eitaa logo
مادران شریف ایران زمین
10.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
160 ویدیو
27 فایل
اینجا پر از تجربه‌ست، تجربهٔ زندگی مامان‌های چند فرزندی پویا، «از همه جای ایران»، که در کنار بچه‌هاشون رشد می‌کنند. این کانال، سال ۱۳۹۸ به همت چند مامان دانش‌آموختهٔ دانشگاه شریف تاسیس شد. ارتباط با ما و ارسال تجربه: @madaran_admin تبلیغات: @tbligm
مشاهده در ایتا
دانلود
30.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
. سلام✋🏻 یه مستند جالب براتون داریم. خانوم فاطمه مطلق، مامان چهار فرزند اند. 🥰 از سال ۹۴ با یک میلیون سرمایه و یک روز کار در هفته توی زیرزمین خونه، کارشون رو شروع کردن. اجناس خوب و با کیفیت ایرانی رو شناسایی و تهیه می‌کنن و توی شعب فروشگاه‌شون می‌فروشن. الان تونستن کارشون رو گسترش بدن و برای حدود ۱۰۰۰ نفر به صورت غیر مستقیم اشتغال ایجاد کنن.👏🏻 این مستند جذاب و دوست داشتنی رو از دست ندید.🌹 پ.ن : این مستند خوب از شبکه‌ی تهران پخش شده تحت عنوان مهربانو. تهیه کننده‌ش خانم زینب پور ابراهیم اند. https://instagram.com/mehrbanootv5?utm_medium=copy_link صفحه‌ی اینستاگرام خانه‌ی ایرانی که خانم مطلق مدیرش اند، اینه: https://instagram.com/khaneh_irani?utm_medium=copy_link 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
. سلام مادران شریف ایران زمین❤️ حالتون چطوره؟ خونه تکونی کردید؟ قصد سفر رفتن دارید؟ اگر دارید چمدونا رو بستید؟! خواستم بگم اگر یه روزی روزگاری... جایی از این کره خاکی... کنار خیابونی... کنار جاده ای... یا تو استراحتگاه‌های بین جاده‌ای... ماشینی رو دیدید که توقف کرده🚘 هی تکون می‌خوره، هی چراغاش خاموش روشن می‌شه، هی بوق می‌زنه 📣 یا تو هوای آفتابی برف پاک‌کنش خشککی کار می‌کنه!!! چهار قل و آیة‌الکرسی لازم نیست بخونید و فوت بدید😁 اون ماشینه نه جن زده شده✋🏻 نه زیرش گسل فعال شده✋🏻 فقط چهار پنج تا فسقلی یا قلقلی دارن توش شلوغ بازی درمیارن😂 و احتمالاً بابا پیاده شده کمری صاف کنه و حتماً و یقیناً مامان سرشو چسبونده به شیشه‌ی ماشین به افق‌های دوردست خیره شده و داره «وبشر الصابرین» می‌خونه.😄 حالا ما از مامانای توان چهاری پرسیدیم توی مسافرت‌ها اونم با ماشین چه تمهیداتی می‌اندیشند که کمتر مجبور به خوندن «و بشرالصابرین» بشن.😊 باهامون همراه باشید.👌🏻 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
اقدامات قبل از سفر: 🔸همیشه لیست ثابت، مخصوص وسایل سفر داشته باشید که هر بار مجبور نباشید بنویسید و همچنین استرس جا گذاشتن وسایل و مدارک رو نداشته باشید. می‌تونید لیست رو توگوشی‌تون ذخیره داشته باشید. 🔸بهتره قسمت جلوی پای صندلی عقب رو اول با وسایل و بعد با پتو پرکنید تا هم‌سطح صندلی بشه. این‌طوری هم جا بیشتره و هم استرس افتادن کوچولوها رو ندارید. 🔸برای بستن ساک بهتره هرکس ساک یا کوله‌ی جدا داشته باشه، تا هم حمل و نقلش راحت‌تر باشه و هم منظم‌تر. البته بستن ساک فرزندان بالای هفت سال رو به خودشون بسپرید و شما نظارت کنید.👌🏻 🔸همراه داشت دستمال مرطوب، دستکش یک‌بار مصرف، کیسه فریزر و زباله، در ماشین از اوجب واجباته. 🔸توی گوشی یا تبلت به اندازه‌ی کافی فیلم و بازی مناسب سنشون بریزید و توی راه گاهی از قانون (گوشی ممنوع) چشم پوشی کنید، عوضش سالم به مقصد می‌رسید.😁👌🏻 اقدامات قبل سفر: 🔸چندتا شگفتانه توی کیفتون آماده داشته باشید و در مواقعی که شلوغ بازی درنیوردن، براشون رو کنید. مثلاً اسباب‌بازی کوچولو، لپ‌لپ و... 