هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
AUD-20220722-WA0047.mp3
5.73M
🍁 #سینه_زنی_امام_حسین_ع
🍁 #آقای_رمضانی
🍁 #واحد
گریه دار است عجب نام اباعبدالله
جان فدای عطش کام اباعبدالله
هرکجا پر بکشم سوی حرم می آیم
چون کبوتر شده ام رام اباعبدالله
هرکسی صاحب اشک است نظر کرده ی اوست
چشم ما شد ز ازل جام اباعبدالله
خوش به حال شهدائی که رسیدند آخر
با شهادت به سرانجام اباعبدالله
🍁#اباعبدالله ....
برای نوکر چی از این بهتر
غلامت باشه ابا عبدالله
سعادت اینه که مزدم باشه
شهادت باشه اباعبدالله
🍁#اباعبدالله ....
غیر ارباب به هر بی سر و پا رو نزنیم
ما که جلدیم سر بام اباعبدالله
کعبه ام کرببلا، پیرهن مشکی من
می شود حوله ی احرام اباعبدالله
🍁#اباعبدالله ....
نیزه داری به نوک نیزه ی خود ساکت کرد
زیر لب ناله ی آرام اباعبدالله
مادرش گوشه ی گودال تماشا میکرد
غرق خون شد به خدا کام اباعبدالله
🍁#اباعبدالله ....
🍁#برمشامم_میرسدهرلحظه.....
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5920041869785432446.mp3
10.67M
🏴🏴
💚متن شعر روضه شب دوم ماه محرم - حاج سیدمجید بنی فاطمه💚
اگه میشه بریم،خولی تو این صحرا برای سرت اومده
اگه میشه بریم،ساربون هم برای انگشترت اومده
اگه میشه بریم،حرمله دنبال علی اصغرت اومده
اگه میشه بریم...
تا توی مشکها آبه،تا سه ساله تو خوابه،تا پسر شیرخوارت،تو دامن ربابه
تا سر پا علمه،تو امنیت حرمه،بیا بریم برادر،تا معجرا محکمه...
اگه میشه بریم،اگه بمونیم برا رفتن خیلی دیر میشه
اگه میشه بریم،اگه بمونیم سه ساله یه دفعه پیر میشه
اگه میشه بریم وگرنه خواهرت تو این صحرا اسیر میشه
خیمه که برپا میشه،حرمله پیدا میشه،روی همه به روی،اهل حرم وا میشه
با اضطراب میبرن،بین طناب میبرن،از قتلگاه مارو تا بزم شراب میبرن...
💚شب دوم محرم 💚
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5915860530144215517.mp3
2.11M
🏴🏴
💚شب دوم محرم💚
نوحه بسیارزیبا
سبک:واحد
♣️😭♣️
هر که هست اهل ولا با ما بیاید کربلا
هر که میخواهد بلا با ما بیاید کربلا
هر که بیمار است و از هر در جوابش کرده اند
میدهد مولا شفا با ما بیاید کربلا
زادۀ ام البنین سرباز گیری میکند
گو به سرباز خدا با ما بیاید کربلا
دعوت از مولاست هر کس طالب مهمانی است
میزند هاتف صدا با ما بیاید کربلا
جامهٔ ماتم بپوش ای دل مُحَرّم آمده
گو به چاوش عزا با ما بیاید کربلا
بُعد منزل نیست عاشق را همین جا کربلاست
آمده اهل سما با ما بیاید کربلا
زشت و زیبا را در این بازار با هم میخرند
شاه باشد یا گدا با ما بیاید کربلا
کربلا هستند برخی، کربلایی نیستند
محرم قالو بلا با ما بیاید کربلا
از مدینه آمدم بیرون تمنّا کرده ام
شخص ختم الانبیا با ما بیاید کربلا
من نخواهم رفت زیر بار ظلم ظالمان
اهل غیرت، هر کجا با ما بیاید کربلا
اهل بحرین اهل مصر اهل یمن اهل عراق
اهل ایران هکذا با ما بیاید کربلا
جان من، ای اکبر من، دست قاسم را بگیر
گو عزیز مجتبی با ما بیاید کربلا
هشتم ذیحجه راه افتادم از امّ القرا
گفتم اهل کبریا با ما بیاید کربلا
با خدای کعبه عهد کربلایی بسته ام
تا خلیلش از منا با ما بیاید کربلا
در بقیع بودم شب هجران «کلامی» قول داد
مادرم خیرالنسا با ما بیاید کربلا
♣️😭♣️
شاعر : استاد ولی الله کلامی زنجانی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_6008930512943448436.mp3
952.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#
#طفلان_حضرت_زینب__س__زمزمه
برادر عزیزم، زینب شود فدایت
آوردم از مدینه، دو دسته گل برایت
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
خون جگر ز دیده، بر تو روانه کردم
گیسوی هر دو را خود با گریه، شانه کردم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
وقت سفر سفارش نموده شوهر من
هدیه به حضرت تو گردد دو گوهر من
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
شکر خدا که امروز، مادر دو شهیدم
روز جزا، به نزد فاطمه، روسفیدم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
عنایتی که امروز به چشم خود ببینم
بر سینهام نشیند، داغ دو نازنینم
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
از اوّل این دو تن، را پروردهام برایت
تا خون پاک هر دو ریزد، به خاک پایت
هدیۀ من همین است داغ دو نـازنین است
غلامرضا سازگار
طفلان حضرت زینب (س)
زمزمه
🔻🔻🔻🔻
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
4_5850672117820951602.mp3
10M
❣﷽❣
🍁 #استودیویی_امام_زمان_عج
🍁 #حاج_جواد_غفاریان
🍁یا صاحب الزّمان آجَرک الله
🍁فی مصیبة جدّک الحسین ع
🍁 ای روضه خوان
🍁شاه دو عالم سلام
🍁ای بانی کتیبه و پرچم سلام
🍁ای صاحب عزای محرم سلام
🍁سلام سلام
🍁از تو ممنونم آقا
🍁به تو مدیونم آقا
🍁باز مثل هر سال
🍁من هم با تو میخونم
🍁صل الله علیک یاشیب الخضیب
🍁امام رضا فرموده به ابن شبیب
🍁افتاده بودی تو خاک صحرا غریب
🍁غریب غریب
🍁صل الله علیک
🍁یا شاه سر جدا
🍁زخمی و خشکیده لب
🍁زیر دست و پا
🍁مادرتو میزدی به گریه صدا
🍁صدا صدا
🍁احب الله من آحب حسینا
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
.
#سلام_بر_محرم_اذن_سیاهی
بسم رب الفاطمه آغاز کردم گریه را
از گلوی بغض هایم باز کردم گریه را
مثل یک مادر که فرزندش زدستش می رود
اقتدا کردم به او، ابراز کردم گریه را
این سیاهی های هیئت چادر خاکی او است
با غم پنهانی اش همراز کردم گریه را
تا که از ذکر غریب مادر افتادم ز پا
با نگاه او پر پرواز کردم گریه را
سایه ای را بر سرم حس می کنم در روضه ها
در پناه فاطمه آغاز کردم گریه را
گفته اند , اذن دخول ماه غم یا فاطمه است
روزی اشک محرم های ما با فاطمه است
شال غم بر روی دوشم پیرهن مشکی به تن
آرزو دارم شود این جامه بر جسمم کفن
محتشم دم می دهد باز این چه شور و ماتم است
گویی آویزان شده از عرش کهنه پیرهن
تا که از خانه به قصد روضه بیرون می زنم
حیدر کرار می آید به استقبال من
فاطمه پایین مجلس مینشیند پیش در
می نشاند صدر مجلس گریه کن ها را حسن
خواهرش هم روضه می خواند برادر کاش کاش
وقت بوسه از گلو میرفت جانم از بدن
بوسه ای کردم گلویت را نبرد تیغ ها
غافل از اینکه تو آخر می شوی ذبح از قفا
موسی علیمرادی
#طلیعه_محرم
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
1. شهید علیرضا حمامیان.mp3
1.53M
#استقبال_از_محرم
#آواز_دشتی
#شهید_علیرضا_حمامیان
ای اهل عزا
ماه محرم شده نزدیک
ایام غم و
محنت و ماتم شده نزدیک
ای اهل عزا
حزنِ دل از دیده ببارید
چون ماتمِ سالار شهیدان
شده نزدیک ...
چاووش عزایِ
شه دین می رسد از راه
گوید به نوا
غافله ی غم شده نزدیک
#کانال_سبک_شعر_باب_الحرم
01 - Seyed Mehdi Mirdamad - Shabe 09 Moharram 1400.mp3
6.02M
|⇦• گريه كردم مُطَهّرم كردند...
#روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦• گريه كردم مُطَهّرم كردند...
#قسمت_اول #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
گريه كردم مُطَهّرم كردند
پاكْ مانند ساغرم كردند
اسم تو آمد و دلم پَر زد
به گمانم كبوترم كردند
با نگاهي ز چشم های شما
خاكْ بودم ولي زرم كردند
پدر و مادرم همان اول
نذرِ اولاد حيدرم كردند
*امشب ،شب اون آقایی است که روز اول مادرش اون رو فدای حسینکرد، وقتی به دنیا اومد، قنداقه اش روگرفت دور سر ابی عبدالله گردوند..
همون روز اول دید باباش علی داره دستاش رو میبوسه و گریه میکنه تا فهمید این دستا قراره جدا بشه اصلا گله نکرد، میگن بلند شد قنداقه رو بغل کرد هی دور سر ابی عبدالله چرخوند...
وقتی کاروان برگشت مدینه، ام البنین چهارتا شهید داده، اما گفت : "کُلُّهُم وَمَن تَحتَ الخَضراء بفداءُالحُسین"*
تا كه گفتم مُحبِّ عباسم
دلِ آلوده را حرم كردند
شخص بي آبرو چنان من را
پيشِ مردم چه محترم كردند
"يَابْنَ امُّ البنين "دعايم كن
باز در علقمه صدايم كن
دست بر سينه رو به كرب و بلا
"السلام عليك "يا سقا
قمر خانواده ی خورشيد
صدقه دارد اين قد و بالا
پسر چهارمِ امير حُنين
دست بر سينه ی بني الزهرا
چشم و ابروي تو سپاه حسين
كاشف الكرب سيد الشهدا
ارمني ها مُريد نام تواند
شاهدم سفره هاي تاسوعا
نامِ تو هم رديف يا" فَتّاح"
چشمهايت "مُفَرِّجُ الغَمّها"
تو كه هستي ، حسين هم آخر
شد پناهنده بر تو عاشورا
*شاعر داشت شعر مینوشت عرب زبان بود، رسید به این یه بیت دست خودش نبود قلم چرخید روکاغذ" يَوْمٌ اسْتَجارِ بِهِ الْهُدي"روز عاشورا روزی بود که ابی عبدالله به عباس پناه آورد، یهو قلم رو انداخت چی داری مینویسی؟ حسین به عباس پناه آورد؟حرفت رو پس بگیر حسین امامِ ،گریه کرد رفت زیارت و برگشت، همون شب تو عالم رؤیا ابی عبدالله اومد، گفت: قلمت رو بردار شعرت رو درست کن، گفت: آقاخودم فهمیدم اشتباه کردم، ببخش شما منو،گفت آره اشتباه کردی چی نوشتی؟ گفت: آقا نوشتم روز عاشورا شما به عباس پناه آوردی، گفت: آره اشتباه نوشتی، درستش اینه، چی بنویسم آقا شما بگید، درستش اینه روز عاشورا هم من به عباس پناه آوردم، هم زن وبچه ام، همه به عباس پناه آوردن ..*
سايبانِ مُخَدّراتِ حرم
پشتْ گرميِّ زينب كُبري
"إعطِني يا كريم ، أنا سائل"
"مستجيرٌ بِكَ ابوفاضل"
*ابی عبدالله جوری که برا عباس گریه کرد برا هیچکس گریه نکرد، بلند زیاد گریه کرده ،کنار علی اکبر بلند گریه کرد، کنار قاسمبلند گریه کرد ،اما نوشتن کنار عباس"وصَرَخَ الحُسین"از یکی از مراجع پرسیدم "وصَرَخَ الحُسین" گفت گریه ای که با داد زدن باشه میشه "صرخه" کنار عباس حسین داد میزد میگفت داداش ...*
دست گيرِ همه خدايِ ادب
دست پروردهٔ امير عرب
نسلْ در نسلْ خاك پايِ توايم
به تو داديم دلْ نَسَبْ به نسبْ
مي كند زنده ياد حيدر را
چين پيشاني ات به وقت غضب
اسدالله كربلا ، عباس
بِنِشين با وقار بر مركب
*همچینکه نشست رو اسب، ابی عبدالله اومد جلو یه نگاه به قد و بالاش کرد، امامِ، اماماهل تملق نیست، امام اهل تعارف نیست "مَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَىٰ"یعنی حرفش وحیِ ،حقیقتِ ،تا نگاش به عباس افتاد صدازد: حسین فدات بشه "بنَفْسي اَنْتَ"کاش میشدمن براتو بمیرم ... *
قد كشيدي همينكه روي اسب
لشكر كوفيان كشيد عقب
مي شود روضه را تجسم كرد
با كمي فكر، رويِ اين مطلب
تا تو بودي سفر به خير گذشت
اي نگهبان محمل زينب
تا تو بودي رقيه معجر داشت
روي دوش تو خواب بود هر شب
تا تو بودي كسي اجازه نداشت
بزند چوب خيزران بر لب...
