eitaa logo
مادَرانه سَبزِوار
303 دنبال‌کننده
535 عکس
86 ویدیو
4 فایل
برای عضویت در گروه مادرانه مرکزی سبزوار به آیدی زیر پیام دهید: @Khakriz1357 آدرس پیج و کانال روبیکای ما: @madaraneh_sbz99
مشاهده در ایتا
دانلود
رفقای مهربانم🤗 مادرانه بعد از شهادت سید حسن نصر الله برنامه در حاشیه مراسم محکومیت ترور سید حسن داشت که الان کلیپش آماده شده بریم باهم ببینیم👇👇👇👇
13.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اعلام شده بود در سراسر کشور از جمله شهر سبزوار تجمع مردمی به مناسبت شهادت سیدحسن نصرالله برگزار میشه. با خودمون فکر کردیم بهترین موقعیت برای تبیین هست چون مردم زیادی جمع میشن میتونیم باهاشون گفتگو داشته باشیم. درنهایت تصمیم گرفتیم که..... الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
🚩 تا ابد سوره نصریم ما 🚩 لشکر امام عصریم ما بازارچه نصر ۳ 🌱 خرید و فروش به نفع "جبهه مقاومت" برای ساختن دنیای بدون اسرائیل 🌿 بازدید برای عموم آزاد است. 💧زمان: جمعه، ۱۱ آبانماه از ساعت ۱۰ تا ۱۴ 💧مکان: محوطه جایگاه نماز جمعه سبزوار 💠 چنانچه قصد فروش محصولات و تولیدات خود و فرزندانتان را در بازارچه نصر دارید، حتما به آیدی زیر در ایتا پیام بدهید: @IadminshopI مجمع بانوان "خط سوم" https://eitaa.com/mb_khate3
مادَرانه سَبزِوار
اولین باران پاییزی سال ۱۴۰۳ همزمان با دعای ندبه بی شک تقارن خوبی خواهدشد این طراوت. بقول شاعرعزیزمون سهراب،زیرباران باید رفت... بسم الله الرحمن رحیم زیر هیچ بارانی ترس از خیس شدن نداریم وقتی زیر چتر حمایت شماییم آقاجان. روی فرش های قرمزلاکی در خانه ای که حال وهوایش گویای جمعی کوچک اما صمیمی را دارد نشسته ایم. چای این رفیق همیشگی با محبت میزبان به استقبالمان می آید و گلوی خشک و خش شده مان را،مینوازد. چشم ها بدنبال همسفران همیشگی ندبه،مهمانان را از نظر میگذراند،لبخندها و دیده بوسی به گرمای این جمع می افزاید. دوستان کنار همدیگه جایی به مهر باز میکنند تا هرچند در فشار اما همنشینی و همدلی در دعا و ندبه را از دست نمیدهند. صدای مداح طنین انداز میشود، اللهم لک الحمدعلی ما جری به قضائک... سکوت،صدای تپش قلب و این فرائض تکرارنشدنی،زیر لب زمزمه میشود. ازمیان کلمات، اوج میگیریم و پرواز میکنیم تا زودتر از صدای مداح،خودمون تو را پیدا کنیم. لیت شعری؟ این استقرت بک النوی کربلا،مدینه،بیابان های مکه و یا شاید الان در غزه ای زیر خانه های مخروبه نشسته ای و در آغوشت رقیه ای دیگر،و بی تابی علی اصغر فلسطینی را آرام میکنی. گویا باد هم میخواهد با جمع مان همراه باشد،بدون تعارف از لای پنجره، دور مان میگردد و سرمای این هوای بارانی را به تن مان می نشاند. سرما! گفتم سرما!!! قلاب از پی قلابی دیگر،رج به رج در میان انگشت مادران با هر ضربان قلب، بالا و پایین میرود. هر رج حامل بوسه ای از سرعشق،از سر محبت، از سر حس مادری ازسر شرمندگی ست که نتوانستیم در آغوش تان بگیریم،باشد که این بافتنی ها،مرهمی باشد بر زخم هایتان،بر دردهایتان و بر بغض هایتان. ببار باران بر این سرای بیکران ببار. براین دل های غمدیده،بر این خسران عظیم بر این یتیمان بلا دیده از فراق ببار. بغض به چشم مان رسید،ما هم همپای باران در نوای: ما، مادران روضه پربرکت توایم ما،باغبان انقلاب و نهضت توایم قطره به قطره دست یکدیگر گرفته ایم دریا شدیم و موج و طوفان آفریده ایم... میباریم... کلاف به شرح دعا رسید. دور تا دور نشسته ایم پای سفره بافتنی. محبوبه شمس آبادی مادر ۳فرزند،خودش را به کاروان ندبه خوان ها رسانده، تا با صحبت هایش تلنگری شود برای تفکری عمیق تر به اینکه الان وظیفه من چیست؟!! در تاریخ ثبت شود(۴آبان ماه ۱۴۰۳)در اولین روزباران پاییزی منزل مرحوم فراست(فاتحه مع الصلوات والخلاص) تکلیف ما این است: خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانایی اش تکلیف نمی‌کند" (لا یکلف الله نفسا الا وسعها). بشتابید بر این فرض واجب با مال مان،جان مان،اولادمان... اللهم عجل لولیک الفرج❤💚 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
مادَرانه سَبزِوار
بسم الله الرحمن الرحیم هیچ وقت فکر نمی‌کردم دلم برای یه عده که از رگ و خون من نیستن انقدر تنگ بشه. یه عده آدم که وجودشون تو زندگیم تبدیل شده به نیاز،یه عده که وقتی برام مشکلی پیش میاد از احوالم باخبر میشن در صورتی که مسئولیتی در قبال من ندارن. این هفته قرار بود بریم دیدن یه نی نی. یه نی نی که چن ماهیه زمینی شده ولی چون مامانش شرایط خاصی داشت، نتونستیم به موقع بریم دیدنش. یه نی نی که جمع ۱۲نفره پسرای جوانه مون رو ۱۳نفره کرده(.بعله ما این چنین برا اینده دخترا تون پا به عرصه گذاشتیم😒) ماشاالله یادتون نره🙃🙃 روز و ساعت موعود فرا رسید، من بچه بغل به منزل جلاله جان رسیدم که ملیحه خانم هم در حال پارک کردن ماشین بودن. زنگ در رو زدیم و در میان تعارف های آقا احسان، پله 😰😰هارو بالا رفتیم. پس از احوال پرسی هرچه گوشه کنار رو گشتیم اثری از نی نی نبود. مطلع شدیم که نی نی رو فرستادن خونه مامان جون پی نخود سیاه. کم کم مینا جان وفاطمه جان با گل پسراشون رسیدن که من جای علی خودمو خالی دیدم.با جناب همسر تماس گرفتم و ازش خواستم که علی رو بیاره که ایشون هم آوردنش .همون اول از بچه ها خواستیم باهم سوره توحید رو بخونن. بعد هم بازار صدقه داغ شد. جمع بازی و شلوغی حسابی گرم بود. ما مادر ها درمیان بازی ها و جیغ و داد بچه ها تلاش میکردیم صدا هامون رو بهم برسونیم‌. با صدای اذان، میون سر و صدای پسر بزرگا و مهر قاپی پسر کوچیکا نمازمون رو خوندیم. بعد نماز، میزبان عزیز با چای و دسر و میوه از ما پذیرایی کردند. رسیدیم به بحث شیرین برنامه های نیمسال دوم. طی این صحبت ها، در مورد فعالیت ها و دور همی جوانه مون به نتایجی رسیدیم که ان شاالله (گوش شیطون کر ) انجامشان بدیم. بعد از جلسه، خونه میزبان رو کمی تا حدودی مرتب کردیم و خاله ملیحه با بچه ها بازی کرد تا اینکه وقت رفتن رسید. پس از خداحافظی هر کدوم به خونه خودمون رفتیم. جای مهدیه جان وزهرا جان و علی آقا ومحمد آقا خالی. تا دورهمی بعدی بدرود. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
22.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آماده سازی سالاد الویه و فروش آن به نفع جبهه ی مقاومت❤️ الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
بعدازنوش جان کردن نهار🥘🍛یکی از مادران خوش ذوق گروه دوتا بِه رو باکمک دخترادست وپاگذاشتن وچادرسرشون کردندوآماده ی شنیدن قصه شدن قصه ای بامضمون کمک به مقاومت ومظلومیت فلسطین ولبنان تا انشالله بچه هامون از بچگی دشمن شون اسراییل روبشناسن ودرآخربامرگ بر اسراییل وآمریکاتوسط بچه هاقصه تموم شد وبچه هاشروع کردندبه خورد کردن بِه هاوریختن توقابلمه ی مسی قشنگی وشکر هم ریختن تاکدبانوهای آینده بشن . وبعدهم بِه هارو نوش جان کردند. تاساعت۹ شب پخت مربای بِه طول کشیداماچه رنگ وطعمی شده بودعالی👌 مربای مقاومت این میشود دیگر مردمی شبیه بِه مقاوم وسرسخت حتی بافشار پخت کم‌ نیاوردند‌. نصرومن الله وفتحه قریب🌼🌼🌼 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
