eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
711 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
217 ویدیو
48 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
پارک بانوان ملت🌱 امروز خدارو شکر تعداد یاری کنندگان ما زیاد بود ماشاالله مادرانه مشهد ،همیشه پا کار 😍 اکو وباند ومیکروفن هم با هزارتا دعا وثنا جور شد. همون اول زمزمه مجوز از سمت نگهبانان پارک به گوش رسید ماهم که مجوز نداشتیم .باز دست به دامن بچه های بالا شدیم 😜 چه کیفی داره دوست جونی باشه کنارت که با یک زنگ به همسرش ،مجوزت هم جور بشه. بنده خدا نگهبان های پارک ،همبنجور خیره به ما👀که شما تا یه دقیقه پیش گفتین مجوز ندارین چی شد یه دفعه ما اینیم دیگه💪 در حال پخش کاربرگ های نقاشی بودیم، خانمی اومد جلو وسوالی در مورد نقاشی دختر سه سالش پرسید و بعد اون با چند تا سوال تربیتی صحبت رو ادامه دادبا ما با اینکه در ظاهر شاید خیلی باهم فرق میکردیم ،اما راحت ارتباط گرفت . راهنمایی در مورد دخترش ،راه دوستی را باز کرد.تازه شمارمو هم گرفت. موقعی که داشت سیو میکرد شمارمو نوشت خانم دکتر ...😳🤣😝 گفتم بابا من دکتر نیستم،گفت دکتر روانشناس هستید که گفتم عزیزم فقط یه مشاوره بود. گفت اصلا من دوست دارم دکتر صدات بزنم🙃 اومد کنارما نشست... امروز علاوه برنقاشی کاربرگ ها و درست کردن پرچم ها، کارگاه قصه گویی هم برای مادران برگزار شد. صحبت هام که تمام شد به سوال هاشون جواب دادم.اونی که به من می‌گفت دکترجون😁 همون جلو نشسته بود وبا دقت گوش میداد! حالا نوبت زدن تیر آخر بود تک تک پرسیدم که رای میدید جمعه یا نه؟ همه بلی گفتند الا دوست اون خانمی که منو دکتر صدا میزد😊 از خود اون خانم پرسیدم رای میدید گفت آره خانم دکتر جون به فلانی هم رای میدم😅 دوسش نه گذاشت نه برداشت گفت خاک برسرت میخوای رای بدی این به اون می‌گفت اگه رای بدی خودم می‌کشمت😳 اون یکی می‌گفت رای میدم به تو ربطی نداره🤣 اینم سهم ما از روشنگری امروز😁 @madaranemeidan
اومده بودبم شهرستان ابن هفته. از تجربیات تو شهرها گفتم برا بسیجی ها. این گروه رو تو شهرمون فعال کردم.. رفتن پارک و محلات اطراف شهر برا ! شکر خدا💪 @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کم کم به روزهای پایانی انتخابات نزدیک میشویم...چه روزهای عجیب و بیشتر غریبی بود از وقتی که میخواستی کارت را شروع کنی و استرس و اضطراب تو را دو دل میکرد... تا وقتی جمله حضرت آقا را زمزمه میکردی... تواصی... تواصی ....تواصی..‌ وقتی که یادت می آمد که نباید بی‌تفاوت باشی.... وقتی که یادت می آمد از روضه‌ی حضرت مادر😭😭😭😭 آنگاه دلت قرص و محکم میشد.... اول باید مردم صحبت میکردن و ما از پای تا به سر گوش میشدیم ..... بغض چند ساله مردم از بی‌تدبیری‌های دولت، از فراموش شدن‌شان که حاصلش شده بود بیکاری بچه‌های‌شان، از دست دادن شغل همسران، گرانی و تورم و... آه و حسرت‌هایی که مردم از سرمایه‌گذاری در بورس داشتند.... چه امیدهایی را ناامید کرد... چه رویایی‌هایی را خراب کرد.... چه سرمایه‌هایی را که مردم با زحمت کشیدن به دست آورده بودن ناااابود کرد... و آن وقت که چشم در چشم همان مردم داغ‌دیده، تو با زبان لین از جنس لطافت ریحانه بودنت شروع به صحبت میکردی... آن وقت بود که دل‌ها نرم‌تر می‌شد... اخم‌ها باز میشد و نفس‌های تند کمی آرام‌تر.... آن زمان بهترین وقت بود که تو از تواصی سخن بگویی.... همان لحظه‌ای که مردم اطمینان کردن که تو از جنس خودشان هستی.... آن وقت باید با دادن امیدهای واقعی روح پژمرده مردم را تر و تازه کنی...و بگویی از پیامدهای رای ندادن از علت اصلی مشکلات کشور، از اینکه راه درست انتخاب درست است نه انتخاب نکردن.... تواصی که تمام میشد برای ما فرقی نمیکرد که چه بشود چون وظیفه ما ابلاغ بود ونتیجه با خدا....‌ و این شروع ماجراست.... بسم‌ الله الرحمن الرحیم.... @madaranemeidan
