#ز_ح
(مامان #حسنا خانوم ۱۳ ساله و آقا #محسن ۹دساله)
یه طناب بسیار محکم...
یه رشته از جنس مهربانی...
یه رابطه عاشقانه به رنگ خدا...
اینها و صدها تعریف زیبای دیگه در تعریف رابطهی مادر و فرزند در ذهن من از کودکی میچرخید.👩🏻👶🏻
اما تقدیر این بود که از نزدیک این رابطه زیبا و غیرقابل جایگزین رو درک نکنم و از دو سالگی از این نعمت بزرگ محروم موندم.😞
به خاطر نداشتن این نعمت بزرگ، توفیق دادن کادوی روز مادر رو هم نداشتم.😢
دائم فکر میکردم بچهها چطور به ماماناشون ابراز عشق میکنن،
میپرن بغلشون،
میبوسنش،
براش نقاشی میکشن
یا با یه سنجاق سر منجقدوزی شده موهای مامانشونو خوشگلتر میکنن؟!
اینا همه موند تا خدا دختر قشنگمو بهم داد و بعد خیلی زود، پسر شیطونمو( هر دو هم در اوج درس و کارای شرکت!) 😍😍
و من یه مامان اولی متعجب بودم و بیتجربهگیهایی که منو به قول ننهجونها، دنیادیده کرد.
حالا که هر سال این فرشتهها، من رو با یه نوآوری در هدیه خوشحال میکنند، از خدا ممنونم که نه تنها طعم تلخ روزهای بی مادری رو دیگه هر سال تجربه نمیکنم بلکه اونقدر شیرینی روزهای مادری زیادن که گاهی رودل میکنم!😳😜
و با افتخار منتظر تولد فرزندان بعدیم هستم تا این شیرینیها رو صدچندان کنم😋 و طعم ناب این رابطه رو به کام فرزندانم بچشونم و انشاءالله این طعم شیرین نسل به نسل حس بشه...
پ.ن: کارتی که بیشترین جینگیلیجات رو داره حاصل دست دخترکمونه و اونی که فنی ساخته شده و قفل داره حاصل دست آقا پسرمون😍❤️
#سبک_مادری
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
مادران شریف ایران زمین
«یک مادر خسته، غمگین و پر از خشم»
#الف_میم
(مادر #علی ۸، #محمد ۵، #محسن ۱ ساله)
با گریه از خواب پرید، بیقرار بود، نگران شدم، چک کردم تب نداشته باشد، نداشت، بغلش کردم، بوسیدمش. کوچولوی دوستداشتنی من، یک سال پیش این موقع منتظر به دنیا آمدنت بودم!🥹 آرام شد، در تاریکی به چشمهایم نگاه کرد، کمی شیر خورد، متوجه شدم اشکهایم لباسش را خیس کردهاند. کوچولوی من! دوستانت در غزه گرسنه هستند! این شیشهٔ شیر نیمهپر آرزومند لبهای خشک آنهاست!
احساس بیکفایتی و سرخوردگی وجودم را پر میکند، بغلش میکنم و راه میروم، آرام تابش میدهم. چشمهایش را میبندد و باز اشکهایم سر میخورند😭، چگونه من اینجا نشستهام و تو را در آغوش میگیرم و مادران غزه اندوه نوزادان خود را فرو میخورند...
چرا از غصه دق نمیکنم؟!😢
هرگز تصور نمیکردم تا این حد بیرحم و سنگدل باشم. عجب دنیای بیرحمی، نه! عجب منهای بی رحمی، گاهی شک میکنم که انسان هستم! همه جا پر از فیلم ها و عکسهای کودکان زخمی و گرسنه شده، همه طرفدار غزه هستند، همه از جنایات اسرائیل مینویسند، همه مدام میگویند وای بر سران عرب، وای بر قدرتمندان دنیا! بعد هم میروند و ناهار و شامشان را میخورند! ولی... پس ما چه؟! کجای این معادله ایستادهایم؟ همه میگویند افسوس که از ما هیچ کاری جز دعا و گریه و شاید کمی پول، کمکی ساخته نیست، آیا واقعاً ساخته نیست؟!
چرا باید بنشینیم و تماشا کنیم تا شاید دولتها کاری بکنند، شاید نکنند و ما باز هم کاری جز گریه بلد نیستیم! کاش یمنی بودم، چرا ما نمیتوانیم مثل یمنیها باشیم؟ حساب و کتاب چه چیز را میکنیم؟ دو روز زندگی بیشتر؟ یک تکه غذای بیشتر؟ یا کمی بیشتر خوابیدن؟ بعد از غزه هر غذایی درد است😞 و هر خوابی کابوس، و سید نصرالله ما گفت هر انسانی در هر جای دنیا که امروز غزه را میبیند، روز قیامت باید در برابر پرودگار پاسخگو باشد. شاید اگر حتی فقط با پای پیاده به سمت غزه راه میافتادیم، اسرائیل زیر قدمهایمان له میشد😔
«اللهم عجل لولیک الفرج»
#مادر_مقاوم_خانواده_مجاهد
#سبک_مادری
#غزه_مظلوم_مقاوم
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif