eitaa logo
مجمع الذاکرین مداحان کشوری و بخش پیربکران شهرستان فلاورجان اصفهان
3.3هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
10.7هزار ویدیو
1.1هزار فایل
مجمع ذاکرین مداحان بخش پیربکران بسیج مداحان آموزش مداحی امام حسین(ع)محل کلاس پایگاه بسیج کرافشان حوزه شهید بهشتی چهارشنبه شبه ساعت ساعت ۱۹/۳۰ مداح اهل بیت مهدی عباسی شماره تماس مجتبی موسوی ونهری: 09130857625 لینک کانال: @madahanpirbakran
مشاهده در ایتا
دانلود
. ‍ 🔎تحلیل📝 مقدمه روضه(تَخَلُّص)؛ نمونه ای از مقدمه تجربی برای روضه و روضه حضرت رقیه(س) حاج رضا بذری 🔗 در مباحث قبلی عرض کردیم حلقة اتّصال🔗 بين اشعار اوليه و روضه را مقدمه یا تَخَلُّص ناميده ايم ، اين قسمت بايد از جهتي با ماقبل و از طرف ديگر با مابعد خود ارتباط داشته باشد. و گفتیم، مقدمه و نحوه ورود به اصل روضه انواع مختلفي دارد و نمونه هایی از مقدمه شعری را ارائه نمودیم. در این بحث نوع دیگر از مقدمه که مقدمه تجربی نام دارد مورد بحث قرار می دهیم. 💡مقدمه تجربی : ممكن است مقدمه و حلقه اتصال بين شعر ابتداي مجلس با متن اصلي روضه بعضي از اتفاقات روزمره زندگي باشد. که جزء مقدمه چینی های بسیار اثر گذار است. در این روش مداح می تواند از نقل اتفاقات رخ داده و تجربه شده استفاده نماید، از قبیل مکاشفات رخ داده برای بزرگان، تجربیات خود، مطالب منقول از کرامات رخ داده در عتبات و مشاهد مشرفه و... به عنوان نمونه، در فایل پیوستی، حاج رضا بذری در مقدمه روضه تخریب قبرستان بقیع به تجربه شیخ عمری و مکاشفه یکی از شیعیان، اشاره می کند و از آن وارد روضه حضرت رقیه سلام الله علیها می شود. ✏️متن فایل ارائه شده✏️ خدا رحمت کنه مرحوم آیت الله شیخ عمری رحمت الله علیه رو ـ ملجا و پناه و امید شیعیان عربستان ـ خدا بهش طول عمری داده بود. چند سال قبل از دنیا رفت. ایشون میفرمود اون زمانی که بقیع رو خواستن خراب کنن من بودم. فرمود خودم با چشمام دیدم. نانجیبا اومدن گفتن فقط شیعیان باید این قبور رو خراب کنن. خیلی سخته، خیلی اصرار. با کتک، با زور گفتن که شما باید بیایید این بقاع رو خراب کنید، این حرم رو ویران کنید. هر چی اصرار کردن، کتک زدن، به زور متوسل شدن، اما شیعیان قبول نکردن. شیخ عمری رحمت الله علیه فرداش فرمود یه شیعه ای اومد بهم گفت حاج آقا من دیشب خواب امام حسن رو دیدم. فرمود برو به شیعیانم بگو خودشون خراب کنن. اگه به دست اینا بیفته حتی جنازه ما رو هم از قبر بیرون میکشن. بگو خودشون خراب کنن. بگو شیعیان خودشون دست بکار شن. اینجا یه جا بود امام حسن اومد گفت بگو خودشون خراب کنن، من یاد یه جایی افتادم؛ وقتی سه ساله جا موند از قافله، امام سجاد و عمه سادات اومدن جلو. گفتند بذارین خودمون بچه رو پیدا کنیم. دست این ملعون بیفته زندش نمی ذاره. حاج اصغر زنجانی می گفت خیلی زجر گشت تا بچه رو پیدا کنه. قافله همه معطل بودن. باباجان... ناگهان وحشت سراپایم گرفت یک نفر از پشت، موهایم گرفت ✅ حلقه ارتباطی بین روضه تخریب بقیع و روضه حضرت رقیه(س) موضوعی خاص بود که کمتر به آن توسط مداحان اشاره شده است. اینگونه حلقه ها با توجه به بدیع بودن اثرگذارترند. 📌نقل قول از حاج اصغر زنجانی در روضه حضرت رقیه(س) و استناد دادن مطلب نادری که ذکر شد به ایشان، در مقبول واقع شدن آن حائز اهمیت بود. گاهی مطالب شاذ اگر به بزرگی استناد داده نشود مقبول مردم قرار نمی گیرد. بیت آخری که خوانده شد شرایط یک مطلب تمام کننده را داشت، چرا که سطح مصیبت آن از تمام بخشهای روضه برای مستمع بالاتر بود. همیشه طبقه بندی محتوا در روضه باید به گونه ای باشد که سنگین ترین روضه در آخر کلام و جملات بیاید. .👇
