eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
425 دنبال‌کننده
3 عکس
31 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۶۶ خواستم تا نرود صبر و قرارم که نشد سعی کردم که بمانی به کنارم که نشد یاد آن روز که گفتم به همه مردم شهر من بجز فاطمه غمخوار ندارم که نشد سعی کردم که به اطفال دهم دلگرمی لحظه ای خنده به لبهام بیارم که نشد گفتم از بعد زمین خوردن تو در کوچه که نیفتد دگر از کوچه گذارم که نشد پیش چشمم به تو آنقدر کتک زد قنفذ خواستم پیش تو من جان بسپارم که نشد غسل می دادم و خون بود روان از پهلو خواستم زخم تنت را بشمارم که نشد آستین بر دهن و اشک به چشم طفلان سعی کردم که در آن لحظه نبارم که نشد @mahmud_asadi_shaegh135
۶۷ روز من بی تو شده چون شب تارم برگرد شده همرنگ خزان،باغ و بهارم برگرد مونس و همدم و غمخوار علی بودی تو بی تو ای یار علی،یار ندارم برگرد عمر من کاش که عمرم نشود طولانی بعد تو رفته ز کف صبر و قرارم برگرد گره از کار همه باز نمودم اما چکنم بی تو گره خورده به کارم برگرد جای خالی تو می بینم و گویم ای کاش که تو بودی همه ی عمر کنارم برگرد به در سوخته ی خانه نگاهم،اما تا که زآن کوچه نیفتاده گذارم برگرد زانوی فاتح خیبر ز غمت می لرزد بانوی خانه ی من دار و ندارم برگرد @mahmud_asadi_shaegh135
۶۸ روز من شب شده ای شمع شب تار علی زیر گل خفتی و بنگر به دل زار علی بین بستر تو طبیب دل حیدر بودی رفتی از دست من ای حامی بیمار علی بس که داغ غم تو بر دل من سنگین است مدتی هست که زینب شده غمخوار علی گره از کار همه خلق خودم وا کردم بی تو افتاده عزیزم،گره در کار علی همنفس نه به خدا که نفسم بودی تو کاش جان با نفس آید ز تنم،یار علی سپرم بودی و در کوچه شکستند تو را بین دشمن تو شدی یار و طرفدار علی موقع غسل تو دیدم بدنت له شده است با تنت میخ چه کرده گل بی خار علی روی تو سوخت و از سوختنت سوخت دلم روی تو سوخته!نه_ سوخته رخسار علی @mahmud_asadi_shaegh135
۶۹ می‌سوزد این فلک همه از سوز آه من یارب گرفت در وسط کوچه ماه من او یک تنه برای علی یک سپاه بود افسوس بین خاک نهان شد سپاه من حالا کجا روم به که گویم غم دلم نه سال بود سینه ی صدیقه چاه من خیزو ببین که فاتح خیبر زپا نشست برگرد ای همیشه تو پشت و پناه من وقتی زدند فاطمه را بین کوچه ها ای کاش بسته بود در آنجا نگاه من یادم نرفته است به در تکیه دادنت در تکیه گاه تو شد و تو تکیه گاه من از کوچه ای که راه تو سد شد نمی روم اما مغیره سبز شود بین راه من @mahmud_asadi_shaegh135
۷۰ تو رفتی و من به غصه و غم عجین شدم منم مثل تو به کوچه نقش زمین شدم ای پناه من_ رفتی تو_ بعد تو من_ بی یاورم ای سپاه من_ بی لشگرم پاشو ببین ای گل پرپر که شده حسینِ تو مضطر ز داغِ تو می‌زند به سر خیره شده سوی میخ در **** نرفته از یاد من به کوچه ماندن تو شوم قربان به پشت در افتادن تو پیش چشم من_ در افتاد_ بر بدنت_ گشتی پرپر رد شدن همه_ از روی در کجا میره از یاد من زهرا که تو بودی زیر دست و پا به زخم قلبم نمک زدن تورو به پیشم کتک زدن **** @mahmud_asadi_shaegh135
۷۱ آنکه پیوسته حسادت بر گل بی خار کرد عاقبت یار مرا کشت و مرا بی یار کرد دیدن زهرا همه غم‌ها ز قلبم می‌ربود نگذرد حق زآنکه محرومم از این دیدار کرد با که گویم ای خدا در سن هجده سالگی تکیه گاهم پیش چشمم تکیه بر دیوار کرد بشکند آن دست سنگینی که بین کوچه ها بس که سیلی زد دو چشم همسرم را تار کرد پیرهن می‌شد پر از خون هر نفس که می‌کشید وای من با سینه‌ی حورا چها مسمار کرد بعد زهرا ارثیه بر طفل دردانه رسید خصم بر طفلِ سه ساله، کینه ی بسیار کرد گفت بابا در بیابان، تازه خوابم برده بود با لگد زجرِلعین آمد مرا بیدار کرد شائق! آن کس که به دل داغ نگارم را گذاشت زینبم را خون جگر در کوچه و بازار کرد @mahmud_asadi_shaegh135
فاطمیه ۸۱ یا فاطمه که محو تو باشد خدای تو‎ باشد رضای حضرت حق در رضای تو‎ شرمنده خوب نوکری ات را نکرده ایم‎ کم کار کرده ایم خدایی برای تو‎ ما مزد نوکری ز تو بانو نخواستیم‎ ممنون از این که شاملمان شد دعای تو‎ تقدیر میکنند ز ما گرچه عدّه ای‎ این هم به خاطر تو بوَد،جان فدای تو‎ هر شب میان روضه ی تو گریه کرده ایم‎ باید که جان سپرد به بزم عزای تو‎ بیش از همه حسن به فراق تو گریه کرد‎ چون در میان کوچه حسن شد عصای تو‎ @mahmud_asadi_shaegh135
۹۷۱ بین دیوار و در فاطمه از پا فتاد میخ در بوسه بر سینه ی صدیقه داد ازغم فاطمه می کنم زمزمه وامصیبت با لگد زد به در پهلوی مادر شکست گوئیا دست و پهلوی پیمبر شکست می رسد از سما ناله‌ی مصطفی وامصیبت آه از آن دم که مولا به دلی شعله ور محسنش دفن کرده بین دیوار و در بی خبر می زدند چل نفر می زدند وامصیبت @mahmud_asadi_shaegh135
۹۷۲ آتش کین شد از خانه ام شعله ور من به اشک بصر ناله کردم پدر آه و واویلتا آه و واویلتا بین دیوار و در استخوانم شکست زیر پا محسن و حیدر از پا نشست آه و واویلتا آه و واویلتا از فشار در و ضربه ی آن لعین در میان گذر خورده ام بر زمین آه و واویلتا آه و واویلتا کس نگفت ضربه بر زن تنها مزن بدتر از آن زنِ حامله را مزن آه و واویلتا آه و واویلتا @mahmud_asadi_shaegh135
۹۹۳ آمد به جهان دسته گل حضرت طاها باشد زهمان کودکی اش ام ابیها آمده آن کس که جبریل امین پابست اوست جای لبهای رسول الله روی دست اوست یا زهرا آمده ز جنان آسیه و مریم و هاجر یک طفل نه بلکه همه‌ی هستی مادر جلوه ای از نور حق از شهر مکه سر زده این گوهر بهر تسلای خدیجه آمده یا زهرا توکوثری و سوره‌ی کوثر به تو نازد دنیا به علی نازد و حیدر به تو نازد جان عالم به فدایش که دُرناب اومده مژده ای حسینیون مادر ارباب اومده یا زهرا @mahmud_asadi_shaegh135