.
🔸#شب_پنجم_محرم
مراسم عزاداری دهه اول محرم ۱۴٠٠
📆 زمان:
👈 شنبه ۲۳ مرداد ماه ۱۴۰۰
🔷 باسخنرانی:
👈 حجت الاسلام والمسلمین ماندگاری
🔷 با مداحی:
👈 کربلایی #سید_رضا_نریمانی
____
🔊 #سخنرانی حجت الاسلام ماندگاری
🔊 بخش اول #زمزمه | جوونیمو میریزم به پای تو
🔊 بخش دوم #روضه | تا لاله گون شود کفنم بیشتر زدن
🔊 بخش سوم #زمینه | هرچی دارمو گرفتم از در این خونه
🔊 بخش چهارم #تک | ماه خیمه نجمه قربون قد و بالات
🔊 بخش پنجم #واحد | سیزده ساله گلی بود ز گلزار حسن
🔊 بخش ششم #واحد | ای ستون تکیه ی تو تکیه گاه من
🔊 بخش هفتم #شور | دوباره نیمه راهُ دوباره نام حسن
🔊 بخش هشتم #شور | حسین آقام همه میرن تو میمونی برام
👇👇👇👇👇👇
49.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دعوت جهت مشارکت در بازسازی عتبات عالیات و ساخت صحن مطهر حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلای معلی
شماره کارت بانک ملی (شعبه مرکزی فلاورجان):
6037-9975-9927-2052
شماره کارت بانک قرض الحسنه مهر ایران (شعبه فلاورجان):
6063-7370-0196-7528
تلفن تماس: دفتر پیربکران
09130857625 موسوی ستاد عتبات عالیات شهر و بخش پیربکران
آدرس پیربکران خیابان شهید بهشتی جنب بانک سپه (مهر اقتصاد سابق) پاساژ سپاهان واحد ۵
هدایت شده از کانون مداحان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*سلام*
■متن پایین رابخوانید
■وکلیپ بالارا ببینید
🎤 *کلاسهای آموزش رایگان مداحی*
*تخصصی محرم وصفر*
*فعلا فقط ویژه برادران*
*درسنین مختلف*
همراه با میزخدمت
■مشاوره تحصیلی
■مشاوره حقوقی
■ثبت نام گواهینامه رانندگی
■ صدورانواع بیمه نامه
■ *9صبح جمعه*
■ *اصفهان خ سروش*
■ *چهارراه عسکریه*
■ *کوچه مهدیه اصفهان*
■ *دقیقامقابل مهدیه اصفهان*
🌹هم تبلیغ🌹
🌹هم تشریف🌹
*ضمنابرای استمراراین حرکت منتظر حمایت معنوی شماهستیم*
*آدرس کانالهای مداحان👇👇:*
https://zil.ink/maddahanesf
.
#تاسوعا
چرا امام حسین ع بدن مطهر برادرش عباس ع را به خیمه ها نبرد؟
امام حسین ع خیمه ای تهیه نموده بودند که اجساد مطهر شهدا را در آن جمع میکردندتا پایمال سم اسبان نشده و مورد هتک و بی احترامی قرار نگیرند...
📘انصار الحسین ع ص133
📕سردار کربلا ترجمه العباس ع مقرم،ص292
و لکن در مورد عباس ع ؛ چنین نشد و امام حسین ع ایشان را به این خیمه منتقل ننمودند؛
📚ابصار العین ص127
در مورد اینکه چرا چنین کاری کردند ، وجوهی ذکر شده است.
1️⃣اول
بدن مطهر عباس ع بقدری جراحت داشت و قطعه قطعه شده بود که امکان جابجایی نبود...
📒الدمعه الساکبه ص302
📙ابصار العین ص132
2️⃣دوم
حضرت ، ایشان را به خیمه مذکور منتقل ننمود چراکه میخواستند ایشان آرامگاه و بارگاه مستقلی داشته باشند.
برای حفظ جایگاه و مقام خاص عباس ع ؛ اینکار را کردند.لذا به خیمه ها نبرد.