. علیه السلام🏴 با نوای: استاد بخش اول موضوع: ـ روضه تحقیقی دل به عشق تو اسیر است مرا یادی کن عاشقی خسته و بشکسته ام امدادی کن یار شیرین دهنان یاد ز فرهادی کن خسته از ظلم دل خویش شدم دادی کن کن نگاهی به دل من که پر از شور شود مگذارش به نگاهی ز درت دور شود ای درت باب خدا ای حرمت باغ بهشت ای خدا جوی خدا روی خداوند سرشت در دلم نام تو را دست خداوند نوشت ای همه حسن نظر کن تو بر این بنده ی زشت زشتی من ز نگاهت همه زیبا گردد بر روی دل در الطاف خدا وا گردد ای صفای همه عالم به صفای حرمت انبیا دیده گشودند به لطف و کرمت سر نهادند بر آن بارگه محترمت نفس هر دو جهان بسته به یک لحظه دمت در دو دست تو سر رشته ی تقدیر و قضاست تو رضایی ز رضای تو خداوند رضاست به ولای تو دلم در دو جهان شاد بود زندگی بی تو چنان شاخه ی در باد بود بی تو هر زمزمه ای بیهده فریاد بود قبله گاه دل ما پنجره فولاد بود حرم و صحن تو چون روضه ی رضوان من است یاد تو مایه ی آرامش طوفان من است همه ی اماما رئوفن اما به امام رضا میگن امام رئوف، همه ی ائمه کریمن ام به امام حسن میگن کریم اهل بیت چرا؟ برای اینکه امام حسن قاتلشم وقتی اومد کنار بسترش می لرزید فرمود: زود برو تا حسینم نیومده... چرا به امام رضا میگن امام رئوف برا اینکه حیووناهم وقتی مستأصل میشن پناه می برن به امام رضا، آهو رُ که همه ی عالم می دونن، اون شتر رُ قبل انقلاب اونایی که یادشونه از تو کشتارگاه مشهد فرار کرد اومد تو صحن امام رضا که روزنامه ها عکسشُ زدن جلوی پنجره فولاد می دیدن اشکش داره می چکه از چشم این حیوان، صاحبش گفت من اینُ به امام رضا بخشیدم. از قول آیت الله مروارید نقل می کنن که آخر شبی می خواستم مشرف شم حرم، عجله هم داشتم اما دیدم دم صحن شلوغه اومدم جلو ببینم چه خبره دیدم یه سگی دستاشُ دراز کرده سرشُ آورده بالا به گنبد امام رضا داره نگاه می کنه و اشک داره از چشای این حیون می ریزه و عوعو می کنه؛ گفتم بایستم ببینم چه خبره، دقایقی بعد دیدم یه ماشین آخرین مدل اومد ایستاد و یه کسی از پشت فرمون خیلی متشخص پیاده شد در عقبُ باز کرد یه اسمی صدا کرد این حیون پاشد رفت صندلی عقب دراز کشید درُ بست نشست پشت فرمون؛ اومدم جلو گفتم جان امام رضا بگو ببینم چیه ماجرا. گفت این سگ از وقتی کوچک بود آوردیم تو خونمون خونه ی ما در یکی از محلات شمال شهر مشهده اطرافش بیابان زیاده احتیاج داشتیم خونمونم بزرگه بهش می رسیدیم به دردمون می خورد حالا پیر شده به جز دردسر چیزی نداره به اصرار همسرم از خونه بیرونش کرده بودم الان خوابیده بودم خواب دیدم امام رضارُ فرمود: پاشو بیا این حیوونُ ببر دیگه تا زنده است از خونت بیرونش نکن... ای تو آرامش جانم به نگاهم بنواز بر درت همچو گدای سر راهم بنواز تو رئوفی و من آن عبد سیاهم بنواز گر چه آلوده ی هر جرم و گناهم بنواز تو نوازش کن و از بهر خدا ناز مکن پرده از زشتی اعمال بدم باز مکن رایگان توضیحات در فایل صوتی ارائه گردیده است.👇👇
