eitaa logo
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
725 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
197 ویدیو
47 فایل
🌱 امام خمینی(ره): «.... اگر در طول انقلاب وفاداری و عواطف و حضور زنان در میدان های مختلف، در راه پیمایی‌ها و انتخابات‌ها نمی بود، یقینا این حرکت عظیم مردمی، نمی توانست این گونه شکل پیدا کند.» مدار مادران انقلابی(مادرانه) ارتباط با ما: @M_borzoyi
مشاهده در ایتا
دانلود
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
این روزها دغدغه انتخابات و فقط مشارکت بیشتر خیلی اذیتم میکنه.... امروز صبح یه اسنپ گرفتم بیام خونه مامانم دیدم راننده اسنپ زن هست... خلاصه اسنپ رسید و منم با یه عالمه وسیله و دو تا بچه و.... سوار شدم... اصلا قصد حرف زدن نداشتم.... یهو یکی بهم گفت... چرا از انتخابات چیزی نمیگی... راننده هم که خانم بود و شرایط مهیا برای صحبت کردن... تقریبا به نیمه راه رسیده بودیم ... اول از آب و هوا گفتم و چقدر گرمه و ساعات کاری رو کم کردن و آب و برق هم که داره قطع میشه و یهو برای انتخابات میخوان چیکار کنین😅😅😅😅 خداروشکر خانم بسیار پایه بود و میگفت میخوام رای بدم باید رای بدیم البته نباید توقع داشته باشیم که اگه فلانی بیاد یه شبه وضع خوب بشه...اگه گرگا بزارن خانم جان... هااا گرگا؟؟؟؟ منظورم آمریکا نیست، دشمنای داخلی هستن که نمیزارن یکی کار کنه 👏👏❤️❤️❤️❤️ من داشتم از ذوق میمردم😂😂😂 که رسیدیم در خونه مامانم.... آخرم گفتم خانم شما که با مردم بیشتر هستین بگین که مردم تو انتخابات شرکت کنن... حالا یه زمان فکر میکردن که آقای روحانی اصلح هست... حالا که نشده نباید قهر کنن و ناامید بشن و رای ندن... خلاصه اصل حرفم این هست که قربووووون خدا برم که وقتی دغدغه‌ی یه کاری رو داری یه جوری در و تخته رو برات جور میکنه که باورت نمیشه... اولا راننده اسنپ یه خانم بود... دوما مخاطبم همراه بود و کارم خیلی آسون بود که تجربه اول خوبی داشته باشم...
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
چند سالی هست میشناسمش یه زمانی تو یکی از موسسات تربیتی مربی شون بودم.اون موقع 10 سالش بود...الان ماشالله 18 سالش شده و یه خانومی شده برای خودش.🦋 امسال رای اولیه.دختر فوق العاده توجیهی هست،مدام دنبال کلاس های اخلاقی و حلقه های بحث و گفت و گوست و مثل خودم سرش درد میکنه برا این حرفا😌 پدر خانواده شخص محترمی هست که یکم عجیب و غریب فکر میکنن.🙄 یادمه اون سال ها وقتی میومد کلاس من، میگفت: بابا بهم گفته تو باید مثل چمران بشی!🤔 اما از اون طرف ایشون تک فرزند بود و میگفت بابام معتقده حیفه آدم تو ایران بچه بیاره بچه ش حیف میشه و میسوزه😐😑😕 هیچ رقمه نمیتونستم اینا رو کنار هم بزارم.😣🙁☹️ امسالم که رای اولی هست نمیخاد رای بده.😠 ازش پرسیدم چرا عزیزم؟ گفت:چون مشکل کشور ما الان اقتصاده.منم که علم اقتصاد ندارم و نمیدونم برنامه اقتصادی کدوم کاندید از همه بهتره.پس چرا کاری کنم که علم شو ندارم!!!😶 ای بابا!من هم سن این بودم نایلون فریزر تو پام میکردم رو فرش سر میخوردم.🤕🙈😂😅 والا بوخودا😉 گفتم پس خدا مشورت واسه چی گذاشته؟🤔 کللی با هم حرف زدیم. خیلی شیک و مجلسی گفت بله خانم...رای میدم.😇 گفتم دفعه آخرت باشه الکی وقت یه استاد روشنگر رو میگیری😠😁 بعدم برو نمازشکر بخون که خدا هم چین استادی جلو راهت گذاشته ،حاذق و،ناطق و خلاص...ا ...ببخشید خالص🤣😅😁 گفت چشم فقط بفرمایید قبله کدوم وره😆 @madaranemeidan
‌ 🗳 رهبر انقلاب اسلامی: ‌ "همه مردم علاوه بر رای دادن، خانواده، دوستان و آشنایان خود را هم به شرکت در انتخابات تشویق کنند." ‌➡️ ۱۴۰۰/۰۳/۱۴ @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⛔️چرا بحث و دعوا!! 💟بادوستان و عزیزانی که مثل همه ما از وضعیت معیشت عصبانی هستند و به حق به این دولت بی کفایت اعتراض دارند ولی فکر میکنند راهش اینه که رای ندهند، اصلاً بحث و جدل نکنید😐 فقط این کلیپ را براشون بفرستید. 🤐یه جو منطق و نیم مثقال غیرت در وجود هر کسی باشه، صحبت های صریح و آشکار این کفتارها براش کافیه 👹 مجری داعشی شبکه 24 عربستان سعودی از عضو ارشد سازمان منافقین میپرسه، چه طور میشه یک کاری کرد که جمهوری اسلامی به دست خود ایرانی ها نابود بشه؟!! 😈 عضو سازمان منافقین میگه: همونطور که ما و مریم رجوی(رئیس گروه تروریستی منافقین که یارو بهش میگه رئیس جمهور منتخب) شرکت در انتخابات توی ایران را تحریم کردیم شما هم هر کاری میتونید بکنید تا مردم ایران توی انتخابات شرکت نکنند و رای ندند؛ اگر انتخابات با مشارکت پائین باشه زمینه آشوب فراهم میشود و ما(سازمان منافقین) برنامه ریزی کردیم ایران را شعله ور کنیم و در همه شهر ها آشوب درست کنیم!! 😡به کوری چشم منافقین و وهابی های داعشی، رای میدیدم @madaranemeidan
🌱 سه سوته با همان صدای رسا و محکم و با گره به ابروها گفتم: آقای عزیز، ببین چه می گویم. آن هایی که مثل من به انقلاب آخوندها انتقاد دارند، خیلی سریع از جایشان بلند شوند! بچّه ها که انتظار شنیدن چنین حرفی را از من نداشتند، گوششان را تیز کردند. گفتم: آقا، مگر نشنیدی؟ عرض کردم آن هایی که مثل من، مانند من و شبیه من، منتقد انقلاب آخوندا هستن..... بخش هایی از کتاب دکل🌱 و حالا یه خبر خوب😃😃😃😃 ما کتاب ۳۰۰صفحه ای😱 دکل رو براتون تبدیل به یه خلاصه ی جمع و جور و خوشمزه کردیم😋😋😋😋😃😃 حالا چه جوری میشه بهش دسترسی یافت🧐🧐🧐 1) بصورت پی دی اف با مراجعه به آیدی: @maryam_barzoyi 2) به صورت جزوه، از لوازم تحریر صابر با پرداخت یه هزینه ی کوچولو😜 چهارراه بیهق روبروی مهمانپذیر پارس،لوازم تحریر صابر آقای بهرامی فر 09117018712 @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿 تویه گروه گفتن مناظره ها اصلا جالب نیس خیلی بزرگش کردن ..مردم به هر کی بخوان رأی میدن مناظره تاثیری در انتخاب نداره... من چند دلیل رو گفتم مثلا رفتار و نزاکت کلام اگه هماهنگی نداشته باشه خب تو مناظره ها مشخص میشه. اگه ادعای انقلابی بودن و ادعای مدافع نظام بودن داشته باشن با مناظره ها کاملا مشخص میشه چند چندن با مردم... و ازین قبیل حرفا... یا اینکه یه گروهی مدیرش گفت مطلب سیاسی نفرستید... من تا اون لحظه که گفته بودن هیچ مطلبی ارسال نکرده بودم اما تا اینو گفتن حساس شدم😉. گفتم میدونید که اغفال انتخاباتی چه بلایی سر کشور و ملت میاره؟ سانتریفیوژها که نمی تونن از خودشون دفاع کنن باید ملت دفاع کنه، اونم فقط با یه رییس جمهور جهادی و انقلابی ممکنه... ما درقبال این نظام مسئولیم... اگر در حد یه پیام روشنگری و یه رنگ و یه انگشت کاری نکنیم چطور اون دنیا جواب خون شهدا رو بدیم؟ کی میتونه ادعا کنه راحت بخوابه و راحت بشینه اکا جواب شهدا رو هم داره؟؟؟ خلاصه مطالبم که تموم شد... مدیر تو گروه پیام گذاشت که پیام سیاسی جهت روشنگری مشکلی نداره... و من قبلش کلی تصویر جهت روشنگری ارسال کرده بودم.. گفتم این تصاویر چقدر کمک میکنه به انتخاب درست؟؟؟ مدیر خودش تایید زد ... من داشتم ذووووق میکردم... که مدیر یه گروه روقانع کرده بودم برای ارسال پیام سیاسی... و دفاع از شخص خاصی نه...نه😬 @madaranemeidan
