لا تُشْعِرْ قَلبَكَ الهَمَّ على ما فاتَ ، فيَشْغَلَكَ عَمّا هُو آتٍ.
براى آنچه از دست رفته است اندوه به دلت راه مده، كه تو را از آنچه مى آيد باز مى دارد...
#امام_علی (ع) |ميزان الحكمه ج۳،محمّد محمّدی ری شهری،ص۶۸/غرر الحكم، ح۱۰۴۳۴
📲 | @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🍜میدانستم آش رشته خیلی دوست دارد، برای همین آش رشته بار گذاشتم و منتظرش ماندم. آمد، اما عجله داشت.
🔹چند روز گذشت. از سر شب دلم شور میزد. نگران مهدی بودم. تماس گرفتم. صدای مضطرب مهدی که فقط یک جمله گفت : «خانم قطع کن! نمیتوانم صحبت کنم.»
😥ولولهای در جانم انداخت. تسبیح به دست برای سلامتی بچهها ذکر میگفتم. وقتی از اتاق آمدم بیرون یکی از دوستانم شروع به گریه کرد. همان موقع مطلع شدیم مسلحین تا پشت دفتر مهدی رفتهاند و آنها در محاصره هستند.
🔹من دلداریشان میدادم که «صلوات بفرستید. وقتی شوهرم آمد سوریه، برای شهادتش آماده شدم. فدایی حرم فرستادمش!»
آن شب پس از اتفاقاتی که افتاد به خیر گذشت. چند روز بعد نزدیک عیدقربان تماس گرفت و گفت، «دارم میآیم!» انگار دنیا را به من بخشیده بودند که بعد از آن بحران مهدی را توانستم ببینم.
💔وقتی آمد خیلی خسته بنظر رسید. برای هر حالتش خدا را شکر کردم. خدایا شکرت که عزیزم در کنارم است، حرف میزند، راه میرود، نگاهم میکند، نفس میکشد، با نغمه بازی میکند و صدای ضربان قلبش را میشنوم. خدایا شکرت که هست....
حاج مَهدی| #شهید_مهدی_حسینی| راویت همسر شهید/سوریه
📲 | @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹خواب عجیب شهید مدافع حرم مجید سلیمانیان
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر کن قضا را...
#شهید_مجید_سلیمانیان| از #شهدای_خان_طومان
📲 @mahdihoseini_ir
حرف از عملیات که میشد شهامتی که در رگهای این جوان ۱۹ ساله بود به جوش میآمد انگار. فرمانده میگوید محمدمهدی داوطلب همیشگی گشتهای شبانه بود:
«محله هرندی به دلیل وجود اشرار و اوباش و حضور دائمی قاچاقچیان و خرده فروشان مواد مخدر در سالهای گذشته به یکی از جرمخیزترین محلههای جنوب شهر تبدیل شده است. همه جوانهایی که با غیرت و شهامت عضو دائمی پایگاه #بسیج اینجا هستند به خوبی با خطرهای درگیری با این اوباش و متخلفان آشناهستند. #شهید_محمدمهدی_رضوان جزو نیروهایی بود که به کار پرخطر شناسایی این قاچاقچیان ورود پیدا کرده بود تا با پشتوانه اطلاعات میدانی بتوانیم این محله قدیمی و اصیل را از وجود این مجرمان پاکسازی کنیم. ترسی نداشت. برای رضای خدا قدم بر میداشت و برای همین همیشه برای گشتهای شبانه که کار پرخطری بود پیش از همه اعلام آمادگی میکرد.
شهید آبان ماه ۹۸/جهان نیوز
📲 @mahdihoseini_ir
از مقداد سوال شد : هنگام حمله به خانه فاطمه چه میکردی؟
گفت : مامور به سکوت بودیم ولی من دست بر قبضه و چشم در چشم علی (ع) منتظر اشاره بودم.
✋سلام بر بسیجیانی که امروز منتظر اشاره سیدعلی هستند...
🇮🇷 #هفته_بسیج مبارکباد
🖼شاخصه های بسیجی از منظر رهبر معظم انقلاب (تصویر باز شود)
📲 @mahdihoseini_ir
جَميلُ القَولِ دَليلُ وُفورِ العَقلِ
سخن زيبا، نشانه فراوانی عقل است.
#امام_علی (ع) |📖غررالحكم حدیث۴۷۷۶
📲 @mahdihoseini_ir
💫بخشی از مناجات #شهید_سید_مجتبی_علمدار با شهدا
چقدر سخت است حال عاشقی که نمیداند محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه.
ای شهیدان، از همان لحظهای که تقدیر ما را از شما جدا کرد یاد شما، خاطرههای دنیای پاک شما امید حیاتمان گشته.
