✨ *﷽* ✨
✨ *آغاز ثبتنام دورههای بنیاد شهید پالیزوانی(رحمة الله علیه)*
🌱 *دوره طلیعه حکمت؛*
سیر مطالعاتی کتابهای شهید مطهری(رحمة الله علیه)
*مدرس: دکتر علی غلامی*
🔹 *کلاس آقایان:*
روزهای پنجشنبه، یک هفته در میان، ساعت ۱۴ تا ۱۷:۲۰
🔸 *کلاس خانمها:*
گروه اول:
روزهای دوشنبه ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۹:۵۰
گروه دوم:
روزهای سهشنبه ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۹:۵۰
🔅 *دوره طلیعه نور؛*
تفسیر قرآن کریم
*مدرس: دکتر علی غلامی*
🔸 ویژه خانمها
روزهای چهارشنبه ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۹:۵۰
💠 *دوره جریانشناسی سیاسی*
*مدرس: دکتر حمید هوشنگی*
🔹 خانمها و آقایان
روزهای یکشنبه ساعت ۱۶:۳۰ الی ۱۹:۵۰
🌐 *ثبتنام:*
www.shahidpalizvani.ir
❓پشتیبانی ثبتنام:
ble.ir/bonyad_sabtenam
مادران شریف ایران زمین
سلام بر همراهان عزیز به امید خدا فردا، یکشنبه ساعت ۱۸ تا ۱۹ گفت و گوی زنده اینستاگرامی داریم با حضو
🔰سلام
یک ساعت تا شروع گفتگوی زنده باقی مونده.
مهمانمون، خانم دکتر مادرشاهی، پزشک عمومی و مادر سه تا گل دختر هستن.
هر سه فرزند در دوره تحصیلشون به دنیا اومدن.
ایشون فرزند ششم خانم دکتر طاهره لباف، پزشک معروف زنان و زایمان هستن و از کودکی حافظ قرآن شدن.
🔷 این گفتگوی جالب رو ساعت ۱۸ در صفحهی اینستاگرام مادران شریف ببینید.
https://instagram.com/madaran_sharif?utm_medium=copy_link
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
32.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 گفتگو با خانم دکتر مادرشاهی، مادر سه فرزند و پزشک عمومی
🔸قسمت اول
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
49.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 گفتگو با خانم دکتر مادرشاهی، مادر سه فرزند و پزشک عمومی
🔸قسمت سوم
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
51.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 گفتگو با خانم دکتر مادرشاهی، مادر سه فرزند و پزشک عمومی
🔸قسمت دوم
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام دوستان عزیز🌹
فیلم کامل گفتگویی که با خانم دکتر مادرشاهی داشتیم رو تقدیمتون میکنیم.❤️
ایشون فرزند ششم خانم دکتر لباف، پزشک معروف زنان و زایمان هستن و در کودکی حافظ قرآن شدن.😇
الان ۲۹ سال دارن و دوره پزشکی عمومی شون رو تموم کردن.
دو تا دختر دوقلو ۵ سال و نیمه دارن (فاطمه خانم و کوثر خانم) و یک دختر ۴ ساله (معصومه خانم) 🥰
توی این گفتگو از تجربیاتشون برامون گفتن: که چطور تونستن با سه تا بچه ، دوره دانشجوییشون رو با موفقیت، تموم کنن.
از راهکارهایی که توی بچه داری و همسرداری به کار میبرن.
از اینکه وقتی خسته میشن چطور خودشون رو از نظر روحی و جسمی تقویت میکنن
و ...
این گفتگوی جذاب رو از دست ندید❤️
صفحهی شخصی خانم دکتر زهرا مادرشاهی در اینتساگرام هم اینه :
https://instagram.com/zahra.3983?utm_medium=copy_link
#لایو
#گفتگو
#مامان_دکتر
#دکتر_زهرا_مادرشاهی
#دکتر_طاهره_لباف
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
#از_لابهلای_کتابها
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام✋🏻
بدویید که یه کلیپ خیلی کاربردی و جذاب داریم.👌🏻😎
ایشون همون خانم نانسی هستند که راهکارهای واقعیِ یک مامان واقعی رو ارائه میدن.😊
تو این کلیپ به این پرسش خیلی رایج پاسخ میدن که چطور بعد از زایمان به بدن کمک کنیم به حالت قبل برگرده؟
قبل از دیدنش ذخیره کنید که حتماااا لازم میشه دوباره ببینید.
