eitaa logo
کانال متن روضه مجمع الذاکرین اهل بیت علیه السلام🎤
40.6هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
376 فایل
﷽ 💚مقدمتان را به کانال ✅ خوب ✅ پرمحتوا ✅ و ارزشمند مجمع الذاکرین گرامی میداریم💚 مدیریت 👇 @khadeem110 @majmazakerinee لینک کانال👆 https://eitaa.com/joinchat/272171029Cdda5575628 لینک گروه 👆 https://rubika.ir/maajmaozakerine کانال ما درروبیکا👆
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"ع" 🏷 (ع) هو الليث؛ هو الغوث هو الغيث؛ هو الغيمه هو الباصر؛ هو الناصر هو الناظر؛ الى الخيمه يا عباس جيب الماي لسكينه هو العسكر؛ هو القسور هو المحور؛ لأهل الله هو القاضي؛ هو الماضي هو الراضي؛ بأمر الله يا عباس جيب الماي لسكينه مشى السقاء؛ لنهر الماء وماء الماء؛ بعينيه ولم يشرب؛ اخو زينب ولم يقرب؛ بكفّيه يا عباس جيب الماي لسكينه هوى البدر؛ على الرمل بلا عين؛ بلا كفّين وبالوجه؛ تلقّاه فناداه؛ يخويا حسين يا عباس جيب الماي لسكينه ◾️◾️◾️◾️◾️◾️
"ع" 🏷 (ع) قمر آل‌الله، سپر ثارالله پسر اسدالله، فی امان‌الله با تو، کویر دریا بی تو، حسین تنها با تو، حرم آروم بی تو، حرم غوغا هنوز نرفته؛ تموم بال‌وپرم ریخته هنوز نرفته؛ غم دنیا توو دلم ریخته هنوز نرفته؛ حرم آشوبه، بهم ریخته بچّه‌هام سرگردون، دست‌پر از میدون بیای ان‌شاالله، فی امان‌الله از صبح که هر خیمه چندتا شهید داده بعد از خدا، دستات به ما امید داده هنوز نرفته؛ یه لشکر فکر یه گهواره‌ان هنوز نرفته؛ نگاه از ما برنمی‌دارن هنوز نرفته؛ حسینو راحت نمی‌ذارن بی‌کسی شد آوار، توی این شام تار بی‌پناه شدم ای ماه، فی امان‌الله تا خیمه‌ها، عطر یاس کبود اومد وقتی عمود روی فرقت فرود اومد هنوز نرفته؛ دارن می‌میرن کبوترها هنوز نرفته؛ دارن می‌لرزن دخترها هنوز نرفته؛ گره زد زینب به معجرها ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
"ع" 🏷 (ع) أيُّهاالسَّاقي؛ أيُّهاالرَّاقي أيُّها الباقي؛ يَا أبا عبدِ الله أيُّها الأغلى؛ أيُّها الأعلى ذِكرُنَا الأحلى؛ يَا أبا عبدِ الله أيُّها المذبوح؛ يا مَليكَ الروح يا مُنَجّي نوح؛ يَا أبا عبدِ الله يا سبيلَ النَّجاة؛ يا عينَ الحياة يا روحَ الصَّلاة؛ في بطونِ العرشِ جاءَكَ المُبتلى؛ بهوى كربلا يا طريحَ الفلا؛ سِرَّنَا لا تُفشي قتیل عبره؛ عزیز زهرا حسین یا مولا كُلَّمَا أدعو؛ يسبِقُ الدَّمعُ يصرَخُ الضِّلْعُ؛ يا غريبَ الزَّهرا كُلَّمَا أركَعْ؛ أذكُرُ المصرَع مِنحَرٌ يُقطَع؛ يا غريبَ الزَّهرا سجدتي لله؛ بعدها يَنعاه قلبيَ الأوّاه؛ يا قتيلَ الزَّهرا يابنَ قتيلِ السّجود: يا تجلِّي الودود بالخَفا والشُّهود؛ منكَ تُحيي نظرَه من أتى مأتمَه؛ شَهِدَتْ فاطِمه يضمَنُ الخاتِمه؛ يا غريبَ الزَّهرا ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◼️ چرا با آن قد و قامت رشید ،قبر کوچکی دارد؟ در زمان مرحوم علامه سید بحرالعلوم، گوشه ای از مرقد مطهر قمر بنی هاشم علیه السلام ویران شد و نیاز به تعمیر و نوسازي پیداکرد. این جریان را به علامه بحرالعلوم خبر دادند و باشد که وي با معمار در روز معینی براي دیـدار قبر مقـدس و تعیین مقـدار تعمیر به سـر مرقـدمطهر بروند. آن روز فرا رسید و آن دو با هموارد سـرداب گردیدند و از نزدیک بناي قبر را دیدنـد. در این بین، معمار نگاهی به قبر و نگاهی به علامه کرد و پرسـید: آقااجازه میفرمایید سؤال یکنم؟ علامه فرمود: بپرس. معمارگفت: ما تاکنون خوانده وشـنیده بودیم که حضـرت ابوالفضل العباس علیه السلام قامتی بلند داشته اند، به طوريکه هرگاه بر اسب سوار می‌شدند زانوانایشان برابر گوشهاي اسب میرسیده است. بنابراین باید قبر آن حضرت طول بيشتري داشته باشد، ولی من میبین مصورت قبر کوچک است، آیاشنیده هاي من دروغ است، و یا کوچکی قبر علت ديگري دارد؟! علامه به جاي پاسخ،سـر به دیوار نهاد و به شدت شـروع به گریستن کرد.گریه ي طولانی او معمار را نگران ساخت و عرض کرد: آقاي من،چرا منقلب وگریان شدي، مگر من چه گفتم؟! علامه فرمود: شـنیده هاي تو درست است، و همانگونه که گفتی حضـرت عباس علیه السـلام قامتی بلند و رشـیدداشته است،ولی سؤال تو مرا به یاد مصائب جانکاه حضـرت عباس علیه السـلام انـداخت؛ زیرا به قـدري ضـربت شمشـیر و نیزه و تیر بر وي واردشـد که بـدنش را قطعه قطعه نمود و آن قـامت بلنـد به قطعاتی کوچـک تبدیل یـافت. آیا تو انتظار داري بـدن حضـرت ابوالفضل العباس علیه السلام که قطعات آن توسط امام سـجاد زین العابدین علی بن الحسین علیهماالسلام جمع آوري و دفن شده، قبري بزرگتر از این قبر داشته باشد؟! 📚چهره درخشان قمر بنی هاشم ج١ص٢٣٣
194.1K
نوحه شب نهم سکینه جان بیابنگرکه بابایت چه روآمد خمیده قامت وافتان وخیزان بی عمو آمد بگوبابامگرچون شدکه دستت برکمر داری پدرجانم چه پیش آمدکه اشک ازدیده می باری بگو بابای من علمدارت چه شد عموجانِ من آن سپهدارت چه شد عموجانم عمو عموجانم عمو سکینه جان دگرپشتم شکست ازداغ سردارم بگو بااهل خیمه برنمی گردد علمدارم عموجانِ غریبت را کنار علقمه کشتند تنِ بی دستِ سردارِ مرا درخونش آغشتند به فرق او زدندعمود آهنین کنار علقمه فتاده بر زمین عموجانم عمو عموجانم عمو دودستش شدقَلَم اَمّاعَلَم دردست بُبریده سرش ازگرز آهن پاره بودو تیربردیده اگرچه جسم عباسم به موج خون شناور بود ولی شرمندۀ اهل خیام و روی اصغر بود رسیده ازفراقِ اوجان برلبم که دیگرمیرود اسیری زینبم عموجانم عمو عموجانم عمو شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»