📕علی اکبر ع ؛مقرم ص92
📘زندگانی قمربنی هاشم ع ، عماد الدین ص203
و همینطور که زیارتنامه ای مستقل برای ایشان وارد شده ؛تا قبر مستقلی هم داشته باشند...
📚مصباح الزائرص213
3️⃣سوم
بنابر نقلی ، خود عباس ع در لحظات آخر که برادر بالای سرشان رسید درخواست کردند که اورا به خیمه ها نبرد چراکه خود را شرمنده دختران و کودکان می دانستند...
📕زندگانی قمربنی هاشم ع ، عماد الدین ص203
📒معالی السبطین ج1ص442
4️⃣چهارم
خود عباس ع فرمودند مرا به خیمه ها نبر تا با دیدن من در عزم و اراده لشکریان و یاران تو ؛خللی وارد نشود...
(البته این بنابر نقلی است که عباس ع آخرین شهید نبودند و در روز تاسوعا یا قبل ازظهر به شهادت رسیده بوده اند)
📙منتخب اکلیل المصائب ص99
بهر حال اینکه قبر مستقلی دارند یک امتیاز ویژه ای برای حضرت است وکه علمداروفرمانده لشکر حضرت؛ باب الحسین ع شده و درکنار حضرت سیدالشهداء ع گنبد و بارگاه دارند....
.
.
#زمینه
#شب_نهم_محرم
تاسوعا حضرت عبّاس علیهالسلام
سبک دنیا بهشته برام....
آقا مجلسِ سقّا بر پاشده ما منتظرتیم
روضه با خودِ شما پسرِ زهرا منتظرتیم
عمو چی سرت اومد
عمو دستاتو کی زد
عمو پاشو که بی تو
عمّه تو خیمه میخوره لگد
ای وای عمو ابالفضل/۴/
آقا پیچیده تویِ علقمه بویِ زهرا مادرم
آقا افتاده عَلم افتاده از پا اربابِ کرم
عمو نداره نفَس
عدو میزنه جرَس
از ترس داره میدوه
عمّه رقیّه رویِ خار وُ خَس
ای وای.......
#تاسوعا #یا_باب_الحوائج #نوحه_زمینه
#حضرت_عباس
#حسین_ایمانی
.
.
#نوحه
#تاسوعا حضرت عبّاس علیهالسلام
سبک امام آسمونا....
برادر پاشو بریم باهم به حرم
برادر نذار بلرزه تنِ خواهرم
برادر پاشو نذار که بگه دخترم عمو معجرم
تویی تنها امیدم علمدار رشیدم
کنار پیکرِ تو بوده مادرم
علمدار حرم عَلم خورده زمین
چهها اومد سرم یلِ امُّالبنین
علمدار حسین۴
برادر پاشو نَپاشه لشکرم
برادر نذار بلرزه دخترم
برادر تو که نباشی خنجره بر حنجرم
کی دستاتو بریده کی چشماتو دریده
آب از مشکِت چکیده آبآورم
سرِ صاحب عَلم به نِی پهلو گرفت
یه گرگ تویِ حرم با چنگ گیسو گرفت
علمدار.......
#حسین_ایمانی
.
#عباس_قمر_بنی_هاشم_علیه_السلام
#شب_نهم_محرم
مُخمّس
#ظهر_تاسوعا
می کِشم آه سَرِ راه چرا اُفتاده؟
دست و مَشک و عَلَمِ ماه ...جدا افتاده
کِل کشیدند همه شاهِ وفا افتاده
چوُ میانِ همهیِ کربوبلا افتاده...
عَلَم افتاد زمین شاه زِ پا افتاده
علقمه پُر شده از بویِ گلِ یاس...چه شد؟!
روضهها پخشوُپراکنده شد احساس چه شد؟!
با دو چشمی که شبیهَند به الماس چه شد؟!
دست و مَشک و عَلَم و پیکرِعباس چه شد؟!
تنَت اینجاست دو دستِ تو کجا افتاده؟!