ما به عشق شما زندهایم و به امید وصال کوی شما زندهایم.
#شهید_مهدی_حسینی| حاج مَهدی
🌱راه حسینی ادامه دارد ...
🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir
🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir
🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
🌱
جشن پتو هم عالمی داشت، بچهها همه جوان بودند و تقریباً در یک سن و سال. زیاد با هم شوخی داشتند. شبها یکی از قبل، جلو درِ سنگر نگهبانی میایستاد و بقیه با پتو منتظرش بودند تا به محض داخل شدن به سنگر پتو را روی سرش بکشند و حالا نزن کی بزن. برایشان فرقی نداشت که مثلا من سیدالنگی باشم یا یک سرباز یا بسیجی ساده. با من هم از این شوخیها میکردند، فقط یک احترام جزئی به خاطر سید بودنم میگذاشتند. خودم هم این شوخ و شنگ بودن با بچهها را دوست داشتم چرا که همین رفتارهای دوستانه همه را با نشاط و شاد نگه میداشت.
✨طنز جبهه ها| سیدعلی اصغر سیدالنگی/ خبرگزاری #دفاع_مقدس
🆔 @mahdihoseini_ir
ما أكثَرَ العِبَرَ، و أقَلَّ الاعتِبارَ!
چه بسيار است عبرتها و چه اندك است عبرت گرفتن!
#حکمت ۲۹۷| #نهج_البلاغه
📲 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🔹چند روز گذشت. از سر شب دلم شور میزد. نگران مهدی بودم. تماس گرفتم. صدای مضطرب مهدی که فقط یک جمله گ
🌱
چند روز بعد زمزمه برگشتن ما به ایران آغاز شد. حرف رفتن شده بود و مهدی هر چند لحظه یکبار میپرسید : «میخواهی برگردی؟!»
گفتم : «اگه ناراحتی برنمیگردم!»
حرفش را پس گرفت و گفت : «نه، برو مراسم محرم را برگزار کن، ولی زود برگرد!»
در حال جمع کردن لباسها در چمدان بودم. کارهایم که تمام شد، گوشی را برداشتم و وارد تلگرام شدم. صدای آرام مداحی در فضای اتاق به گوش میرسید. همان لحظه پیام داد : «بیا با ما باش. یه روزی حسرت میخوریها!»
بدون اینکه نگاهش کنم، تایپ کردم : «مراقب باش تو حسرت نخوری، من حسرت نمیخورم! خیالت راحت باشد!» نگاهش کردم و گفتم : «من نشستم کنارت، در تلگرام پیام میفرستی؟»
با ناراحتی آمد گوشی را از دستم گرفت و گفت : «چند لحظه کنار هم هستیم، بیا با ما باش!» رفت درب یخچال را باز کرد و لیوانی آب برای خودش ریخت و باز جمله خود را تکرار کرد : «زهرا زود بیایها. نکند من را فراموش کنی.»
نمیدانستم این بار چرا اینقدر بیقراری میکند. کمی نگرانش شده بودم. قرار بود غروب برویم فرودگاه. تقویم را نگاه کردم. ششم مهرماه بود. تا دهم محرم را شمردم و روی تقویم روز برگشتم را با ماژیک قرمز کردم...
#شهید_مهدی_حسینی| به روایت همسر|تمنای خزان📖
📲 @mahdihoseini_ir
منشأ اینقدر تفاوت بین ما و علمای گذشته ـ که صاحب آن همه کرامات بودند ـ و علت عقبماندگی ما از آنها چیست؟ مرحوم شیخ انصاری با آن همه درس و بحث و تألیف، هر روز #زیارت_عاشورا ، زیارت جامعه و یک جزء قرآن میخواند. گویا علت عقبماندگی ما، ترک مستحبات است. علمای سابق بدان ملتزم بودند.
آیتاللهبهجت(ره)
#کتاب درمحضربهجت جدوم
@mahdihoseini_ir
🌱کسى که دوستش را در خلوت نصیحت کند او را آراسته است و کسى که آشکارا او را نصیحت کند؛ عیب های او را برملا کرده است.
#امام_حسن_عسکری (ع)/بحار، ج۷۸
📲 @mahdihoseini_ir
رهبر معظم انقلاب:
هر ملتی که هنر شهادت را یاد گرفت، برای همیشه، سربلند است.
🌱راه حسینی ادامه دارد ...
🆔 eitaa.com/mahdihoseini_ir
🆔 twitter.com/mahdihoseini_ir
🆔 instagram.com/mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بانی امشب خود صاحب زمان...
