#رسول_اکرم
صبر و شکیبایی به هر دردی روا است
جز در غمِ فقدانِ تو ای حضرتِ عشق
بعد از تو چشمِ آسمان را خون گرفته
شد روز و شب گریانِ تو ای حضرتِ عشق
هفت آسمان را در عزای خود نشاندی
داد از شبِ هجرانِ تو ای حضرتِ عشق
ای گوهرِ شب تابِ باغِ آفرینش
آیینه اشک افشانِ تو ای حضرتِ عشق
با مویه های یاسِ تو دل همنوا شد
این جانِ ما قربانِ تو ای حضرتِ عشق
مانده ز بعدت فاطمه در بیتُ الاحزان
آن کوثرِ قرآنِ تو ای حضرتِ عشق
جاریترین نورِ الهی گشته خاموش
حیف از رخِ تابانِ تو ای حضرتِ عشق
رفتی علی با فاطمه تنها نشسته
بر پیکرِ بی جانِ تو ای حضرتِ عشق
معراجِ روحانیِ تو سبز است و روشن
جاوید باد ایمانِ تو ای حضرتِ عشق
نورِ مبین ات تا قیامت مشعلِ ماست
دل در تبِ بارانِ تو ای حضرتِ عشق
بعدِ تو زهرا را به جوی خون نشاندند
شد اولین مهمانِ تو ای حضرتِ عشق
از تشتِ زهر و تشتِ زر زینب گواه است
خون بارد از چشمانِ تو ای حضرتِ عشق
بر آستانِ مهربانِ تو دخیلم
دستِ منو دامانِ تو ای حضرتِ عشق
هستی محرابی
#پیامبر_اکرم
به ذکر یاعلی،جان میدهم عالیِ اعلا را
بخوان خود یاعلی،بالا سرم این نام زیبا را
علیاً یاعلی،ذکر عروج و ذکر معراجم
صدای دلنشین تو مصفا میکند ما را
بمان پیشم، مرو یک لحظه حتی از کنار من
تویی روح و روان من، تویی معنا مسیحا را
به عمرم بهترین روزم همان روزیکه در کعبه
به إذنِ الله بنهادی به روی شانه ام پا را
سرم بر دامنت بگذار و دستت را روی قلبم
که جان آسان دهم، دستان پر مِهرِ تولا را
حسن را با حسین آرام روی سینه ام بگذار
که از سختیِ جان دادن رها سازند طاها را
بگو زهرا کنار بسترم یک لحظه بنشیند
و زینب وا کند بهر دعا، با اشک،لبها را
به غیر از پنج تن اینجا نماند هیچکس دیگر
ز حُجره دور سازید آن منافقهای بطحا را
مرا تهمت به هذیان میزند این فردِ نالایق
پس از این برحذر باشید این اصحاب شورا را
دگر می پاشد از هم جمعِ گرمِ اهلبیت من
به آتش میکشند این قوم، بیتِ وحیِ مولا را
اگر دست تو را بستند یاحیدر،صبوری کن
صبوری کن،خدا میبیند این ظلم و بدیها را
دگر صرف نظر کن از طلوعِ زهرۀ اَزهَر
علی؛دیگر نمیبینی پس از این،روی زهرا را
مبادا جای سیلی را ببینی بر رخ ماهش
مخواه از روی نیلی بعد از این،فیضِ تماشا را
اگر دیدی که مخفی میکند رخسارِخود از تو
نداری طاقت دیدار آن آزرده سیما را
به زودی همسر تو دست بر دیوار میگیرد
برای راه رفتن از حسن گیرد مدد پا را
تمام دنده های او تَرَک بردارد از ضربه
و اینجا پشتِ در،میخواند آن مظلومه، ماها را
اگر چه فاتح خیبر،شود خانه نشین اما
به زودی غرق خون بینند محرابِ مصلا را
حسن زهر جفا نوشد، حسینم رخت خون پوشد
اسیری میرود زینب،ببیند داغ عظما را
حدیث زینب و معجر، حدیث کشتۀ بی سر
حدیث ساقی لشگر، کند بیدار دنیا را
محمود ژولیده