روز دوم👇 روز قبل بچه ها مربا ها رو آماده کرده بودند امروز نوبت بسته بندی بود دو نفر برچسب های« سنصلی فی القدس» رو ، روی ظرفا میچسبوندن ، بعضی خانوما هم مربا ها رو داخل ظرفا میریختن و وزن مربا ها رو چک میکردن که به اندازه باشه . بچه ها هم با خودشون مشغول بازی بودن. بسته بندی که تموم شد ، مجدد تصمیم گرفتیم که مربای هویج درست کنیم ، دو تا از بچه ها زحمت خریدش رو کشیدن و یکی دو سه نفر هم اونا رو شستن و پوست گرفتن و خرد کردن ولی زحمت پختنشون افتاد گردن یه نفر .مربا های خرد شده توسط یکی از اعضای جوانه که ماشین داشت رسید دست سرآشپزش تا پخته بشه و بسته بندی. پروسه درست کردن مربا و بسته بندیش تموم شد، فقط برای زیبایی بیشتر دور شیشه های مربا با کمک بچه هایه ربان با یه شکلات🍬 در جهت اغفال بچه ها ، گره زدیم 😬 مرحله آخر هم خونه مرتب شد و هر کی رفت خونه خودش. رقیه خانوم موند و شیشه های مربا 😅 ادامه روز سوم 😊 الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
روز سوم صبح جمعه بود بیقراردعای ندبه تا لحظه آهر دودل بودم برم یا نه چون میترسیدم برای بازارچه انرژی کم بیارم دل زدم به دریا متوسل به امام زمان و رفتم دعا. قرار بود یکی از دوستان که ماشین داره صبح بیاد دنبالم که مربا هارو ببریم بازارچه متاسفانه ناخوش احوال شد گفت نمیتونم صبح زود بیام رزق دعا ندبه این شد که یکی از خانما گفت من شوهرم هست با ماشین میاییم دنبالت میریم بازارچه سر راه یکی از دوستان سوار کردم رفتیم سمت جایگاه از درب که وارد شدیم تمام دوستان درحال فعالیت بودن یه گوشه کار گرفته بودن و داشتن کارهارو مرتب میکردن ماهم میزمون پیدا کردیم و مرباها و کردو بادام هارو رو چیدیم تا قبل اذان زیاد امیدی به فروش نبود نزدیک اذان با اینکه هوا خیلی سرد بود ولی نمازگزاران آمدن و فروش ما شروع شد اذان که تمام شد همه بدو بدو رفتن برای نماز منم از خستگی رفتم خونه دل تو دلم نبود آخه زیاد فروش نداشتیم ولی وقتی اضافه های مربا هارو دوستم آورد خونه چشمهام😍این شکلی شد تعداد کمی مونده بود و همه گردوهای فروش رفته بود و بادام هم یک کیلو مونده بود. خداوند از بانیان بِه وسیب،شکر،گردو،بادام قبول کنه 🤲 و یه خدا قوت به بچه های پاکار جوانمون که با هر خالی کسالت ،خستگی ،بچه کوچیک،بارداری و...ولی هر کدوم یه گوشه کار گرفتن و همه چیز به خوبی انجام شد. الّلهُـمَّـ؏جـِّل‌لِوَلیِّـڪَ الفــَرج🌿 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ ♡| @madaraneh_sbz99 |♡
♨️کوک های مقاومت ✔️فراخوان خیاطی و دریافت پارچه های مازاد (پارچه ها حتما نو و حداقل نیم متر باشند) جهت دوخت لباس برای جبهه مقاومت جهت اعلام آمادگی برای دوخت لباس به آی دی زیر در ایتا پیام دهید👇 ‏@Mehrafarin_59‏ 🔹هماهنگی و کسب اطلاعات بیشتر 0915714 7005 🔹شماره کارت جهت واریز کمک های مردمی(به نام خانم عظیمی راد) 6292836214106362 ✔️مراکز جمع آوری پارچه ها و لباسها: ▪️پاتوق کتاب، خیابان کاشفی، بالاتر از چهارراه دادگستری ▪️حسینیه هنر، روبروی مسجد پامنار، بیهق18، انتهای بن بست اول، 09924913924 ▪️چاپ غفوری، ضلع جنوب غربی میدان دکترعلی شریعتی ▪️فروشگاه شهید زین الدین، شهرک جهاد، جنب مسجد وليعصر (مج) ستاد مردمی پشتیبانی جبهه مقاومت در سبزوار 💠 حامیان جبهه مقاومت در سبزوار🔻 ✊ @sarbedar_moghavemat مجمع بانوان "خط سوم" https://eitaa.com/mb_khate3