لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شب_اول محرم
#حضرتمسلم ع
#سبک_سنتی
سبک #مرحوم_حاج_حسین_محلوجی
#چونکهنباشدوفابهکوفه
#مهدی_کبیری
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
چونکه نباشد وفا به کوفه
عزیز زهرا نیا به کوفه
آمد سر من عذاب کوفه
عزیز زهرا نیا به کوفه
ارزشی ندارد عهدی که بستند
کوفیان وعده هاشان را شکستند
یاحسین یاحسین نیا به کوفه4
#بنددوم
قربان نامت ایل و تبارم
فکر تو هستم با حال زارم
در کوفه تنهای روزگارم
فکر تو هستم با حال زارم
میفروشند به دیناری سرت را
یا نیا یا نیاور دخترت را
یاحسین یاحسین نیا به کوفه4
#حلقه_ادبی_ریان
#واحد
#واحد_سنگین
#شب_اول
#مناسبتمامدهه
#امام_حسین.ع
#اینکهاجازهدادی
#امیر_اسدی #سعیده_کرمانی
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
اینکه اجازه دادی
قدم بذاریم/ توی روضه
یعنی که اشک چشم
ما نوکرا/ برات عزیزه
فراموشت/ بشه ما رو؟
نمیشه نمیشه نمیشه
دعات پشت/ سر ما هست
همیشه همیشه همیشه
با اسم تو/ تموم/ دنیا میشه غرق بارون
برا اینکه/ با اسمت/ چشمامون میباره ممنون
حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
#بند_دوم
هر وقت گرفت دلامون
خودمون و دیدیم تو هیئت
وقت مصیبتامون
گریه کردیم به پای روضهات
برا پرواز گناهامون
وباله وباله وباله
ولی تنها بذاریمون
محاله محاله محاله
درمون بی کسی ها جز تو کسی رو نداریم
با عطر تربت تو تو سجدههامون میباریم
حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
#بند_سوم
با یاد خستگی هات
مگه میشه زنده بمونیم
آخر یه روز میمیریم
وقتی که ناحیه میخونیم
لب خشکت رو کاش مادر
نبینه نبینه نبینه
غباری رو سر زخمیت
نشینه نشینه نشینه
میره سرت رو نیزه پیکرت رو خاک صحراس
هرچی بمونه از تو ، روی خاکا سهم نعلاس
حسین جانم حسین جان/ ای حسین جانم حسین جان
#حلقه_ادبی_ریان
#قصیده
#شب_دوم
#آبزنیدراهراهینکهنگارمیرسد
#رضا_جوانبخت
#حلقه_ادبی_ریان
"آب زنید راه را هین که نگار میرسد"
دختر مرتضی علی(ع)، فاطمه(س) وار می رسد
زانوي شاهزاده ها هست ركاب محملش
با چه شكوه و شوکتی کوه وقار می رسد
هاشمیان به گرد او، فاطمیات پشت سر
قامت عصمتش در این حصن و حصار می رسد
دار و ندار فاطمه (س)، گوهر ناب مصطفي (ص)
به كربلا حسين (ع) با دار و ندار می رسد
خامس آل پنج تن(ع)همره طفل شیرخوار
زودتر از روز دهم سر قرار می رسد
شانهی آسمانیان، محمل دختران شده
چه نازدانه دختری به این دیار می رسد
گرد و غبار این زمین تا نرسد به معجری
بال فرشته از یمین یا که یسار می رسد
رونق کار ماذنه، رکن شباب هاشمی
وارث هیبت نبی، یکّهسوار می رسد
"رونق باغ مي رسد چشم و چراغ می رسد"
"عنبر و مشک می دمد" دولت يار می رسد
وزير اعظم حسين (ع) آيه ي محكم حسين (ع)
صاحب پرچم حسین (ع) آن جلودار می رسد
آن سوی دیگر از زمین، نیزه و تیغ آبدار
ارتش زمهریرها چند هزار می رسد
رفت قرار ناگهان از دل خواهر حسین ع
در نظرش همه جهان تیره و تار می رسد
پرده کنار می رود، واقعهی روز دهم
صحنه به صحنه از دل گرد و غبار می رسد
"چاک شده است آسمان غلغله ای ست در جهان"
ديد ز هر طرف غمی همچو شرار مي رسد
ديد كه از جور فرس، چه استخوان ها كه شكست
ناله و بانگ قاسمِ لاله عذار می رسد
حلقه زدند کوفیان دور حسین و اکبرش
صداي طبل شادی و داد و هوار می رسد
طفل به دست آسمان، بود و صدای خنده از
لشكر شاميان بر اين طرز شكار مي رسد
لحظه ي تلخ حادثه چکمهی نونوار شمر
همره کهنه خنجری سرکش و هار می رسد
گوشه به گوشه آسمان سرخ تر از خون گلو
پنجهی شمر و زلف او! آخرکار می رسد
وقت نفس نفس زدن زمان دست و پا زدن
ناله ی “یا بُنَیَّ” از گوشه کنار می رسد
"آب زنيد راه را"، مادر او به قتلگاه
با پر و بال زخمی و حالت زار می رسد
گوش زمین و آسمان می شنود در آن زمان
آه صدای پای آن چند سوار می رسد
چشم حسین بسته شد، قوم هراس شد جسور
موقع غارت از حرم، وقت فرار می رسد
مرد سوارهی عرب، گر نرسد به دخترك
به يارب اش ز پيشِ رو بوتهی خار می رسد
#حلقه_ادبی_ریان
#تک
#شب_دوم
#ورود_کاروان
#کربلاوادیعشق
#سعیده_کرمانی
#امیر_اسدی
#حلقه_ادبی_ریان
کربلا وادی عشق
ای ملک اجدادی عشق
دلهامون راهی میشه
سمت تو آبادی عشق
وقتی از غم ها سرشاریم
وقتی دلتنگ و غمباریم
با دو رکعت از شیدایی
از تربت آرامش داریم
باب اجابت
دل داره حاجت
یک شب زیارت
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_دوم
#ورودیه_کاروان
#میپیچهصدایجرس
#عالیه_رجبی
#سعید_حمیدیانفر
#امیر_اسدی
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
میپیچه صدای جرس
تو سکوت کرببلا
ناله میزنه خاک و میگه
برگرد آقا
اینجا وادی مرگه
خاکش پراضطرابه
برگرد جون شیش ماهت
اینجا قحطی آبه
تنت یا سیدالشهدا
میشه مقطع الاعضا
میشه مرملٌ بالدما
#بند_دوم
واسه ی زمین زدنت
کینه خیلی فراوونه
دل تو رو داغ جوونات
میسوزونه
داغ قامت سقا
درد زخمای اکبر
ازپا تورو میندازه
تیرو حنجر اصغر
میشی بی یاور و بی سپاه
حرم میشه بی پشت وپناه
میشه لب تو لبریزِ آه
#بند_سوم
گرگا وقتی که برسن
به تنت که نیمه جونه
همه تنتو تیرو نیزه
میپوشونه
جسمت می مونه بامن
رو نی سرت سواره
بی تو توی نامردا
زینب یاری نداره
سه روز بی زره و پیرهن
تنت رو خاک داغ من
رها میشه بی غسل و کفن
#حلقه_ادبی_ریان
#شور
#شبدوم محرم
#تاخیمههابرپاشد
#حلقه_ادبی_ریان
#بند١:
تا خیمه ها برپا شد، چشِ زینب دریا شد
( توو کربلا غوغا شد۳) ۲
غرق ماتم دنیا شد، دیده گریون مولا شد
( دل پریشون زهرا شد۳) ۲
آه و واویلتا، خون شده قلبِ ما
رسیده کاروان، به دشت نینوا
آه و واویلتا، از غم این بلا
حرم آواره شد، توو دشت کربلا
واویلا ، حرم آواره شده ۳
#بند۲:
زمونِ رستاخیزه، اینجا مثِ پاییزه
(اشک حرم می ریزه ۳) ۲
مشکایی که لبریزه، روضهٔ حُزن انگیزه
(اشک حرم می ریزه ۳) ۲
تکیه گاهِ حرم، شده ماهِ حرم
اَمون از روزی که، بی پناهِ حرم
شد سپاهِ حرم، عشقِ شاهِ حرم
با ابالفضله که، رو به راهِ حرم
واویلا، پسر ام بنین
واویلا، عَلَم می کوبه زمین
واویلا، اشک زینب و ببین
واویلا، حرم آواره شده ۳
#بند۳:
یه قافله بد حاله، توو این زمین جنجاله
(روبه روشون گوداله ۳) ۲
آسمونم می ناله، بینِ گلایِ لاله
(همراهشون خردساله ۳) ۲
رویِ دستِ رباب، رفته اصغر به خواب
غُصه داره براش، وقت قحطیِ آب
دخترِ بوتراب، در غم و اضطراب
می دونه که میشه، اینجا خونه خراب
واویلا، آسمون رنگ شبه
واویلا، رباب در تاب و تبه
واویلا، جون زینب به لبه
واویلا، حرم آواره شده ۳
#حلقه_ادبی_ریان
#شبدوم
#شور
#رسید_اون_شبایی_که_آرزوشو_داشتم
#وحیدخیری
#مهدیقربانی
#محمدرضاافشان
#علیعباسی
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
رسیده اون شبایی.، که آرزوش و داشتم
رسیده اون نمازی، که عاشقونه هر روز، فکرِ وضوش و داشتم
نمازِ من حسینه، عبادتم اباالفضل
راه نجاته ارباب، سعادتم اباالفضل
دل من بدجوری محتاج و گرفتارته
منم اون نوکری که عمری بدهکارته
تا خودِ قیامتم مست علمدارته
#بند۲
خداروشکر حسین جان، غَمت برام یه گنجه
حتما تویِ قیامت، با عشقِ تو خدا هم، اعمالمو میسنجه
حساب من توئی تو،کتاب من توئی تو
هر چی ازم بپرسن، جواب من توئی تو
اونجا که کار همه گیر نگاه توئه
صف انبیا هم آقا چشِ به راه توئه
خوش بحال هر کی اون روز تو پناه توئه
#بند۳
کاشکی توو کاروانت، یه جا برا منم بود
من که تموم عمرم، افضلِ آرزوهام ،کربلا رفتنم بود
حَیاتُنا زیارت، مَماتُنا شهادت
سینه زدن برا تو، بالاترین عبادت
تو همونی که بهایِ خون تو شد خدا
الهی سرم بشه توو راهت از تن، جدا
می سوزم توو حسرتِ شیش گوشه و پائین،پا
#غزل مرثیه
#شب_سوم محرم
#حضرت_رقیه س
#بیتوپنهانکردنبغضگلو
#مرضیه_عاطفی
#حلقه_ادبی_ریان
بی تو پنهان کردن بغض گلو مشکل شده
زندگی دور از تو و دور از عمو مشکل شده
گریه کردم! آمدی با «سر»...خدایا حاجتم-
-شد برآورده، اگر چه آرزو مشکل شده
جانِ من بابا کجا بودی که مویت سوخته؟!
دست-بردن بین مویَت؛ مو به مو مشکل شده
عمه زینب(س) تازیانه خورد جای ما همه
نا ندارم! گفتنِ راز مگو مشکل شده
زجر(لع) بسکه بر دهانِ من زده با پشتِ دست
زخم بر لب دارم و این گفتگو مشکل شده
میگذارم این سرت را آنطرف پهلوی خود
چون برایم دیدنِ از روبرو مشکل شده
سنگ خورده روی چشمانم سرِ بازار شام
تار می بینم! برایم جستجو مشکل شده
میکشم دست کبودم را به روی صورتت
بوسه بر پیشانی و زخم ِ گلو مشکل شده!
#حلقه_ادبی_ریان
#دوبیتی
#شب_سوم محرم
#اینگنجدرویرانهدنیایحسیناست
#حاج_رضا_فراهانی
#حلقه_ادبی_ریان
این گنجِ در ویرانه دنیای حسین است
مجنون بابا هست و لیلای حسین است
ای شام با این طفل کن قدری مدارا
این نیمه جان، ام ابیهای حسین است
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_سوم محرم
#حمیدرضاخونویی
#سریکهروینیزس
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
سری که روی نیزس- پشت سرو نگاه میکنه
سه ساله افتاده گمون کنم- داره بابشو صدا میکنه
اگه رفتید- پی این گل- نزنیدش توی راه- یه یتیمه
اگه رفتید- پی این گل- با لگد، نزنید- مثل مدینه
نزنیدش توی راه- یه یتیمه
#بنددوم:
صدای ضجه از بیایونه- عمو عباسو صدا میکنه
موهاش تو دستای یه نامرده- داره باباشو صدا میکنه
نزندیش- نکشیدش- پُرِه درده بخدا یه یتیمه
یه سه ساله- پره ناله- بالگد ، نزنید – مثل مدینه
نزنیدش توی راه- یه یتیمه
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_سوم محرم
#باباییسلامآخراومدی
#حسام_سلیمانی
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
بابایی سلام آخر اومدی
چیشد پیکرت با سر اومدی
به ویرونهی سرد و تاریکه
دختر اومدی
چیشده موهات
سوخته مثل موهای من
زد بابا تو رو هم دشمن
حرف بزن دلم رو نشکن
بمیرم برات
تشنه بودی تو رو کشتن
خیلی خستم ای عزیزم
رمق موندن ندارم
نکنه قهر بودی با من
که نکردی تو بیدارم
ابتاه یا حسین مظلوم۲
#بنددوم:
تموم دلم لب به لب غمه
تو بازار به من خندیدن همه
زیر بار غم پشت من خمید
مثل فاطمه
وقتی نبودی
بی کس و غریب و تنها
حیرونت شدم تو صحرا
دنبالت بودم من هرجا
وقتی نبودی
گوشوارم رو بردن بابا
تا تورو رو نیزه دیدم
از همه دنیا بریدم
تو نبودت زجر کشیدم
من از عمرم خیر ندیدم
ابتاه یا حسین مظلوم۲
#حلقه_ادبی_ریان
#واحد
#واحد_سنگین
#شب_سوم
#حضرت_رقیه.س
#چیبگمازسختیایقافله
#سعیده_کرمانی
#سعید_حمیدیانفر
#حلقه_ادبی_ریان
#بنداول
چی بگم از سختیای قافله
کاش بابا جون بالای نی نبودی
هی عقب افتادم و هی رسیدم
پیش چشمم هی بودی هی نبودی
بااینکه سوخته موهات هنوزم
از همه باباها سری
بیا باهم حرف بزنیم
حرفای بابا دختری
رو نیزه دست دشمنی
ولی بابایی منی
من الذی ایتمنی
بابا بابایی
#بنددوم
شنیدم یه شهری تو راهمونه
کاش یکم با ماها مهربون باشن
کاش بفهمن که ماهم مسلمونیم
کاشکی مرهم واسه زخممون باشن
الهی که نذارن که چشمی
آروم بباره با خودش
کاشکی یه دختر واسه من
چادر بیاره با خودش
سنگینه دست دشمنو
سنگینه گوشای منو
خوب بلدن سنگ زدنو
بابا بابایی
#بندسوم
منو باز پیدا کنی یه شب بابا
خودتو هرجوری که شد برسون
تاول پامو فراموش می کنم
اگه باز بیای بریم به خونه مون
بیا بریم یه جایی که هیشکی
حرفی از آشوب نزنه
وقتی که قرآن میخونی
روی لبت چوب نزنه
برای رگای حنجرت
سوختگی موی سرت
میمیره آخر دخترت
بابا بابایی
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_چهارم
#طفلان_حضرت_زینب.س
#پرچمدارنهضتکرببلاتم
شعر و آهنگ: #محمدجعفر_درخشان
اجرا: #مصطفی_صالحنیا
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
پرچم دار نهضت کرببلاتم /علمدار لشکر تو خیمه هاتم
نبینم که صورتت رو غم گرفته/خودم فداتم
تو غریبی حیدرتم
واسه مرهم مادرتم
اگه هیچکس پیش تونیست
یه تنه یک لشکرتم
تموم زندگیم فدائیه سرت ای جانا
علی اکبرام فدای اصغرت ای جانا
#بند_دوم
می مونم پای غمت تابه قیامت/ تموم هستیم فدا راه امامت
به فکر پیشینیو محمل نباشی /سرت سلامت
سِپرت تو کرببلام
به فدای تو پسرام
تویِ این چند ساله فقط
واسه یک بار از تو میخوام
بذار منم بشم یه مادر شهید ای جانا
پیش تو هیچکسی نمیشه نا امید اب جانا
#بند_سوم
شبیه حیدر گُلام مرد نبردن/از داغ تو کوچه ها لبریز دردن
باذکر یا فاطمه میرن تومیدون/که برنگردن
یه تنه یک لشکریَن
پَهلونِ خیبریَن
دوتایشون مثل خودت
آره خیلی مادریَن
رفته به آسمون نوای فاطمه ای جانا
میون خیمه ها پیچیده زمزمه ای ج
#حلقه_ادبی_ریان
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
#غزل
#شب_پنجم محرم
#افتادیوتاخوردبهگوداللبت
#مرضیه_عاطفی
#حلقه_ادبی_ریان
افتادی و تا خورد به گودال، لبت
با گریه دوید؛ سوخت از تاب و تبت
تا پیکر خود را سپرِ جان تو کرد
گفتی که عمو شود فدای ادبت
اینکه نکند خار به دستش برود
هر ثانیه بود؛ فکرِ هر روز و شبت
بی دستش کردند و به پا شد کینه
هم از جمل و هم حسن(ع) و هم نسَبت
با خاک درآمیخته، یکسان شده بود
در زیر قدم هایِ پیاپی رطبت
زد حرمله(لع) تیر بر تنِ عبدالله(ع)
پرپر زد و سخت شعله ور شد غضبت
می سوختی از غم و: «خدایا أَمْسِکْ-
-عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماء»* شد ذکر لبت!
*...در این هنگام حرمله(لع) تیری به طرف عبد الله(ع) انداخت که گوش تا گوش عبد الله(ع) بریده شد و در آغوش عموی بزرگوارش جان داد. آنگاه حضرت این مردم را نفرین کرد و به خداوند عرضه داشت:«أَللّهُمَّ أَمْسِكْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ وَامْنَعْهُمْ بَرَكاتِ الاَْرْضِ...»
«خدایا باران را از آنها قطع کن و برکات زمین را از آنها منع کن...»
بحار الانوار/علامه مجلسی،جلد۴۵
مقتل اللهوف/سید بن طاووس،صفحه٧٢
مقتل مقرّم/صفحه٢۴۶
ارشاد مفید/صفحه٢۴١
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_پنجم_محرم
#حضرت_عبدالله_بن_حسن.ع
#هاتفنیکپور
#منصورهمحمدیمزینان
#عمومتوقتلگاهه
#حلقه_ادبی_ریان
#بند_اول
عموم تو قتلگاهه و دل تو دلم نیست عمه
بزار برم
ببین که بی پناهه و گرگم که کم نیست عمه
بزار برم
ببین چه گرد و خاکی
به پا شده تو گودال
سوز صداش میگه که
مونده غریب و بد حال
قلبم شده اسیر اشک و آه
آقام غریب مونده تو قتلگاه
عمو/ زنده بمون
عمو/ دارم میام
عمو/ نفس بکش/ تا من بیام
#بند_دوم
من پسر کریمم و زشته نبخشم جونم
ماه دلم
عالم و آدم میدونن من به عموم مدیونم
ماه دلم
مگه که مرده باشیم
بی هم نفس بمونی
تو واسه قاسم و من
مثل بابام میمونی
ای وای نخواه بازم یتیم باشم
پر میزنم که یا کریم باشم
عمو/ زنده بمون
عمو/ دارم میام
عمو/ نفس بکش/ تا من بیام
#بند_سوم
بذار برم تو قتلگاه ، راه و نکن سد عمه
فدات بشم
پیشِ روی بابام نخواه بشه واسم بد عمه
فدات بشم
تیر بارونه تنش وای
مثل بابام تو تابوت
گل بوسه کاشته خنجر
رو تنش عین یاقوت
فک کن منم شبیه بچه هات
عمه بشم یه افتخار برات
عمو/ زنده بمون
عمو/ دارم میام
عمو/ نفس بکش/ تا من بیام
#حلقه_ادبی_ریان
#زمینه
#شب_پنجم محرم
اجرا: #محسن_بیننده
آهنگ: #وحید_خیری
شعرا: #مهدی_قربانی، #وحید_خیری، #محمدرضا_افشان
#ازتوگودالصدامیاد
#حلقه_ادبی_ریان
#بندادل
از توو گودال صدا میاد، عمه بزا برم تو رو خدا
افتاده زیرِ دست و پا، عموم غریب و بی کس و تنها
بزا برم عمه، دارم می میرم
جلو یه تیر و که، دیگه می گیرم
عمو دارم میام، دَووم بیار
یه کم دیگه بمون و کم نیار
ببار ای آسمون بارون ببار
#بند۲:
اومدم از توو خیمه ها، عمو بذا کنارت بشینم
آخه چه جوری میتونم ، تنِ تو رو، رو خاکا ببینم
یتیمی کنارِ، پدر رسیده
بالایِ سرِ تو، سپر رسیده
دارن میان عمو، چند تا سوار
نشسته رو لبات، گرد و غبار
ببار ای آسمون، بارون ببار
#بند۳:
تنها نموندی من هستم، ببین چقد شدم پریشونت
حالا جدا شده دستم، عمو جلو چشایِ پُر خونت
رویِ صورتِ تو، خونم چکیده
بالایِ سرِ من، بابام رسیده
بابام رسیده اما بی قرار
منو به دستِ بابا بِسِپار
ببار ای آسمون بارون ببار
#حلقه_ادبی_ریان