بعضی اوقات هم حرفهایی از بعضی صادر میشود که نشان‌دهنده‌ی این است که اساس قانون اساسی را کأنّه قبول ندارند. خب کسی که میخواهد وارد میدان ریاست جمهوری بشود و داوطلب نشستن بر مسند ریاست جمهوری کشور است، بایستی به اسلام معتقد باشد، به رأی مردم معتقد باشد، به قانون اساسی معتقد باشد؛ اینها را بایستی اعتقاد داشته باشد وَالّا [اگر] نداشته باشد که خب شایسته‌ی این معنا نیست. حرفهایی گاهی شنیده میشود که متناسب با این وظیفه‌ی مهم نیست؛ این را ما درخواست داریم و جدّاً مطالبه میکنیم که رعایت کنند. مقام معظم رهبری @madaranemeidan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
رفته بودیم مسافرت و دیدار اقوام 👥 مهمان جاری عزیز بودیم 🧕 در حال آماده کردن غذا... 🍜 یدفعه سر حرف را باز کردم 😌 (جاریم پرستار یکی از بیمارستان های شهرشونه) گفتم: خب... طرف شما از انتخابات چه خبر؟ همکاران چیا میگن؟👀 گفت: همشون میگن فلان کاندیدا... ولی من خودم رای نمیدن چون مملکت درست بشو نیست 😨 همه جای کشور پارتی بازیه و همه دنبال منفعت و جیب خودشونن _خب راه حل چیه؟ 🤔 _از امیرکبیر پرسیدن چطور این همه خدمات داشتی و تونستی مملکت رو آباد کنید! امیرکبیر جواب داد چون خودم دزد نبودم😏 زیر دستام دزد نبودند، زیردست زیر دستامم دزد نبودن الی آخر... پس معلوم میشه کار مسئولین ما از ریشه خرابه که مملکت ما همه دزد شدن _خدا خیرت بده خودت یه پا فیلسوفی..👩‍🏫 خب ما هم می‌خواهیم رای بدیم که ریشه درست بشه... ما زورمون به مدیران و مسئولین کوچیک و دم دستمون نمیرسه ولی میتونیم اون بالایی و اون ریشه اصلی رو درست انتخاب کنیم _فایده ای نداره...😟 همشون مثل همند هرکی بیاد فرقی نمیکنه مثلاً توی همین بیمارستان ما همه دنبال دلالی پول هستند... ده برابر بودجه می گیره که میخواد یه تغییر کوچیکی توی اتاق انتظار بده😕 _یعنی توی همون بیمارستان شما، آدم خوب، دکتر و پرستار دلسوز پیدا نمیشه؟! _ چرا هست بالاخره... _خوب فکرکنین مثلاً از بین همون همکارای خوبتون، یکی رئیس بیمارستان می‌شد... به نظرتون فرق نمیکرد؟ 🤨 _چرا.. درسته... فرق میکرد😏 _پس الان هم اگه آدم خوب سرکار بیاریم مشکلات حل میشه انشاالله😊 _خب من که هیچ کسی رو نمیشناسم چطوری بفهمم کی خوبه کی بد _خب وقت بزاریم.... چطور برای خرید یه لباس یه هفته بازار رو پایین و بالا می کنیم...🤨 یه هفته وقت بزاریم برای شناخت کاندیدای اصلح. باز هم اگه نشد از ۴ تا آدم منصف و کارشناس بپرسیم. ما دست روی دست میزاریم یا رای نمیدیم یا الکی رای میدیم بعد انتظار داریم رئیس جمهور خوب و کاردان سرکار بیاد😬 به فکر فرو رفت و گفت دوست داره بیشتر در مورد انتخابات صحبت کنیم😇 @madaranemeidan
این گزارشی ست که گزارش نیست!!! همین اول بگم که قرار نیست من گزارشی به کسی بدم خصوصا بالادستی چون اصولاً من حامی شما هستم ، همین شما اعضا معمولی گروه مادرانه جنوب شرق...(، )!😁 می‌خوام از روز دوشنبه بگم براتون که تو پارک سهند چه اتفاق هایی افتاد ولی نمی‌دونم از کجا شروع کنم و کجاهاش رو بگم چون من گزارش نویسی بلد نیستم، خصوصا وقتی بالادستی امر بده و بگه بنویس مغزم کلا خشک میشه!😯😬 نمی‌دونم از کجا شروع کنم و از کجاش بگم؟ از نیمچه استرس اولیه ای که داشتم از نابلدیم برای شروع صحبت با مردم و بعدش دست گرفتن بحث و ول نکردنم(مثل اینا که میشینن سر سفره و میگن میل نداریم و گشنمون نیست ولی از بقیه بیشتر غذا میخورن)!😉 از کجاش بگم؟ از نگرانی که در پس ذهنم از دختر چهارسالم داشتم و از رشدی که تو دل گروه بچه های همسالانش داشت براش رقم میخورد و من کنار دغدغه ی انتخاباتی این همراهی با بقیه ی بچه هارو می‌دیدم و تو این کرونا و خونه موندگی و بی دوستی ،از داشتن این فرصت داشتم ذوق مرگ میشدم؟