واي از لحظه اي كه غوغا شد
رفتی ودرخیام غوغا شد
سايه ات بين نخلها گم شد
پسر فاطمه چه تنها شد...
#شاعر قاسمنعمتی
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦• تا رسيدي كنار نهر فرات...
#قسمت_پایانی #روضه حضرت عباس علیه السلام اجرا شده شب نهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
*دو تا بردار با هم زدن به دل لشگر، ابی عبدالله یه طرف، عباس یه طرف، قرار شد عباس از نخلستان بره که تو نخلها خودش رو گم کنه که به آب برسه، بتونه از لای نخلها برگرده... قرارشد ابی عبدالله حواس دشمن رو پرت کنه، اولین باره این دوتا داداش از هم جداشدن، اولین باره حسین دلشوره گرفته ....*
تا رسيدي كنار نهر فرات
علقمه در مقابلت پا شد
تا قيامت خجل ز لبهايت
خنكي هاي آب دريا شد
*هی علقمه التماس کرد، گفت عباس از من یه ذره آب بخور، چند قطره لبات رو تر کن ،گفت التماسم نکن من لب به آب تو نمیزنم، دست بُرد زیر آب، آب رو آورد بالا، دیدین آدم آب زلال رو میاره بالا عکس خودش رو تو آب میبینه؟ یه شاعر آذری میگه: وقتی آب رو آورد بالا به جای اینکه تصویر خودش رو ببینه لبای علی اصغر رو دید، دید بچه داره بال بال میزنه گفت قسم به فاطمه لب به آب تو نمیزنم آب رو برداشت ...*
جانب خيمه راه افتادي
تيرها در كمان مهيّا شد
قدُّ و بالات كار دستت داد
چند صد تير در تنت جا شد
بي هوا دستِ راستت افتاد
دست چپ هم شكارِ اعدا شد
حرمله در شكارِ چشم آمد
هدفش چشم هاي سقا شد
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
*تیر خاصیتش اینه سوراخ میکنه اما تیر سه شعبه فرق داره پاره میکنه، بهم میریزه ... *
نوكِ تير از سرِ تو بيرون زد
تا پرش بين ديده ات جا شد
خواستي تير را برون بكِشي
گردنت خم به سوي پاها شد
از سرِ تو كلاه خود افتاد
يك نفر با عمود پيدا شد
*یه نفر اومد جلو، عباس تویی!؟ این عباس که میگن تویی!؟ اینی که لشکر رو معطل کرده تویی!؟ این که همه ازش
میترسن تویی!؟ توکه دست نداری ،منکه دارم، دو دستی با عمودآهن..*
آنچنان ضربه زد به فرقِ سرت
تا سر چينِ ابرويت وا شد
واي بي دست بر زمين خوردي
سجده گاه تو خاكِ صحرا شد
بعدِ سي سال يا اَخا گفتي
عاقبت مادر تو زهرا شد
دورتر از تنت حسين افتاد
همه ديدند قامتش تا شد
گفت عباس خيز و كاري كن
رويِ لشکر به خواهرم وا شد
دَمِ خيمه، یکی دوساعت بعد
سرِ يك گوشواره دعوا شد
#شاعر قاسم نعمتی
*گفت نزن الان میرم به عموممیگم ... حسین ..
ابی عبدالله کنار هر بدنی اومد، نزدیک سیزده، چهارده تا شهید رو خودش اومد بالاسرشون، هر شهیدی که می اومد مینشست، حرفاش رو میزدبا خیال راحت، اون شهید رو بغل میکرد میذاشت با خیال راحت جون بده، اجازه نمیداد سرش رو جدا کنند، کنار هر شهیدی اومد بدون اضطراب نشست میدونی چرا ؟چون خیالش راحت بود عباس کنار زینب هست، اما کنار عباس که رسید اضطراب داشت هی بلند میشد عقب رو نگاه میکرد... هی بلند میشد خیمه رو نگاه میکرد ...