. علیه السلام با نوای: استاد 🔴بخش دوم : ـ روضه تحقیقی گفت رفتم برم مشهد، اون عالم متقی فاضل اهل زهد و ورع با همه خداحافظی کردم یه برادر خیلی آلوده ی عیاش داشتم گفتم خوب اینم برادره برم ازش خداحافظی کنم، وقتی اومدم گفت منم میام گفتم ببرم بلکه امام رضا یه نگاه کنه این برادرم عوض شه... بین راه اتفاقا برادرم مریض شد و مرد، دلم نیومد رهاش کنم گفتم ببرم مشهد دفنش کنم، بردم غسال خونه و غسل دادم و کفن کردم، سه بار طواف می دادن جنازه هارُ، سه دور گردوندیم و بردم دفن کردم، شب خواب برادرمُ دیدم، دیدم خیلی وضع خوبی داره و لبخند به لب داره و تو یه باغی داره قدم می زنه، گفتم تو با اون کارایی که کردی الان باید معذب باشی! گفت درسته وقتی مُردم دو تا ملک مأمور عذاب من شدن، همه چیز آتش بود تا منُ آوردید کنار صحن امام رضا اون دو تا ملک ایستادن گفتن ما دیگه اجازه نداریم از اینجا به بعد بیایم، نفسی کشیدم، منُ بردید تو حرم، وجود نازنین امام رضا داخل ضریح مطهر بودن، سلام کردم حضرت روشُ برگردوند ـ آقا جان هر کاری می کنی با ما روت از ما برنگردون ـ دور اول و دوم هر چی التماس کردم امام رضا بهم توجه نکرد بار سوم یه پیر مردی کنار حرم ایستاده بود گفت آی بیچاره اگه از اینجا بیرونت ببرن اون دو تا ملک ایستادن تا قیامت مأمور عذاب تواند. گفتم چه کنم؟ گفت التماس کن به امام رضا، گفتم هر کاری می کنم آقا روشُ برمی گردونه از من، گفت آقارُ به جان مادرش زهرا قسم بده، تا گفتم آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن ـ بزرگان دستور دادن به ما که اگه خواستی امام رضا جوابتُ بده یا به جان مادرش یا به جان جوادش اما یکی از علمای اهل دل می گفت من عادتم بود اگه کاری داشتم آقارُ به جان مادرش قسم می دادم یه بار تو حرم برام مکاشفه پیش اومد تا گفتم تو رُ به جان مادرت زهرا دیدم امام رضا نیمه خیز بلند شد چنان حالتی من در امام رضا دیدم دیگه به جان مادرش قسم نمیدم ـ حالا شما هم اگه کارد به استخونتون نرسید نکنید این کارُ اما گفت آقا تو رُ به جان مادرت زهرا کمکم کن آقا یه نگاه کرد فرمود: چه کنیم گاهی بعضی از دوستان ما کارُ از گناه به جایی میرسونن راه شفاعت مارُ می بندن، برو تو رُ به مادرم بخشیدم گفت وقتی منُ می آوردید بیرون از حرم یکی جلو جنازه می گفت «هذا عتیقاً رضا» آی مردم این آزاد شده ی امام رضاست. آقا جان پیغمبر اکرم دو نفر رُ پاره ی تن خطاب کرد یکی دخترش فاطمه یکی امام رضا، هر کی که پیغمبر سفارششُ کرد بیشتر اذیتش کردن، اصلا اینا جنگشون با پیغمبر بوده امروز مگه نمی بینید... اون ملعون مفتی وهابی میگه من از افتخاراتم اینه که پنجاه سال اینجا نماز خوندم یه سلام به پیغمبر ندادم بعدم بارها گفتم اگه بتونیم دستمون برسه امکانش باشه حرم ائمه رُ خراب می کنیم... نازنین سرو روان فاطمه سوخت جان تو چو جان فاطمه جان تو از زهر آتش بار سوخت فاطمه بین در و دیوار سوخت سینه ی تو سوخت از هجر پسر سینه ی او از شرار میخ در سینه سوزان، دل همه لبریزه درد آه آنجا باب مظلومت چه کرد خوب دانی حرف مولایم چه بود گوشه ی چشمت چرا گشته کبود وای من ای وای من ای وای من تو کجا و سیلی ای زهرای من 👇