اِی علمدار غمِ تو کمرم را تا کرد
دیدهیِ بستهیِ تو چشمِ حرامی وا کرد
علقمه خون به دلِ مادرمان زهرا کرد
قسمتِ فاطمیون ضربهیِ سیلیها کرد
چشمِ هیزی طرفِ خیمهیِ ما افتاده
بعد تو میشکند حرمتِ بانویِ حرم
میخورد مُشت و لگد میوهیِ قلب و جِگرم
معجری سوخته بر مویِ سری پایِ سَرم
تو که پهلو بزنی بر رویِ نیزه قمرم
رَدِّ سیلی به رویِ فاطمهها افتاده
تو زمین خوردی و از چشمِ حرم آب اُفتاد
رَدّ پایی به رویِ چادر مهتاب افتاد
از رویِ ناقهیِ عُریان گلِ بیخواب افتاد
صورت دخترکِ قافله در قاب افتاد
گوشها پاره شد... آویز چرا افتاده؟!
اوّل روضه اگر قحطیِ آب است حسین
بعد از این خواهرِ تو خانهخراب است حسین
پایِ سرنیزه دو دستش بهطناب است حسین
اوجِ غمهایِ حرم بَزمِ شراب است حسین
ندبه خواندیم به لبهایِ تو جا افتاده
۱۴۰۰/۵/۲۵📃
#تاسوعا
#حسین_ایمانی ✍
.
#نوحه_سنتی
#تاسوعا
#شب_نهم_محرم
نوحه حضرت ابوالفضل علیه السلام
من ابو فاضلم وارث حیدرم
من عزیز دل ساقی کوثرم
سیدی یا حسین سیدی یاحسین
🖤❤🏴❤🖤
ای حسین جان بیا به سوی علقمه
آمده از جنان مادرت فاطمه
سیدی با حسین سیدی یاحسین
🖤❤🏴❤🖤
بین که عباس تو شده نقش زمین
خورده برفرق او عمود آهنین
سیدی یاحسین سیدی یا حسین
🖤❤🏴❤🖤
من ابو فاضلم وارث مرتضی
حافظ پرچم سرخ کرب وبلا
سیدی یا حسین سیدی یاحسین
👇
📋 «یَوم لا یَنفَعُ مالَ بَنون»
#سبک_شور
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تویی که یه عمره آقا، تو دلم شیش گوشه داری
تو شلوغیای محشر، منو تنها نمیذاری
منو تنها نمیذاری، همیشه هوای نوکراتو داری
منو تنها نمیذاری، نمیذاری بمونم تو بیقراری
منو تنها نمیذاری، حسین...
«یوم لا یَنفَعُ مال بَنون»
جان زهرا تو کنار من بمون
«یوم لا یَنفَعُ مال بَنون»
«إنَّ خُدّامَ الحسین لَفائزون»
«یا وَجیهاً عند الله، إشْفَع لی عِند الله»
شب و روز خیلی به فکرِ، سختی روز معادم
اعتقادمه که اون روز، آقا میرسی به دادم
آقا میرسی به دادم، مثِ هر وقتی که من صدات میکردم
آقا میرسی به دادم،میرسم به آرزوم دورت بگردم
آقا میرسی به دادم، حسین....
«یوم لا یَنفَعُ مال بَنون»
غم نداریم میرسی به دادمون
«یوم لا یَنفَعُ مال بَنون»
تو رو داریم کشتی نجاتمون
«یا وَجیهاً عند الله، إشْفَع لی عِند الله»
محاله روز قیامت، سراغ منو نگیری
منی که نوکرت هستم، اونجا دستامو نگیری
اونجا دستامو میگیری، قیامت پیدا میشه قیمت اشکا
اونجا دستامو میگیری، اونجا هم گریه میکنم برات میکنم آقا
اونجا دستامو میگیری، حسین...
«یوم لا یَنفَعُ مال بَنون»
دست تو فقط میگیره دستمون
«یوم لا یَنفَعُ مال بَنون»
به تو محتاجم امام مهربون
«یا وَجیهاً عند الله، إشْفَع لی عِند الله»
*شاعر: #حسین_حاجی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست
#سبک_زمینه
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کربلا خواستی، کربلا رفتی
کربلا قسمتِ هر ساله ی تو بوده و هست
یا ندونستی، یا حواست نیست
کربلا رفتی و قلبای زیادی که شکست
آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست
کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست
گوشه ی خونه همسایه، یتیمش خوابه
روضهها رو بلدی، مادرش بیتابه
کربلایی شو! پدری کن تو براش
کربلایی شو! کم کن از رنج و بلاش
کربلایی شو! کم کن از درد و غمهاش
کربلایی شو...!
