«منِ توانمند و دوستداشتنی»
#ف_زمانیان
(مامان #مشکات ۱۱، #زهرا ۹، #محمدحسین ۷، #فاطمهبشری ۳ساله و #فاطمههدی ۶روزه)
همیشه بهترین و مؤثرترین گزینهٔ تربیتی برای فرزندانم رو تعریف کردن قصه و داستانهای مختلف در راستای اهداف تربیتیم میدونم.😊
مدتی بود که دلم میخواست بچهها نسبت به نقاط قوت و تواناییهاشون آگاهی داشته باشن.✅
همیشه موقع بروز و انجام یه رفتار مثبت و نقطه قوت از بچهها، اون رفتار رو برجسته میکردم و استعداد و توانایی و مهارتشون رو تحسین میکردم🥰، اما اینبار دوست داشتم خودشون به خودآگاهی برسن.😉 بههرحال من همیشه در کنارشون نیستم و توی جامعه و ارتباطات اجتماعیشون ممکنه بارها شکست رو تجربه کنن و دچار کمبود اعتمادبهنفس بشن...🥲
اینجور وقتها لازمه خود درونیشون به دادشون برسه و نقاط مثبتی که دارن رو متذکر بشه.😃
داستانی که گفتم، قصهٔ پادشاهی بود که دو تا شاهین داشت. قرار شد مربیِ پرندههای قصر، این دوتا شاهین رو برای شکار آموزش بده. بعد از مدتی یکی از شاهینها کاملاً برای شکار آماده بود ولی شاهین دوم حتی از روی شاخهای که نشسته بود هم پرواز هم نمیکرد!🦅
مربی، پادشاه و باقی اهالی قصر موفق نشدن شاهین رو به پرواز در بیارن. برای همین پادشاه به مردم شهر اعلام کرد به هرکی موفق بشه شاهین رو به پرواز دربیاره، جایزه میده، تا اینکه کشاورزی موفق به انجام این کار شد.🌾
پادشاه دلیل موفقیت کشاورز رو ازش پرسید، کشاورز گفت من فقط شاخهٔ درختی که شاهین روی اون نشسته بود، بریدم تا اون متوجه بشه که بال داره و پرواز کنه و این اتفاق افتاد.😎
بعد از پایان داستانم از بچهها خواستم برداشتشون رو از قصه بگن و نتیجهگیری کنن.🤓 در نهایت خودم هم اشاره کردم که همهٔ آدمها تواناییهایی دارن که ازشون استفاده نمیکنن یا اصلاً متوجه استعدادها و قابلیتها و تواناییهاشون نیستن!
گاهی لازمه که با خودتون فکر کنین و از نقاط مثبتی که دارین آگاه بشین، اونها رو یادداشت کنین و در تقویت نقاط مثبت خودتون کوشا باشین و اگه نقطه ضعفی هم دارین، با تلاش و برنامهریزی و کمک گرفتن از من و پدر و بزرگترها یا مطالعه کردن، اون ها رو برطرف کنین. هیچ موردی رو هم کم و کوچک نبینین، حتی یک مورد کوچیک هم میتونه خیلی باارزش و کارساز باشه.🥰👌🏻
در نهایت سه فرزند بزرگترم، این کار رو انجام دادن و خودشون از تواناییها و نقاط قوت و مثبتی که داشتن و نسبت بهش بیتوجه بودن، شگفتزده شدن.🤩
مهارتهایی مثل سر کوچه بردن زبالهها و تفکیکشون، چیدن و خالی کردن ظرف داخل ماشین ظرفشویی، کار با ماشین لباسشویی و ظرفشویی، دم کردن چای، درست کردن سالاد، جارو کشیدن و در کل کمک توی کارهای خونه و...
تزئین کادر دفترهاشون، توانایی تدریس کتابهاشون، خلاقیت توی ساخت بازیهای جدید، شعر سرودن، حفظ کردن سورههای کوتاه قرآن، مهارت نه گفتن (که از سن کم باهاشون کار کردم)، مهارت دوستیابی، به خوبی نمایش و پانتومیم بازی کردن، دلسوز بودن، رازداری، اهل مطالعه خارج از درس و علاقهمند به کتابخوانی و...
و در کل تمام نقاط مثبت توی رفتار و اخلاق و گفتار و مهارتها و تواناییهاشون...👏🏻
#روزنوشت_های_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
«مادری به سبک ادویهجات!»
#ف_زمانیان
(مامان #مشکات۱۲، #زهرا۱۰، #محمدحسین۸، #فاطمهبشری۴، #فاطمههدی۷ماهه)
همیشه معتقد بودم از محیط اطرافمون و از تمام مخلوقات خداوند بیشترین عبرتها و درسها رو میشه گرفت؛ اگه که با دقت ببینیم و فکر کنیم.
مثل همین قضیه سبز و زنده شدن درخت انجیر توی باغچهمون توی بهار و برگریزونش تو پاییز؛
که من و بچهها با دیدنش یاد این میافتیم که هوای بهار جانبخشه 🍃
ولی باید از هوای پاییزی پرهیز کنیم و لباس گرم بپوشیم؛ چون با جسم ما هم همون کاری رو میکنه که با درختان میکنه.
امروز برای اینکه با بچهها به فکر بیفتیم، ادویههامو گذاشتم توی سینی و با بچهها نشستیم دورش.
در قوطی هل رو باز کردم و گرفتم جلوی بینی بچهها و گفتم بو کنید و تک تک بگید یاد چه چیزی میافتید؟
_شیرینی🤤
_حلوا😋
_شله زرد😍
_چای نبات 😌
حالا فلفل رو بو کنید و بگید یاد چی میافتید؟
هیچ کدوم حاضر نشدن بو کنن😂
یکی گفت وااااای هنوز بو نکرده، عطسم گرفت. من یاد عطسه و خارش بینی میافتم🤧
_یاد سوزش دهنم میافتم. فلفل خیلیییی میسوزونه🥴
_یاد سرفههای شبایی که خوراکی تند میخوردم و شما میگفتی نخور، شب از سرفه خفه میشی میافتم. خیلی با سرفه زدن اذیت میشدم.
گفتم بچهها میبینید؟
گاهی با دیدن و بو کردن بعضی از این ادویهها، یاد چیزهای شیرین و خوشمزه میافتیم و از خاطراتش لذت میبریم
و گاهی هم یاد خوراکیهایی میافتیم که باعث آزارمون میشن و اصلا دلمون نمیخواد دوباره امتحانشون کنیم.
ما هم برای اطرافیانمون مثل این ادویهها هستیم!
وقتی یکی یادمون میافته و یا یه جایی ازمون صحبتی میشه، همه یاد ویژگیهای خوب و بدمون میافتن.
و چه خوب که از ما به عنوان یه دختر یا پسر مهربون و زرنگ و مؤمن و با ادب و محترم یاد کنن😊
مثل عسل که تا اسمش میاد یاد طعم شیرینش میفتیم و تا اسم لیموترش میاد آب دهن همه راه میفته😜
ان شاءالله جوری باشیم که همه با شنیدن اسممون لبخند بزنن و مشتاق دیدارمون باشن❤️
#روزنوشت_های_مادری
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif