eitaa logo
آقا مهدی
3.1هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
95 فایل
خوشـبـحـال هـر عاشـقـی که اثری از معشوق دارد. شهیدِ حَرَم|شهید مهدی حسینی| کانال رسمی/ بانظارت خانواده شهید ٢٧مرداد١٣٥٩ / ولادت ١٢مهر١٣٩٥ / پرواز مزار:طهران/گلزارشهدا/قطعه٢٦-رديف٩١-شماره٤٤
مشاهده در ایتا
دانلود
مسجد الجزار در شهر عَكا ❤️ ❌ اگر لازم باشد از این هم نزدیک تر خواهیم شد. پیش . نحن شيعي مرتضى علي تدميرك قريب من الإمام زمان
کهف را شوی آخر میکند .. . كهف الشهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا زینب کبری💛 لبیک یازینب🍃 #ارسالی @mahdii_hoseini
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹|حرم #حضرت_زینب (س)،عجب حال و هوایی دارد ... . 🕰|حرم بی بی #زینب (س) . #ارسالی . 📢|پایگاه اطلاع رسانی و حفظ و نشرآثارشهیدمهدی حسینی🔽 📍 eitaa.com/mahdii_hoseini 📍 sapp.ir/mahdii_hoseini 📍 instagram.com/mahdii.huseini 📍 facebook.com/mahdii.hoseini 📍 twitter.com/mahdii_hoseini .
تو را مِثل سربازِ غمگینی که از بُرجک شبی در اوج غُربَت سَر دَهد آوٰاز دلتنگم . به روایت رفیق جامانده . چندماهی بود که خواب مهدی را ندید بودم،از او خواهش کردم و زیارت عاشورا خواندم.بعداز چند شب دیدم در یک جای بیابان نشسته ام و یک اتوبوسی نزدیک من میشود.روبروی من ایستاد.آقامهدی بودبا لباس رزم و یک کلاشینگف در دستش.گفتم سلام اقامهدی.جواب سلام من را با خنده داد.گفت همین جا بنشین و مواظب باش.تا من بروم و بیایم. بعداز چند دقیقه دیدم آمد.با جمعیتی که پشت سرش بود.بلند شدم.دیدم اسم هرکسی را که میخواند میرود داخل اتوبوس.تمام شدو خودش هم داشت سوار اتوبوس میشد.دستش را گرفتم.گفت دستم را ول کن.گفتم من نیام؟؟گفت:الان به وقتش میام.سوار اتوبوس شد و رفت.. از خواب پریدم،گریه امانم نمیداد .. . . @mahdii_huseini
🌹🍂وسایل باقی مانده از حاج قاسم سلیمانی #ارسالی @shahid_mahdi_hosseini
به نیابت از آقامهدی حسینی در روضه منوره و جلوی خانه حضرت زهراسلام الله. 🌷
‍ ✨﷽✨ 🌴 ✅ داستان واقعی کریم پینه دوز 👈 خانه خریدن امام زمان عج برای مستاجر تهرانی 💠 نامش کریم بود، سید کریم محمودی، شغلش کفاشی بود، در گوشه ای از بازار تهران حجره ی پینه دوزی داشت، جورَش با مولا جور بود، می‌گفتند علمای اهل معنای آنروزِ تهران مولا هر شب جمعه سَری به حجره اش می‌زنند و احوالش را می‌پرسند مستاجر بود، درآمدِ بخور و نمیری داشت، صاحبخانه جوابش کرد، مهلت داد به او تا ده روز بعد تخلیه کند خانه را، کریم اما همان روز تصمیم گرفت خالی کند خانه را تا غصبی نباشد، پول چندانی هم نداشت برای اجاره ی خانه، ریخت اسباب و اثاثیه اش را کنار خیابان با عیال و بچه ها ایستاده بود کنار لوازمش، مولا آمدند سراغش، سلام و احوالپرسی،فرمودند به کریم پینه دوز، کریم ناراحت نباش، اجدادِ ما هم همگی طعم غربت را چشیده اند، کریم که با دیدن رفیقِ صمیمی اش خوشحال شده بود بذله گوئی اش گُل کرد و گفت :درست است طعم غریبی را چشیده اند اجداد بزرگوارتان، اما طعم مستاجری را که نچشیده اند آقاجان، مولا تبسمی کردند به کریم... یکی از بازاریان معتمد تهران شب خواب امام زمان ارواحنافداه را دید، فرمودند مولا در عالم رویا، حاجی فلانی فردا صبح می روی به این آدرس، فلان خانه را می خری و میزنی بنام سید کریم پیرمرد بازاری صبح فردا رفت به آن نشانی، در زد، گفت به صاحب خانه، می‌خواهم خانه ات را بخرم، صاحبخانه این را که شنید بغضش ترکید، با گریه گفت به پیرمرد بازاری گره ای افتاده بود در زندگی ام که جز با فروش این خانه باز نمی شد، دیشب تا صبح امام زمانم را صدا میزدم... ♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡ اما آقاجان! ای کاش ما هم مثل سید کریم و آن مرد خانه دار می توانستیم چشمان زهرایی تان را زیارت کنیم، هرچند روزگار ما روزگار غیبت امام زمان مان است، اگرچه وجود مبارک تان برای ما حاضر و غائب ندارد و همه ی عالم در تسخیر نگاه مهربان شماست... نشسته باز خیالت کنارِ من اما دلم برای خودت تنگ می شود چه کنم!؟ 📚برداشتی آزاد از تشرفات سید کریم محمودی ملقب به کریم پینه دوز/ (عج) 🌸 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 🌸 بانو احمدی درزی✉️ @mahdihoseini_ir🌹🕊
یا صاحب الزمـــــان ❤️ چه شودکه نازنینا ، رُخ خودبه ما نمائی به تبسّمی ،نگاهی ،گرهی ز دل گشائی به کدام واژه جویم صفت لطیف عشقت که تو پاک ترازآنی که درون واژه آئی 🤍الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج🤍 زیارت امروز یکی از برادران بزرگوار✉️ پ.ن: سرداب(زیر زمین) غیبت آقا (عج) - سامرا @mahdihoseini_ir🌹🕊
اعضای محترم✉️ @mahdihoseini_ir🌹🕊
🍰 و مبارک باد ✉️ ‌•┈┈••✾••┈┈• @mahdihoseini_ir