کربلا خواستی، کربلا رفتی
کربلایی شدی امسال بگو چند سفره؟
یا ندونستی، یا حواست نیست
کربلایی شدن از رفتنش هم مهمتره
آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست
کربلا رفتنمون، به کربلا رفتن نیست
پیرمردی توی این شهر زمینگیر شده
روضهها رو بلدی، پدری پیر شده
کربلایی شو! کاش بمونی پسرش
کربلایی شو! کاش بشی بال و پرش
کربلایی شو! خالی دور و بَرِش
کربلایی شو...!
کربلا خواستی، کربلا رفتی
اربعین ها همه سال از تو حرم زنگ زدی
یا ندونستی، یا حواست نیست
به دل شیشهای چند نفر سنگ زدی
آی رفیق! دلمون سنگ نبوده، دلمون آهن نیست
کربلا رفتنمون به کربلا رفتن نیست
گل فروش سر این کوچه یک دختر بچه است
روضهها رو بلدی، خونهشون ویرونه است
کربلایی شو! یک بزرگتر میخواد
کربلایی شو! یک برادر میخواد
کربلایی شو! سایه ی سر میخواد
کربلایی شو!...
*شاعر: #محسن_ناصحی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتند
#متن_روضه (بخش اول صوت)
#روضه_امام_حسین (ع)
#گریز_به_روضه_حضرت_زهرا (س)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امروز ارباب ما رو تو گودال نگران کشتنش. میدونین نگران چی بود؟ روایت میگه همینطور که افتاده بود با گوشه های چشمش خیمه ها رو نگاه میکرد. ای خدا الآن زن و بچشم چی میشن؟ تو این بیابونا تنها. نه محرمی. نه کس و کاری.
امشب ناموس ارباب ما تو بیابوناست. انقدر نامحرم تو این بیابونا هست من چی بگم؟ فقط همینو بگم. بین یه عده اراذل و اوباش... خدا نیاره برا کسی تو بیابونی گیر بیفتی؛ مجبور بشی زن و بچت رو رها کنی؛ بدونی تو اون بیایون اراذل و اوباش هستند.
امروز از دم غروب خیمه ها رو آتیش زدند. اون نامرد وقتی اومد خیمه ها رو آتیش بزنه صدا زد: خیمه ها رو با اهلش به آتش بکشید. امشب روضه عجیب آمیخته با روضه مادرم فاطمه است.)
یادم افتاد اون لحظه ای که اون نامرد اومد پشت در خونه. علی یا بیرون میای یا خونه رو به آتیش میکشم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📋 میون شعله ها آه...
#سبک_روضه (بخش سوم صوت)
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه
میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه
(عمو سوختم)۴
میون شعله ها آه، یکی میزد صدا آه آتیش گرفته دامنِ تموم بچه ها آه
(عمو سوختم)۴
(تو دست دشمنها آه، همه گوشوارهها آه)۲
بیا تو این غریبی ها برس به داد ما آه
(عمو سوختم)۴
کنار عمه ها آه، دیدم تو قتلگاه آه
یه عده بی حیا آه، تن بابامو و زیر دست و پا آه
به زیر سنگ و تیر و شمشیر و نیزه ها آه
(عمو سوختم)۴
نبودی اومدن آه، همه جری شدن آه
تو که نبودی ما رو تازیانه میزدن آه
(عمو سوختم)۴
(نبودی تو حرم آه، چی اومده سرم آه)۲
با کعبه نی شکسته شد آه، دیگه نگم چی شد با معجرم آه
(عمو سوختم)۴
(نبودی پیشمون آه، سیاه شد آسمون آه)۲
ببینی گوشه چشم لالهگون آه، چهل نفر با تازیانه دور عممون آه
آخ!... چقدر سوختم..
