬علمدار ما را ببینای جانم
علمدارای جانم ابالفضلای جانم
♫✿♬غرق سرابه منزل آخر
قافله سالار شیر دلاور
♫✿♬حلقه به دور سرو صنوبر
آل پیمبر آینههای جمال حیدر

بنی هاشم همه حیدرندای جانم ♫✿♬
همه دور علی اکبرندای جانم
مثل عباس ابن علیای جانم ♫✿♬
دل ارباب رو میبرندای جانم
علمدارای جانم ابالفضلای جانم ♫✿♬
علم میکوبه بر زمینای جانم
یل بی بی ام البنینای جانم ♫✿♬
صدای زینب میرسهای جانم
علمدار ما را ببینای جانم ♫✿♬
سینه صحرا غرق سرابه
قلب رقیه در تب و تابه ♫✿♬
چشای زینب غرق گلابه