eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.4هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.3هزار ویدیو
373 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
📋 (ع) (س) / *بخش دوم صوت* (ع) مداحی‌های کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ امام رضا (ع) با حضرت معصومه سلام الله علیها نشسته بودن ، یه مرتبه این خواهر دید امام رضا از نظرها غائب شد، ساعت‌ها رفت، بعد از ساعت‌ها برگشت.... یه نگاهی به داداش کرد. دید موها آشفته‌ست، سر و رو خاکیه، لباس‌ها خاکیه، صورت برآشفته‌ست؛ کجا بودی داداش؟ چرا سر و وضعت اینطوریه؟ صدا زد خواهرم دیگه بی‌بابا شدیم، دیگه نمیخواد منتظر بابا باشی. فقط یه خبر برا این خانوم آوردن. اینقدر گریه کرد.... دختره ، دخترا بابایی‌ان ، فقط یه خبر براش آوردن... اما قربون اون دختری برم، کاش براش خبر می‌آوردن؛ یه مرتبه دید یه سر بریده رو آوردن... حسین... ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(ع) ویژه (ع) با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یه مرتبه همه دیدن درِ زندان باز شد، غریبانه چهار تا غلام زیر یه تخته رو گرفتن دارن میارن. یه‌نفر اومد داد زد گفت این آقا اگه قریشی‌ئه چرا چهارنفر حمال دارن میبرنش؟ اگه قریشی نیست چرا بین قریشی‌ها دارن میبرنش؟ یهو منادی داد زد گفت این بدن،بدن آقا موسی‌ابن‌جعفره... بذار از قبلش برات بگم.... آدم سالهای سال یه گوشه‌ای شکنجه بشه، تو زندان باشه، جای درستی نداشته باشه بدنش اذیت میشه. اون نانجیبا اینقدر آقامون رو شکنجه دادن که هیچ، اونی که آدمو بیچاره میکنه اینه: زن بدکاره رو آوردن تو زندان موسی‌ابن‌جعفر. میگه دیدم آقا سر به سجده گذاشته، هی داره میگه: خدا من عبد ضعیف توأم، خدا من عبد فقیر توأم، منو نجاتم بده؛ (زنه عوض شد، آوردنش آقا رو اذیت کنه خودش تغییر پیدا کرد.) یهو همه دیدن زنه به سجده افتاد گفت آقا ببخشید، غلط کردم..... بچه‌ها، امشب بیاید ماهم به پاهای آقامون بیفیتم بگیم آقا غلط کردیم... آهسته گذارید روی تخته تنش را تا میخ اذیت نکند پیرهنش را اصلاً بگذارید رویِ خاک بماند زشت است بیارند غلامان بدنش را این ساقِ بهم ریخته کِتمان‌شدنی نیست دیدند روی تخته‌ی در ، تا شدنش را این مرد الهی مگر اولاد ندارد بردند چرا مثل غریبان بدنش را؟ این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد... (ببینم دلت کجا میره.) این مرد نگهبان که حیا هیچ ندارد بد نیست بگیرد جلوی آن دهنش را تو شهر شام هم همچین که این خونواده رو آوردن، همه شروع کردن هلهله کردن؛ یکی داره بد میگه، یکی داره ناسزا میگه، یکی داره فحش میده٬ یکی داره سنگ میزنه.... حسین.... یکی میگفت خارجی‌ان به ما سنگ زدن، سنگ زدن، سنگ زدن گفت بچه‌های علی‌ان به ما سنگ زدن، سنگ زدن ،سنگ زدن تنگ شده دلم، ای داداش قربون صدات، ای داداش زینب گفتنات، ای داداش خواهرت فدات، ای داداش تا فهمیدن این آقا موسی‌ابن‌جعفره، اون مَرده رفت همه رو جمع کرد؛ گفت زشته٬ بدن امام ماست. ما شیعه‌ی این آقاییم. مگه شیعه‌ها مردن بدن آقاشون رو غلاما بخوان ببرن... اومدن اینقدر گل آوردن، تا حدی گل رو این بدن ریختن که وقتی میخواستن این بدن رو بردارن گلا رو کنار زدن تا بدنش مشخص بشه... یه آقایی رو هم من سراغ دارم، همچین که میخواستن بدن رو بردارن دیدن بدن تکون نمیخوره. این تیرا از تابوت زده بیرون، به بدن آقا امام حسن اثابت کرده.... یه‌جای دیگه رو هم من سراغ دارم، گُلا رو زینب کنار زد، اما چه گلی؟!؟! گل شمشیر، گل نیزه، گل سنگ، گل چوب...