🎥گزارش تصویری روز گذشته... مادران هم چنان در میانه ی میدان🇮🇷🇮🇷🇮🇷 @madaranemeidan
راه کجاست...... @madaranemeidan
تواصی با طعم بستنی به یک رو ستای بزرگ رسیدیم چرخی دور روستا زدیم از نانوایی و. بقالی و... که واردگعده ها شویم و مثل همیشه صحبت کنیم.. غروب هم مسجد روستا را انتخاب کردیم بعد صحبت با مردم و چند جمله کوتاه و اقناعی به خانم ها یاد دادیم که جوانانشان را پای صندوق بیاورندو از همه قول گرفتیم امشب با چند فامیل تماس بگیرند و سر بحث انتخابات را باز کنند...👌 وقتی کارمان تمام شد با همسرم خوب فکر کردیم در ساعات مانده ی امشب و فردا چکار کنیم که دلنشین وحذاب و در عین حال در مشارکت مردم اثر گذار باشد.. ناگهان به ذهنم رسید چند آشنای دور ما در مناطق اطراف شهر زندگی می کنند که چند سالی است آنها را ندیده ایم .. میتوانیم به بهانه ی تازه کردن دیدار با(البته با ماسک و رعایت پروتکل‌ها )به منزلشان برویم و همکلام شویم.. کمی که فکر کردیم دیدیم سرزده میرویم. و ممکن است چیزمناسب برای پذیرایی نداشته باشند.. به شیرینی فروشی رفتیم وبستنی خریدیم.. تا یک اتفاق خوشمزه را رقم بزنیم...😋 تماس گرفتیم و یک ربع بعد آنجا بودیم. خانواده ای شش نفره که پدر کشاوز است و با چهار دختر تحصیلکرده با مشکلات روزگار دست و پنجه نرم می‌کند.. بعد کمی نشستن سریع به میدان زدیم و از انتخابات پرسیدیم.. جز یک دختر خانواده که از قبل قصد رای دادن به نامزدی تازه انصراف داده را داشت و ناراحت بود ،بقیه گفتند رای نمی دهیم اطرافیان ما و رفقای ما هم رای نمی ذهند. از جهیزیه دخترشان ،که باید آبان ماه خانه بخت برود تا هزینه تحصیل دختر دیگر و دفتر نداشتن آن یکی دختر که حالا دیگر وکیل شده و...خلاصه دل پر گلایه ای داشتند ساعتی با هم صحبت کردیم پای درد و دل ها نشستیم.. بخش زیادی را حق دادیم ،از انتخاب درست گفتیم و تدابیری که می‌تواند ناملایمات را کمتر می کند .. شکر خدا کم کم نرم شدند و بعد ساعتی پرسیدند حالا بنظر شما به چه کسی رای بدهیم.؟ سوال دلچسبی بود. شیرینی بستنی برایمان دو چندان شد😋 .. بعد خدا حافظی حساب کردیم حالا که فرصت تبلیغات قانونی تمام شده،تا فردا عصر حضور بین مردم و حرف زدن حتی اگرر برای افزایش مشارکت باشد ،ناخوشایند بنظر می رسد، آشنایان و اقوام را سریع ازذهن گذراندیم و جمع و تفریق کردیم تا ببینیم چند تواصی دیگر با طعم هندوانه یا بستنی را میتوانیم رقم بزنیم..👌 @madaranemeidan
جوان های ما منتظر نماندند💪💪💪 @madaranemeidan
ناراحتم که دارم برمیگردم خونه با یه کوله باری از حسرت و امید هستم.. حسرت برا اینکه خیلی دوست داشتم بیشتر پیششون بمونم و دیگه معلوم نیست چندسال دیگه توفیق زیارتشون رو داشته باشم😰 و امید ،امید برای فردایی روشن فردایی سرنوشت ساز😍 الان از مهمانی شهدا برمی گردم سر مزار تک تکشون رفتم و ازشون خواهش کردم، کمکون کنند بهترین انتخابات رو داشته باشیم کمک کنند، دلهای مردم به سمت جبهه حق کشیده بشه .. بهشون گفتم شهدا شما با خون و جونتون از این انقلاب دفاع کردین کمکمون کنید، ماهم با انتخاب درست پای کشور و انقلابمون وایستیم. کمکمون کنید از این بزنگاه ها شرمنده بیرون نیاییم. مزارشهید چمران و شهید تهرانی مقدم و شهید جهان ارا و شهدای هفتاد و دوتن و شهید نیری و شهید پلارک و شهید ابراهیم هادی بهمراه با پسر کوچیکم واسه این انقلاب و این انتخابات دعا کردیم و به پسرم گفتم با زبونه کودکانه دعا کنه انشالله که نتیجه فردا چیزی باشه که ما شرمنده خون شهدا نشیم. شهدا با طعم دعای شهدا @madaranemeidan