#پیامبر_اکرم
یاس سپید باغ بهاران من بیا
نور پُر از تلألؤ چشمان من بیا
لرزه نشسته بر تن و دستان من بیا
جان میدهم کنار تو ای جان من بیا
اشک فراق بر رُخ بابا چکیده است
زهرای من زمان جدائی رسیده است
ای راحتی این نفس آخرم بیا
خواهم که توشه ام بدهی دخترم بیا
سایه زده اجل به سرم بر سرم بیا
ای مهربانتر از پدر و مادرم بیا
آهی برای این دل غم پرورم بکش
تا سالم است دست تو روی سرم بکش
غصه نخور زمان جدائی زیاد نیست
از پیلهء فراق رهایی زیاد نیست
ذکر پدر پدر به کجائی زیاد نیست
تا اینکه در برم تو بیائی زیاد نیست
آماده باش بعد من از راه میرسی
با صورتی گرفته تو ای ماه میرسی
تو بعد من بلاکش غم بی نهایتی
تنها سپر برای امام و ولایتی
حامی حیدری و خودت بی حمایتی
در شعله یاعلی تو گردد حکایتی
بعد من از زمانه تو بیزار میشوی
مجروح ضربهء در و دیوار میشوی
زهرای من به خواب و به رؤیا بگو علی
در پشت در به نیّت بابا بگو علی
شعله اگر که سوخت تنت را بگو علی
در کوچه زیر مشت و لگد ها بگو علی
دشمن به اهل بیت چه گستاخ میشود
با میخ داغ جسم تو سوراخ میشود
زهرا بیار این دم آخر حسین را
زهرا بیار جان پیمبر حسین را
تا بینمش به چشم زخون تر حسین را
تا بوسه اش زنم لب و حنجر حسین را
وقتی که روز خواهر او میشود سیاه
می آیم از بهشت به گودال قتلگاه
وقتی زتشنگی به زمین مانده ردّ پاش
بر جای بوسه ام نوک خنجر کشد خراش
بی فایده ست هر چه کند قاتلش تلاش
پس با لگد کند به روی خاک جابجاش
اینگونه است خصم چنین حَربه میزند
از پشت سر به گردن او ضربه میزند
مجتبی صمدی شهاب
#پیامبر_اکرم
وقتی که دردهایت آرامشم بهم زد
رفتی و بی تو داغت تقدیر را رقم زد
رفتی خوشی پس از تو نامِ مرا قلم زد
در شامِ شک و شبهه تاباندهای یقین را
نوری و نور کردی تاریکیِ زمین را
اَبری و آب دادی این خشک سرزمین را
از اول قیامت تا آخرین دقایق
ماندی و ساختی با نامردمی منافق
ماندی که تا بسازی این چند مرد عاشق
کارِ علیست کارَت کارِ تو کارِ حیدر
هشتادوچار غزوه شد کارزارِ حیدر
دینِ تو زد جوانه با ذوالفقارِ حیدر
با التهاب ماندی با اضطراب رفتی
با درد پاشدی و با درد خواب رفتی
دیدم میانِ بستر بابا چه آب رفتی
ماییم و هیچکس نیست لبخندِ شهر پیداست
دیدم که در نگاهت با درد صبر پیداست
اما به پیکر تو آثار زهر پیداست
گفتم دعا بفرما حکمِ قضا بگردان
گفتم بمان و غم را از مرتضی بگردان
"هجران بلای ما شد یارب بلا بگردان"
تب داشتی و میبرد این تب توانِ من را
دیدم به روی سینه داری دو جانِ من را
خواباندهای حسین و چسباندهای حسن را
گفتی به انتظارت هستند این جماعت
دارند خنجرِ کین در آستین جماعت
تا پشتِ در بیایند تا آخرین جماعت
با پنجههای لرزان دستت نوازشم کرد
تا با علی بمانم چشمت سفارشم کرد
تا پایِ او بسوزم با اشک خواهشم کرد
گفتی به پشت او باش من پیش روش رفتم
دشمن به پشت در بود من روبروش رفتم
آنقدر زخم خوردم تا که زِ هوش رفتم
آتش به خانه میزد آتش زبانه میزد
آن یک به بازویم زد این یک به شانه میزد
او با قلاف شمشیر این تازیانه میزد
حسن لطفی
#پیامبر_اکرم
نفسم در شماره افتاده
رنگ و رویم پریده است علی
سر من را بگیر بر زانوت
وقت رفتن رسیده است علی
گرچه زود و سریع طی شد و رفت
چقدر روزگار سخت گذشت
همه سالهای تبلیغم
به من بیقرار سخت گذشت
دل من را همیشه توهین
بی حیاها شکست یادت هست
سنگ باران کودکان لجوج
سر من را شکست یادت هست
در احد که غریب ماندم من
بغض کفار داشت وا میشد
یک تنه جوشنم شدی تو علی
تو نبودی سرم جدا میشد
اثر آفتاب شعب این بود
در سرم شعله های تب مانده
به کف پای من ازآنموقع
خارهای ابولهب مانده
چه کنم وقت رفتن امده است
دل ندارم که روضه خوان باشم
کاش میشد زمان حمله به در
زنده باشم کنارتان باشم
ظاهرا مومن و مسلمانند
با تو و فاطمه بداند علی
صبر کن صبر کن برای خدا
همسرت را اگر زدند علی
همه هیزم بدست می آیند
آتشی پشت در به پا بشود
وای اگر در به فاطمه بخورد
میخ در بین سینه جا بشود
صبر کن آن زمان که با سیلی
قصد دارند بررویش بزنند
یا که در پیش دست بسته ی تو
با قلافی به بازوریش بزنند
تازه این اول مصیبت هاست
کزبلای حسین نزدیک است
مثل زهرا قرار سوختن
بچه های حسین نزدیک است..
خیمه ها دانه دانه میسوزند
هرکجا دود سربه سر آتش
دختران من و تو با گریه
همه جان میدهند در آتش
سید پوریا هاشمی
#پیامبر_اکرم
بس کُن عزیزِ تا سحر بیدار بس کُن
کُشتی مرا از گریه ی بسیار بس کُن
ای چند شب بیدار مانده آب رفتی
ای چند شب گریانِ من اینبار بس کُن
بس کُن کنارِ بسترم خیس است زهرا
آتش نزن بر این تنِ تَب دار بس کُن
رویت ندارد طاقتِ این اشکها را
طاقت ندارد اینهمه آزار بس کُن
باید ببینی روزهایِ بعد از این را
باید بمانی با غمی دشوار بس کُن
باید بگویم روضه های بعد خود را
باید بسوزی بعد از این دیدار بس کُن
ای کاش بعد از من کسی جایت بگوید
با هیزم و با آتش و دیوار بس کُن
ای کاش میگفتند خانوم بچه دارد
ای کاش میگفتند با مسمار بس کُن
در کوچه می اُفتی کَسی غیر از حسن نیست
با گریه می گوید که در انظار بس کُن
در کوچه می اُفتی و می گوید به قنفذ
اُفتاد دستِ مادرم از کار بس کُن
دستت مغیره بشکند حالا که اُفتاد
از چادر او پایِ خود بردار بس کُن
بگذار یک جمله هم از گودال گویم
خون گریه ات را کربلا بگذار بس کُن
وقت هزار و نُهصد و پنجاه زخم است
ای نیزه ی خونبار این اصرار بس کُن
این ناله هایِ دخترت پیشِ حرامی است
با شمر می گوید نزن نشمار... بس کُن
حسن لطفی
#پیامبر_اکرم
وقت عروج روح رسول خدا رسيد
از مأذنه صداي اذان عزا رسيد
سهم وجود آل عبا رنج و غم شده
از پنج تن ستاره اي از نور كم شده
چشم يتيم مكه زماني كه بسته شد
شهر مدينه از نفس افتاد خسته شد
دلشوره هاي فاطمه شد اشك و زمزمه
اشكي به رنگ خون چكد از چشم فاطمه
داغ نبي زفاطمه اش صبر برده است
مانند مادري است كه فرزند مرده است
برگونه هاي فاطمه لطمه نشسته است
از اين فراق غمزده چهره شكسته است
رنگ افق ز داغ پيمبر كبود شد
شبنم زديده هاي علي سيل و رود شد
دو شاهزاده روي تن حضرت رسول
افتاده اند ناله زنان همره بتول
آه حسن صداي غريبانه ساز شد
كام حسن به نوحه و مرثيه باز شد
حال حسين حال يتيمي بهانه جوست
گويي دوباره تشنه لب بوسه بر گلوست
گويد به ناله در بر پيغمبر از محن
خيز و دوباره بوسه بزن بر گلوي من
گويد پدر دوباره حسينت زجان ببوس
خيز و دوباره جاي لب و خيزران ببوس
در اين عشيره سخت تر از هر وداع نيست
اينجا كسي ز داغ كه بي اطلاع نيست
اين خانواده صاحب اصلي محشرند
از هركسي زماتم خود با خبر ترند
بايد كفن بدست بگيرد علي ولي
اي واي اگر امان بدهد پست اولي
بر دين استوار الهي زيان رسد
پاي طناب واي اگر به ميان رسد
اي واي اگر غدير خم از يادها رود
حيدر به بند غربت شيادها رود
بعد ازنبي خدا نكند شعله پا شود
زهرا به كوچه ها سپر مرتضي شود
دشمن پس از نبي نكند بهر تعزيت
ضرب لگد به در بزند بهر تسليت
اي واي اگر كه محسن شش ماهه جان دهد
ايكاش ميخ در به تن او امان دهد
مجتبی صمدي شهاب
#پیامبر_اکرم
مثل یک سایه چه زود از سرِ این خانه گذشت
چه غریبانه،غریبانه،غریبانه گذشت
چشم را بست ولی صبر نکردند این قوم
پیشِ او بود علی صبر نکردند این قوم
ای دل از غربتِ این لحظه ی تشییع بگو
از غریبانه ترین لحظهی تشییع بگو
او غریبانه ترین لحظهی رفتن دارد
روضهی رفتن او گفتن و گفتن دارد
اندک اندک اثرِ زهر به جانش اُفتاد
رویِ دامانِ علی بود توانش اُفتاد
شهر در مَکر و سکوت است علی تنها شد
یک تنه گرم حنوط است علی تنها شد
یک طرف داشت علی آب به پیکر می ریخت
یک طرف داشت جماعت سرِ مادر می ریخت
آب غسلش به تنش بود که هیزم پُر شد
شعله پیچید به در نوبتِ یک چادر شد
بدنش روی زمین بود به زحمت اُفتاد
وای ناموس علی بینِ جماعت اُفتاد
در عزای پدرش بود که سیلی را خورد
سوگوار پسرش بود که سیلی را خورد
تا که مولا کفنش کرد زنش را کُشتند
تا کفن روی تنش کرد زنش را کُشتند
دست بر پهلوی خود داشت پرش خورد به در
درد پهلو که خَم اش کرد سرش خورد به در
حسن لطفی
#پیامبر_اکرم
در پیشِ من آتش مزن بال و پَرَت را
خونین مکن جان پدر چشم تَرَت را
فردا همینکه جمع کردی بسترم را
آماده کن کمکم عزیزم بسترت را
آماده کن از آن کفنها دومین را
بیرون بیاور یادگار مادرت را
بگذار روی سینهام باشد حسینت
بگذار بر قلبم حسن را دخترت را
بگذار با طفلان تو قدری بسوزم
حالا بگویم حرفهای آخرت را
زاری مکن بر حال من با حال و روزت
خاکی مکن دنبال بابا معجرت را
تو بار شیشه داری و میترسم از تو
خیلی مواظب باش طفل دیگرت را
وقتی که میریزند هیزم روی هیزم
وقتی که میسوزاند آتش سنگرت را
بابا حواست باشد آنجا مُحسنت را
بابا مواظب باش پشتِ در سرت را
ای کاش میشد روضهی بازو نمیشد
وقتی علی میشوید آهسته پَرَت را
این جملهی آخر عزیزم با حسین است:
"با خود مَبَر در قتلگه انگشترت را"
حسن لطفی
#زمینه_شور
#شهادت_امام_حسن_(ع)
#فاطمه_جان_گریه_نکن
#راحت_شدم_دیگه_ازاین
🔘🔘🔘🔘🔘🔘
بند1⃣
راحت شدم دیگه ازاین همه بلا و غصه ها تو مدینه/ عمریه این دل غمینه
وقت جدایی شده و میسوزم از آتیش این زهر کینه/ عمریه این دل غمینه
زهر جفا بهونه و من کشته ی سیلی و روی مادرم/ نگاه به حال مضطرم
صدای پای مادره داره میاد با قدی خم بالا سرم / نگاه به حال مضطرم
..........
بیا بشین برادرم کنارم
بهت بگم حرفایی رو قرارم
رازی که مونده تو دلم چل ساله
باعث شده شبا آروم ندارم
.........
وآآآآآ،کشید گرفت و پاره کرد فدک
وآآآآآ،دلیل پیری ام شده کتک
حسن وآآآآآ
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
بند2⃣
منم اون غریبی که،توخونه حتی دیگه محرم نداره/خیلی غریبه بی یاره
ذره ذره آب میشه از،درون و خون یکسره بالامیاره/خیلی غریبه بی یاره
داره آتیش میگیره و میاره بالا تیکه های جگرش/جلوی چشم خواهرش
اونیکه پرپر می زنه،از ستم زهر جفای همسرش/جلوی چشم خواهرش
قاتل من ولی غمه دیواره
یه عمره که چشام داره میباره
قاتل من شکستگی پهلو
اون خونیه که رو نوک مسماره
وآآآآآ لگد زدن با هم چهل نفر
وآآآآآ شدن همه ردازروی مادر
حسن وآآآآآ
💠💠💠💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
به قلم :
#سید_مرتضی_پیرانیان
#کربلایی_سیدناصراسماعیل_نسب
391.4K
#زمزمه_شور_واحد_زمینه
#شهادت_امام_حسن(ع)
#کجایی_خواهرم
⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️⚫️
بند1⃣
کجایی خواهرم
دیگه رسید لحظه های آخرم
بیا بزار روی زانوهات سرم
کجایی خواهرم
میلرزه دست و پام
میریزه خونابه از کنج لبام
داره کم کم بسته میشه این چشام
میلرزه دست و پام
.....
جون میدم با دلی زار و حزین
راحت شدم با زهر کین
شام غم هام دیگه شده سحر
غربتم رو ببین خواهر
امون از غم غربت
.......
بند2⃣
میسوزه این دلم
آتیش زهر میسوزونه حاصلم
میمیرم و ولی زهر نیست قاتلم
میسوزه این دلم
زهر فقط بهونس
قاتل من سیلی بی بهونس
قاتل من کبودیه رو گونس
زهر فقط بهونس
.......
بی حیا توکوچه راهمون و بست
یه جور زد گوشواره شکست
تاکه مادرافتاد خیلی بد زد
محکم به پهلوش لگد زد
امون از غم غربت
💠💠💠💠💠💠
به قلم:
#سیدناصر_اسماعیل_نسب
❇️ ابرگروه مجمع الذاکرین اهل بیت (علیهم السلام)
اولین وفعال ترین گروه درایتا👌
🔹 برای محرم وصفر درخواست هر گونه مطالب مذهبی، اشعار، نوحه،حدیث، روضه......
داری
روی لینک بزن وارد گروهمون بشو⬇️
https://eitaa.com/joinchat/272171029C6a1afef11d
📣📣📣📣📣
أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ✋
دلم خوش است
به این لحظههای نورانی
سلامِ صبح، مرا باز کربلایی کرد
#دل_شکسته_ما_را
#حرم_هوایی_کرد😢
صبحتون حسینیــــــــــ【♥️】🌤
امـامـ مهــ🌟ــــربان
🍂🌹🍃🌹🍂🌹🍃🌹🍂
یک روز نوشتیم بر این آبی کاشی
شاید کسی از راه بیاید که تو باشی
یک چند گذشت و خبری از تو نیامد
دل ها متلاطم شد و کاشی متلاشی
یک روز گرفتار شک و شاید و تردید
یک روز غلط گیری و اشکال تراشی
روشن تر از آیات و روایات خدا کو
ما متن رها کرده به دنبال حواشی
اما کسی از راه می آید خبری هست
سوگند به فیروزه و گلدسته و کاشی
همسایۀ دیوار به دیوار کجایی؟
وقت است که جارو بزنی آب بپاشی
🍂🌹🍃🌹🍂🌹🍃🌹🍂
💐 هدیہ صلواة جهت تعجیل فرج
⛅ ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج⛅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ذکر روز بکشنبه
یا ذالجلال و الاکرام
السلام علیک یا علی بن ابیطالب(ع)
السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)
تقدیم به روح بلند آن دو بزرگوار صلوات
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عاقبت تان پر از خیر و برکت
🌱⃟🌸๛
=====🍃🌺🍃====
📖 تقویم شیعه🥀
☀️ امروز:
شمسی: یکشنبه - ۱۹ شهریور ۱۴۰۲
میلادی: Sunday - 10 September 2023
قمری: الأحد، 24 صفر 1445
🌹 امروز متعلق است به:
🔸مولی الموحدین امیر المومنین حضرت علی بن ابیطالب علیه لسّلام
🔸(عصمة الله الكبري حضرت فاطمة زهرا سلام الله عليها)
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹درخواست قلم و دوات توسط نبی برای نوشتن وصیت، 11ه-ق
📆 روزشمار:
▪️4 روز تا شهادت حضرت رسول و امام حسن علیه السلام
▪️6 روز تا شهادت امام رضا علیه السلام
▪️11 روز تا وفات حضرت سکینه بنت الحسین علیه لسلام
▪️14 روز تا شهادت امام حسن عسکری علیه السلام
▪️15 روز تا عید غدیر ثانی، آغاز امامت امام زمان عج
✅ با ما همراه شوید...🥀
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مثلّث شهادت امام حسن علیهالسلام
سلامْ حضرتِ باران سلامْ حضرتِ نور
سلام سورهیِ رحمان سلام سنگِ صبور
سلام چشمهیِ ایمان سلام کوهِ غرور
سلامِ ما به سرایِ پر از غبارِ شما
سلامِ ما به دلِ خون و داغدارِ شما
کسی برایِ سفر بارِ خود نَبسته چرا؟!
دوباره وقتِ زیارت دلم شکسته خدا
چکیده اشک و رسیده به عرش دستِ دعا
زیارت آمدهایم و حرم نمیبینیم
نَه گنبدی نَه ضریحی عَلم نمیبینیم
به تکّهسنگی اگر اِکتفا کنم بعدَش....
به گریه تکیه به دیوارها کنم بعدش....
دوباره مادرتان را صدا کنم بعدش....