بعد که دیدید هم برای مامانهای دیگه بفرستید تا دعای خیر آنها بدرقه راهتان باشد.😉
پ ن: شما هم از تلاشهاتون برای بازگشت به وزن قبل زایمان بگید برامون.
موفق بودید یا نه؟
مامانها رو تگ کنید که اینجا پر از راهکار بشه برای بقیه.😉
#کلیپ
#زایمان
#ورزش
#کگل
#پ_عارفی
#ا_باغانی
#پ_بهروزی
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
سلام مامانهای گل🌷
حالتون خوبه؟
اینجا توی صفحه مادران شریف جای تجربیات شما خیلی خالیه 🙂
بسیار مشتاقیم که تجربیات و خاطرات شما مامانهایی که سه فرزند و بیشتر دارید، رو بخونیم و منتشر کنیم.
تجربیات شما میتونه به خیلی از مامانها کمک کنه ❤️
همین الان شروع کنید و برامون بنویسید.🙏
البته قبلش به خانم محمدی پیام بدید تا توضیحات اولیه رو بگن بهتون.
در پیامرسانهای بله و ایتا و سروش با آیدی:
@moh255
🍀🍀🍀
*کانال مادران شریف ایران زمین*
@madaran_sharif
هفته دفاع مقدس گرامی باد
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#م_روح_نواز
(مامان #محمدحسن ۱۰ساله، #محمدعلی ۷ساله، #محمدحسین ۵ساله، #محمدرضا ۳ساله)
#قسمت_اول
متولد سال ۶۷ در تهرانم؛ با
دو خواهر و یک برادر.
فرزند سوم خانواده بودم و چون فاصلهی سنی کمی باهم داشتیم، همبازیهای خیلی خوبی بودیم.😍
مادر و پدرم اهل سختگیری نبودن. یادم نمیاد برای انجام کاری با سختگیری شدیدشون مواجه شده باشم. شایدم یه جوری هنرمندانه مخالفت میکردن که ما اذیت نشیم.😉
مادرم با ما، خیلی همدل و همراه بودن. خیلی خوب حرفامونو گوش میدادن؛ انگار که داشتیم با یه دوست همسن خودمون صحبت میکردیم.☺️
مادرو پدرم با اینکه هیچکدوم تحصیلات دانشگاهی نداشتن ولی برای تحصیل ما خیلی زحمت کشیدن.
دوران دبستان رو تو یه مدرسه دولتی، نزدیک خونهمون درس خوندم.
از راهنمایی، وارد مدارس غیرانتفاعی شدم و اول دبیرستان رو در مدرسه انرژی اتمی تحصیل کردم.
از بچگی درس خوندن رو دوست داشتم؛ اما اول دبیرستانم با عنایت خدا فوقالعاده بود و مثل ساعت کار میکردم. ساعت ۳ از دبیرستان میرسیدم خونه. تا ۳:۳۰ ناهار می خوردم. ۳:۳۰ تا ۴:۳۰ میخوابیدم و وقتی ۴:۳۰ ساعت زنگ میخورد، من مثل آدم تیر خورده، سیخ مینشستم و هیچ وقفهای بین تصمیمم و اجرایی شدنش نمیافتاد.
جزء نفرات برتر کلاس بودم.
اما از سالهای بعد، چون مدرسهم رو عوض کردم و وارد مدرسهای شدم که من بهترین دانشآموزش بودم، توهم بیجا بهم دست داد و تلاشم کم شد!
تو مدارس قبلی من جز خوبها بودم ولی بهترین نبودم و همیشه جای تلاشی برام بود.
این شد که سال اول دانشگاه قبول نشدم و پشت کنکور موندم.
سال بعدش، یعنی سال ۸۶، وارد رشته زیست شناسی گیاهی دانشگاه شهید بهشتی شدم.
گذرم تا به در خانهات افتاد، حسین
خانه آباد شدم...؛ خانهات آباد حسین❤️
من تا زمان دبیرستان، تو رعایت حجاب چندان سفت و سخت نبودم.
یه بار، تو شام غریبان امام حسین، هیئتی رفتم، که حال و هوای عجیبی داشت و تو تغییر مسیر زندگیم خیلی موثر بود.
به علاوه یه سفر حج، و یه دوست خیلی خوب تو دبیرستان، که خیلی تو انتخاب مسیر زندگی، کمکم کرد.👌🏻
چند ماه پس از ورود به دانشگاه، برادر همون دوستم به خواستگاری من اومدن.
ایشون، کارشناسی حقوق داشتن و آخرای دوران سربازیشون بود ولی هنوز کار نداشتن.
اما پدرم که شناخت کافی از خانوادهشون داشتن، پذیرفتن و حدود یه ماه بعد عقد کردیم.
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#م_روح_نواز
(مامان #محمدحسن ۱۰ساله، #محمدعلی ۷ساله، #محمدحسین ۵ساله، #محمدرضا ۳ساله)
#قسمت_دوم
مرداد سال ۸۷ عروسیمون بود.
با اینکه آدم درسخونی بودم، ولی از بس به من القا شده بود که «مگه دانشجو هم درس میخونه؟!» ترمهای اول و دوم، خیلی بد درس خوندم.🤦🏻♀️
ترمهای بعد که ازدواج هم کرده بودم، درس خوندنم بهتر شد؛ حتی آخرای کارشناسی که باردار هم بودم، بهتر از همیشه درس خوندم؛ ولی با این حال نتونست جبران گذشته باشه و در نهایت نمرهی کارشناسیم الف نشد و سر این معدل کم، هنوزم دارم ضربه میخورم. مثلا میخوام بنیاد علمی نخبگان ثبتنام کنم، میگن معدل کارشناسیت کمه و نمیتونی...😕
تو بارداری، حال روحیم خیلی خوب بود. اون حال روحی رو، غیر از بارداریها، شاید هیچوقت دیگه تجربه نکردم.
ناخودآگاه انگار عنایت ویژهای میشه؛
کارهایی که آدم تو حالت عادی، نمیتونه انجام بده، اون موقع انجام میده.
دیدید کسایی که جبهه رفتن، میگن ما اصلاً اهل نماز شب نبودیم؛ اونجا اهل نماز شب شدیم؟!
منم هر روز یاسین میخوندم و هدیه به حضرت زهرا(س) میکردم.🌹
سال ۹۰ که کارشناسیم تموم شد، آقا محمدحسن به دنیا اومد.
خیلی دوست داشتم با زایمان طبیعی به دنیا بیاد، اما متاسفانه بعضی پزشکا، نمیخوان برای مریض وقت بذارن و دلداریش بدن تا موفق به زایمان طبیعی بشه.
وقتی بستری شدم، دکتر گفت اگه طبیعی بخوای، باید تا صبح درد بکشی و منم که تو شرایط خوبی برای تصمیمگیری نبودم رفتم برای سزارین.
محمدحسن شبها خیلی بد میخوابید و من نمیتونستم درست بخوابم.
همسرم از اول، تو کارهای خونه و بچه کمک میکردن.
اما شبها دلم نمیاومد بیدارشون کنم تا بچه رو نگه دارن.
خداروشکر اون موقع، ما با مامانم اینا، تو یه ساختمون بودیم.
صبح که میشد به مامانم میگفتم بیزحمت شما بچه رو بگیرید🤕 و ۲ ساعت میخوابیدم و تازه زندگی برام شروع میشد.😁
از طرفی بچهی اولم بود.
اگه اون شرایط، تو بچهی چهارم بود، احتمالا راحتتر باهاش کنار میاومدم.😅
مثلاً الان میدونم بچه باید شکمش سیر باشه تا خوب بخوابه.
شاید از نظر بعضیها، کار غیر اخلاقی باشه اگه بچه یه بار شیر خشک بخوره و انگار مادر جنایت کرده؛😅😑
ولی شاید اگه اون شبها، فقط یک وعده بهش شیر خشک میدادم شکمش سیر میشد و دو سه ساعت راحت میخوابید و من هم میتونستم بخوابم،
هم شیرم بیشتر میشد،
هم روز شاد و پرنشاطی داشتم.
ولی اون موقع میگفتم نه! اگه من شیر خشک بدم، بیشتر شبیه نامادری ام.🤦🏻♀️
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#م_روح_نواز
(مامان #محمدحسن ۱۰ ساله، #محمدعلی ۷ ساله، #محمدحسین ۵ ساله، #محمدرضا ۳ ساله)
#قسمت_سوم
سالی که محمدحسن به دنیا اومد، خیلی از هم کلاسیهام، وارد ارشد شدن.
اما من که یه مامان اولی با شرایط روحی و جسمی جدیدی بودم، مردد بودم که اصلا درس رو ادامه بدم یا نه؟!
با اینکه عاشق فضای درس و دانشگاه بودم، اما اعتقاد داشتم اگه بخوام کاری کنم، نباید به فرزندم فشار بیارم.👌🏻
با خیلی از افراد مشورت کردم؛
همه گفتن حتما درس بخون؛ بالاخره خدا کمک میکنه و مسیرت باز میشه؛
فقط یکی گفت که بچهی کوچیک داری؛ قوانین دانشگاه طوریه که باید تو دانشگاه حضور پیدا کنی، و این با بچه سخته. بذار بعداً که بچههات بزرگ شدن...
خیلی با خودم کلنجار رفتم.
درس خوندن رو خیلی دوست داشتم و زندگی کردن تو محیط آکادمیک بهم انرژی میداد.
همیشه دوست داشتم بتونم با کسب علم، یه کاری برای رفع مشکلات جامعه بکنم...
از خدا خواستم راه علم رو برای من باز کنه، و با توکل به خدا، تصمیمم رو گرفتم.
با خودم گفتم تا هر اندازه که شرایط پسرم اجازه بده، درسم رو میخونم...😊
بعدا هرچه بیشتر پیش رفتم، به راهم، مطمئنتر شدم؛
فهمیدم اگه مادری بتونه، جوری که به بچههاش آسیبی نرسه، به علایقش هم توجه کنه، میتونه با انرژی بیشتری به بچههاش هم رسیدگی کنه؛ هرچند که متحمل سختی بشه.
از سه چهار ماهگی محمدحسن شروع کردم برای کنکور آماده بشم.
از اونجایی که محمدحسن، شبها تا دیروقت بیدار بود، یه چراغ که نور ضعیفی داشت، بالای سرمون روشن میکردم، پسرمو تو نَنو تکون میدادم و درس میخوندم.
انواع منابع درسی رو، برای زمانهای مختلف طبقه بندی کرده بودم.
مثلاً موقعی که میخواستم بچه رو، روی پام بخوابونم، نمیتونستم یه کتاب قطور دست بگیرم؛ فلش کارت میخوندم، و بعدا میرفتم پشت میز و کتاب رو میخوندم.
موقع انجام کارهای روزمره و آشپزی هم، از فلش کارت استفاده میکردم.
حتی شده بود کتاب قطور رو، برای اینکه گردن درد نگیرم، چند تکه بکنم؛ که البته بعدا از بس خونده شد، پاره پاره شد.😂
اگه مطلبی رو برای بار اول میخواستم بخونم، زمان صبح رو انتخاب میکردم؛
و اگه میخواستم تکرارش کنم، طول روز، هر وقت میتونستم، میخوندم، حتی اگه آخر شب بود.
منابعی هم که پر از نکات ریز و حفظ کردنی بود، همه رو یکجا نمیخوندم و تو طول روز پخش میکردم. مثلاً یه ساعت رو، تو ۳ تا ۲۰ دقیقه میخوندم.