دید عباس داره گریه میکنه، چرا داری گریه میکنی؟! عباس! من بی برادرم شدم.. گفت: دارم برا شما گریه میکنم...چرا من؟ گفت: داداش! الان شما سرم رو بغل کردی، خیالم راحته تا زنده ام کسی سرم روجدا نمیکنه، اما شمارو تو گودال قتلگاه زنده، زنده سرت رو می بُرند ...حسین ..*
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
هدایت شده از کتیبه و پرچم باب الحرم
#ورودیه
با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن
عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن
با احتیاط بار حرم را زمین گذار
زانو بزن وقار حرم را زمین گذار
با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای
می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای
چشم مخدرات به سمت نگاه تو
دوشیزگان محترمه در پناه تو
باحوریان رفته به زیر نقابها
یک لحظه روبرو نشدند آفتابها
این حوریان عزیز خدایند و بس، همین
این دختران کنیز خدایند و بس، همین
این دختر علی ست که بالش شکستنی است
ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است
از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش
عباس جان مراقب این با حجاب باش
این دختران من که بیابان ندیده اند
در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند
یک لحظه هم ز خیمه ي طفلان جدا نشو
جان رباب از دم گهواره پا نشو
توهستی و اهالی این خیمه راحتند
در زیر سایه ات همه در استراحتند
توهستی و به روز حرم شب نمی رسد
چشم کسی به قامت زینب نمی رسد
یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند
احساس می کنم همه دلواپس هم اند
احساس می کنم که جوابم نمی دهند
با آب آب گفتنم آبم نمی دهند
اول مرا به نیزه ای از حال می برند
بعدا کشان کشان لب گودال میبرند
اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است
از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است
راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست
از سنگها شکستن دندانم آرزوست
من راضیم به پای خدا دست و پا زنم
با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم
باید به روي نی سر ِمن نیز رو شود
تا که مقام خواهر من نیز رو شود
جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا
این جام را الست گرفتیم ما دو تا
می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم
پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم
از آن همه به خواهر من ماتمش رسید
وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید
با احتیاط لاله ي ما را سوار کن
زینب بیا سه ساله ي ما را سوار کن
#علی_اکبر_لطیفیان
01 - Seyed Mehdi Mirdamad - Shabe 10 Moharram 1400.mp3
4.83M
|⇦•امشب سپاه حق ...
#روضه وتوسل به امامحسین علیه السلام اجرا شده شب دهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
|⇦•امشب سپاه حق ...
#روضه وتوسل به امامحسین علیه السلام اجرا شده شب دهم محرم۱۴۰۰ به نفس سید مهدی میرداماد •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امشب سپاه حق و باطل صف کشیدند
یک عده حق، یک عده باطل برگزیدند
*بالاخره رسید شب عاشورا "گفتم که فراق را نبینم دیدم، آمد به سرم از آنچه میترسیدم" آخرین شبی است که این خواهر و برادر کنار هستند...*
در انتظار صبح فردا می خروشند
یک عده جان، یک عده ایمان می فروشند
یک دسته راه نار را در پیش دارند
یک عده عشق یار را با خویش دارند
*امشب به خودمون یه نهیب بزنیم، ما جزو کدومدسته ایم؟ تکلیفمون معلومه یا نه؟ ما جزوسپاه امام زمانموم هستیم یا نه؟ امشب شب تصمیمِ ،شب تغییره ،حر امشب شد حر، امشب تصمیمگرفت از وسط دوزخ و آتش اومد تو بغل بهشت... *
امشب حسینیون نمی گنجند در پوست
فردا بود معراجشان از دوست تا دوست
امشب بلا جویان عاشق، در نمازند
فردا به نوک نیزه سرها، سر فرازند
*این امشب و فردا جگر زینب روخون کرده، امشب فقط زینب میگه: مکن ای صبح طلوع ...*
امشب دهد آل علی را پاس، عباس
فردا ندای اهل خیمه وای، عباس
امشب عدو دارد هراس از خشمِ عباس
فردا به میدان خون رود از چشمِ عباس
امشب شود وقف ولایت هستِ عباس
فردا جدا گردد ز پیکر دستِ عباس
امشب به جای آب، سقا اشک دارد
فردا نه دست و نه عَلَم نه مشک دارد
امشب شب است و نغمۀ قرآنِ اکبر
فردا عطش آتش زند بر جانِ اکبر
امشب علی اصغر درآغوش رباب است
* لالایی بخونم ... فکر کن مادرش توخیمه است شیر نداره اما هی داره بچه رو تکون میده...*
لالالا مادرِتو بدونِ شیره
این لبه یا مثل کویره
گریه نکن صدات میگیره
لا لا لا لا...