؛ همه دیدن خم شد، صورتش رو گذاشت رو رگهای بریده‌ی آقا اباعبدالله.... حسین.... ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌. هرکسی رو به تو آورد جهان آرا شد مورد مرحمت انسیهّ الحورا شد کودکی بودم و با اسم تو مانوس شدم پای عشقت به سویدای دل من وا شد هرکه نوکر به کسی گشت همان نوکر ماند هرکسی نوکر دربار تو شد آقا شد در زدم بر در هر خانه دری باز نشد جز در خانه تو در نزده در وا شد ریزه خواران سر سفره تو شاهانند آرزو مند گدایی درت موسی شد تو نگاهم نکنی در بر مردم هیچم نگهت عزت دنیای من و عقبا شد سینه زنهای تو در رتبه همه سلطانند این مقامیست که با دست علی امضا شد گریه کردن به شما روزی هر چشمی نیست این متاعیست که در عالم ذر اهدا شد هیچ کس از لب خوشکیده تو نه نشنید نظر لطف شما شامل نوکرها شد 🔸شاعر: .............. و توسل به حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام السلام علیکم یا اهل بیت النبوه السَّلَامُ‏ عَلَى‏ مَحَالِ‏ مَعْرِفَةِ اللَّهِ وَ مَسَاكِنِ بَرَكَةِ اللَّهِ وَ مَعَادِنِ حِكْمَةِ اللَّهِ می نشینیم سر کوی اباعبدالله به امیدِ رخ نیکوی اباعبدالله از کریمیِ خودش بوده که ما هم شده ایم همۀ عمر ثناگویِ اباعبدالله صحنِ پیشانی ما بویِ حسینیه گرفت از گِل تربتِ خوشبوی اباعبدالله اهلِ معراج نشد هیچ رسولی الا .. با توسل به سرِ موی اباعبدالله "وقتی جبرییل برا موسی ماجرای کربلا رو گفت ، موسی گریه کرد گفت منم میشه جزو این عاشورایی ها باشم؟!.. همه ی انبیاء آرزو داشتن ..* نزد پیغمبر ما خوب تر از هر عملی است زدنِ بوسه به بازوی اباعبدالله دستگیر است اگر از همه ی خلق حسین بوده چون فاطمه الگوی اباعبدالله رحمت واسعه اش، جلوه و یاد حسن است رفته بر خوی حسن ، خوی اباعبدالله نیست انصاف نگوییم از ایمانِ رباب ذوبِ مولا شده بانوی اباعبدالله فاطمه در صف محشر به سویش خواهد رفت هرکه رفته قدمی سوی اباعبدالله مُحرمِ کعبۀ بی دلبر زینب نشویم قبلۀ ماست فقط روی اباعبدالله زودتر خورد زمین خواهر مظلوم حسین دید تا خم شده زانوی اباعبدالله شاعر : محمد جواد شیرازی نوبتِ عشق است ، عشقم باحسن سفره را وا کرده این شب ها حسن صبر او رزم است گرچه بی صداست صلحِ او روحِ قیام کربلاست ساختن با سوختن یک جوهر است خونِ این دل مثلِ خون حنجر است هر که مجنون حسین و کربلاست مطمئن زیر دین مجتبی است با اجازه از علی آن صف شکن مینویسم لا فتی الا حسن غربت او سری از اسرار اوست این شلوغیِ حرم ها کار اوست نامه داد و شاه را امداد کرد مذهب ما را حسن ، آباد کرد امشب اما تا مدینه راهی ام الله الله امشب عبداللهی ام کیست عبدالله عشقِ پنج تن؟! حضرت بابُ الحسین بابُ الحسن .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ کارها باب الحوائج ذکر توسّل‌های ما باب الحوائج دارد هوای شیعه را باب الحوایج پیوسته می‌گوییم «یا باب الحوائج» 🔘🔘 پر می‌کشد دل های ما تا کاظمینش امشب عجب دارد تماشا کاظمینش 🔘🔘 عیسای اهل البیت موسای کلیم است مانند بابایش کریم ابن الکریم است بین دعاهایش غریبه هم سهیم است بابای سلطان خراسان از قدیم است 🔘🔘 دارد دمی مثل مسیحا کظم غیظش عبد خدا می‌سازد او با کظم غیظش 🔘🔘 از هر بلایی شیعه‌ها را حفظ کرده زیر عبای خویش ما را حفظ کرده در سینه‌اش علم خدا را حفظ کرده اعجازهای انبیا را حفظ کرده 🔘🔘 با یک نگاهش زیر و رو شد بُشر حافی مجذوب حُسن خُلق او شد بُشر حافی 🔘🔘 آری وقار او وقار دیگری بود اکسیر علم او عیار دیگری بود هر احتجاجش افتخار دیگری بود تیغ کلامش ذوالفقار دیگری بود 🔘🔘 مانند زینب، عمّه‌اش، مرد سخن بود در هر سؤالی پاسخش دندان‌شکن بود 🔘🔘 آقای ما در کنج زندان چارده سال محروم از خورشید تابان چارده سال آزرده، زخمی، مو پریشان چارده سال مثل هزاران سال بود آن چارده سال 🔘🔘 «خلّصنی یارب» گفتنش از حد گذشته پیداست در زندان به آقا بد گذشته 🔘🔘 گلبرگ‌های یاس را پژمرده بودند از بس که آقا را شکنجه کرده بودند پا را دگر از حد فراتر بُرده بودند بدکاره‌ای را پیش او آورده بودند 🔘🔘 ذکر الهی را عجب محسوس می‌گفت «سبحانکَ» «قدّوس» «یا قدّوس» می‌گفت 🔘🔘 یک بار نه... بلکه هزاران بار افتاد در لحظه‌ی برخاستن بسیار افتاد دستش ز روی شانه ی دیوار افتاد آن لحظه یاد مادرش انگار افتاد... 🔘🔘 زنجیرها تاب و توانش را گرفتند یک عدّه‌ای نامرد امانش را گرفتند 🔘🔘 آقای ما در سینه‌اش دردی کهن داشت هر شب نگهبانی پلید و بد دهن داشت 🔘🔘 رنگ کبود و زخم‌هایی بر بدن داشت از بس که زندان‌بان او دست بزن داشت 🔘🔘 صبرش به زیر تازیانه‌ها محک خورد مانند زهرا مادرش خیلی کتک خورد 🔘🔘 یک تخته‌ی در عهده‌دار بردنش بود هر چند که زنجیرها دور از تنش بود اما هنوز آثار آن بر گردنش بود شکر خدا که بر تنش پیراهنش بود 🔘🔘 دیگر سر او زیر دست و پا نیفتاد بر دختر او چشم خیلی‌ها نیفتاد ✍ فردوسی @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 سبک: ...همه جا کربلا ✍شاعر:محمد مبشری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای که در ماتمت ، دل پر از غم شده ۲ قامت آسمان ، از غمت خم شده آه و واویلتا ۲ سال ها عمر تو ، طی به زندان شده ۲ هر چه محنت بود ، بر تو مهمان شده آه و واویلتا ۲ طعنه ها می زند ، خصم پر کینه اش ۲ یک مدینه غم است ، ساکن سینه اش آه و واویلتا ۲ در عزایت شده ، پسرت نوحه گر ۲ بر دل دخترت ، رفتنت زد شرر آه و واویلتا ۲ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:کربلایی محمد مبشری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ز زندان بلا ، ( شدم راحت خدا ) ۲ کنون پر می کشم ( به سوی کبریا ) ۲ گل خیر النساء ، در این ماتم سرا ، به بالینم بیا ۲ رضا جانم بیا ۳ در این زندان غم ( شکسته بال من ) ۲ بیا یا فاطمه ( ببین احوال من ) ۲ در این هجران و غم ، بیاد مادرم ، کشم آه از دلم ۲ رضا جانم رضا ۳ در این ماتم سرا ( منم دور از وطن ) ۲ غل و زنجیر کین ( شده تسبیح من ) ۲ به یاد کربلا ، در این شهر بلا ، نمایم ناله ها ۲ رضا جانم رضا ۳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 ✍شاعر:محمد مبشری ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ من یادگار ، نسل حسینم وارث زهرا ، در کاظمینم سیلی و ضرب دشمن ، شد ارث مادر من یا زهرا ۲ غریبم من غریبم ۲ یا زهرا ۲ ره توشه ای از ، غربت گرفتم با غل و زنجیر ، الفت گرفتم با اشک سرخ زنجیر ، در زندان گشته ام پیر یا زهرا ۲ غریبم من غریبم ۲ یا زهرا ۲ سِندی شاهک ، هر روز و هر شام با تازیانه ، آید به دشنام شد کل پیکر من ، چون روی مادر من یا زهرا ۲ غریبم من غریبم ۲ یا زهرا ۲ من از تبار ، یاسی کبودم مادر فدایت ، بود و نبودم شام مرا سحر کن ، بر زندانم نظر کن یا زهرا ۲ غریبم من غریبم ۲ یا زهرا ۲ @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ 💠 نماز بسیار ساده شب‌ هجدهم ماه رجب 💠 ‌ ✨♥️ رسول خدا (صلّی الله علیه وآله) فرمود: هرکس در شب هجدهم ماه رجب، دو رکعت نماز بخواند؛ در هر رکعت یک بار سوره حمد، یک بار سوره توحید، ده بار سوره فلق، و ده بار سوره ناس؛ گناهانش آمرزیده می‌شود، هرچند تعداد آنها از گناهان مالیات بگیران بیشتر باشد، و خداوند بین او و آتش به میزان شش خندق فاصله می‌اندازد، به گونه‌ای که فاصله بین هر دو خندق به مقدار فاصله آسمان و زمین می‌باشد. 📘 البلدالامین، ص۱۶۸ https://eitaa.com/joinchat/466354217Cce92b3a469
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🏴 🎤مداح :کربلایی روح الله کمایی ✍شاعر:حاج رضا یعقوبیان ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ ای گلبن آل الله (ای نور دل زهرا)2 درگوشه این زندان (راحت شدی از غمها)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید ازغم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا(2) از بس که جفا دیدی (ذکر لب تو هر شب)2 گردیده گل زهرا (خلصنی مرا یا رب)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا این غربت و تنهایی(این دردونفس گیراست)2 برشانه ودست وپا(جای غل و زنجیراست)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا در گوشه محبس تو(چون فاطمه مظلومی)2 با زهر ستم مولا (ازکینه تو مسمومی)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا هفتم گل زهرا و(خورشید ولایی تو)2 بادست ستم مولا(مسموم جفایی تو)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا خون کرده دلت مولا(سندی ستمگستر)2 با زهرستم مولا (از کینه شدی پرپر)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا در کنج قفس مولا (تو از نفس افتادی)2 در غربت ودرزندان(مولازچه جان دادی)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا از بند غم و محنت(گردیده ای تو آزاد)2 آن پیکر تو مانده (بر روی پل بغداد)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا از داغ غمت مولا (شدبزم عزا برپا)2 در جنت ودررضوان(خون گشته دل زهرا)2 ای نور چشمان آل مصطفی می گرید ازغم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا وقتی که توجان دادی(داغ نبی تازه شد)2 آن پیکرمظلومت(تشییع جنازه شد)2 ای نور چشمان آل مصطفی می‌گرید از غم داغ تو رضا زین غم و مصیبت آه و واویلا آن پیکر تو بردند(بردوش همه یاران)2 جسم گل زهرا شد(پامال سم اسبان)2 ای نور چشمان آل مصطفی میگرید از غم داغ تو رضا زیر غم و مصیبت آه و واویلا @majmaozakerine
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از روضه دفتری