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#م_روح_نواز
(مامان #محمدحسن ۱۰ ساله، #محمدعلی ۷ ساله، #محمدحسین ۵ ساله، #محمدرضا ۳ ساله)
#قسمت_چهارم
درس خوندنم، خیلی کم و منقطع بود و گاهی ناامید میشدم.
یه بار با یکی از دوستام تماس گرفتم که فلان درس رو چطور و چقدر خوندی؟
گفت من دو دور خوندم و الان دور سوممه؛ در حالیکه من اون درس رو هنوز یه دور هم نخونده بودم.🤭
پیش خودم میگفتم من با این وضع قبول نمیشم دیگه.😞
ولی مادرم همش میگفتن نگران نباش.
تو بچه داری.
درس خوندن تو، با بقیه فرق داره.
کار تو برکت داره.👌🏻
تو هر چقدر که بچهت اجازه بده، درستو بخون، کاریم به این حرفا نداشته باش.
این حرفاشون خیلی بهم انرژی میداد.
و امیدوار بودم خدا خودش برکت بده.
دو سال برای ارشد درس خوندم و تونستم رتبهی ۱۳ رو به دست بیارم.
باورم نمیشد.😃
من آدمی نبودم که بتونم این رتبه رو به دست بیارم.🤩
در نهایت رشتهی فیزیولوژی گیاهی دانشگاه تهران قبول شدم.
اون موقع، محمدحسن، دو سالش تموم شده بود.
وارد دانشگاه تهران شدم.
دوباره یک مسیر جدید برای زندگیم باز شد.😃
فضای علمی اونجا، برام بسیار جذاب بود.🤩
چون حال و هوای درونی خودم، به خاطر مادر شدن، عوض شده بود، کاملا قدر حضور تو اون فضای علمی رو درک میکردم.
با بچه دار شدن احساس میکردم باید از تکتک لحظهها و آدمهایی که میشه ازشون استفاده کرد، استفاده کنم.😃✨
میگفتم من وقت اضافه ندارم که هدر بدم،⏱️ باید از هرچیزی که میبینم، استفاده کنم.
به خاطر همین، اون فضا، خیلی برام دلچسب بود.
الحمدلله دوستان بسیار خوبی هم تو این مقطع قسمتم شد که خیلی همراه بودن و کمکم میکردن.
تو اون یه سالی که ۲ روز در هفته میرفتم دانشگاه، یه روز پسرم رو پیش مامانم و یه روز پیش مادر همسرم میذاشتم.
سال ۹۳ وقتی میخواستم پروپوزالنویسی پایاننامهم رو شروع کنم، متوجه شدم آقا محمدعلی رو باردار هستم.
هم خوشحال شدم، چون خیلی بچه دوست داشتم،😍
هم خیلی نگران.
جدا شدن از فضای دانشگاه برام سخت بود ولی حضور تو دانشگاه، برای نوشتن پایاننامه، با یه کودک و یه نوزاد در توانم نبود.
رفتم پیش یکی از اساتید گفتم معادل این درسهایی که خوندم به من مدرکی میدین؟ چون من دیگه نمیتونم ادامه بدم و باردارم. بچهی دومم هم هست و من آدمی نیستم که نوزادم رو بذارم مهد.
ایشون خیلی اصرار داشتن که مهد هست و بچهها رو نگه میداره و...
ولی من گفتم دلم نمیخواد به خاطر درس بچه رو مهد بذارم.
اولویت اولم بچههان...
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
.
#م_روح_نواز
(مامان #محمدحسن ۱۰ ساله، #محمدعلی ۷ ساله، #محمدحسین ۵ ساله، #محمدرضا ۳ ساله)
#قسمت_پنجم
خدا استادم رو خیر بده...
پایاننامهام رو طوری طراحی کردن که شبیه کارهای بیوانفورماتیک بود؛ کارهای زیستی_کامپیوتری که میتونستم توی خونه هم انجام بدم و بالا سر بچهها باشم.😊
و این یکی از عنایات خدا به من بود.