لا لا لا قناریِ بی آب ودونه
لالایی گلِ پونه
خدا خودش روزی رسونه
*امشب رباب برا علی اصغر تو بغلش لالایی میگفت، امشب رباب بچه تو بغلش آرومش می کرد، فردا مثل این ساعت بچه اش کجاست؟ فردا این ساعت نشسته جلوخیمه ها هی دنبال بچه اش میگرده...*
امشب علی اصغر درآغوشِ رباب است
فردا در آغوش پدر در پیچ و تاب است
امشب چو گُل زینب گریبان را دریده
تا شنید داداشش داره اشعاری میخونه به استقبال مرگمیره " یَا دَهْرُ أُفُّ لَكَ مِن خَلیلی"نوشتن اینجا زینب گریه کرد .. تا شنید شب، شب آخره عمره برادره، نوشتن سیلی میزد تو صورت خودش از حال رفت، بیهوش شد ..*
امشب چو گُل زینب گریبان را دریده
فردا چه خواهدکرد با حلق دریده
امشب حسین است و شب و چشم تَرِ او
فردا روان برخاک، خونِ حنجر او
امشب سرشک از چشم پیغمبر روان است
فردا سر فرزند زهرا بر سنان است
ای کاش خورشید از افق بیرون نیاید
تا جانب گودال شمر دون نیاید
ای کاش عُمر اینجهان پایان بگیرد
تا خیمه های فاطمه آتش نگیرد
ای اسب ها حُرمت بر این مولا گذارید
فردا مبادا روی قرآن پا گذارید
ای سنگ دشمن، نشکنی آیینه اش را
*چیزی نمونده چند ساعت دیگه نا نجیب سنگی برداشت پیشانی حسین رو هدف گرفت، سَرِ حسین رو شکست، خون از چهره راه افتاد پیراهنش رو بالا زد ...*
ای سنگ دشمن، نشکنی آیینه اش را
ای نیزه! نشکافی به مقتل سینه اش را
*وقتی پیراهنش رو بالا زد، نانجیب دید سینه حسین پیدا شد... نانجیب سینه روهدف گرفت سه شعبه رو زد...
سه شعبه سینه رو سوراخ کرد، هرکاری کرد از جلو تیر بیرون نیومد، کمرش روخم کرد ... حسین تیر رو که از کمردرآورد، مرحوم شیخ مفید میگه: دیگه نتونست رو اسب بمونه، ذوالجناح یه اسب معمولی نبود، با ابی عبدالله زندگی کرده بود، فهمید حسین زخمی شده، فهمید ابی عبدالله تیر خورده، آروم دستاش رو گذاشت جلو،آرومخمشد... دید حسین داره زیر لب میگه" بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ فِي سَبِيلِ اللَّهِ"یه مرتبه دید حسین با صورت از بالا افتاد... این اسب با بقیه اسبا فرق داشت... اسب باهوشه، اسب تعلیم دیده است، اسب معرفت داشت، جدای همه اینا حسین رو میشناخت تا دید امام افتاد، لشگر داره هجوم میاره، چیکار کنه؟ تنها چیزی که به ذهنش رسیدرفت سمت خیمه ها، گفت برم زن و بچه هاش رو بیارم، شاید به خاطر زن و بچه هاش بهش رحمکنند، رفت به طرف خیمه ها زن وبچه ریختن بیرون، دنبال ذوالجناح بچه ها اومدن بالای بلندی، دیدن دورِ بابا حلقه زدن... یکی با شمشیر میزنه، یکی باسنگ...حسین .. *
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_5942657325025198401.mp3
6.26M
🏴#شب_هشتم_محرم
🏴#سبک_واحد_سنگین
🏴#زنجیرزنی
🎤مداح :حاج مهدی اکبری
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴 #شب_هشتم_محرم
🏴#سبک_واحد_سنگین
🏴#زنجیرزنی
🎤مداح :حاج مهدے اڪبری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
فتادم از پا زناتوانے
ندارم امید ز زندگانی
رهایے از غم نمیتوانم
تو چاره اے ڪن ڪه میتوانی
گر زقلبم بر آرم آهی
آتش از این دلم خیزد
خنده ام میزند یک لشڪر
اشڪم از دیده ام میریزد2
اے اربا اربا علے اڪبر
خوش قد و بالا
عصاے دستمُ شڪوندن
رعناے بابا علے اڪبر2
واے علے اڪبر
داد خبر دار به ام لیلا ڪه سر نهادیم به خاک صحرا
تنت به خونه سرت شناور پر خروشیم چو موج دریا
پیڪر تو ڪه پاشید از هم روبروے تو افتادم
عمه جان تو زينب تو فهمید من همان لحظه جان دادم2
شڪسته پهلوت علے اڪبر
بین دو ابروت علے اڪبر
پا میڪشے به رو خاڪا
میلرزه زانوت علے اڪبر
واے علے اڪبر علے اڪبر علے اڪبر
بیا و رحمے به حال ما ڪن
علے نگاهے به عمه ها ڪن.