متن روضه 1 @roze_daftari 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد زبانحال آقامون موسی بن جعفر... گوشه ی زندان... 🔸من جوان بودم و زنجیر گران پیرم کرد 🔸گشته کاهیده تن و مانده به جا تصویرم قربون غریبیت برم آقا... 🔸یا به زندان برسان مرگ مرا یا الله 🔸یا خلاصم بکن از زیر غل و زنجیرم چکار کردند با آقامون موسی بن جعفر... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت گوشه زندان تنهای تنها... 🔸لیک دوری رضا میکشدم در غربت 🔸گر نیاید به تسلای دل شب گیرم در حالات حضرت آوردند: (لا يَزالُ يَنْتَقِلُ مِنْ سِجْنٍ إلي سِجْنٍ) چهارده سال آقا موسی بن جعفر رو... از این زندان به اون زندان منتقل میکردند... (: بنا به نقلی حضرت فقط 5 یا 6 سال زندانی بودند) خدا ميدونه تو این سالها... چقدر به امام رضا سخت گذشت... چقدر به دخترش فاطمه معصومه سخت گذشت... نميدونم تا حالا مسافر داشتی یا نه... هر روز برای اومدن مسافرت لحظه شماری میکنی... توی این سالها خیلی به شیعیان هم سخت گذشت... اما...بلاخره یک روز خبر دادند... گفتند آی شیعیان... قراره آقاتون موسی بن جعفر آزاد بشه... شاید شیعیان خوشحال شدند... اومدند پشت درب زندان ایستادند... منتظرند... بعد چهارده سال... قراره آقاشون رو ببینند... شاید یک نفر میگه اگه آقام بیاد... من دستهاش رو میبوسم... یه نفر میگه من روی پاهاش میفتم... یک نفر گل آورده... الهی امید کسی نا امید نشه... یکدفه دیدند درب زندان باز شد... چند نفر یک جنازه ای رو دارن میارن... یه نفر صدا میزنه... ( هَذَا إِمَامُ الرَّافِضَه فَاعْرِفُوهُ ) : عیون اخبار الرضا علیه السلام ج:1 ص:99 آی شیعیان انقدر منتظر بودید... اینم امامتون... @roze_daftari ای وای... ای وای... 🔸کنج زندان چه بلائی به سرت آوردند 🔸چه بلائی به سرِ چشم ترت آوردند 🔸شدی آزاد دگر از قفس تاریکت 🔸ولی افسوس که بی بال و پرت آوردند هر طوری بود شیعیان اومدند... جنازه آقا رو تحویل گرفتند... با احترام کفن کردند... روی دست شیعیان... تشییع جنازه باشکوهی شد... با احترام بدن مطهر آقا موسی بن جعفر رو دفن کردند... اما عرضه بداریم... لا یوم کیومک یا اباعبدالله... کربلا بجای اینکه بدن رو دفن کنند... صدا زدند... اسبهاتون رو نعل تازه بزنید... اونقدر بر روی بدن عزیز زهرا... اسب تاختند که... استخوانها شکست... 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست 👇 @roze_daftari
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️ غزل مصيبت شهادت امام كاظم عليه السلام اثر: مجتبي صمدي شهاب موسای طور غربتم و خسته ،بی عصا مجروح عشق هستم و محکوم بی خطا افتاده ام به گوشه زندان بی کسی در حسرتم به دیدن یک بار آشنا زندانی بدون ملاقات عالمم کز اهل و از عشیر‌ه ی خود گشته ام جدا در قعر تیرگی نفسم بند آمده از دود شعله ی ستم و قحطی هوا گاهی که خواب می بردم فکر میکنم هستم چو یک کبوتر آزاد در فضا پر می کشم ز دام و در آفاق می پرم در دست باد هر طرفی می روم رها ناگه ولی به ضرب لگد می پرم ز خواب جا می کند به پیکر من جای ردّ پا زخم فلز به گردن من دائمی شده سرتا به پا شکسته تنم زیر چکمه ها در سجده بسکه پیکر من آب رفته است انگار روی خاک فتاده است یک عبا گیسوی من به پنجه ی دشمن گرفته خو مثل جنازه روی زمین می کشد مرا وقتی که خسته می شوم از لطمه های او می گریم از اسارت زنهای کربلا باران آتش و سر بر نیزه بود و سنگ آواز و رقص و هلهله شده پاسخ عزا