(رأس حسین رو نیزه ها، عمو سوختم آتیش زدن به خیمه ها، عمو سوختم)۲
(عمو سوختم)۴
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•شب دامنهها دارد از ..
#قسمت_اول / #مناجات و توسل به امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
شب دامنهها دارد از بی سر و سامانی
ای صبح طلوعی کن از مشرق روحانی
گرداب کند پرخاش موج استُ شرارت ها
ای نوح پناهم باش در این شب طوفانی
از مروه صفا رفته مشعر شده شعر غم
مانند حَجَر اَسوَد در سر به گریبانی
دارم به سر راهت از هر مژه جارویی
هر دانه ای از اشکم سر گرم چراغانی
تنها تو خبر داری از روضه آن گودال
از آن همه زخم تن از آن همه عطشانی
خون گریه کنی آری بر عمه خود زینب
آنگونه که تا کوفه میرفت به مهمانی
العجل العجل العجل یا منتقم
*آقا جان میشه شما امشب روضه رو برامون شروع کنی .. چند تا از اون سلام هایی که به ارباب میدی ..*
أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ
أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ
↫『بابُ الْحَرَم
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•#قسمت_دوم / #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
آقاجان شما مثل دیشب گفتی به قمر بنی هاشم حتی وقتی شمر هم اومد گفتش بچه های خواهر من کجان؟ براتون امان نامه آوردم .. فرمودی برو جوابشُ بده .. تو ابالفضلی.. هیچکس از در خونهی تو نباید دست خالی برگرده حتی شمر .. برو جوابشُ بده ..
آقا اومد چیه نانجیب چی میگی؟ گفت امان نامه برات آوردم .. فرمود لعنک الله و لعن امانک خدا هم تو رو لعنت کنه هم امان نامهتُ .. نانجیب برای من امان نامه آوردی پسر فاطمه و بچه هاش در امان نباشند .. چنان شمشیر کشید اگر خودشُ کنار نمیکشید اولین کشته قبل از عاشورا این نانجیب به درک واصل میشد ..
آقاجان هم خودت امر کردی عباس جواب بده هم خودت تو لحظهی آخر اومدی ازش دستگیری کنی همچین که سینه اش سنگین شد چشماشو ابی عبدالله باز کرد دید نانجیب رو سینهش نشسته فرمود جای بلندی نشستی .. اگر همین الانم بری قول میدم خودم ازت دستگیری کنم .. (عزیز دلم ارباب اون لحظهی آخر دست شمرم میخواد بگیره آخه من و تو هر چقدر هم بد باشیم ده شبه آوارشیم داریم میگیم حسین ..)
امشب بیعتُ برداشت گفت هرکی میخواد بره بره اینا فقط با من کار دارن برای اینکه دیگران خجالت نکشند اول رو کرد به اباالفضل گفت عباسم برو دست زن و بچهم هم بگیر .. عرضه داشت سیدی و مولای جواب مادرت زهرا رو چی بدم؟! بابام منو برای همچین روزی تربیت کرده جواب علی رو چی بدم ؟! سیدالشهدا امامِ میخواد بگه من به هیچکس احتیاج ندارم هر کی میخواد بره حتی به عباسم نیاز ندارم برید .. ظهیر تو برو ..
ظهیر عثمانی مذهب بود اومد بیاد مکه گفتن حسین مکه است برگشت، بدش میومد ابی عبدالله هم که برگشت. هرجا میومد خیمه بزنه میگفت خیمه های حسین منو خیمه هامو دورتر بزنید چشمم نیوفته به خیمه های حسین .. تو یه نگاه طوری عوض کرد مثل امشب حضرت گفت ظهیر تو هم برو .. گفت اگه هزار مرتبه منو تکه تکه کنند بدنمُ آتیش بزنن خاکسترم و به باد بدن دوباره زنده بشم دوباره دورت میگردم .. هر کسی و یه طوری گفت چه جوابایی دادن امشب وقتی حضرت زینب اومد دید حضرت داره شمشیر تیز میکنه یا *دَهر اُف لک ..* گفت داداش دل کنده شدی؟! دیگه امیدت قطع شد حسین جان؟! یه حرفی زد حضرت زینب عجیبه میخواست یاراش و امتحان کنه حضرت عرضه داشت داداش یاراتُ امتحان کردی برای فردا ..