لخته خون از گلوت میگیرم
فقط تو بابا منو صدا ڪن
خیز و از جا ببین اشڪامو
آبرومُ بخر بابا
خیز و از اینجا عمه زینبت رو ببر بابا
آبروم و بخر بابا
بے تو نمیرم علے اڪبر
دارم میمیرم علے اڪبر
میان جوونا ڪمک من
ڪه خیلے پیرم علے 2
واے علے اڪبر علے اڪبر
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#ایام_محرم
🏴#زنجیرزنی
🏴#شور
🎤مداح :کربلایی احمد نظری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
ماه محرم اومد
قرار قلب زارم اومد
چه شورے باز تو عالم اومد
دواے هر چے دردم اومد
دعوتے امسالم
دارم بازم به خود مے بالم
ڪه فاطمه منو دعوت ڪرد
خوشا به حالم
ممنونم ازت ، ڪه دوباره منو توے روضه آوردی
شرمنده تونم ، چقدر تو یه ساله تو غصه مو خوردی
راستے بے بے ، ممنون ڪه من و تو ڪربلا بردی
هم زندگیمو تو دادے ، منو دست هیچڪس ندادی
بیا من ڪه چشم انتظارم ، همون جا بڪن از ما یادی
امان اے دل از این غریبی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سیاه زدیم شهرها رو
بیا بیین چش دریا رو
دم ورودے هیئت ها
دیدیم همه بے بے زهرا رو
نفس تو سینه حبسه
دیگه فراق و دورے بسه
خدا میدونه آقا جونم
برام به نعمته این غصه
تو عرش خدا ، زده میشه یه پرچم خونے دوباره
پیراهنیه ، یادگارے اون قوم نیزه داره
زینب اون و برا سوغاتے توے مدینه میاره
همون ڪه تو گودال تنش بود
ڪار دستاے مادرش بود
همون هم دیگه رفت به غارت
ولے دنبالش خواهرش بود
امان اے دل از این غریبی
التماس دعاے فرج
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
4_6010284565808022762.mp3
3.89M
🏴#ایام_محرم
🏴#شب_هفتم_محرم
🏴#زنجیرزنی
🎤مداح :کربلایی احمد نظری
@majmaozakerine
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین
🏴#ایام_محرم
🏴#شب_هفتم_محرم
🏴 زنجیر_زنی
🎤مداح ڪربلایے احمد نظری
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
لالایے اصغر من (3) لالایے اصغرم
منو این داغ تو اے شش ماهه
دیگه دنیاے بابا سیاهه
تیره شد آسمونم
با چه رویے مے تونم
تو برے من بمونم
لالایے اصغرم (2)
لالایے اصغر من (3) لالایے اصغرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
مے خونه مادر با قلبے محزون
دلم از تیر سه شعبه شد خون
نور چشم تر من
غنچه پرپر من
شیرخوار اصغر من
لالایے اصغر من (2)
لالایے اصغر من (3) لالایے اصغرم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
رو دست بابا زدم تا پرپر
با خنده گفتم پریدم آخر
مے زنم یک سر پر
آمده وقت سفر
معراجم دست پدر
لالایے اصغرم (2)
لالایے اصغر من (3) لالایے اصغرم
التماس دعاے فرج