😍 از کجاش بگم؟ از جایی که شروع کردیم پای صحبت دوتا خانم نشستیم و اونها درد و دل کردن و همدلی کردیم و گاهی با نقدهاشون همراه شدیم و دوتا نقد هم خودمون گذاشتیم روش و بحث رو به این مسیر پیش بردیم که تا حالا ما مردم پای این کشور وایستادیم بدون کمک خارجی ها و از این به بعد هم خودمون باید بسازیمش..💪 از کجاش بگم؟ از حرفهایی که نتیجه ش این شد که ما ظرفیت داریم ولی مدیر اجرایی نداریم و مدیر رو ما باید انتخاب کنیم..😌 از کجاش بگم؟ از اونجا که طرف سردار سلیمانی رو قبول نداشت و ما فقط با دوتا سوال و با جواب خودشون به این نتیجه رسیدیم که جنگ با دشمن خارجی توی یه کشور دیگه بهتر از جنگ با دشمن تو کشور خودمونه... 😇 نمی‌دونم از کجاش بگم؟ از اونجایی که انقدر برای اومدن هول شدم که هیچی با خودم نیاوردم ولی مامان زکیه جبران همه ی کم کاری هام رو کرد و برای گرسنگی و تشنگی بچه هامون هم دغدغه بخرج داد و براشون غذا و آب خرید...🙃 واقعا نمی‌دونم از کجاش بگم چون من اصولاً گزارش نویسی بلد نیستم فقط خواستم باهاتون یکم حرف بزنم... میدونین بچه ها الان تو موقعیت خوبی نیستیم ، یعنی کشور تو موقعیت خوبی نیست، الان نشستن و با دونفر همدلی کردن و ترغیبشون به رای دادن و مشارکت شون تو امر انتخابات خیلی اهمیت داره،،، هوا گرمه بچه داریم شام چی درست کنیم بیام بیرون با بچه داغون میشم از خستگی کرونا رو چیکار کنم از من ساقطه تکلیف آره منم همه ی این فکرها رو با خودم کردم ولی بعضی چیزها ضابطه و رابطه و قانون و این چیزا سرش نمیشه باید خط بزنی رو همه ی تفکراتت و فقط با خودت بگی وقتی نمونده و نباید همین چند روز باقی مونده رو از دست داد با خودت بگو امروز تکلیفم چیه؟ بیا و کمک کن تو این دعوت به مشارکت تنها نباشیم. تو هرکسی با هر قدر معلومات و اطلاعات بشدت به کمکت نیاز داریم.... چی شد این گزارشی که گزارش نبود تهش تبدیل شد به دلنوشته... معلوم نبود از کجاش میخواستم بگم ولی تقریبا همش رو گفتم... فردا بوستان منتظرتیم.... منتظر تک تک شما که این پیام رو میبینید و می‌خونید...
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
اولش ساکت بودند و منتظر که فقط به حرفهای ما گوش بدن گفتم بفرمایید شما حرف بزنین ما گوش میدیم😉 و همین کافی بود که درد و دل ها شروع بشه از کارگاههای آهنگری و صافکاری محله که با سر و صداشون آسایش و آرامش رو ازشون سلب کرده بودند تا قطعی برق و یخچال همسایه که سوخته و دیگه نمیتونه بخره گرونی میوه‌ای که امسال هنوز نتونستند بخورن اجاره خونه ای که نمی تونن پرداخت کنن فامیل هایی که به خاطر نبود شغل آواره تهران شدن و خانمی که شوهرش فوت کرده بود و با سه تا بچه تنها منبع درامدیش، یارانه و کمیته بود که اون هم...😔 دنبال کاری بود که بتونه تو خونه انجام بده. تیر خلاص رو هم برگه‌های عوارض پسماند و نمیدونم چی چی که همون لحظه یه آقا پخش میکرد زد و داغ دلشون رو تازه کرد😫 یک کدومشون می گفت حتی اسم هیچ کدوم از نامزدها رو غیر از یک نفر نمیدونم، چطوری رای بدم ؟؟ گفتم خانم عزیز مشکل ما همین جاست دیگه، حاضر نیستیم به خاطر سرنوشت چهارسال مملکتمون یه خورده به خودمون زحمت بدیم و بریم تحقیق ،اون وقت نسبت به همه چی هم اعتراض داریم🤦‍♀ قبول کردند که چاره کار یک انتخاب خوبه که اون هم با آگاهی و تحقیق و بررسی خودمون به دست میاد. باز هم عذرخواهی خانمها به خاطر گلایه هاشون و دعوت به خونه و آرزوی موفقیت برامون آخرین صحبت های بینمون بود. یه پیرمرد اهل دلی هم اونجا بود از همسایه ها که جلوی خونش نشسته بود و حرفهای خوبی می زد که البته مخاطبش بیشتر دوستم بود و من زیاد در جریان حرف هاشون قرار نگرفتم البته روایت ما یه قسمت یه خورده درام هم داشت😱 اونم لحظه ای بود که پسر جوون همسایه از خونه اومد بیرون و با دیدن ما گفت چیه ؟؟