eitaa logo
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه
4.2هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
131 فایل
کانال روضه ، نوحه ایام محرم ،اربعین تا ورود اسرا به مدینه 👇 @madahi_moharram ارتباط با مدیران👈 @msoghandi @y_a_m_h
مشاهده در ایتا
دانلود
شام غریبان 🏴🏴🍁🏴🏴🍁🏴🏴 السلام علیک یا اباعبدالله . ‏ و اَسرَعَ فرسُکَ شارداً إلی خیامِک . قاصدا مُهَمهماً باکیا. دیدند اسب ابی عبدالله گریه کنان زجه زنان دارد می ‏آید سمت خیمه ها ، فلما رأَینا النِّسا جوادکَ مَخزیاً و نظَرنَ سرجکَ ملویّا دیدند زین واژگون یال غرق خون ‏، ذوالجناح دارد زجه میزند. هی میگوید الظَّلیمَةَ الظَّلیمَة من إمَّة قَتَلت ابن بنت نبیها همه از خیمه ها ‏بیرون آمدند. چه کردند؟ ناشرات الشُعورِ علی الخُدور لاطمات الوُجوه سافرات و ذلی مسرَعِکَ مبادرا دنبال ‏ذوالجناح آمدند، نشانی را خوب بلد بود . زینب و سکینه و بچه ها رساند کنار گودال . تا رسیدند ناحیه ‏میگوید و الشمرُ جالسٌ علی صدره . حسین ....‏ با اشاره ی ابی عبدالله این زن و بچه برگشتند . چیزی نگذشت یک وقت زینب دید زمین دارد میلرزد . ‏فاطمه ی بنت الحسین میگوید من کنار خیمه ها بودم یک وقت دیدم یک نانجیبی دارد تکبیر میگوید . امام ‏چهارم فرمود بخدا سر بابایم را روی نیزه زدند. های حسین ‏ اما آنی که دل را میسوزاند این است . این نازدانه میگوید خودم با گوشهایم شنیدم عمر سعد فریاد میزد : مَن ‏یَنتدبُ باالحسین کیه بر بدن اسب بتازاند ؟ دیگر نگویم چه شد . ده نفر مشغول گودال شدند . بقیه حمله ‏کردند به خیمه ها . همه فرار کردند به دستور زینب کبری .‏ ‏ حمید ابن مسلم میگوید من با شمر و خولی آمدم دیدم یک خیمه ای آتش گرفته . یک خانوم بلند بالایی ‏کنار خیمه ایستاده . لباس خودش هم آتش گرفته ، گفتم بانو چرا فرار نمیکنی؟ فرمود اینجا یادگار امامم ‏است . گفتم و رفتم . حمید میگوید خولیِ ملعون وارد شد چنان با سیلی به صورت زینب زد . حسین.... ‏ @rozevanoheayammoharramsoghandi
شام 🏴🏴✨🏴🏴✨ الیوم ماتَ جدّی رسول الله ، و الیوم مات أُمّی فاطمه. ‏ امروز مادر و پدر و برادر و جدم را از دست دادم. تو دیگه مقدمه نمیخواهی من هم از تو جیغ و داد ‏نمیخواهم. صداتان گرفته خسته اید ، اما این سر چشمه ی زلال اشکت هیچوقت نباید خاموش شود. ‏ هرکه فکر میکند خاموش شده ببیند این حرارت هرگز خاموش نمیشود . با یک سلام دوباره دلت بهانه ‏میکند . ‏ السلام علیک یا اباعبدالله. دیگر مقدمه هم نمیخواهی . ‏ غروب بود و زنی بیقرار تنها بود / زنی ز داغ برادر فکار تنها بود .‏ الان تو این امنیت تو این روشنی که خیابانها تا صبح روشن است ، جرات میکنی نه ناموست را بچه ی قدو ‏نیمقدت را ساعت یازده و دوازده شب بفرستی بیرون؟ هم خودت میترسی هم بچه میترسد. اما امشب تا ‏صبح این زن و بچه کجا فرار کردند؟ ‏ غروب بود و علمدار خفته و زینب میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود / غروب بود و طناب و اسیری و زینب ‏هزار و نهصدو پنجاه بار تنها بود .‏ دیگر چه خبر بود ؟ غروب بود و رباب و صدای لالایی / کنار تربت یک شیرخوار تنها بود ‏ دستور داد خیمه ها را با اهلش بسوزانند . جلوتر زین العابدین دستور داد علَیکُنَّ بالفرار همه دارند فرار ‏میکنند. اما کجا بروند؟ استقرار لشکر دشمن ، به شکل نعل اسب بود. یعنی نه به میمنه میشد فرار کرد نه ‏به میسره . همه به پشت خیمه گاه فرار کردند. پشت خیمه گاه هم پر از نیزار و خار مغیلان بود . اصلا امام ‏آنجا را حریم قرار داده بود که کسی حمله نکند . تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل. ‏ فاطمه ی بنت الحسین خودش دارد روایت میکند ، دیدم فرد سواری دارد من را تعقیب میکند . یا الله . یک ‏دختر سه چهار ساله با سرعت قدمهای اسب دیگر ببین چقدر زود بهش میرسد . با پهلوی نیزه از پشت ‏چنان به کتف من زد من با صورت به زمین افتادم ، فقط فهمیدم که گوشواره را از گوشم کشیدند و بردند . ‏تا به هوش آمدم دیدم تو بغل عمه ام زینبم. گفتم و رفتم. اولین خواسته ای که داشت همین بود . تا ‏چشمانش را باز کرد گفت عمه چیزی داری رو سرم بکشم یا نه ؟ بی بی فرمود عَمَّتُک مِثلَک عمه ات هم ‏مثل توعه . ‏ حسین...‏ @rozevanoheayammoharramsoghandi
‏ السلام علیک یا اباعبدالله . ‏ غروب بودُ زنی بی قرار تنها بود ، غروب بودُ زنی بی قرار تنها بود زنی ز داغ برادر فکار تنها بود غروب بودُ ‏علمدار خفته و زینب میان خیمه ی بی پاسدار تنها بود ‏ میدانم بعضی هاتان صدایتان گرفته اما امشب عقیله ی بنی هاشم را مدد بدهید تو خانه ی امام زمان نشستی ‏‏. همان آقایی که به شیخ حسین سامرایی فرمود: به شیعیان سلام منِ مهدی را برسان به آنها بگو آقا گفته ‏خیلی خدا را به حق عمه جانم زینب قسم بدهند، موانع فرجم برطرف شود. روضه روضه ی عمه ی امام ‏زمان است.‏ غروب بود تنها با اسیری و زینب ، هزارو نهصدو پنجاه بار تنها بود. عین مقتل را برایت بگویم. و تَسابَقَ القوم ‏علی نَهب بیوت آل الرسول و قُرَّة عین البَتول؛ یعنی نه یک نفر نه ده نفر دست جمعی همه حمله کردند به ‏خیمه ها . عمر سعد ملعون دستور داد به شمر اول خیمه گاه را محاصره کنند. گوشَت با من است یا نه؟ ‏همه محاصره کردند. بعد گفت شمر خیمه ها را با اهلش زنده زنده بسوزان. یا صاحب الزمان. ‏ اگر امام سجاد نمی فرمود : علیکُنَّ بالفرار، این زن و بچه مثل مادرشان فاطمه تو آتش می سوختند . بی بی دو ‏عالم همه را فراری داد. آمدند خیمه ها را دانه دانه سوزاندند ، شمر دستور داد هرچه تو خیمه هست به ‏غارت ببرید فاطمه ی بنت الحسین می فرماید : حتی به زور چادر از سر ما می کشیدند . یا صاحب الزمان. ‏ زینتها را به زور از گوش بچه ها و پاهایشان می کشیدند. آخ بمیرم. از دستها مپرس که با گوش ها چه کرد؟ ‏از گوشها بپرس که بی گوشواره ها ... همه خیمه ها را که آتش زدند ، دیدند یک زن بلند بالا که خیمه اش ‏آتش گرفته دارد آتش را خاموش می کند از خیمه بیرون نمی رود. عبید ابن مسلم می گوید من بودم خولی بود ‏شمر بود آمدیم درِ این خیمه گفتم تو چرا فرار نمی کنی؟ فرمود: اینجا عزیز برادرم خوابیده . خیمه خیمه ی ‏زین العابدین است. این خانوم هم زینب است. عبید ابن مسلم می نویسد خولی بدون اجازه وارد خیمه شد بی ‏بی دوعالم مانع شد ، چنان سیلی به صورت زینب زد، زیرانداز زین العابدین را کشید . امام با صورت زمین ‏خورد . حسین... ‏ امام السلام @rozevanoheayammoharramsoghandi
MirzaMohamadi_Shab1_Safar_1400.mp3
7.46M
🥀▪️🥀 علیک یا اباعبدالله 🍂، یاران روزگارم شام شد نوبت شرح ورود شام شد شام شهر محنت و رنج و بلا شام، یعنی سخت تر از کربلا 🍃✨▪️ توسل شب اول ماه صفر،ایام اسارت و ورود اهل بیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهر شام و مخدرات آل الله سلام الله علیهم