#میلاد_امام_حسن_عسکری (ع) مبارکباد
📲 @mahdihoseini_ir
🌱
محمد پارسا سه ساله با لحن بچه گانه و با عصبانیت و ناراحتی میگفت : مامان نذار شوهرت بره، گناه داره، میره شهید میشه.
ایوب فقط میخندید.
نیایش بعد از رفتن پدرش جیغ میزد و گریه میکرد و به من میگفت: بابا اگر شهید بشه تقصیر توئه، من رفتن بابام رو از چشم تو میبینم، همه بابا دارن من ندارم.
حالا بعد از شهادت پدرشون می گویند : دلم برای بابام میسوزه که تیر به سرش زدن...
ایوب میگفت: مریم جان، من میدانم شهید میشوم؛ عکس و فیلم از من زیاد بگیر، بچهها بزرگ شدند پدرشان را ببینند.
روزهای آخر #شهید_زنده صدایش میکردم.
موقع رفتن گفتم : ایوب جان وصیتنامه ننوشتی، گفت: نمازت را اول وقت بخوان همه چیز خود به خود حل میشود. فقط من را ببخش که نتوانستم مهریه ات را کامل بدهم.
عکس های حضرت آقا و سید حسن نصرالله را قبل از رفتن خرید و گفت : اینها تمام سرمایه من هستند، وقتی نگاه به عکس آقا میکنم انرژی میگیرم...
و همه آن عکسها را با خودش به سوریه برد.
#شهید_ایوب_رحیم_پور |همسر شهید
📲 @mahdihoseini_ir
🤔رفیقی داشتم که میگفت: «اینجا ـ جزیرۀ مجنون ـ جای دیوانههاست. دیوانههایی که عاشقند. عاشقانی که میخواهند از راه میانبُر به خدا برسند.»
☄تابستان سال ۱۳۶۵ بود و من با این رفیقِ راه، راه را گم کرده بودم. کجا؟ در جزیرۀ مجنون؛ وقتی که از خط برمیگشتیم. همان دمدمای صبح. گرما بالای سی درجه بود و رطوبت هوا بالای هفتاد درصد و ما برای رهایی از گرما و شرجی، بالاپوشمان، فقط یک زیرپیراهن سفید و خیس بود.
😅آنجا، کسی را دیدم که کلاه پشمی زمستانی را تا پایین ابرو پایین کشیده و کنار نیزارها دراز به دراز خوابیده بود. نگاه عاقل اندر سفیهی به او کردم و به رفیقم گفتم: «راست گفتی که مجنون جای دیوانههاست.»
📖برشی از #کتاب وقتی مهتاب گم شد/خاطرات جانباز معزز #شهید_علی_خوش_لفظ/ #معرفی_کتاب
📲 @mahdihoseini_ir
بهای جان های شما جز بهشت نیست، پس خود را به کمتر از آن مفروشید.
#امام_موسی_کاظم (ع)| کافی، ج۱، ص۱۹
📲 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🌱 چند روز بعد زمزمه برگشتن ما به ایران آغاز شد. حرف رفتن شده بود و مهدی هر چند لحظه یکبار میپرسید
🌱
قبل از برگشت، زیارت هر دو حرم را در پیش گرفتیم. هوای حرم مثل روزهای قبل، غربت میبارید. تکیه دادم به دیوار حیاط حرم و چشمم را دوختم به گنبد و اشکهایم جاری شد و نجوا کردم :
«خانم جان! خداحافظی نمیکنم. دلم میخواهد دوباره برگردم. مهدی خیلی حرف از شهادت میزند. بخریدش. حقش است. نوش جانش. ولی پیکرش را میخواهم.»
از حرم که بیرون آمدیم، حس میکردم همه چیز حتی راه رفتنهایمان تغییر کرده است....
#شهید_مهدی_حسینی| نغمه جان در کنار پدر/ روایت همسر معزز
📲 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹داستان حلقه هایی که خواهر و برادر برای شهیدنوید و همسرش تدارک دیدند...