هلال داره میشنوه پشت خیمه حضرت زینب داره نگهبانی میده دلشوره افتاد اومد پهلوی حبیب ،مسلم بن اوسجع دختر امیرالمومنین نگرانه ، به وفاداری ما شک داره .. قربون حبیب برم سوار بر مرکب شد اومد جلوی خیمه حضرت زینب سلام الله علیها عرضه داشت : ای دختر امیرالمومنین ای دختر فاطمه فردا چنان از برادرت دفاع میکنیم انقدر شمشیر میزنیم شمشیر هامون کند بشه غم به دلت راه نده .. مسلم بن اوسجع گفت حضرت فرمود زینبم برو از خیمه بیرون ازشون تشکر کن دختر امیرالمومنین اومد تشکر کرد جزاکم الله خیرا .. خدا به همتون خیر بده داداشم خیلی غریبه ..
مثل فردایی ابی عبدالله تنهای تنها بود به یه شمشیر شکسته تکیه زده بود یاد دیشب افتاد یا حبیب .. یا مسلم بن اوسجع .. یا ظهیر .. ببینید حسین تنهای تنها شده .. (یه طوری حسین حسین بگو یه طوری صداتو گره بزن مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها دعات کنه ..) چه توفیقی پیدا کردیم زنده بودیم شب عاشورا را درک کردیم .. حالا که درک کردی همونطوری که ابی عبدالله فرموده هر کی میخواد بره بره یعنی حسین نیازی به کسی نداره، نیازی به ناله های ماهم نداره .. ما باید ناله هامون و برسونیم بگیم آقا ما نمردیم امشب تا صبح برات سینه میزنیم .. امشب با مادرت هی ناله میزنیم ای حسین ..
┈•꧁بٰابُ༼﷽༽الْحَرَم꧂•┈
|⇦•یابن شبیب گریه کن..
#قسمت_پایانی / #روضه و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده شب عاشورا محرم ۹۹ به نفس حاج محمد رضا طاهری •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
【توجه】:
جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد.
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
یابن شبیب گریه کن از غربت حسین
در کربلا شکسته شده حرمت حسین
شد زخم از مصیبت او پلک چشم ما
خنده رود ز لب چو شود صحبت حسین
بر تن نداشت جد غریبم توان و تاب
یابن شبیب ذکر لبش بود آب آب
یابن شبیب نیزه به حلقوم دیده شد
چون سر ز تن او بریده شد
یابن شبیب پیکر جد غریب ما
در زیر نعل اسب به هر سو کشیده شد
یابن شبیب چکمه به پهلوی او زدند
در پیش عمه چنگ به گیسوی او زدند
یابن شبیب جد غریبم کفن نداشت
یوسف به قعر چاه ولی پیرهن نداشت
از بس که زخم بر روی زخم دگر زدند
یک جای سالمی به تمام بدن نداشت
یابن شبیب ترک روی آیینه دیده ای
جای سم ستور به یک سیه دیده ای
یابن شبیب گریه بجز داغ او نکن
این حرف را به پیش کسی بازگو نکن
ناموس جد مرا روی تل با اشاره گفت
ای بی حیا حسین مرا زیر و رو نکن
یابن شبیب تیغ به حنجر کشید شمر
با کام تشنه از تن او سر برید شمر
چند جا ابی عبدالله زینبُ آرام کرد که حتی کار از دست مادرش زهرا نمیومد کار از دست امیرالمومنینم نمیومد پیغمبرم نمیتونست آرومش کنه .. وقتی قنداقه رو آوردش مادر دست پیغمبر داد هر کاری کرد دید زینب آروم نمیشه دست باباش داداش حسنش اومد ابی عبدالله دوید مادر میشه منم خواهرمُ بغل کنم .. همچین که بغلش کرد نمیدونم در گوشش چی گفت یه مرتبه گریه زینب تموم شد .. شاید بهش گفت حالا زوده برای گریه کردن .. یه جاهم امشب بود عمهی سادات وقتی شنید داداش داره اینطور میگه یا دَهر اُف لک ...
انقدر گریه کرد .. گفت بشین قربونت برم زینبم بشین جد من از من بهتر بود رفت .. بابام از من بهتر بود رفت .. مادرم از من بهتر بود کشتنش .. داداشم همینطور گفت آره اما هر کدومشون رفتن گفتم خدا سایهی حسینُ رو سرم نگه داره .. همهی دلخوشیه من ..
من آروم نمیشم حسین .. گفت داداش امشب فقط مقابل من بشین نگاهت کنم .. اشاره کرد دست ولایت به قلب زینب .. امشب یه جا هم فردا وقتی اباعبدالله باهمه خداحافظی کرد نوبت زینب شد دید دوباره زینب بی قراره کجا داری میری حسین؟!.. مارو دست کی میسپاری ؟!.. علمدارت که کشته شده .. علی اکبرت که قطعه قطعه شده .. دور تا دور ما حرامی ها هستن .. اینجا هم دست ولایت اشاره کرد آروم شد .. گفت میخوای بری برو قربونت برم زینب فدات بشه برو اما چند گام ذوالجناح بیشتر برنداشت یه وقت دید یه صدای ناله میاد مهلاً مهلاً یابن الزهرا حسین ..
برگشت خواهرم قربونت برم مگه نگفتم تو خیمه بمون .. چرا داداش امر تو اطاعت کردم اما دست خودم نبود .. گفت قربونت برم چی میخوای بگی بگو؟! گفت داداش اون لحظه آخر مادر منو بغل کرد گفت کربلا نیستم پسرمُ یاری کن عوض من .. اون لحظهی آخر زیر گلوی حسینمُ ببوس ..
زینب داره زیر گلو رو ببوسه اما هنوز نمیدونه چرا مادر گفت زیر گلوشُ ببوس .. تا اون لحظه ای که اومد بالای تل زینبیه دید نانجیب خنجرُ روی حنجر داداش گذاشته ..
📋 تو تموم زندگیمی، تکیه گاه بچگیمی
#سبک_واحد
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاش میشد، یه بارِ دیگه بتونم، نگات کنم من
کاش میشد، که چادرم رو سایه بون، برات کنم من
تو تمومِ زندگیمی، تکیه گاهِ بچگیمی
مگه میشه، تو روی خاک، باشی و رهات کنم من
یه جوری صدات میکردم، که صدام در نمیومد
تو رو خاک بودی و کاری، از منم بر نمیومد
دیگه تو خیمه نموندم، رو زمین پامو کشوندم
خودمو بهت رسوندم، (ولی دیر بود)۲
دیگه کار گذشته از کار داد زدم، چندین و چند بار
از رو سینَش پاتو بردار، (ولی دیر بود)۲
«ای تنِ رو خاکِ تیره،
خواهرت برات بمیره»
میبینی بازیِ دنیا، به کجا کشونده کار و
میبینی آخرِ عمری، میبینه چشام چیا رو
چیه این رسمِ زمونه که بدونِ هیچ بهونه
تو رو برد بالای نیزه، دنبالت دَوونده ما رو
خوبه ناگفته بمونه که چی دیدم و شنیدم
چیزایی دارم میبینم که به خوابم نمی دیدم
تا به پام، سلسله افتاد، تو دلم وِلوِله افتاد
بِینمون، فاصله افتاد، (دیدی چی شد)۲
چیه این شامِ غریبون، یه زنه بی سر و سامون
تک و تنها تو بیابون، (دیدی چی شد)۲
«ای تنِ رو خاکِ تیره،
خواهرت برات بمیره»
شبه و چراغی واسم جز آتیش و نورِ ماه نیست
دلخوشم سرِت باهامه ولی گاهی هست و گاه نیست
من کنارِ بچه هاتم تا تهِ راه و باهاتم
خودتم میدونی زینب که رفیق نیمه راه نیست
خیلی حرفا تو دلم هست، خیلی حرفای نگفته
فکرشو، میکردی زینب، به چنین روزی بیفته
مثل قبل، دور و بَرم باش ،از رو نی برادرم باش