🔸قبل از ترک منزل کلیه‌ی ورودی‌های فاضلاب رو سم بزنید که در نبود شما منزل جولانگاه حشرات موذی نشه. 🔸همراه داشتن کمک‌های اولیه مثل باند و چسب زخم و قرص سفر و... فراموش نشه. هم‌چنین بعضی تمهیدات دارویی سنتی مثل آبلیمو، عرق نعنا و... 🔸میوه رو در خونه پوست بگیرید و خوردو آماده کنید که توی ماشین اذیت نشید. هم‌چنین غذا رو قبل از حرکت به صورت ساندویچی آماده کنید که خوردنش راحت باشه. 🔸و در آخر، از یک هفته قبلش دمنوشجات آرام بخش رو خودتون و همسرتون میل بفرمایید😁 و توجه داشته باشید و این آمادگی رو از نظر ذهنی در خودتون ایجاد کنید که مسافرت با چند تا کوچولو سختی‌های خودش رو داره و نباید منتظر معجزه بود. تمهیدات مسیر: 🔸سعی کنید به جای عجله برای رسیدن به مقصد، از مسیر لذت ببرید. توجه فرزندان رو به طبیعت اطراف، حیوانات و... جلب کنید و درموردش صحبت کنید. 🔸هر یک ساعت و نیم الی دو ساعت یک‌بار پیاده شده و تخلیه انرژی داشته باشید. 🔸تعدادی بازی برای داخل ماشین در نظر بگیرید و با بچه‌ها انجام بدید، مثل حدس کلمه یا بیست سوالی موضوعی و... 🔸بهتره بچه‌ها داخل ماشین با دمپایی باشن که سوار و پیاده شدنشون وقتگیر نشه. کفش‌هاشون رو جدا بردارید. 🔸مسافرت‌های بالای ده ساعت بهتره دو قسمتی انجام بشه و شب جایی برای خواب اتراق کنید. چون تو ماشین موندن برای مدت طولانی، بچه‌ها رو خسته و کلافه می‌کنه. مخصوصاً در مسیر مشهد که زائر سرای خوب و ارزون پیدا می‌شه. 🔸 هنگامی‌که بچه‌ها خوابن بهتره توقف نداشته باشید که بیدار نشن🤓 و به جاش مثل زوج‌های جوان حرف‌های عاشقانه با همسرتون بزنید.😁 🔸داشتن همسفر، تجربه شده و شیرینه، مخصوصاً اگر به بچه‌ها گاهی اجازه بدید توی ماشین همسفرتون بشینن، تغییر فضا براشون جدید و جذاب خواهد بود. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
میلاد حضرت مهدی موعود مبارک باد. 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
. (مامان مهدی ۱۴ساله، علی‌اصغر ۱۱ساله، فاطمه‌زهرا ۹ساله، محمدصادق ۵ساله، خدیجه ۳/۵ساله، محمدرضا ۱/۵ساله و مرضیه ۲ماهه) تو حموم روی چهارپایه‌‌ی کوتاه نشستم و به گوشه‌ای خیره هستم و سعی دارم جواب سه طفل که پشت درب حمام بی‌وقفه صدا می‌زنن و به در می‌کوبن رو ندم. لیوان چای رو سر می‌کشم. در حالی که سه تا از بچه‌های بزرگ‌تر تو سالن با صدای بلند بحث و جدل دارن؛ خدیجه: مامان جیش و پی‌پی با هم دارم می‌خوام بیام همین‌جا که تو هستی. صادق: مامااان الان نوبت تاب منه چی‌کار کنم؟ خدیجه: خب سوار شو. صادق: ماماااان! من سوار شم محمدرضا خودشو می‌ندازه جلوی تاب! من همچنان لیوان به لب، خیره به روبه‌رو نشستم. محمدرضا دو دستی به در می‌کوبه. فاطمه از تو سالن با فریاااد: مامان حمامی یا دستشویی؟ فاطمه با فریاد: تا دیشب این سه تا کنترل دست تو بوده الان من باید بردارم. اصغر: آخه کنترل کولر گازی به چه کار تو میاد؟ ماشین لباسشویی و ظرفشویی هم‌زمان بوق می‌زنن. انقدر بوق می‌زنن تا من برم و درشون باز شه و یک صدا بگن خوب شد اومدی! من خیره، به یاد حیاط مهرشهر می‌افتم. حیاط خونه‌ی کودکی‌هام. غرق در احوالات کودکی‌ام و پرواز می‌کنم به آینده، به بچه‌های خودم فکر می‌کنم. به دغدغه‌های این روزهام، به کارهای خونه و رسیدگی به بچه‌ها که حالا برام حکم عبادت رو داره. عبادتی فراتر از نماز و روزه.