نظر لطف #امام_رضا (ع) و #حضرت_معصومه (س)| روایت همسر #شهید_نوید_صفری_طلابری
■ ۵ آذر سالروز شناسایی و تفحص شهید
📲 @mahdihoseini_ir
▪️انَّ لِلَّهِ حَرَماً وَهُوَ مَکةَ، وَانَ لِلرَّسُولِ حَرَماً وَهُوَ الْمَدینَةُ، وَانَّ لِامیرِالْمُؤْمِنینَ حَرَماً وَهُوَ الْکوفَةُ، وَانَّ لَنا حَرَماً وَهُوَ بَلْدَةُ قُمْ، وَسَتُدْفَنُ فیها امْرَأَةٌ مِنْ اوْلادی تُسَمّی فاطِمَةُ، فَمَنْ زارَها وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ. قالَ الرَّاوی: وَکانَ هذا الْکلامُ مِنْهُ قَبْلَ انْ یولَدَ الْکاظِمُ علیه السلام
خداوند حرمی دارد که مکه است، و برای پیامبر صلی الله علیه و آله هم حرمی است و آن مدینه است. و حرم امیرالمؤمنین علیه السلام کوفه است و حرم ما اهل البیت شهر قم است و بزودی در قم، زنی از فرزندان من به نام فاطمه دفن می شود که هرکس مرقد او را زیارت کند بهشت بر وی واجب می گردد. راوی گوید : امام صادق علیه السلام این سخن را قبل از تولّد امام کاظم علیه السلام پدر بزرگوار حضرت فاطمه معصومه علیها السلام بیان کرد.
#امام_صادق (ع)| بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۶، ح۴۱؛ ج۴۸، ص۳۱۷/ #حضرت_معصومه (س)| حوزه
📲 @mahdihoseini_ir
آقا مهدی
🌱 قبل از برگشت، زیارت هر دو حرم را در پیش گرفتیم. هوای حرم مثل روزهای قبل، غربت میبارید. تکیه داد
▫️در سالن ترانزیت، خانوادههای شهدا هم بودند. مهدی مثل همیشه مراقب بود خیلی کنار من دیده نشود. این از مهمترین دغدغههایش بود که نکند یک لحظه باعث سوختن دل همسران شهدا شویم. به نغمه هم یاد داده بود در آن شرایط، بابا صدایش نکند.
🍒فرزند یکی از شهدای مدافع، وقتی عروسک نغمه را دید، از مادرش تقاضای آن عروسک را کرد. نغمه هم راضی نمیشد عروسک خود را بدهد. آن را از حرم حضرت رقیه به او هدیه داده بودند، برای همین نغمه این عروسک را طور دیگری دوست داشت. مهدی که متوجه موضوع شد، بدون اینکه توجه کسی جلب شود، خیلی بی صدا نغمه را با خودش برد گوشهای که دیده نشود.
😊روی زانوهایش نشست، صورت نغمه را بوسید و گفت : «دختر عزیزم عروسکش را هدیه میدهد؟»
نغمه لحظهای مکث کرد، به صورت مهدی نگاه کرد و سرش را به علامت تأیید تکان داد. مهدی دوباره صورتش را بوسید و گفت: «ممنونم بابایی، حرف منو گوش کردی.» و رو به من ادامه داد : «مامانش، برگشتی برو هرچی دخترم دلش میخواهد برایش بخر.»
#شهید_مهدی_حسینی| روایت همسر معزز
📲 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنها کمتر از ۴۰ روز مانده است به اولین سالگرد شهادتت عزیزدلها، #حاج_قاسم ...
.
.
.
غم نبود و از دست دادنت کمرنگ تر نشد، ولی اِن شاءالله ما قوی تر شده و خواهیم شد و همواره در مقابل ظلم، ظالم و آمریکای جنایتکار و هم پیاله هایش آرام نخواهیم نشست تا آخرین قطره ی خونمان...
اِن شاءالله فتح قدس شریف و اقامه ی نماز پشت سر آقاسیدعلی خامنه ای رهبر معظم انقلاب
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
📲 @mahdihoseini_ir
🌱
برای برگزاری یک جشنواره فرهنگی به مناسبت هفته دفاع مقدس، دنبال لباس مناسب میگشتیم تا همه کادر برگزاری یک دست باشیم. پیشنهادات زیادی از لباس های نظامی مختلف مطرح می شد که همگی شامل رنگهای خاکی، سبز و لباس های نظامی بود. اما مسعود نظرش متفاوت بود. میگفت: مردم همش ما بسیجیارو با لباس نظامی دیدن و می بینند، این بار رو با یه لباس ساده و شاد به مردم خدمت کنیم.
پیشنهادش متفاوت بود و عجیب...
دوتایی سوار بر موتور راهی بازار شدیم تا لباسی که تو ذهنش نقش بسته بود رو پیدا کردیم و یک دست به سایز خودش خریدیم.
لباس رو پیش فرمانده بردیم، ایشون هم با روی باز از این پیشنهاد استقبال کرد و برای همه پرسنل اجرایی اون جشنواره یک تیشرت آبی فیروزه ای و یک شلوار کتان طوسی خریدیم.
نتیجش تو نگاه های مردم قابل لمس بود...
#شهید_مسعود_عسگری| شهید #بسیج مدافع حرم
📲 @mahdihoseini_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاثیر اخلاق خوش و بد در زندگی انسان
استاد محمد شجاعی
📲 @mahdihoseini_ir