سایه ی روی سرم باش، (جونِ زینب)۲
بیا و دستامو وا کن، حالِ زارم و نگاه کن
تو واسه دلم دعا کن، (جونِ زینب)۲
«ای تنِ رو خاکِ تیره،
خواهرت برات بمیره»
*شاعر: #میلاد_حبیبی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
):
🏴 اشعار #شب_عاشورا
___________
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
نمیدونم چرا دلم آشوبه
دل نگرون حال بچه هاتم
فکر نکنی که زینبت بریده
تا آخر دنیا داداش باهاتم
یه یاعلی بگو رو پا بلند شو
دشتو سره یزیدیا خراب کن
اصلا همین شبی بزن به میدون
اصلا داداش روی منم حساب کن
چادرمو دور کمر میبندم
خودم دفاع از حرم میکنم
غصه نخور هرکی بیاد این طرف
با ذوالفقار پاشو قلم میکنم
نمیدونم چرا دلم گرفته
بیا با هم یه ذره صحبت کنیم
به یاد روزای خوب مدینه
با هم دیگه امشب و خلوت کنیم
یادمه شرط ازواجم بودی
گفتم محاله از حسین جدا شم
حتی اگه یه روز بیاد که با او
مجبور بشم راهی کربلا شم
قرار نبود تنهایی جایی بری
قرار نبود که من تنها بمونم
تو روی نیزه ها سفر کنی و
منم با این نامحرما بمونم
اینقده حرف گودال و پیش نکش
اینقده روضه توی گوشم نخون
یه دل سیر میخوام تو رو ببینم
یه شب دیگه کنار زینب بمون
از این به بعد خواب به چشم نمیاد
از این به بعد با غصه ها مانوسم
نیتم اینه امشبو حسین جان
زیر گلوتو هی تا صبح ببوسم
از نعلای تازه ی مرکباشون
باد خزون برام خبر آورده
خدا کنه دروغ باشه که گفتن
حرمله هم تیر سه پر آورده
از تن زیر نیزه ها که گفتی
میدونی که با دل من چه کردی؟
چرا داری گوشه کنار خیمه
دنبال کهنه پیرهن میگردی؟؟
نفرین به هرچی کوفه و کوفیه
از هرچی بی وفائیه دلخورم
افتاده به دلم داداش که فردا
شبیه مادرم لگد میخورم
دلت میاد فردا کنار گودال
حرمله به چشم ترم بخنده ؟
دلت میاد ببینی از رو نیزه
دستمو خولی با طناب میبنده ؟
🔸شاعر:
#علیرضا_خاکساری
🏴 اشعار #شب_عاشورا
_____▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️______
#امام_حسین #گودال_قتلگاه
مادرم خورده زمین تا که تو را دیده، چرا؟!
قاتلت این همه از قتل تو ترسیده چرا؟
به سر و صورت تو سنگ تراشیده زدند
خورده بر وجه خدا سنگ تراشیده چرا؟
بوسه بر زیر گلوی تو فقط حق من است
نیزه ای حق مرا خورده و بوسیده چرا
مگر این آب روان مهریه زهرا نیست؟
پسر مادر من با لب خشکیده چرا؟
آسمان را لب عطشان تو گریانده و شمر
پیش تو آب زمین ریخته خندیده چرا؟
نکند شمر دوباره به تنت سر زده است
بند بند تن عریان تو پاشیده چرا؟
همه ی حرف من این است که با خنجر کند
گل پرپر شده ی باغ مرا چیده چرا؟!
هر چه کردم نشد آخر که بلندت بکنم
آه بر روی زمین جسم تو چسبیده چرا؟
آفتاب از تن عریان شده ات شرم نکرد؟
به تن بی سر تو یکسره تابیده چرا؟
به تو وابسته ام و بعد تو دق خواهم کرد
به تو احساس مرا کوفه نفهمیده چرا؟!
🔸شاعر:
#ابراهیم_لالی