روش جدید به کار گرفتن مخ ملته؟؟ و بعد سوار ماشینش شد و رفت.😕😕 حاج خانم مهربون میگفت من ده تا بچه دارم همه مونم میخوایم به نامزد انقلابی رای بدیم✌️✌️ بقیه خانم ها: ما هم همینطور🤩🤩 تازه بهمون گفتن خانم ها رو جمع میکنیم یه جا تو حیاط خونه هامون بیاین براشون صحبت کنید.😍 گفتیم به روی چشم ، شمارمونو گرفتند که خبر بدن انشالله. تا من و دوستم رو دیدند، گفتند این کوچه تماما رایش آقای فلانیه،شما هم با همونین؟دیدین کارتونو راحت کردیم 😂😂😂 بازار صحبت با خانم ها حسابی گرم بود که یهو😱 شوهر یک کدومشون از خونه اومد بیرون تنومند 💪پرجذبه😤 با یه خالکوبی روی بازوش گفتیم خدایا پناه بر خودت 😰 میخواست نیسانشو سوار شه و بره سر کار، حرفهای ما رو که شنید منصرف شد، همونجا نشست و تا آخر، در سکوت و با دقت گوش میداد. @madaranemeidan
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 🌱کانال انتخاباتی مادرانه سبزوار🌱 آدرس کانال ما در ایتا: @madaranemeidan آدرس کانال ما در بله: https://ble.ir/madaranemeidan آدرس کانال ما در تلگرام: https://t.me/madaranemeidan آدرس صفحه ی ما در اینستاگرام https://www.instagram.com/p/CPbLBuTgtQN/?utm_medium=share_sheet ما رو به دوستان تون معرفی کنید❤️ ارتباط با ما: @maryam_barzoyi منتظر انتقادات و پیشنهادات و مطالب شما عزیزان هستیم.
✅ صحیفه ی امام می تواند معیار خوبی برای سنجش حرکت ما باشد. هفت درس از امام ۱_ قیام کنیم ولو تنهایی؛ یک واجب شرعی، عقلی، انسانی، اخلاقی است باید تکلیف را بشناسیم و به آن عمل کنیم اگر نیاز به مقدماتی دارد مقدمات آن را فراهم کنیم. امام یک تنها برمیخیزد. می‌گویند: اگر همه ایران به خمینی پشت کنند خومینی به راه خود ادامه خواهد داد. ۲_ عدم تسلیم در برابر جبر موجود الان جو موجود عدم رای دادن است بر دادن، نگوییم کار ما اثر ندارد، هیچ گاه نباید تسلیم جو موجود شویم. ۳_ مأیوس نشوید ولو حس کنیم همه مردم به سمت دیگری میروند. امام: یأس از جنود شیطان است. ۴_ از مردم صادقانه بشنویم، همدلانه بشنویم و صادقانه حرف بزنیم این حرکت در سیره ی اهل بیت و امام جاری بود. از این زمانی که به وجود آمده تا ما پای حرف مردم بنشینیم، استفاده کنیم، ولو در فرد اثری نگذارد. ۵_ به مردم ایمان،باور و اعتقاد داشته باشیم خود مردم را درگیر حل مسئله کنیم. ۶_ امام مداوماً ساز و کاری برای پیشبرد آرمان‌هایش طراحی می کند به روز رسانی می کند. ۷_ در مواجهه با مسائل که در مسیر حرکت اجتماعی پیش می آید مسیله را ریشه یابی می‌کند و برای حل آن برنامه ریزی می کند. اهل سطحی کاری و کلی نگری نیست ✅ باید برای مخاطب های مختلف، برنامه های مختلفی داشته باشیم. یکی حوصله ندارد یکی منتظر جو و دیدن کثرت است برخی امکان رفتن پای صندوق را ندارند برخی شبهه دارند باید برای هر کدام نسخه مشخصی داشته باشیم. ✅ از ظرفیت هایی که داریم استفاده کنیم. _ اثرگذاری روی خانواده _ برگزاری جشن های مناسبتی _ محل های تجمع مانند آرایشگاه های زنانه _ پخت آش نذری یا کیک شب انتخابات _فضا سازی داخل و خارج منزل _ کارگاه های مادر و کودک _ توزیع روایت های عملیاتی و محتوایی ... ✅ انتخابات زمانی در تراز انقلاب اسلامی ست که فرد انقلابی همه‌ی ظرفیت خود را برای انتخابات به کار بگیرد ۱۴۰۰ "مادرانه" [وب‌گاه](www.madaremadari.ir) | [بله](ble.ir/madaremadary) | [ایتا](eitaa.ir/madaremadary) | [اینستاگرام](https://www.instagram.com/madare_madari) @madaranemeidan
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
نمی‌توانستیم دست روی دست بگذاریم تجربه گروه مادرانه در شهر های دیگر را می‌خواندیم و پر از شوق برخاستن در تهران پرهیاهو میشدیم. هر روز پارک های اطراف را برای روشنگری های انتخاباتی، رصد میکردیم اما برای به آب زدن دل دل میکردیم! تیپ و قیافه ها را که میدیدیم، بدنمان مور مور می شد. نکند کم بیاوریم و نتیجه نگیریم.. بالاخره بر وز وز های درونمان فایق آمدیم و یا علی گفتیم... همه جور جنسی در خورجینمان داشتیم از بچه بیست روزه و چهار ماه وهفت ماه تا مادران سرشلوغ و کمر دردی و .. . کارها و وسایل را تقسیم کردیم.. یکی زودتر رفت و در محل گذر شلوغ پارک زنبیلش را گذاشت تا بقیه برسند. هنوز خوب جمع نشده بودیم که بسم الله گفتیم و برای دست گرمی با سه خانوم که در حال پیاده روی بودند، وارد بحث شدیم. از پوشک بچه تا آب و هوای مریخ ، زمین و زمان را به هم دوختیم، تا بحث مشارکت انتخابات را به نتیجه برسانیم. با سفره هایی که کوچک شده بود، همدردی کردیم. گفتیم ما هم باید دو دوتا چهارتا کنیم تا به آخر ماه برسیم و هشتمان گرو نه نباشد.. یکی گفت من به همین رییس جمهور حاضر رای داده بودم و ناراحتم .. یکی گفت وضعیت جوانهایمان اسفناک است.. گفتیم انتخاب خودمان بوده، همانطور که هشت سال قبل این روزها را بدون بررسی و شناخت، رقم زدیم الان هم میتوانیم سالهای آینده را نجات دهیم و باید این ماهی را از آب بگیریم .. گاهی جملاتی را می‌گفتیم که تا بحال اینطور خوش نقش به زبان نیاورده بودیم و خودش فی البداهه بر زبانمان جاری می شد و نصرت خدا بود که همراهمان می شد 👌 صحبت که تمام شد، دغدغه هایشان عوض شده بود. از ما خواستند که نتیجه ی بررسی هایمان رادرمورد نامزدها بگوییم. و اینکه چطور افراد خانواده را پای صندوق بیاوریم بعد از دادن تزهای اقناع افراد ، برایشان آروزی شادی کردیم و به سمت رفقا یمان رفتیم. بساطمان را به کنار زمین بازی منتقل کردیم تا برنامه ی جالب انتخاباتی ک بچه ها را اجرا کنیم و فضا را برای حضورمان در پارک تلطیف کنیم. تعدادی از بادکنک ها را باد کردیم و وسایل کاردستی را مهیا کردیم . دوتا از بچه های بزرگتر که همراهمون بودند برای دعوت بچه های پارک به میانشان می‌رفتند و آنها را دعوت می کردند .. چند دقیقه ای نگذشت که مثل آهنربا همه بچه های محوطه جذب ما شدند.. آنقدر شلوغ شده بود، که همدیگر را بزور می دیدم و صدای آهنگ ایران از موبایل شنیده نمی شد.. بساط قیچی و چسب و کاغذ رنگی را پهن کردیم تا بچه ها پرچم ایران درست کنند. هر کسی که کارش تمام میشد، روی آن یک امضا می کرد. توی صف می‌ایستاد و داخل صندوق می انداخت🇮🇷 بعد هم با لواشک پذیرایی می شد و یک بادکنک انتخاباتی هدیه می گرفت که روی ان نوشته بود( من انتخاب میکنم..پس هستم... ) پدر مادرها با تیپ های فکری مختلف، اصرار داشتند که بچه ها پرچم بسازند، رای بدهند و توی صندوق بیاندازند. همه ی بادکنک هایمان که باد شد، پنجاه خانواده دورمان جمع شده بودند. دیگر باید حسابی به میدان می‌زدیم با دوستانمان وارد فاز اصلی برنامه شدیم. به گروههای دونفره تقسیم شدیم و به میان گروههای خانومها رفتیم. بعد از اجازه گرفتن ، سر صحبت را گاها با این باز کردیم که مناظره ها را دیده اند؟ یکی میگفت که این دولت با ما کاری کرده که سریال هم نمی‌بینیم صبح تاغروب سر کار و گرفتار زندگی .. وقتمان را برای چه تلف مناظره ها کنیم وقتی رای نمی دهیم. پرسیدم به نظر شما برای این مملکت دیگر فرقی هم می کند که چه کسی رییس جمهور شود ؟همه می گفتند نه بابا دیگه کار از کار گذشته و فرقی نمی کند .. بعد پرسیدم ، اگر روحانی چند ماه دیگر رییس جمهور بماند و فعلاانتخابات برگزار نشود چه؟ اکثرا رو ترش می‌کردند. و میگفتند واااای نه‌. دیگر همه چیزمان بر باد رفته.. گفتم پس برای شما هم فرق میکند ... از اینجا بحثمان گرم می شد شروع می کردند ازمشکلاتشان میگفتند یکی میگفت همسرم را بیست روز در میان میبینم روی کشتی در جنوب کار میکند امکاناتی نداریم اجاره نشین و گرفتار شده ایم در حالی که دستی به موهای بازش می برد و دستی دیگر را به علامت تاکید بالا آورده بود با صدای بلند گفت من دینم را به انقلاب داده ام. پدرم جانباز است. در تهران با بچه تنها زندگی میکنم تا همسرم کار کند و برای ما نان بیاورد .. به خاتمی و روحانی چند دوره رای داده ام حتی اگر موسوی هم می آمد، درست نمی شد.. دیگر هرگز چنین غلطی نمی کنم.. ابن مملکت درست نمی شود وقتی دزادنی درکارند که روز به روز فربه تر شدنه اند و..حق ما را خورده آمد.. گفتم حق دارید مثلا در ابن خصوصی سازی ها سه برادر ۲۵۰۰میلیارد تومان به جیب زده‌اند . یعنی نصف حقوق کارمندان کل کشور طی یک رانت از یک واگذاری ارزان ‌دولتی نصیبشان شده است.. در کنار
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
آدم‌های دست پاک این دزدها هم متاسفانه هستند. وبر بیت المال چنبره زده اند بعد همدردی من دهها مثال زد که بگوید همه چیز از دست رفته .. گفتم حالا چکار کنیم از این وضع در بیایم چه پیشنهادی دارین؟! مثلا شما خانومی که میگی ده سال سخت و تنها تو زندگی داشتم و هیچ سرمایه ای ندارم !: «میخوای دست رو دست بگذاری برا بقیه سالهای عمرت دیگران تصمیم بگیرند.. اونا رو هم سخت بکذرونی ؟ میخوای بکشی عقب چون زورت به مفسدای اقتصادی نمیرسه؟ باید کسی رو انتخاب کنی که عزم جدی داشته باشه برا حل اینا وبرنامه داشته باشه براش. ونه فقط شعار بده.. خوب به حرفهای کاندیداها و سوابقشون نگاه کن ببین رفاه زده نباشند که دردت رو بفهمند.. باید آینده بچه تو خودت شکل بدی . با رای ندادن نه تنها چیزی بدست نمیاری همین امنیت نصف و نیمه رو هم از دست میدی برای این هم مثال سوریه و اون بچه ای که از وانت افتاد و پدرش نتونیت از ترس داعش برش داره رو گفتم خیلی متاثر شد گفتم حالا مردم سوریه تازه پشیمون شدن از اتحاد نداشتن متوجه شدن چه خطایی داشتند و ۹۵درصد مشارکت می کنند تو انتخابات.. با یک کشور داغون و از دست رفته که پنجاه سال طول می‌کشه خرابی این سالها رو بسازند همون خونه های خراب خودشون رو که پر ترکش داعشه با سلام و صلوات توش نشستن و خدا رو شکر میکنن.. باید طعم عدالت و تصمیم گیری درست رو خودمون به کام خودمون مهمون کنیم با انتخاب درست.. همون‌طور که این تلخ کامی الان هم از انتخاب سالهای قبل خودمون بوده.. ماییم که آینده رو می‌سازیم. برا بچه هاتون میتونین روزای آفتابی و پر امید تولید کنید... نشینیم کنار گود و بگیم لنگش کن ،عدالت هزینه میخواد...یه گوشه کاررو با این رای دادن بگیریم و به یکی که زورش میرسه اعتماد کنیم.. شیرینش رو میچشیم اگر خدا بخواد و صبور باشیم » آخرش این خانومی که اونطور بافریاد ناخن های کاشته شده و رنگین کمانی اش را بالا می آورد با آرامش و لبخند زیبایی گفت ای کاش همیشه بین ماها و شماها اتحاد باشد و همدیگر را درک کنیم و هم صحبت بشویم چقدر هم زبانی خوب است و آدم را سبک میکند.. من تا دیشب میگفتم رای نمبدهم.. دیگه مطمبنم رای میدم شایدهم به این آقای قاضی رای دادم که جلوی دزدی ها را بگیرد.. زمین بازی را نشان داد و گفت :« همین پارکی که بچه ام توش دارع با خنده بازی می‌کنه هم خودش نعمته.. رای میدم که همینو از دست ندم» با گروههای مختلفی بحث کردیم فقط یک گروه در جواب سوال اولیه مان گفتند حتی اگر کسی مثل رییس جمهور حاضر هم بماند فرقی به حال ما ندارد از این بدتر که نمی شود.. جواب دادم« خوب آخر تا کی .. تا کی دست رو دست بگذاریم چی باید بشه.. کشور های دیگه میان برامون تصمیم میگیرن که چکار کنیم و.. که نمونه اش رو تو منطقه خودمون داشتیم کشور های اطراف . مگه تو سوریه نخواستن حکومتشونو عوض کنم.. انقلاب های رنگی منطقه که کودتا طور بود به کجا رسید ؟مصر و اکراین وکشور های منطقه به کجا رسیدن ... آخرش بهشون چیزی دادند؟غنایم کشورشون رو می‌دوشند و میبرند یه آبم روش.. سهم مردم فقطجنگ و در گیری گروههای مختلفه .. دلشون به حال اونا نمیسوزع . اون موقع هزار بار آرزوی این روزها رو میکنیم که خودمون برا کشورمون و این مون تصمیم بگیریم.. آرزو میکنیم این روزا برگرده) یکی می‌گفت (من رای نمیدم قبلا زندگی مرفهی داشتم دخترم افسرده شده و از خونه بیرون نمی آد دایم تقاضا های رنگارنگ داره مدرسه خوب می خواد.) گفتم( ما هم بچه ها مون مدرسه دولتی می رن دلمون میخواد عدالت آموزشی باشه.. آموزش پرورش دولتی محوریت داشته باشع و براش ارزش قایل باشند تا قبولی های کنکورمون دایم از فلان مدرسه غیر انتفاعی شمال شهر و بهمان مدرسه ستاره دار نباشه)سری تکان داد و گفت چه کار میتونم بکنم یا باید سالی بیست میلیون پول غیر انتفاعی بدم یا قید مدرسه ی خوب را بزنم .. گفتم «راهش ففط انتخاب درسته انتخاب رییس‌جمهوری که در برنامه های فرهنگی اجتماعی اموزش پرورش دولتی برایش اولویت باشه تا ابن دولت جدید بره پسر ده ساله من همه نو جوانی اش را می‌گذرونه ووارذ مرحله بعدی زندگی می شه ، آنوقت از من و تو مادر برای درست تصمیم گرفتنمان سوال نمیکنه؟در جواب چه میگی میخواهی بگی رای ندادم؟به فکر فرو‌رفت و گفت اگر با انتخاب من حل می شه رای میدم منتها تضمینی نیست.. گفتم تضمین را ما باید با مطالبه بعد انتخابات به وجود بیاریم تازه اگر هم نشد چیزی را از دست ندادیم حداقل برای بهتر شدن آینده ی بچه ها جنگیدیم و پیش وجدانمان راحتیم که من کار خودم را کرده ام.. سرش را به علامت تایید تکان داد و گفت بله درسته.. برای هم آرزوی شادی کردیم . آنقدر با گروههای مختلف حرف زدیم و حرف زدیم که متوجه نشدیم سه ساعت تمام روی پا ایستادیم .. زبانمان مثل یک تکه چوب خشک شده بود وقت آب خوردن نداشتیم.
🇮🇷مادران میدان🇮🇷
اما دلمان میخواست ادامه دهیم .. یکی از دوستانمان را از دور می دیدم که نزدیک به یک ساعت سرپا بود . فاطمه کوچولویش پیش مادران مراقب روی زیلو نمانده بود و از بغل مادر هم پایین نمی آمد. دوستمان دیگر رنگی بر صورت نداشت اما روشنگری را رها نمی کرد انگار طرفش قصد داشت تمامی شبهه هایی که در زندگی داشت را از او بپرسد، خانومی به او گفته بود ، چقدر پول میگیرید از کجا شمارا فرستاده اند در دلم گفتم خدایا این کم را از ما بپذیر و برای روز بیچارگی مان ذخیره کن .. خلاصه که از نشستن پای درد و دل مردم لذت بردیم و ما هم سبک شدبم از اینکه کاری می کردیم راضی بودیم .. بچه هایمان هم بر خلاف همیشه خیلی لجبازی نکردند. یاد داستان جنگ بدر افتادم که خدا فرشته ها را مأمور کردده بود تا به کمک مومنین بیایند.. نصرت خدا همین قدر برای ماواضح بود و نتیجه اش در کاممان شیرین تر از عسل..🌈🌹 @madaranemeidan