eitaa logo
، اشعارمجنون کرمانشاهی(حاج آرمین غلامی)
615 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
4.5هزار ویدیو
934 فایل
اشعار ناب آیینی اثرشاعر ومداح اهل بیت (ع)حاج آرمین غلامی متخلص به (مجنون کرمانشاهی) شاعر۱۱/کتاب شعرآیینی،عاشقانه(فارسی،کردی)
مشاهده در ایتا
دانلود
. برای دسترسی به روضه و نوحه ماه محرم لطفا های زیر را دنبال بفرمایید👇👇👇👇👇👇👇 . . . . . . . . . . ____ حضرت_رسول_اکرم روضه_امام_حسن_علیه_السلام شهادت_امام_حسن روضه_امام_حسن_ع روضه_امام_سجاد_علیه_السلام شهادت_امام_سجاد روضه_امام_رضا_علیه_السلام روضه_امام_رضا شهادت_امام_رضا . . هشتک یا "کلمه آبی رنگ" را لمس "کلیک کنید" و در پایینِ صفحه ،سمت چپ، علامت ۸یا بالا (↑ و ↓)را بزنید و از متن و صوت بهرمند شوید. .
نوحه ابالفضل،ع،،،.mp3
1.83M
.حاج آرمین غلامی هستم گلی از نسل(گلزار علی عباس)۲ بر دست من از رحمت(بوسه زده خیر الناس)۲ عباسم فرزند ام البنینم جان مولی امیرالمؤمنینم یا قمر العشیره ابوفاضل۲ از مادر خود درس(ایثار و وفا دارم)۲ سقای حرم هستم(هم میر و علمدارم)۲ من نور دیدگان زینبینم من غلام خانه زاد حسینم یا قمر العشیره ابوفاضل۲ با اذن خدا دارم(بر عالمیان احسان)۲ هر کس که سویم آید(دردش بشود درمان)۲ بین هاشمیان ماه تمامم باب حاجات عالم گشته نامم یا قمر العشیره ابوفاضل۲ بر اهل ولا تا حشر(من کعبه ی دل هایم)۲ در کرب و بلا یار و(همسنگر مولایم)۲ از تبار علی ولی اللهم سردار و علمدار ثار اللهم یا قمر العشیره ابوفاضل۲ پنجم گل آل آلله(باشد همه ی هستم)۲ در راه حسین افتاد(از پیکر من دستم)۲ نور دیدگان آل عبایم جان نثار حسین خون خدایم یا قمر العشیره ابوفاضل۲ با تیر ستم یاران(شد دیده ی من بسته)۲ از ظلم عدوی دین(فرقم شده بشکسته) دستم افتاد از یسار و یمینم با پیکر در خون نقش زمینم یا قمر العشیره ابوفاضل۲ بنموده عدو بر من(ظلم و ستم و بیداد)۲ در راه امام خود(دست از بدنم افتاد)۲ آمده کنارم یوسف زهرا ذکر حسین گشته آه و واویلا یا قمر العشیره ابوفاضل۲ من عبد حسین هستم(ریزه خور زهرایم)۲ با پیکر بی دستم(در علقمه تنهایم)۲ قتلگاه من گردیده علقمه دیده گریان من گشته فاطمه یا قمر العشیره ابوفاضل۲
روضه حضرت_عباس .حاج آرمین غلامی تا سایه ی تو از سر این کاروان رفت از ترس رنگ از صورت نیلوفران رفت اینکه به من خواهر نگفتی بر دلم ماند  حسرت به دل از پیش تو این قد کمان رفت تیرِ کمان هم داشت شوق ابرویت را که پر درآورد از کمان تا آن کمان رفت دست تو که افتاد ، دستِ کوفه سمت پوشیه ی حوریه ی این خاندان رفت تو علقمه بودی ندیدی من که دیدم  با خنجری سمت حسینم ساربان رفت من را به جبرِ کعب نی بردند آخر  بلبل کجا با میل خود از بوستان رفت؟! فهمیدم از طرز نگاهت روی نیزه تیری که تیرانداز زد تا استخوان رفت   ای محرم زینب خبر داری که زینب  وقتی نبودی مجلس نامحرمان رفت؟! ام البنین باور نکرد اما پس از تو  زینب به کوفه با سنان بد دهان رفت یابن الحسن... مشرف شد به زیارت بیت الله الحرام اعمال مکه رو که بجا آورد به رفیقاش گفت من جلوتر میرم تا مقدمات حضور شما رو تو عرفه و تو عرفات فراهم کنم، هیشکی نمیدونه مرحوم محمدعلی فشندی کجا داره میره جلوتر از همه اومد وسط صحرای عرفات چادر زد هر چی اون مامور گفتن زود اومدی ، امنیت نداره این بیابون، گفت من اینجا قرار دارم، مشغول تهجد و شب زنده‌داری، مناجات با امیرالحاج، حجة بن الحسن شد نیمه شب دید چند نفر اومدند تو خیمش، محمدعلی فشندی تویی؟ آماده باش امام زمان داره میاد دیدنت، حضرت تشریف آوردن فرمودند ما گرسنمونه، مقداری نان و ماست داشتم مقابل حضرت گذاشتم چند لقمه آقا میل کرد، بلند شدند که از خیمه برند، بیچاره شدم، افتادم به دست و پای حضرت، آقاجان کجا دارید میرید، تازه پیداتون کردم، فرمود الان خیلیا دارند منو صدا میزنند باید به اونا هم سرکشی کنم. آقاجان بازم زیارتتون میکنم یا نه؟ فرمودند آری روز عرفه بازم من مهدی رو می‌بینی آقاجان اینهمه زائر تو اون صحرا، چجوری پیداتون کنم؟ یه نشانی دقیقتری به من بدید فرمود بیا تو اون خیمه‌ی که روضه‌ی عموم عباس رو میخونند محمدعلی فشندی با گریه امام زمان رو میگه بدرقه کردم نشونی یادم رفت تا روز عرفه رسید، اعمال رو بجا آوردیم، حاجیا هرکدوم تو چادراشون رفتند اومدم تو چادر رفقا، بازم نشانی یادم رفت همینکه دعاخون و روضه خوان روضه‌ی قمربنی هاشم را خواند یه مرتبه یاد نشانی آقام افتادم یه نگاه کردم دیدم یوسف فاطمه ،دم در خیمه رو زمین نشسته ها، فهمیدی امروز کجا اومدی؟ آقاجان من که آبرو ندارم بگم تو روضه‌ی ما بیا روضه روضه‌ی عموجانت، قمربنی هاشمه السلام علیک یا اباالفضل العباس السلام علیک یا ابا القِربَه ای پدر مشک ، که همه امیدت این بود که آب رو به خیمه‌ها برسانی، اما نشد ▪️یارب مکن امید کسی را تو نا امید دست راستش رو زدن مشک رو داد به دست چپ دست چپ رو زدن مشک رو به دندان گرفت اما امان از اون ساعتی که تیر به مشک آب خورد فَقامَ العَباس مُتُحیّرا دست نداشت که بجنگه، آب نداشت که به خیمه‌ها برسانه یه لحظه متحیر ماند اینجا بود ظالمی چنان با عمود آهن... ساکتی ها این صداها امروز باید خرج قمربنی‌هاشم بشه روضه‌ی این آقا روضه‌ی شکستگی حسینه بٰانَ الاِنکِسارُ فِی وَجه‌ِ الحُسین ابی‌عبدلله اومد بالینش اما چه آمدنی فَقامَ الحُسَین مُنْحَنیا دست به کمر گرفت صدا زد أَلانَ إنکَسَرَ ظَهرِي حسین... ▪️جلو چشای من، پاتو نکش زمین ▪️تو رو خدا پاشو یل ام البنین بدون تو چجوری برگردم ▪️خون دل از چشام میاد نم‌نم ▪️خمیده میشه کمرم کم‌کم داداش ▪️جواب زینب خودت پاشو بده ▪️از دم خیمه به اینجا زل زده ▪️پاشو که آبروم داره میره ▪️اگه پاشی علی نمی‌میره ▪️باور نمیکنم دستات جدا شده ▪️خونی شده چشات فرقت دوتا شده ▪️تو رو به حق حیدر کرار ▪️پاشو علم رو از زمین بردار ▪️تا بچه‌ها نرن سر بازار انشالله چشمی ساکت نباشه.. هان.. ▪️بعد از تو میزنن به دستشون طناب ▪️زینب رو میبرن به مجلس شراب حسین... ▪️پاشو نزار هر بی‌حیایی ▪️به اشک خواهرم بخنده ▪️پاشو نزار هر کی بیادُ ▪️دست رقیه‌مو ببنده به قصد تعجیل فرج بگو حسین... ====================
نوحه ابالفضل،ع۱.mp3
1.41M
۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی ▪️نوحه تاسوعا ای علمدارم بودی غمخوارم رفتی ای یارم یا ابالفضل یا ابوفاضل(۳) یا ابالفضل بی تو غم دارم ناله شد كارم ای سپهدارم یا ابالفضل یا ابوفاضل(۳) یا ابالفضل از حرم آید ناله ی طفلان بر لبِ آنان ای عمو جان یا ابوفاضل(۳) یا اباالفضل اصغر زارم با چشمِ گریان گشته پژمرده کامِ عطشان یا ابوفاضل(۳) یا اباالفضل
نوحه ابالفضل۴.mp3
1.24M
۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی ▪️نوحه تاسوعا 🎙 ای آشنا ابالفضل درد و دوا ابالفضل شور و نوا ابالفضل شاه وفا ابالفضل سیدنا ابالفضل(۴) آقا به حقِ چشمی كه غرقِ خون ز تیره هر ساله تو تاسوعا دلم برات می گیره پر می زنه دلِ من به علقمه دمادم لحظه ی جون دادنت آقا میاد به یادم سیدنا ابالفضل(۴) وقتی می آد به یادم كه مرغ دل رها شد لحظه ای كه آقاجون دستِ شما جدا شد وقتی می آد به یادم كه ناله سر می دادی از روی زینِ اسبت سر رو زمین نهادی سیدنا ابالفضل(۴) وقتی می آد به یادم که مشک آب زمین ریخت میون خیمه ی غم اشک رباب زمین ریخت وقتی می آد به یادم كه با نوای خسته نقش زمین شدی و فرقِ سرت شكسته سیدنا ابالفضل(۴) وقتی می آد به یادم علقمه بسترت بود ناله ای رو شنیدی كه آه مادرت بود می گفت منم فاطمه مادر تو یاسِ من قربون قد و بالات حضرتِ عباسِ من سیدنا ابالفضل(۴) چرا قدت شكسته همچو قدِ كمونم قصه ی مشك پاره از تو چشات بخوونم بعد تو روز حرم تیره و تاره چون شب وای از حسین تنها وای از نگاه زینب سیدنا ابالفضل(۴)
۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی شیر سرخ عربستان و وزیر شه خوبان، پسر مظهر یزدان ، که بدی صاحب طبل و علم و بیرق و سیف و حشم و با رقم و با رمق اندر لب او ماه بنی هاشم وعباس علمدار و سپهدار و جهانگیر و جهان بخش و دگر نایب و سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * دید کاندر حرم خسرو خوبان، شده بس ناله و افغان و پر از شیون طفلان، همه شان سینه زنان، نوحه کنان، موی پریشان، دل بریان، سوی عباس شتابان، که عمو جان چه شود جرعه ی آبی برسانی به لب سوختگان، کز عطش آتش بگرفته گلوی ما. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * غضب آلود ز غیرت شد و عباس بشد موی تنش راست، زجا خواست، بخود گفت که عباس، تو اشجع به همه ناس، عجب از تو است که با این همه مردی و شجاعت، شود از صولت تو زهره ی شیر فلکی آب، عجب آسوده نشستی و روان شو بنما آب مهیا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس علم کرد قد سرو دل آرا، به سرش تاج زمِغفِر که زدی طعنه به قیصر، به تنش کرده زره چشمه ی او تنگتر از چشم حسودان بد اختر، به کمر بست یکی تیغ مهندس به میان سرو، دو پیکر، به سردوش یک اسپر به مثل گنبد مینا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس ز اصطبل برون کرد، یکی توسن صرصر تک و ، فرخ رخ و طاووس دم و یال پر انبوه به پیکر چو یکی کوه، خط و خال چو آهو، که از شیهه ی اوگوش فلک کر شد و رفتی به ثریا. شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس بیاویخت بدوش دگر خویش، یکی مشک چو مشکی که بدی خشک تر از لعل لب ماه مدینه، گل گلزار سکینه، به فغان گفت که یا بنت اخا، ناله مکن، ضجّه مزن، ز آنکه عموی تو نمرده روم الحال کنم بهر تو من آب مهیا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پور حیدر چو یکی مرغ سبک روح، مکان کرد روی عرشه ی زین، روح الامین، گفت که ای احسنت از آن مادر فرزانه، که آورد چو تو شیر دل و ناموری را که دو زانوش گذشتی ز سرو گوش فرس یکسره هی هی به تکاور زدی همچون علی عالی اعلی شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تعجیل سوی شط فرات آمده، مانند سکندر، زپی آب حیات آمده، آن شیر غضنفر، نظری کرد بر آن آب، که چون اشکم ماهی بزدی موج بفرمود که ای آب، عجب موج زنی، لیک نداری خبر از تشنگی عترت طاها شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * پس به تکبیر بزد نعره، همان شیر به جولان شد و در صحنه ی میدان شد و پاشید زهم لشکر کفار، یکی گفت که ای قوم گریزید که این است ابوالغزه تُهَمتَن، لقبش ماه بنی هاشم و باشد پسر حیدر صفدر، شده منسوب به سقا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل * * * از چه ای آب، عجب می روی، اما خبرت نیست، سکینه، گل گلزار مدینه، رخ مهش بفسرده، زعطش غش بنموده، آخر ای آب تویی مهریه فاطمه اما پسرش شد ز تو محروم، همان سید مظلوم، الهی که گل آلود شوی، تا به ابد (شوقی) غمدیده از این غم شده دیوانه و شیدا شه باوفا اباالفضل صاحب لوا اباالفضل معدن سخا اباالفضل نور هل اتی اباالفضل
نوحه ابالفضلی۲.......mp3
2.13M
۱۴۰۳ .حاج آرمین غلامی ▪️نوحه معروف سقای دشت کربلا سقای دشت کربلا ابالفضل دستش شده از تن جدا ابالفضل من قوتی دیگر به تن ندارم دستی دگر چون در بدن ندارم سقا و رنگ از تشنگی پریده دریای خون جاری ز هر دو دیده تن لاله گون از خون جبین شکسته لب تشنه و دست از بدن بریده جان بر کف و در اوج سرفرازی خجلت ز اشک کودکان کشیده دریای اشک از چشم ما گرفته هر قطره خون کز بازویت چکیده از حنجر خشک تو دوست دارم این بیت را بهتر ز صد قصیده والله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی من زاده علی مرتضایم من شاهبار ملک لا فتایم یارب کمک کن این فرس برانم این آب را به خیمه گه رسانم