واقعا تو درس خوندن با بچه عنایات ویژهای به آدم میشه.
نمونهی دیگهش:
موقعی که میخواستم پروپوزالم رو تحویل بدم، محمدعلی هم به دنیا اومده بود.
اون موقع یکی از دوستانمون (که درواقع دوست خیلی نزدیک مامانم بودن) یک ماه از شهرستان اومدن پیش ما و بچه رو نگه داشتن تا من بتونم پروپوزال رو بنویسم و بفرستم.
تو اون شرایط، ایشون واقعاً مثل فرشتهی نجات بودن برای من.💛
الحمدلله محمدعلی هم، نوزادی راحتی داشت و خوب میخوابید و این هم باز از عنایات خدا بود؛ خصوصا که کارام سنگینتر شده بود و از طرفی از ۳ ماهگی محمدعلی جابهجا شدیم و از ساختمانی که با مادر و پدرم بودیم به ساختمان خانوادهی همسرم منتقل شدیم.
همین روند ادامه داشت، تا اینکه وقتی محمدعلی یک سال و نیمه بود، محمدحسین رو باردار شدم.
اون موقع درگیر کارهای دفاع پایاننامهی ارشدم بودم.
هفته ۳۶ بارداری بودم که پایاننامهی ارشدم رو دفاع کردم و هفتهی ۴۰ محمدحسین به دنیا اومد.😍
وقتی میخواستم برم بیمارستان به دکتر اصرار میکردم که میشه اون یکی دو شبی که سزارینیها بیمارستان میخوابن، من برم خونه؟😥
آخه دوتا پسر دارم که باید بالا سرشون باشم؛
اما سر زایمان، نمیدونم به خاطر چه مشکلی بود، که من دچار عفونت مغزی نخاعی شدم و یک شب که هیچی، ده شب بستری شدم.😓
آنتیبیوتیکهای خیلی قوی گرفتم و دچار ضعف جسمی شدید شدم.
وقتی برگشتم خونه میخواستم زندگی عادی رو با ۳ تا بچه شروع کنم؛ ولی خیلی ضعف جسمی داشتم و بهم خیلی فشار میاومد.
به هر حال گذشت...
الحمدلله روز به روز حال خودم بهتر میشد؛
اما محمدحسین دچار آلرژی بسیار شدیدی شده بود و دائم لپهاش قرمز و تاول زده بود. کلی مراقبتهای خوراکی و درمانهای طب سنتی و جدید و... داشتیم، اما فایده نداشت.😓
محمد حسین ۸ ماهه بود ک برای محمدرضا باردار شدم.
ضعف جسمانی خودم، ۳ تا بچهی کوچیک، آلرژی محمدحسین و قلب تپندهی من برای بازگشت به دانشگاه و مقطع دکترا.
#تجربیات_تخصصی
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif
خانواده ای که صاحب سه قلو شده بودند و شرایط مالی سختی داشتند رو یادتونه؟
همون که یکی از قل ها عمرش به دنیا نبود 😭 و میخواستیم برای دو تا نوزاد کوچولو لباس تهیه کنیم؟
با همراهی شما عزیزان مبلغ دو میلیون و صد و چهل هزار تومان جمع شد و لباسهایی که تو عکس میبینید براشون ارسال شد.
حالا میخواهیم برای خانواده که یک فرزند دارند و تا چند روز دیگه دو تا نوزاد پسر هم انشاالله به جمعشون اضافه میشه لباس بگیریم.😉
مستاجر هستند و شغل پدر خانواده آزاده و با وجود شرایط کرونایی روزهای سختی رو میگذرونند.
*السابقون السابقون کجا هستند که تو کار خیر پیشی بگیرند؟
بسم الله...*
شماره کارت مهر شریف
۶۰۳۷۹۹۸۱۷۷۳۲۳۰۶۹
به نام پگاه بهروزی
‼️‼️ فقط تا فردا شب فرصت داریم!
#مهر_شریف
#مادران_شریف_ایران_زمین
🍀🍀🍀
کانال مادران شریف ایران زمین
@madaran_sharif