💚 چقدر گاهی به همین چند دقیقه خلوت کردن با خودم و خدای خودم، حتی وسط این همه هیاهوی بچه‌ها نیاز دارم. همین چند دقیقه در حمام و خلوت کردن و کمی پرسه در حیاط مهرشهر و قرائت اِنّا اَنزَلنایی برای پدر و ابراز دلتنگی برای مادرم، حال من را از این رو به اون رو می‌کنه. بعد از نوشیدن آخرین قلپ چای، وضو می‌گیرم و در حمام رو با چهره‌ای خندان باز می‌کنم و به سمت بچه‌ها پرواز می‌کنم. با دقت گوش به حرف‌های مهدی می‌دم و تاییدش می‌کنم. از علی می‌خوام که بیاد و توی آشپزخونه کمکم کنه. یه ماچ محکم از لپ فاطمه می‌کنم که در نبود من خدیجه رو دستشویی برده. قربون صدقه‌ی صادق و خدیجه می‌رم با این همه شیرین زبونی‌هاشون و با ظرف‌های خوراکی و میوه‌ راهی سالن می‌کنمشون. به محمدرضا غذا می‌دم. همون چند دقیقه چقدر رنگ و رو و حال و هوای منزلم رو تغییر داده...💛 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif
عیدتون مبارک😍 🍀🍀🍀 *کانال مادران شریف ایران زمین* @madaran_sharif
. (مامان ۱۳، ۱۱/۵، ۱۰، ۷/۵، ۳/۵ساله) بزرگ شده‌ی قم ام و وطن اصلی‌م رو هم قم می‌دونم. (اصالتا یزدی) متولد سال هزار و سیصد و شصت و خورده‌ای! خورده‌ای‌شو نمی‌گم چون لو می‌ره که سی و هفت سالمه.😁 به ما، دهه‌ی شصتی یا نسل سوخته هم می‌گن... چون نصفمون (زیر شصت و شش) زیر بمبارون و موشک بارونو توی تاریکی و احیانا زود، به دنیا اومدیم و کودکی‌مون توی شرایط جنگی و کمبود و کوپن و این‌ها گذشت. دوران مدرسمون هم توی شرایطی بود که از کشور تنها ویرانه‌ای باقی مونده بود و گاهی حتی گچ توی مدارس پیدا نمی‌شد.🥲 هنوز بعضی از معلم‌ها به سبک قدیم خط‌کش کف دست بچه‌ها می‌زدن و از سوسول بازی‌های این دوره زمونه خبری نبود. اوج خلاقیت تربیتی بعضی معلم‌ها این بود که شرترین بچه‌ی کلاس رو مبصر می‌کردن!😁 بله مانسل مقنعه چونه‌دار و نوار کاست و تلویزیون سیاه و سفید، سریال اوشین و پیکان و ژیانیم... اما هر چی‌ام امکاناتمون کم بود و به قول امروزی‌ها نسل سوخته بودیم اما از بعضی لحاظ، از بچه‌های این دوره زمونه وضعیت بهتری داشتیم. در واقع سوخته‌ی سوخته نبودیم، نیم‌سوز بودیم.😁 توی کل مملکت می‌گشتیم به تعداد انگشت دستمون آپارتمان پیدا نمی‌شد.. اصلا نمی‌دونستیم آپارتمان چیه (برعکس بچه‌های امروز😔) خیابون‌ها غلغله‌ی ماشین نبود و تک و توک توش پیکان و ژیان و فولکس قورباغه‌ای پیدا می‌شد. پس با خیال راحت، بعدازظهر همه می‌ریختیم تو کوچه و با هم لی‌لی و هفت سنگ بازی می‌کردیم. (بازم برعکس بچه‌های امروز😔). گوشی و تبلت و این‌ها نبود. تلویزیون سیاه سفیدی بود که روزی یک‌ساعت برنامه کودک پخش می‌کرد و خانوم خامنه و خانوم رضایی در کمال متانت باهامون حرف می‌زدن. و به نظرم تاثیرش از مجری‌های این دوره زمونه که انقدر ورجه وورجه و بپر بپر می‌کنن بیشتر بود.😂 و تمام روزهای هفته رو به این امید می‌گذروندیم‌ که ببینیم توپی که سوباسا اون هفته شوتیده بود، این جمعه می‌ره تو گل یا نه.😂 تابستونا توی باغ انار مادربزرگ توی شهرستان، گل بازی و خاک بازی می‌کردیم. سر ظهرم توی حوض، آب بازی😋! و حسابی برنزه می‌شدیم (سیاه سوخته نه ها!)😎 تازه! ما تولد پراید و سمند و تلفن ثابت و متحرک، اینترنت دایال‌‌آپ و از همه مهم‌تر شبکه سه رو با چشم خودمون دیدیم.😁 تازه‌تر! با پنج تومن ۲ ۳ تا نون می خریدیم.😅 به هیچ‌کس نگید! ولی اینترنت دایال‌آپ کارتی بود و تا مدت‌ها تصور می‌کردیم کارت اینترنت رو جایی توی کیس کامپیوتر فرو می‌کنن.😁 🍀🍀🍀 کانال مادران شریف ایران زمین @madaran_sharif