به یادِ ضربهیِ سنگینِ دست میافتم
میان کوچه چه شد؟!چه شکست؟! میافتم
به گوشواره شبیهَم شکستهام مادر
شبیهِ چادرِ خاکی و خستهام مادر
همیشه گوشهیِ خانه نشستهام مادر
به یادِ کوچهیِ تنگ و هجومِ طوفانم
عصایِ دستِ تو هستم اگر چه لرزانم
شرارِ زهرِ جفا آرزویِ من بوده
همیشه بغض و غمی در گلویِ من بوده
تمامِ روضهیِ تو پیش رویِ من بوده
صدایِ ضربهیِ سیلی به گوش من پیچید
اگر چه تکیه به دیوار داد میلرزید
حرم ندارد اگر بیحرم شدن خوب است
همیشه سهمِ دل فاطمیه آشوب است
وَ آخرین سخنم پیکری لگدکوب است
تنی به رویِ زمین مانده پیرُهن رفته
چقدر نیزه شکسته در این بدن رفته
حرم اَسیر و اَمیرِ حرم کرم میکرد
نگینِ خاتمِ او ساربان به چنگ آوَرد
نشسته بر رویِ گُل رَدِّ پنجهیِ نامرد
مدینه مثل حرم ندبهخوان و سوزان است
نوایِ کرب و بلا رفتهها حسن جان است
#شهادت #مدینه #کربلا
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
مُسمّط مثلّث شهادت حضرت رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله و سلّم
اُمیدِ اوّل و آخر رسولِ رحمت و نور
قرارِ حیدر و کوثر اُصولِ شور و شعور
نشانِ لطفِ شما در قبول کردنِ مور
قسم به گنبدِ خضرایِ بینظیرِ شما
نیامده نمیآید کسی نظیرِ شما
به رویِ دوشِ شما پرچمِ محبّت بود
عدویِ واقعیات جهلِ خَلق و غفلت بود
پیمبری که همیشه به فکرِ اُمّت بود
عجب ندارد اگر فکرِ حالِ ما کرده
تب آمده طرفَش یادِ کربلا کرده
حسین از من وُ من از حسینم اِی مردم
خیالتان نرود سمتِ مُلکِ ری مردم
خیالمان نرود سویِ بَزمِ مِی مردم
اگر به فاطمه سیلی زدید غم حتمیست
اِسارت حرم و نالهیِ عَلم حتمیست
اگر درِ حرمَش سوخت خیمه میسوزد
از این سقیفه بدی کوفه که میآموزد
به سویِ آلِ نبی چشمِ هیز میدوزد
اگر شکسته شود پهلویِ گلم حتماً
به گوشِ دخترکی چنگ میزند دشمن
به خونِ محسن و شش ماههیِ ربابه قسم
بریده مثل حرم میشود خدا نفسم
اگر به روضهیِ گودال و بزمِ مِی برسم
دوباره یادِ قمر میکنم کجا افتاد؟!
عمو نبود و گلِ خیمه زیرِ پا افتاد
پیمبرِ حرمِ بینِ دود زینب بود
کسی که شد همهجایش کبود زینب بود
شهیدِ طعنهیِ آلِ یهود زینب بود
به رویِ گردنِ دین دِیْنِ زینبِ کبراست
حدیثِ نابِ کِسا وُ زیارتْ عاشوراست
نوایِ فاطمیه نوحهیِ مُحرّمِ ما
نوشتههایِ کتیبه شعارِ پرچمِ ما
تمامِ سِلمِ مُسلَّم اِمامِ هر دَمِ ما
مدالِ فخرِ رسول و عَیارِ این مکتب
قسم به ندبهیِ پیغمبر است یازینب
#شهادت #مدینه #کربلا #یا_رسول_الله
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#پیمبری_که_همیشه_به_فکر_امت_بود
#شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح و مرثیه امام حسن علیهالسلام
حتّٰی سیاهیلشگرِ خوبی برایت نیستم
داری هوایم را ولی مرغِ هوایت نیستم
یک بینوایم در سرایت شرحِ حالم این نوا
من با نوایت نینوایی بینوایت نیستم
شاهانه میگویم گدایِ خانهزادِ دلبرم
هیچم ندارم نیستم وقتی گدایت نیستم
حرفِ دلِ این سینهزن بعد از دوماه این شد حسین
در کربلا هم جز به یادِ مجتبایت نیستم
از روضهیِ گودال هم این روضهاش سنگینتر است
این کوچه پیرت کرده امّا من عصایت نیستم
دیوار را میگیری و دست مرا وِل میکنی
مادر مگر من مَحرمِ درد و عزایت نیستم
یک تکّه از آویزهات بر رویِ خاکِ کوچههاست
حیرانِ این کوچه نباشم مبتلایت نیستم
باران که میبارد به یادِ ندبههایت هستم و...
باور نخواهم کرد مشمولِ دعایت نیستم
#غزل #مدح_مرثیه #شهادت #بقیع #کربلا
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام #روضه
#نوای_کربوبلا_رفتهها_حسن_جان_است
#شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
غزل مدح حضرت رسولاللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم
دینِ ما زیرِ دِیْنِ این آقاست
حاصلِ شور و شِینِ این آقاست
ما کویریم و تشنهیِ مطلق
شأنِ باران حسینِ این آقاست
در وفا و محبّت و ایثار
اسداللّه عینِ این آقاست
عَلمش را علی که بردارد
عالمینْ عالمینِ این آقاست
کُلِّ اَسرارِ عالَمِ خلقت
بینِ اَللّه ُو بینِ این آقاست
او حسینیتر از همه باشد
دلبرِ ما حسینِ این آقاست
بعد از آن روضهیِ عجیب و غریب
ندبه با زینبینِ این آقاست
#شهادت #غزل #مدح_مرثیه #مدینه #کربلا
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#پیمبری_که_همیشه_به_فکر_امت_بود
#شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
دوبیتی شهادت حضرت رسولاللّه علیه و آله و سلم
الهی قلبِ پیغمبر نسوزد
اگر میسوزد ایندل در نسوزد
الهی پیشِ چشمِ بچّههایش
میان شعلهها مادر نسوزد
#دوبیتی #شهادت #مدینه #فاطمیه
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
رباعی حضرت محمّد صلی اللّه علیه و آله و سلم
دندانِ تو را شکسته دنیایِ ریا
در کوچه سقیفه بسته دستِ مولا
بینِ در و دیوار چه شد با کوثر
که سخت نفَس کشید از آن پس زهرا
#رباعی #روضه #شهادت #مدینه #فاطمیه
#حضرت_محمد_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#شهید_رضا_ایمانی #حسین_ایمانی
علی ولی الله
نوحه شهادت آقا علی بن موسی الرضا علیهماالسلام
سبک سنتی
بانگ واویلتا
شد عزای رضا «۲»
ز سوز زهر جانکاه
فتاده از پا آن شاه
حجره شده قربانگاه
دوباره موسم جدائی است
سوگ امام کربلائی است (۲)
فاطمه خواهرم
شبیه مادرم(۲)
گره زکارم واشد
پیک اجل پیدا شد
برات من امضا شد
بیا ببین به شوروشینم
کشتهٔ ماتم حسینم (۲)
لاله های لبم
نالهٔ یاربم (۲)
ماتم دلدوزم بود
داغ جگرسوزم بود
نالهٔ هرروزم بود
وای من و وای مدینه
آه ز میخ و سوز سینه (۲)
چها کردی فلک
از برای فدک(۲)
تخم ستم را کشتی
چه روزگار زشتی
مادرمارا کشتی
مدینه کانون جفا بود
فاطمه زیر دست و پا بود(۲)
گل ام البنین
فتاده برزمین (۲)
خون زلبش می روید
جواد را می بوید
ز علقمه می گوید
بیاد عباس وسکینه
گریه کند زند به سینه (۲)
سلام الله علیهم اجمعین
مصطفی نظری طهرانی
#کانال_متن_روضه_مجمع_الذاکرین